کمپین
… و
بار دیگر
کمپین
«زنانی
دیگر»
در
حالی که شرایط
اقتصادی
جامعه ایران
هر روز بحرانیتر
و وضعیت
معیشتی
کارگران،
زحمتکشان و
زنان هر روز
بدتر و بدتر
میشود، در
حالی که
موقعیت ایران
در جهان هر
روز با دشواریهای
بیشتری روبرو
میشود و بهرغم
دعوت
ملتمسانهی
ایران از قدرتهای
بزرگ،
نهادهای مالی
بینالمللی و
بانک جهانی
برای سرمایهگذاری،
و «شرط و شروط»
گذاردن آنان
...اکنون برنامه
پیش روی رژیم
انتخابات
مجلس آینده
است،
که از هم
اکنون
تغییرات
اندک، موقت و
بی اثری که
برای مردم
دیگر تکراری
شده، در حال وقوع
است، اما
ظاهراً
دوستان
کمپینی تصمیم
گرفتهاند
تنور این بازی
تکراری و بی
ثمر جمهوری
اسلامی (بی
ثمرو حتی مضر
برای مردم) را
گرما ببخشند!
در این
اوضاع به شدت
پیچیده،
کمپین «تلاش
برای تغییر
چهره مردانه
مجلس» با هدف
٣٠/٥٠ کرسی برای
زنان در مجلس،
شکل گرفته است
که میتوان از
زوایای
مختلفی به آن
نگاه کرد؛
اولین مشکل آن
در بوق وکرنا
کردن این
کمپین برای
نیروهای داخل
و خارج است
طوری که گویی
هیچ مخالف و معارضی
اصلا وجود
ندارد و یا
زنان هیچ مشکل
و مطالبهای
ندارند به جز
وارد کردن ٣٠
زن به مجلس
فرمایشی یا
انتصابی! حذف
عمدی تمامی
نیروهای
فمینیست و
ترقیخواه و
آرمانهای
آنان و عدم
بیان مطالبات
میلیونها
زنی که زیر
ستم جنسی و
طبقاتی
هستند، اگر تبانی
با حاکمیت
نباشد، قطعاً
خیانت است.
مشکل
دیگر این است
که اگر تلاش
کمپین در حد
کمال خود موفق
شود، که بنا
به نظر بنیانگذاران
کمپین شانس
کمی دارد،
نهایت آن یک
مبارزه مدنی
پارلمانتاریستی
است که یک پای
آن در فمینیسم
لیبرال (قرن
١٩) و پای دیگر
آن در اصلاحطلبان
رانده شده از
حاکمیت
جمهوری
اسلامی است.
فمینیسم
لیبرال در
نهایت و در
اوج رشد خود خواستار
رهایی زنان از
قید نقشهای
سرکوبگر
جنسیتی است،
یعنی نقشهایی
که توجیهی
برای اختصاص
جایگاهی نازلتر
به زنان (فقط
معلمی و
پرستاری)، یا
حتی ممانعت از
حضور آنان در
دانشگاه و
عرصه عمومی و
بازار وجود
ندارد.
فمینیسم
لیبرال نظری
در مورد محو
کامل این
نابرابری و
رهایی زنان
ندارد، ارزشهای
مردانه را
ارزشهای
انسانی تلقی
میکند و آمال
خود را به
رسیدن زنان به
جایگاه مردان
میداند. آنان
به شدت به راه
حلهای
قانونی اتکا
دارند و میخواهند
زنان شبیه
مردان شوند.
فمینیسم
لیبرال فقط به
درد نخبگان
جامعه میخورد
و زندگی
ومطالبات
زنان فرودست
را حتی نمیبیند.
مشکل
دیگر فمینیسم
لیبرال، باور
این نظریه است
که همه زنان
میتوانند «به
صورت فردی» از
بند شرایط خود
رها شوند و
نقشهای
جنسیتی سنتی
خود را «یک
جانبه» طرد
کنند، - و اگر
نکنند لابد بیکفایت
هستند- آنان
به ساختار
اقتصادی،
اجتماعی که
راه رهایی زن
را سد میکند
کاری ندارند. البته در
تاریخ بشر
لیبرال
فمینیسم،
جنبش زنان
طبقه متوسط
شهری، با غفلت
از ستمی که بر
زنان طبقات
فرودست،
سیاهان،
مهاجران و ...
