Rahe Kargar
O.R.W.I
Organization of Revolutionary Workers of Iran (Rahe Kargar)
به سايت سازمان کارگران انقلابی ايران (راه کارگر) خوش آمديد.
سه-شنبه ۲۶ بهمن ۱۳۹۵ برابر با  ۱۴ فوريه ۲۰۱۷
 
 برای انتشار مطالب در سايت با آدرس  orwi-info@rahekargar.net  و در موارد ديگر برای تماس با سازمان از;  public@rahekargar.net  استفاده کنید!
 
تاریخ انتشار :سه-شنبه ۲۶ بهمن ۱۳۹۵  برابر با ۱۴ فوريه ۲۰۱۷
مايه خشنودي فروشندگان تسليحات

مايه خشنودي فروشندگان تسليحات

 

ترس از کمبود مالی در پنتاگون *

 

Andrew Cockburn

برگردان: شهباز نخعي

 

آقاي دونالد ترامپ با مطرح کردن تهديد چين يا سازمان حکومت اسلامي [داعش] وعده داده که تجهيزات ارتش را تقويت و زرادخانه اتمي آن را مدرن سازي کند و ناوها و هواپيماهاي جنگنده جديدي خريداري نمايد. به اين ترتيب او راهبردي مربوط به دوران جنگ سرد را درپيش مي گيرد که آقاي باراک اوباما هم از آن استفاده کرده بود: برانگيختن حس ترس از دشمن براي افزايش هزينه هاي نظامي.

 

نسبت دادن اتهام اخير به آقاي ولاديمير پوتين درمورد ايجاد بي ثباتي در دموکراسي آمريکا با دخالت در روند انتخابات اين کشور در چهارچوب «ترس سرخ»ي است که يکي از پايه هاي جنگ سرد در دهه ١٩٥٠ بود. مبناي اين ترس اين فرض بود که اتحاد جماهيرشوروي قادر به رقابت نظامي با آمريکا است. فکري ناپذيرفتني زيرا اتحادشوروي از جنگ دوم جهاني بي رمق و ناتوان بيرون آمده بود (بيست ميليون کشته و کشوري ويران شده) ولي آمريکا داراي ارتشي با نيروي زميني قوي شامل يک ميليون تن، پانزده هزار هواپيما، نهصد ناو جنگي و زرادخانه اي نظامي بود که مي توانست به گفته ژنرال کورتيس لومي در سال ١٩٥٤، روسيه را «در کمتر از دوساعت به تلي از خاکستر راديواکتيو تبديل کند».

 

موضوع «عقب ماندگي باليستيک» آمريکا که توسط نيروي هوايي آمريکا ابداع و درحدي گسترده به وسيله جان اف کندي درطول کارزار انتخاباتي اش از آن بهره برداري شده بود، نشانگر شگرد بزرگ نمايي تصنعي تهديد بود. کندي کاملا مي دانست که «عقب ماندگي»اي وجود ندارد و مستقيما توسط دستگاه هاي مخفي تحت فرمان رييس جمهوري دوايت آيزنهاور در جريان اين امر بود. با اين حال، او کارزار خود را برپايه اين دروغ بناکرد و سپس، بعد از انتخاب شدن ميلياردها دلار براي پرکردن اين چاله موهوم سرمايه گذاري و صرف خريد موشک هاي قاره پيما کرد.

 

سهم سود صلح کجا است؟

درسراسر دوران جنگ سرد، از ترس از اتحاد جماهير شوروي براي صرف مبالغ هنگفت در سيستم دفاعي آمريکا استفاده شد و موجب خرسندي عميق کارکنان پنتاگون و شماري از نمايندگان و سناتورهايي گرديد که از گشاده دستي صاحبان صنايع تسليحاتي بهره مي بردند. نظاميان اتحاد جماهيرشوروي هم از «تهديد آمريکا» براي افزايش قدرت خود استفاده مي کردند و در افزايش هزينه هاي نظامي در آن سوي پرده آهنين سهم داشتند.

