سپیده
قلیان،
سیمای
زنی نامتعارف
در اعتراضات
آبان ماه ۹۸
مینا
خانی
در
گرماگرم قطعی
اینترنت پس از
شروع اعتراضات
آبان ماه ۹۸
تصویری از
سپیده
قلیان، سپیده
قلیان روی
زمین نشستهاست
و پلاکاردی را
به دستش گرفتهاست
که روی آن
نوشته شده:
«قیمت بنزین
را ۳۰۰ درصد
گران کردید؛
دستمزدها را
هم زیاد
کردید؟»
جمعیتی
اطرافش غالبا
تشکیل شده از
مردان جوان او
را تشویق میکنند.
او به یکباره
میایستد و
پلاکاردش را
بالا میگیرد.
صدای تشویق
جمعیت بالا میرود.
سپیده فریاد
میزند و صدای
او در همهمه
صدای «سپیده
سپیده» کردن
جمع گم میشود.
صدای سپیده
بالاتر میرود:
«نه تهدید نه
زندان دیگر
اثر ندارد»؛
جمعیت همراه
او فریاد میزند
و کادر بسته
میشود. این
تصویر مقاوم،
زنی است که
به تازگی از
زندان خارج
شده بود. زنی
که شاید بارها
در کوچههای
همان شهر از
مردان همان
شهر متلک جنسی
شنیده باشد،
هزار بار با
عنوان «صغیره»
تحقیر شده
باشد، حالا
صدای رسایش در
عرض چندین
ساعت مرزهای
قطع اینترنت
کشور را در مینوردد
و به ما میرسد.
تصویر میخکوب
کننده است و
اتفاقی را
بازنمایی میکند.
اگر این تصویر
رقص و مبارزه
طبقه فرودست
در خیابانهایی
از کشور باشد
که هیچ
توریستی به آن
پا نمیگذارد
و هیچ فیلم
سینمایی در آن
ساخته نمیشود؛
پس چرا تصویر
غالب از طبقه
کارگر در
گفتمان غالب
چهرهای
مردانه، بی
انطعاف و سخت
است؟ سپیده
قلیان، نام و
چهرهای که در
۲۳ سالگی با
مترقیترین
اعتراضات
کارگری سالهای
اخیر، احکام
طولانی مدت
برای فعالین
کارگری،
اعترافات
اجباری، مستندسازیهای
جمهوری
اسلامی در
مورد
مخالفانش و
شکنجه جنسی و
هجمههای زنستیز
توئیتری
پیوند خوردهاست؛
زنی ۲۴ ساله
است که در
آبان ماه سال
پیش در
گرماگرم
اعتراضاتی
کارگری به
همراه کارگران
و اعتصابیون
هفتتپه
دستگیر شده
بود. چنین زنی
چرا باید
شکنجه بشود،
اعترافات
اجباری کند،
حکم ۱۸ ساله
بگیرد و
همزمان با
هجمهای از
اتهامات مبنی
بر امنیتی
بودن، مزاحم
بودن، دستنشانده
بودن و
«ناسالم بودن»
مواجه بشود؟
چه
چیزی در
مقاومت یک زن
جوان ۲۴ ساله
وجود دارد که
باعث شکلگرفتن
انگهایی میشود
که به سپیده
قلیان زده شد؟
پاسخ
را در این میتوان
خلاصه کرد: زن
«نامتعارف»
بودن.
او
تنها زن نیست،
بلکه زنی
جوان،
دانشجو،
هنجارشکن،
خواهان
اعتلای طبقه
محروم و کارگر
و در پیوندی
بیواسطه با
آنان است. با
تمام اینها
چهره او برای
ما آشناست، خندههایش،
صدایش، سادگی
و بی آلایشی
حرفهایش، او
را به قدر
سادهترین و
مهربانترین
زنان محروم آن
خطه برای ما
ملموس میکنند.
وقتی برای ما
از زندانها
پیام صوتی میفرستد:
«صدای مرا از
بین ۱۵۰۰
زندانی زن
بیگناه قرچک
ورامین میشنوید…پس
از ۱۶ ساعت
بازجویی
بازجو به من
گفت «حالا پای
زنان را به
تجمعات باز میکنید؛
حالا از دیوار
فرمانداری
بالا میروید؟»
همکاری
نکردم،
واقعیت را
بازگو کردم.» سپیده
قلیان در این
اصوات ملموس و
انسانی به ما
یاداوری میکند
که پشت درهای
زندانهای
زنان با ما و
رو به ما حرف
میزند و ما
را دعوت به هماندیشی
میکند: «به من
بگویید از
خبرگزاری
فارس از قوه
فضاییه چگونه
شکایت کنم؟»
در این معنا
او تنها نماینده
و یا بازنمایی
کننده یک
مطالبه یا یک
جنبش در بستر
مبارزات
مردمی بر علیه
جمهوری اسلامی
نیست. بلکه او
به مطالبات و
هویتهای
مختلف تحت ستم
در اینجا یک
زن، یک زندانی
سیاسی، یک
فعال کارگری و
یک دانشجو یک
«پیکر قابل
دسترس» میبخشد.