روا میشد و
می شود،
دستاوردهایی
داشته است از
جمله: اصلاحات
قانونی و
آموزشی، حضور
در مشاغل و
حِرَفی که تا
کنون بدان
رسیده اند و ...
اما تا تضمین
کامل تمام
دستاوردها
راه درازی در
پیش دارند.
اصلاحطلبان
رانده شده از
حاکمیت نیز با
مرزبندی و جدایی
خود از اقشاری
که آنان را
حمایت میکردند،
روز به روز
سنگرهای
بیشتری از دست
دادند و با
شکست پشت
شکست، اهداف
ادعایی خود را
کاهش دادند و
به هیچ یک از
مطالبات
مطروحه زنان
از جمله: لغو
سهمیه
جنسیتی،
تغییر لوایح
خانواده(چند
همسری) حق حضانت،
سرپرستی و
امکان تابعیت
کودک از مادر،
لغو تبعیض
استخدام و...
دست نیافتند،
اکنون با وجود
آگاهی از
موانع بی شمار
از جمله نظارت
استصوابی،
نیروی عظیم
زنان جامعه را
به سمت و سویی
میبرند که
پایان ناکام
آن را از هم
اکنون میتوان
دید، آنان
مطالبات بی
شمار میلیونها
زن جامعه
ایران را، به
ورود ٥٠ زن
بیولوژیک به
مجلس محدود میکنند.
ورود زنان به
مجلس فی نفسه
بد نیست ولی آیا
این شعار به
شرط موفقیت،
ورود زنان لیبرال
به مجلس را فراهم
میکند یا راه
ورود طیفهای
مختلف حاکمیت
را؟ تنها
دستاورد این
نوع کمپینها
طرح گفتمان
است و بس! صرف
این همه انرژی
برای
دستاوردی
چنین اندک؟!
از دید
ما، مبارزات
پارلمانتاریستی
جامعه که باعث
محدود کردن و
تقلیل دادن
اهداف کارگران،
زحمتکشان و
زنان می شود،
فریبی بیش
نیست، خواه از
جانب
بورژوازی و خواه
از جانب
لیبرالها
طرح شده باشد،
تا زمانی که
سرمایه سلطه
دارد، برای
بقای اصلاحات
هیچ تضمینی
نیست.
بورژوازی با
یک دست
اصلاحات را
اهدا و با دست
دیگرش پس میگیرد،
تنها در صورتی
که کارگران،
زحمتکشان، زنان
و ... آگاه و
متشکل باشند
میتوانند از
پارهای
اصلاحات برای
بسط و توسعه
مبارزه
طبقاتی خود
سود جویند.
هر قدر
نفوذ رفرمیسم
و لیبرالیسم
در کارگران،
زنان و دیگر
اقشار
انقلابی قوی
تر باشد، آنان
ضعیفتر میشوند
و لغو رفرمها
آسان تر خواهد
بود، و هر قدر
جنبش طبقات و
اقشار مترقی
مستقلتر و
اهداف آن عمیقتر
و وسیعتر
باشد و محدود
به رفرمیسم
نشود، حفظ و
استفاده از
دستاوردها
آسان تر خواهد
بود. جنبش چپ بدون
آن که آموزههای
مارکس را ترک
کند برای از
دست ندادن حتی
یک امکان کوچک
در کسب و
استفاده از
رفرمها تلاش
می کند، نه
تنها آن را
محکوم نمیکند
بلکه از هر
گام ورای
رفرمیسم در
تهییج، تبلیغ
و مبارزه جمعی
اقتصادی،
اجتماعی،
فرهنگی و ...
حمایت کرده و
آن را توسعه
میدهد.
زنانی
دیگر
آبان
٩٤