 

پايان جنگ سرد و فروپاشي اتحادجماهيرشوروي مي بايست اين راهبرد را به زباله دان تاريخ مي سپرد. درسال ١٩٩١، روس ها وارث زرادخانه تسليحاتي اتحادجماهيرشوروي شدند ولي ديگر توان نگهداري اين نظام دفاعي کهنه و فرسوده شده را نداشتند. در ايالات متحده، بيان سخنان خوشبينانه رونق يافت؛ رييس جمهوري جرج اچ بوش [پدر] موضوع «تقسيم سود صلح»ي را مطرح کرد که مي بايست نصيب ماليات دهندگان آمريکايي اي مي شد که از بار سنگين جنگ سرد رهايي مي يافتند. در عمل، نيروهاي کشور مانند برف در آفتاب ذوب شد. ازسال ١٩٧٩، نيمي از هواپيماهاي جنگي تاکتيکي کنار گذاشته شد و نيروي زميني هم نيمي از واحدهاي رزمي خود را ازدست داد و نيروي دريايي نيز يک سوم ناوهايش ازبين رفت.

 

با اين حال، هزينه هاي نظامي بي نهايت گزاف باقي ماند. درسال ١٩٩٠، فرانکلين سي. اسپيني تحليل گر پنتاگون پيش بيني مي کرد که: «نيروهاي مسلح بسيار تضعيف شده ي پس از جنگ سرد، براي آن که توان خود را حفظ کنند، به بودجه اي درحد دوران جنگ سرد نياز خواهند داشت» (١). درعمل، با افزايشي متاثر از تورم ، هزينه هاي نظامي آمريکا هرگز به کمتر از ميزان متوسط دوران جنگ سرد کاهش نيافت.

 

اين تناقض مي تواند تعجب برانگيز باشد. درواقع، اين امر نشانگر يک شگرد ديرين پنتاگون است که به نام «موج قوسي»( bow wave) شناخته مي شود: هنگامي که شاخه هاي مختلف ارتش بودجه بيشتري به دست مي آورند، شروع به تدارک برنامه هاي پژوهش و توسعه اي مي کنند که در آغاز هزينه چنداني ندارد ولي در درازمدت به سرمايه گذاري هاي گسترده مي انجامد. به اين ترتيب، همانطور که محدوديت هاي پس از جنگ ويتنام موجب توليد هواپيماي بمب افکن ب ٢ و موشک هاي قاره پيماي ام ايکس شد، محدوديت هاي بودجه اي سال هاي دهه ١٩٩٠ نيز برنامه هاي توليد شکاري هاي اف ٢٢ و اف ٣٥ و برنامه ارتش براي «سيستم هاي نبرد آينده» را به وجود آورد. اين برنامه ها که با هزينه کمي آغاز شده بود، به زودي هزينه هايشان سر به فلک زد، بدون آن که نتايج محسوسي داشته باشد. اف ٢٢ حتي پيش از آغاز توليد رها شد و برنامه «نبرد آينده» هرگز از سطح مطالعاتي فراتر نرفت. تنها برنامه اف ٣٥ بود که کم و بيش ادامه يافت و هزينه اي که ١٥٠٠ ميليارد دلار برآورد مي شود صرف آن گرديد.

 

دستگاه مديريتي اوباما، در آغاز به نظر مي آمد که براي گرم شدن روابط با مسکو که درپي بحران قفقاز در تابستان ٢٠٠٨ به سردي گرائيده بود آمادگي دارد. هيلاري کلينتون، وزيرامور خارجه به همتاي روس خود پيشنهاد کرد که بر دکمه «ازسرگيري روابط» فشار داده شود. اين نزديکي که انگيزه عمده آن کسب حمايت روسيه در تشديد تحريم ها عليه ايران بود، با توافق سال ٢٠١٠ درمورد محدويت سلاح هاي هسته اي به اوج رسيد. با اين حال اين توافق خيلي سختگيرانه نبود زيرا بنابر مفاد آن، ايالات متحده توان تخريبي اي معادل هشت هزاربرابر انفجار هيروشيما را حفظ مي کرد.

 

اين کاهش مختصر سلاح هاي هسته اي خيلي پرهزينه بود زيرا درحالي که آقاي اوباما به سختي تلاش مي کرد تا متن را به تصويب برساند، بسياري از نمايندگان متنفذ جمهوري خواه خواستار آن بودند که دربرابر آن نيروي هسته اي کشور «مدرن سازي» شود. رييس جمهوري اين معامله، که در عمل تبديل سلاح هاي قديمي به جديد بود، را پذيرفت. به اين ترتيب، نيروي دريايي با صرف ١٠٠ ميليارد دلار هزينه صاحب ١٢ زيردريايي اتمي پرتاب کننده موشک هاي باليستيک شد. نيروي هوايي با هزينه ٨٥ ميليارد دلار ٦٤٢ موشک جديد بين قاره اي و يک بمب افکن هسته اي دوربرد دريافت کرد. بنابر برآوردهاي مختلف، اين برنامه در مجموع ١٠٠٠ ميليارد دلار براي آمريکا هزينه ايجاد کرد. آقاي برايان مک کئون، معاون وزارت دفاع براي توجيه اين هزينه هاي سرسام آور اظهار کرد (٢): «ما براي پاسخگويي به تحريکات روسيه در مناسب ترين فناوري ها سرمايه گذاري مي کنيم».

