گسترش
بحران
اقتصادی،
افزایش فلاکت
و تهیدستی مزد
و حقوق بگیران
مجله
کارگری رادیو
راه کارگر
(رضا
سپیدوردی):
خبرها،
گزارش ها و
ارزیابی های
دست اندرکاران
امور اقتصادی
و کارگری از
حکومتی گرفته
تا حاشیه
حکومت تصویری
تیره و تار از
وضعیت ارائه می
دهد. به گفته
نهاوندیان
رییس اتاق
بازرگانی ،
صنایع و معادن
9 ماه پس از
برچیدن
یارانه اکنون
بسیاری از
واحدهای
تولیدی تنها
با ۳۰درصد
ظرفیت خود
مشغول به کار
هستند. به
گفته شیح
الاسلامی
وزیر کار در
حال حاضر نرخ
بیکاری فارغ
التحصیلان
دانشگاهی 10
برابر افراد
فاقد مدرک
است. منوچهر
اقبالی دبیر
انجمن صنفی شرکت
های پیمانکار
تاسیسات و
تجهیزات
صنعتی ایران
آمار می دهد
که "بیش از ۵۰ درصد از
شرکت های این
انجمن در حالت
رکود و نیمه
تعطیل هستند"
" شرکت های
پیمانکاری با ۸۰ درصد ظرفیت
خالی به
فعالیت می
پردازند" و"۲۰ درصد
باقیمانده هم
مربوط به
پروژه های
قبلی این شرکت
ها است که
مشغول تکمیل و
یا تسویه آنها
هستند." علی
دهقان کیا عضو
هیات مدیره
کانون شوراهای
اسلامی کار
استان تهران
می گوید: "حداقل
دستمزد
کارگران با
نرخ خط فقر به
میزان سه برابر
فاصله دارد." و
" به منظور
کاهش فاصله
مزدی کارگران
با نرخ خط فقر
باید دستمزد
کارگران ما
بین ۵۰ تا ۶۰ درصد
افزایش یابد".
همین
آمارها و
گزارش ها چند
واقعیت اساسی
را مورد تاکید
قرار می دهند:
اولا:
اقتصادی که در
اثر سیاست های
ماجراجویانه
باندهای حاکم
در بدترین
شرایط تحریم
به سر می برد؛
پا به پای افزایش
شدید هزینه
های واردات و
کالاهای واسطه
ای بخش صنعت،
کارگزاران آن
ارقام نجومی
سه هزار
میلیاردی
اختلاس می
کنند و دولت
با وجود درآمدهای
عظیم نفتی در
سال های اخیر براساس
برخی
برآوردها دست
کم 87 هزار
میلیارد
تومان بدهی به
بار آورده
است، حتی تصور
خروج از بحران
اقتصادی که،
پیش زمینه
مهار نسبی
بحران بخش صنعت
به شمار می
رود، بدون
دگرگونی های
بنیادی سیاسی
و برچیده شدن
بساط حاکمیت
فعلی امکان پذیر
نیست. این به
معنای آن است
که نه تنها
آزادی های
سیاسی، حقوق
مدنی و
شهروندی که
خروج از رکود
تورمی مزمن
اقتصاد ایران
در متن داده
های موجود،
عملا مشروط به
برچیده شدن بساط
رژیم ولایت
مطلقه فقیه
است.
ثانیا:
چشم انداز
گریزناپذیر
وخامت اوضاع
اقتصادی برای
اکثریت مزد و
حقوق بگیران
فقط به معنای
افزایش دائمی
تهدیدات نسبت
به بقایای
امنیت شغلی و
قرار داشتن در
لبه پرتگاه
بیکاری،
تشدید فزاینده
روش های بهره
کشی و گسترش
فلاکت و تهیدستی
لایه های
محروم است.
