جنبش
عدالتخواهی
معلمان ایران
یاشار
جاوید
اعتراضات
سراسری
معلمان که با
فراخوان و رهبری
«شورای
هماهنگی تشکل
های صنفی
فرهنگیان ایران»
برای هشتمین
بار در طول
پنج ماه اخیر
برگزار شده
است، شکوهمند
و غرورانگیز
پیش می رود.
جنبش عدالتخواهی
معلمان که
صدای رسای آن
از شمال تا
جنوب و از شرق
تا غرب ایران
طنین انداز
شده است دیگر
سر باز
ایستادن
ندارد. لازم
به تأکید است
که چنین عرض
اندامی در کف
خیابان در
مقابل حکومت
سرکوبگر و خون
ریز آسان بدست
نیامده است،
بلکه حاصل بیش
از دو دهه
فعالیت پر
فراز و فرود
این بخش از
طبقه ی کارگر
آگاه و متشکل
است که
پیشروانش تا
کنون هزینههای
سنگین سالها
زندان و تبعید
و اخراج از
کار را
پرداخته اند
(و می پردازند).
هنوز شماری از
کنشگران صنفی معلمان
در زندان
هستند و تنی
چند نیز از
کار اخراج شده
اند. البته
ناگفته نماند
که این راه دشوار
طی شده به تنهائی
میسر نبوده و
پیش از این،
کارگران شرکت
واحد، نیشکر
هفت تپه،
فولاد اهواز،
آذرآب و هپکو
اراک،
معدنچیان
بافق و... هم در
مقاطع مختلف
با مبارزات
درخشان شان در
سپهر سیاسی
ایران نقش
آفرین بوده
اند. اما آنچه
که این جنبش
مطالباتی و
عدالتخواهانه
معلمان را از
دیگر
اعتراضات و
اعتصابات
کارگران
متمایز و برجسته
می کند،
سازمان
یافتگی و
سراسری بودن آن
است. در عین
حال مطالبات
آنها با
خواست اکثر
مردم ایران
نیز پیوند و
گره خورده
است. برای
اثبات این
ادعا کافیست
فقط به بیانیه
کانون صنفی
معلمان استان
بوشهر نگاهی
افکنده شود که
نوشته اند: «...
یک بار دیگر
به خیابان میآییم
و خواهان
تغییر در
اوضاع اسفناک
کنونی میشویم
و عدالت را
فریاد میزنیم.
ما عدالت را
برای خویش،
برای دانش
آموزانمان و
برای کل جامعه
میخواهیم و
چون معلیمم،
مسئولیت میپذیریم....ما
به حق خواهان
بهبود وضعیت
معیشتی خود و
خانوادهمان
هستیم ولی در
این نقطه نمیمانیم
و مطابق با نص
قانون اساسی
*آموزش رایگان
و با کیفیت* را
برای همه
فرزندان عزیز
کشورمان
خواهانیم. دست
در دست و
همراه و همگام
همه محرومان و
رنجبران
فریاد میزنیم
که مدارس
خصوصی، آموزش
را کالایی
لوکس کردهاند
که دست همه
افراد جامعه
به آن نمیرسد
و از همین
پایه
نابرابری
بازتولید میشود
و گسترش مییاید».
اینگونه است
که این جنبش
با چنین
مطالباتی در
سپهر اجتماعی
و سیاسی کشور
تاراج شده مان
امید و شور
آفریده است.
فراز
مهم دیگری از
جنبش معلمان،
حضور جسورانه
و غرورانگیز
زنان پیشتاز
در میانه ی
میدان
اعتراضات است.
چنان که حضور
پرصلابت شان
تعبیر واقعی «زن
آتشفشانی زیر
پای جمهوری اسلامی»
است. آنها با
غریوی پرطنین
در تربیون های
تجمعات معلمان
خواست ها و
مطالبات
فرهنگیان و از
جمله آزادی
معلمان
زندانی را
مطرح می کنند.
آنها بی پروا
و صریح از
ضرورت آموزش
رایگان و با کیفیت
برای همه دانش
آموزان و
عدالت برای
همه مردم
ایران سخن می
گویند. این
نقش برجسته ی
زنان در
تجمعات
فرهنگیان از
زبان یک معلم
بازنشسته،
اورانوس
شمسی، در تجمع
معلمان
لنگرود به زیبائی
بیان شده است:
ما آن
رود پر آبیم
که
همیشه در
جریانیم
همراه
و همقدم شدهایم
تا
تقدیر را رقم
زنیم
تا
روشنائی فردا
را ببینیم.
که
خواهیم دید!