 

اين درست است که روس ها اخيرا در جنوب مسکو پناهگاه هاي زيرزميني براي حفظ رهبران نظامي و غيرنظامي خود درست کرده اند. آنها همچنين درحال توليد موشک باليستيک بين قاره اي بسيار نيرومندي به نام آراس ٢٨ سامرات و موشکي ديگر براي نسل جديد زيردريايي ها هستند. به علاوه، آنها درحال ساخت يک زيردريايي خودران حامل سلاح هسته اي هستند که قادر است اقيانوس را بپيمايد و در يک بندر آمريکايي منفجر شود. به گفته بروس جي بلر، پژوهشگر دانشگاه پرينستون و متخصص امور روسيه و امنيت هسته اي: «وضعيت عملياتي» نيروهاي روسي از زمان فروپاشي پس از جنگ سرد «کم و بيش ثابت» مانده است.

 

ارتش روسيه که «کم و بيش» به همان حال باقي مانده، به گفته اشتون کارتر وزير دفاع پيشين ايالات متحده براي ايالات متحده يک «تهديد حياتي» يا نيرويي قادر به «تخريب اصولي که نظم بين المللي بر آنها بنا شده» نيست. آقاي فيليپ بريدلاو فرمانده سازمان پيمان اتلانتيک شمالي (ناتو) هرگز گفتمان اعلام خطرکننده را کنار ننهاده است. درطول درگيري در اوکراين، او اعلام کرد که ٤٠ هزار سرباز روس در پايگاه هاي مرزي گردآمده و آماده تسخير اوکراين هستند. اين گفته در اروپا توسط ژنرال بن هوجز، فرمانده نيروهاي زميني آمريکا در اروپا تکرار شد. اين امر در برلن موجب هراس شد و ديپلومات هاي آلماني از «تبليغات خطرناک (٣)» انتقاد کردند. هفته نامه «اشپيگل» به نقل از منابعي در واشنگتن نشان داد که گفته هاي آقاي بريدلاو تصادفي نيست و از قبل تائيد پنتاگون و کاخ سفيد را داشته و مي خواسته به اين ترتيب، چنان که ويليام دروزدياک، پژوهشگر انستيتو بروکينگز توضيح مي دهد «اروپائيان را به افزايش بودجه هاي دفاعي خود ترغيب کند».

 

اين کارزاري ظاهرا موفقيت آميز بود زيرا بسياري از کشورهاي عضو «ناتو» ازجمله آلمان هزينه هاي نظامي خود را افزايش دادند. بودجه نظامي آمريکا هم پس از کاهش ناشي از کم کردن نيروها در افغانستان و عراق، مجددا زياد شده است. درسال ٢٠١٦، صورت حساب هزينه هاي دفاعي آمريکا بالغ بر ٥٨٣ ميليارد دلار بوده است. براي توجيه اين رقم، پنتاگون موضوع ضرورت پاسخگويي به «تجاوز روسيه» را مطرح کرده است.

 

هزينه گزاف «جنگ عليه تروريسم»

در عمل، پاسخگويي به اين«تهديد حياتي» مدعايي به شکل تعجب برانگيزي ناچيز بوده است. به رغم٤٨٠ هزار سرباز، نيروي زميني آمريکا، که ولخرجي هاي چشمگير (کاسه توالت ٦٤٠ دلاري و دستگاه قهوه ٧٦٢٢ دلاري) آن مشهور خاص و عام است، توان رزمي محدودي دارد. آقاي ريموند اوديرنو، رئيس ستاد ارتش از ٢٠١١ تا ٢٠١٥ برآورد کرده به زحمت مي تواند بيش از يک سوم نيروهاي خود را عازم نبرد کند. اين درحالي است که قرار بوده اين نيروها در کمتر از يک ماه آماده نبرد باشند. برنامه دفاعي شرقي «ناتو» که با سروصداي زياد اعلام شد تنها شامل اعزام يک هنگ ٧٠٠ نفري به لهستان و هريک از کشورهاي بالت بود که ادعا مي شد توسط مسکو تهديد مي شوند. تقويت هوايي در بالتيک هم چندان قابل ملاحظه نبود و فقط شامل دسته هاي کوچکي از شکاري هايي بود که در دوره هايي محدود از آنها استفاده مي شد. اگر ارتش پول کم داشته باشد چه مي شود...