مثلا همین
امروز معلوم
نیست که
دستمزد ماه
آینده بیست و
سه هزار پرستار
تازه استخدام
شده در
بیمارستان های
دولتی در
شرایطی که
دولت به
اعتراف وزیر
بهداشت حتی یک
ریال از بودجه
سه میلیارد
دلاری بخش
بهداشت را
نپرداخته، از
کدام محل باید
تامین شود؟ یا
معلوم نیست که
بدهی ۲۳هزار
و ۷۰۰میلیارد
تومانی دولت به
سازمان تامین
اجتماعی،
چگونه و از
کجا تامین می
شود؟ و معلوم
نیست که 9 هزار
کارگر شاغل در
بخش صنعت برق
که بدهی دولت
به شرکت
هایشان
پرداخت نشده
تا چه زمانی
می توانند عدم
دریافت حقوق
را تحمل کنند؟
شرایط نه فقط
برای کارگران
و زحمتکشان که
برای اقشار
متوسط شهری
نیز که
امکانات
بسیار محدودی
برای مقابله
با فشار
روزافزون
تورم دارند
بشدت و به
سرعت رو به
وخامت می رود.
ثالثا:
وقتی نه فقط
آزادی های
سیاسی و حقوق
شهروندی که
حتی مقابله با
بیکاری و حفظ
اشتغال، مستقیما
به پایان
یافتن تحریم
ها، قطع دست
های "برداران
قاچاقچی" و
باندهای بزرگ
قاچاق و اسکله
های خصوصی
وابسته به
آنها، حذف نقش
رانت خواران
حکومتی،
پایان دادن به
سلطه شرکت های
شبه دولتی
وابسته به
باندهای
امنیتی و نظامی،
تامین نظارت
موثر بر مالیه
عمومی و ... نظایر
آنها مشروط
است، مبارزه
برای اشتغال،
علیه تشدید
بهره کشی در
واحدهای
تولیدی از
نیروی کار و
علیه قوانین
برده دارانه،
فقط زمانی می
تواند از افقی
برخوردار شود
که به عنوان
بخشی از
مبارزه علیه
موجودیت
رژیمی که مسبب
اصلی فروپاشی
اقتصاد کشور
است تلقی شود.
به عبارت دیگر
اشتغال در
جامعه ما راه
حل فردی ندارد
و برعکس اکنون
بیش از هر
زمان دیگر
مستلزم خودسامان
یابی توده
بیکاران برای
مبارزه علیه
بیکاری و
عاملان اصلی
ادامه آن است؛ دریافت
دستمزدها راه
حل محدود
کارخانه ای
ندارد، برعکس
به سازماندهی
حرکت های هر چه
گسترده تر
فراکارخانه
ای و
سازماندهی
مقاومت جمعی
کارگران
مشروط است؛
افزایش
دستمزدها و
نزدیک کردن
آنها به نرخ
واقعی تورم
اگر نخواهد به
ابزاری برای
خودنمایی و فریب
کارگران از
سوی تشکل های
زرد وابسته به
رژیم نظیر خانه
کارگر تبدیل
شود، نیازمند
ایجاد
سندیکاهای
مستقل کارگری
در واحدهای
بزرگ تولیدی و
اتحاد رشته ای
سندیکاهای
مستقل است. احمدی
نژاد در
بیرجند خطاب
به مردمی که
از عدم اجرای
پروژه آب
رسانی و عدم
احداث خط لوله
به بیرجند
ناراضی بودند
درخواست کرد
هر روز دعا
کنند تا باران
بیارد و در
"نماز و مساجد
و در هر حال"
دعا کنند تا
"خدا خزانه را
پر پول کند" تا
«خط لوله به
بیرجند و
خراسان جنوبی»
کشیده شود.
آدمی که ادعای
مدیریت جهانی
دارد مقابله
با خشکسالی را
به دعای باران
و احداث خط
لوله را به
دعا برای پر
شدن خزانه
مشروط می کند!
معلوم است که
بدون از میان
برداشتن چنین
رژیمی تنها چشم
انداز موجود
برای اکثریت
مزد و حقوق
بگیران کشور
ما گسترش
بیشتر فقر و
فلاکت و
محرومیت است.
هر چه ازهم
گسیختگی
اجتماعی در نتیجه
بحران همه
جانبه
اقتصادی شدت
می یابد، سازماندهی
بخش های مختلف
قربانیان
اصلی آن نیز
نقش و جایگاه
برجسته تری می
یابد.