بی
تردید زنانی
چنین مصمم و آگاه
کابوس واقعی
حکومت
استبدادی
هستند که چشم
و گوششان را
به خواست های
فرهنگیان
بسته است و با
مردم جز با
زبان سرکوب و
زندان سخن نمی
گوید.
در
جنبش معلمان
نکته مهم دیگری
را هم که باید
تأکید کرد
حضور فعال و
پرشور
معلمانی که
زندان بودهاند
و یا هم
اکنون با
پرونده سازی
ها زیر حکم
هستند، در تجمعات
است. آنها با
سخنان
پرشورشان در
جمع همکاران
درس آزادگی و
ایستادگی و
مقاومت می
دهند. این
آموزگاران
آگاه با علم
به هزینههای
گزاف و سنگین
اقدامات شان و
با وجود تجربه
ی تلخ سالها
زندان و محرومیت،
همه ی خط
قرمزها و همه
ی باید و
نبایدهای حکومت
سرکوبگر را
زیر پا گذاشتهاند
و سیاست
«النصر
بالرعب»
مستبدان را
نقش بر آب
کرده اند. و
بدینگونه
الگویی برای
دیگر همکاران
خود شدهاند
تا در مبارزات
شان پیگیر و
مصمم بوده و
تنها به نیروی
خود متکی
باشند. رسول
بداقی که هفت
سال زندان
بوده و چندین
بار دیگر هم
بازداشت شده و
هم اکنون به
قید وثیقه
«آزاد» است، در تجمع معلمان
در کرج از
افسار زدن به «
حاکمانی که قانون
اساسی را
لگدمال می
کنند» سخن گفت.
او با صدائی
غرّا در جمع
همکاران گفت: «خواستههای
فرهنگیان
اجرای قانون
اساسی است. از
اصل ١٩
تا اصل ۴٢
قانون اساسی.
یعنی همان
جائی که دلیل
و برهان وجودی
حاکمانی که
اجرای همین
فصل سوم قانون
اساسی است. ما
آمدهایم که
بگوئیم : شما
چنانچه مجری
اصول قانون اساسی
نباشید
مشروعیت
خودتان را از
دست داده اید.
ما آمدهایم
که بگوئیم:
فریاد، فریاد
از این همه
بیداد!»
از
دیگر معلمانی
که مدت ها
زندان بوده
اند، مختار
اسدی در
کرمانشاه،
محمود بهشتی
لنگرودی در
لنگرود، عزیز
قاسم زاده در
بندر انزلی در
تجمع معلمان
سخنرانی
کردند. محسن
عمرانی نیز در
بوشهر از
ضرورت حمایت
از مبارزات
کارگران فولاد
اهواز، کارگران
نیشکر هفت
تپه،
پرستاران و
کارگران قراردادی
شهرداری ها
سخن گفت. رادا
(روح الله) مردانی
- معلمی که او
نیز مدتی
زندان بوده -
در سی ام بهمن
در اعتراضات
معلمان دلفان
لرستان حضور
داشت که با
ضرب و شتم
دستگیر شده
است و اکنون
در اعتصاب
غذاست. از این
قافله مشعلداران
آگاهی و
آزادگی جا
دارد نام جعفر
ابراهیمی،
بازرس« شورای
هماهنگی تشکل
های صنفی فرهنگیان
ایران» را هم
قید کنم که در
واکنش به حکم
ظالمانه
زندانش نوشت: « صدور
حکم ۴ سال و ۶
ماه زندان
برای من در
زمانی که جنبش
معلمان ایران
در اوج است
تنها برای
مرعوب کردن معلمان
است اما
مطالبات
معلمان بر یک
بستر عینی و
مادی شکل
گرفته و با
این احکام و
بازداشتها
به عقب بر نمیگردد.
پاسخ من
به شبپرستان،
این شعر است :
ما به
موقع ترین
ابرهای
آسمانیم
بارور
از آگاهی
اگر
تیربارانمان
کنید
میباریم
و
میمانیم
جنبشی
سراسری با چنین
نیروهای آگاه
و مصمم و متکی
به تشکل های
مستقل خود که
با همبستگی و
هماهنگی
منسجم بر ادامه
مبارزات تا
تحقق مطالبات
تأکید کرده
اند، امید
آفرین است.
جنبشی که میرود
در سپهر
اجتماعی و
تاریخی کشور
ما راهگشا باشد
و آیندهای
بهتر را برای
این سرزمین
مصیبت زده رقم
بزند. گزافه
نخواهد بود
اگر بر این
نکته قطعنامه
«شورای
هماهنگی تشکل
های صنفی
فرهنگیان» ایران
تأکید کنیم که
« آینده
ایران در گرو
جنبش کنونی
معلمان ایران است».
جمعه ۶
اسفند۱۴۰۰
برابر با ۲۵
فوريه ۲۰۲۲