پیکری که تنها
نقشش
بازنمایی
هویتی اقشار
متفاوت تحت
ستم نیست، بلکه
با حضور
اجراگرایانه
و موٍثرش در
میان کارگران
و مردم خبر از
اتفاقی میدهد
که زمینههایش
پیش از آن در
بستر مبارزات
کارگری و مردمی
آماده شده
بودند. او
پیامآور است:
«نه تهدید، نه
زندان، دیگر
اثر ندارد.» او فعال،
مقاوم و در
معنایی قابل
تکثیر
«نامتعارف»
است. نامتعارف
از این جهت که
میتواند در
بازنمایی خود
و نمایندگی
قشرهای
متفاوت تصویر
تبلیغ شده از
«زن خوب» ساختار
از بیخ و بن
مردسالار
جمهوری
اسلامی را در
هم بشکند.
قابل تکثیر از
آن جهت که میتواند
تنها در چشم بههمزدنی
آن چه را که
جامعه تحولخواه
به عنوان
آرمان طرح میکند؛
تبدیل به
حقیقتی کند که
در لحظه اتفاق
میافتد و
غیرقابل
انکار میشود.
در
نتیجه او میتواند
نقشی فراتر از
بازنمایی و
نمایندگی اجراگرایانه
چند جنبش و
مطالبه را
داشته باشد. او
میتواند
جامعه را در
حال باروری
نوعی از زنان
فعال
بازنمایی کند
که حلقه
اتصال جنبشهای
اجتماعی و
کارگری هستند.
زنانی که حالا
با حضور خود
فریاد میزنند
که ان تصویر و
چهره مردانه
از طبقه کارگر
که به چیزی
بیش از رفع حاجات
فکر نمیکند،
یک جعل بزرگ
در خدمت
دستگاه سرکوب
است.او یادآوری
میکند که نمیتوان
نان را منهای
مساله زن و
منهای رهایی
خواست. حضور
او به ما
یادآوری میکند
که همان
دستگاهی که
مسئول منحل
شدن نهادها و
تشکلهای
مستقل
کارگری، فساد
سیستماتیک و
فقر گستردهاست،
همان دستگاهیست
که حتی در
مدارس و
کارخانهها
تا جای ممکن
جداسازی
جنسیتی را پیش
بردهاست. پس
بر طرف شدن
مساله
جداسازی
جنسیتی در خدمت
آزادی حرکت هر
چه بیشتر این
زنان میان طبقه
محروم و
برآورده شدن
نیازهای
رفاهی متضمن
بسیاری از
دغدغههای
زنان طبقه
فرودست ـ یعنی
اکثریت جامعه زنان ـ
است.
پیکر
سپیده در این
بستر تداعی
کننده راهی
است که پیش از
آن نیز زنان
در آن گامهای
استواری
برداشته
بودند، از
جمله همان زمان
که اولین
ویدئو از زن
چهره پوشیده
«هفتتپه» که
برای کارگران
هفت تپه
سخنرانی میکرد
به ما مخابره
شد که میگفت:
«ما پنج زن
بودیم دیروز،
با بستن جاده
توانستیم
انقلابی کنیم
که صدایش تا
به استانداری
برسد.»
سپیده
قلیان، پس از
آزادیاش در
جریانات
دستگیریهای
هفتتپه، با
انتشار متونی
در شبکههای
اجتماعی خود،
پرده از
اعترافات
اجباری به
واسطه شکنجه
و اتهامات
جنسی برداشت.
این حرکت او
در امتداد
دادخواهی
اسماعیل
بخشی، یکی از
برجستهترین
چهرههای
کارگران
معترض هفتتپه،
به او و
اسماعیل بخشی
نقشی فراتر از
آن داد که پیش
از این در آن
قرار داشتند.
اسماعیل بخشی
توانست با بحث
دادخواهی در
مورد شکنجه و
اعترافات
اجباری، به عنوان
یکی از
نمایندگان
بحث شوراها و
اداره کارخانه
به دست
کارگران، بحث
کارگری را به
فضای سرکوب
سیاسی همه اقشار
مخالف جمهوری
اسلامی پیوند
بزند. سپیده
قلیان در
افشاگری خود
در رابطه با
مساله شکنجهها
و اعترافات
اجباری از این
مساله نیز
فراتر میرود
و تبدیل به
صدای بخشی از
زنان میشود
که هم مساله
اتهام و آزار
جنسی را مطرح
میکنند و هم
از محرومیتهای
خاص طبقات
فرودست میگویند.
به این معنا
او فریاد میزند:
«آن سیمای حذف
شده و جداسازی
شده از طبقه محروم
اقتصادی که
همزمان از
جنسیتزدگی و
سرکوب
ساختاری و
اجتماعی زنان
رنج میبرد
نیز من هستم.»
به
اعتراضات
آبان ماه ۹۸ و
تصویر سپیده
در چهرهی
آمنهها و
آتناها
بازگردیم.
سپیده قلیان
پیش از دستگیری
دوبارهاش در
شنبه شب پس از
اعتراضات، از
این میگوید
که نه تهدید و
نه زندان دیگر
اثر ندارد. او
میداند که به
احتمال زیاد
دوباره
دستگیر خواهد شد
و پاسخش را به
این دستگیری و
فشارهای
بیشتر در
زندان پیش از
آن در میان
مردم، در یکی
از
پرشورترین، بزرگترین
و خونینترین
اعتراضات
سیاسی کنار
مردم
ایستاده، داده
است.