 

بودجه نيروي زميني آمريکا که حدود ١٥٠ ميليارد دلار است، به تنهايي بيش از دوبرابر کل رقمي است که روسيه صرف مجموع نيروهاي نظامي خود مي کند. کمبود اختصاص بودجه نظامي پيش از هرچيز ناشي از اولويت هاي پنتاگون است که بيشتر دغدغه نيازهاي واقعي دفاعي را دارد تا نزاع هاي داخلي تقسيم بودجه ناشي از فشارهاي صاحبان صنايع تسليحاتي است که برخود واجب مي دانند ژنرال هاي «چهار ستاره» بازنشسته را به خدمت خود درآورند.

 

هنر دامن زدن به ترس از زمان جنگ سرد تاکنون تغيير يافته است. در آن زمان ماليات دهندگان سنگيني آنرا به خوبي احساس مي کردند : نهصد ناو، پانزده هزار هواپيما و... «جنگ عليه تروريسم» بيش از هر درگيري ديگري – به استثناي جنگ جهاني دوم – براي آمريکا هزينه داشته ولي هرگز قابل قياس با درگيري هاي ديگر نبوده است. در شديدترين رودررويي در عراق تنها يک پنجم نيروهاي اعزامي به ويتنام به کار گرفته شد و حملات هوايي هشت بار کمتر از ويتنام بود. تسليحات روز به روز گران تر تمام مي شود و روز به روز کمتر توليد مي گردد.

 

اين تحول مي تواند اطمينان بخش به نظرآيد. با اين حال، تورم تصنعي تهديد همچنان دستگاه را تغذيه مي کند و امکان فاجعه همواره وجود دارد. به عنوان نمونه، درميان ناوهاي استفاده شده در بالتيک توسط «ناتو» يا در درياي سياه درطول بحران اوکراين، ناوشکن «ايجي» قراردارد. موشک هايي که اين ناوشکن حمل مي کند، مخصوص دفاع ضدهوايي است ولي موشک اندازها مي تواند براي پرتاب موشک هاي هسته اي متعارف يا دريائي هم استفاده شود بدون آن که هيچ ناظري بتواند تفاوت آن را ببيند. بروس جي بلر توضيح مي دهد که: «اين ناوشکن ها مي توانند موشک هاي تام هاوک پرتاب کنند که قادر به هدف قراردادن مسکو است. با تعدادي از اينها، شما مي توانيد به سيستم فرماندهي و کنترل روسيه حمله کنيد».

 

اين امر دليل پرواز هواپيماهاي روسي برفراز ناو يو اس اس دونالد کوک (USS Donald Cook) در ارتفاع تقريبا ٣٠ متري در آوريل ٢٠١٦ را توضيح مي دهد که موجب بروز تنش بين واشنگتن و مسکو شد. بلر درر ادامه مي گويد: «درحال حاضر، روس ها از زيردريايي هاي تهاجمي براي خنثي کردن اين ناوشکن ها استفاده مي کنند و آمريکايي ها يک دسته از هواپيماهاي ضد زيردريايي پي ٨ را براي خنثي کردن آن زيردريايي ها به کار مي گيرند. چرخه اي بي پايان.

 

* روايتي مشروح تر از اين متن در نشريه آمريکايي «هارپرز» در دسامبر ٢٠١٦ با عنوان «ترس سرخ جديد» منتشر شده است.

 

١- Cité dans Dennis S. Ippolito, Blunting the Sword : Budget Policy and the Future of Defense, National Defense University Press, Washington, 1994.

 

٢- Déclaration à la Chambre des représentants, Washington, DC, 1er décembre 2015.

 

٣- « Berlin alarmed by aggressive NATO stance on Ukraine », Spiegel Online, 6 mars 2015.

برگرفته از:«لوموند دیپلماتیک»

فوریه ٢٠١٧

http://ir.mondediplo.com/article2707.html

مطلب فوق را میتوانید مستقیم به یکی از شبکه های جتماعی زیر که عضوآنها هستید ارسال کنید:  

تمامی حقوق برای سازمان کارگران انقلابی ايران (راه کارگر) محفوظ است. 2024 ©