در
گرامی داشت
سيزده آذر روز
مبارزه با
سانسور
کانون
نويسندگان
ايران
مرور
يک سال گذشته
از منظر
توليدات هنری
و ادبی ، و
وضعيت آزادی
بيان نشان می دهد که
دستگاه
فراگير
سانسور با
جديت تمام فعاليت
ويران گرش
را ادامه داده
است و گويا
عزم خويش جزم
کرده تا اندک
اقبال باقی
مانده ی
مردم به آثار
هنری و ادبی
را از آنها
بگيرد. در اين
ميان اوضاع
اقتصادی که در
چند ماه گذشته
بر وخامت آن
افزوده شده به
ياری اين
دستگاه آمده و
دور نيست که
بحران تشديد
يافته ی
کنونی به
تعطيلی کامل
عرصه هايی
چون نشرکتاب،
سينما ،
موسيقی ،
تئاتر و . . .
بيانجامد.
دستگاه
سانسور
عامدانه بر
فضای بی اعتمادی
فعالان
توليدات هنر و
ادبيات نسبت به
فعاليتشان
دامن می زند. حتی به
"مجوز"های
صادر شده اش نيز
اعتمادی
نيست، اجرايش
تضمينی ندارد.
کتاب های
مجوزدار باز
روی ميز
سانسورچيان
بازمی گردد
و بازبينی
مجدد می شود، يا پس از
چاپ توزيعشان
ممنوع می شود ؛ فيلم های
سينمايی که پس
از بارها
بازبينی و
اعمال سانسور
در مراحل
مختلف، مجوز
اکران می گيرند چه بسا
که زمان نمايش
از پرده ها پايين
کشيده می شوند.؛ کنسرت های
موسيقی که با
هزار شرط و
اما و اگر
مجوز برگزاری
می گيرند،
گاه پس از
فروش بليت غير
قابل اجرا
اعلام می شوند؛ گالری های
نقاشی. . . نمايش های
تئاتری . . . حتی
جستجوگر
اينترنتی
گوگل!
در يک
سال گذشته باز
هم عده ای
به اتهام
وبلاگ نويسی
روانه زندان
شدند؛
نشرياتی به
بهانه چاپ
کاريکاتور يا
خبر و مطلب
توقيف شدند ؛
دو تن از اعضای
کانون
نويسندگان
ايران،
فريبرز رييس دانا و
منيژه نجم
عراقي، به "جرم"
عضويت دراين
تشکل ضد
سانسور ماه هاست
در زندان به
سر می برند؛ . . .
با اين
همه، به
موازات سخت تر شدن
شرايط، صف
مخالفان
سانسور نيز
انبوه تر
شده است و
صداهای
بيشتری در
مخالفت با
سانسور شنيده
می شود.
در چند
سالی که از
اعلام سيزدهم
آذر به عنوان روز
مبارزه با
سانسور می گذرد
اين روز ، روز
بزرگ داشت
اين صف بوده
است. امسال
اما از سيزدهم
آذر بی ياد و
نام ستار بهشتی
نمی توان
سخن گفت؛
کارگری که جان
جوانش در دفاع
از آزادی بيان
تاوان شد.
البته پيش تر نيز
بودند،
بسياران
بودند، که در
راه ابراز عقيده
و نظر ،
جانشان به
تاراج ستم
رفت. اما ويژگی
ستار بهشتی در
اين است که او
نه به دليل
تعلق فکري،
مرامی يا
سياسی بلکه
راست به علت
نوع زندگی اش، به
شکستن حصار
سانسور
پرداخت. اين
کارگر وبلاگ
نويس معترض از
متن توده ی مردم آمده
بود وتجلی
نياز آنها به
آزادی بيان،
به نابودی
سانسور و
نشانه ای
از حضور مردم
در اين عرصه
بود. او به
کردار نشان
داد که آزادی
بيان و ستيز
با سانسور فقط
امر
نويسندگان،
هنرمندان و
سخن وران
نيست بلکه نياز
هر انسان و
ضرورت زندگی
انسانی است. و
اين، ويژگی
دوران کنونی
است؛ دورانی
که به سرعت از
کشته ی يک
جوان گمنام
مخالف سانسور
شاهدی جهانی
می سازد
بر ستمکاری
آزادی ستيزان
و رسوايی سانسورچيان.
اين ويژگی
اعلام می کند که سرکوب گران
آزادي،
سانسور و
سانسورچيان،
از اين پس
دوران سخت تری
خواهند داشت.
گرامی
داشتن سيزدهم
آذر ، روز
مبارزه با
سانسور، ارج
نهادن به
انسان هايی
است که با
وجود آگاهی از
خطرها، پای در
راه آزادی
بيان می نهند و بی اعتنا
به تهديدها سد
سانسور را می شکنند.
در چند
دهه ی
اخير آنها که
حاکميت
سانسور را
ضامن حيات
سياسي،
اجتماعی و
فرهنگی خود
قرار داده اند،
شعله ی
جان بسيار
کسان را خاموش
کردند تا شوق
آزادی بيان در
دل جامعه
بميرد. اما بر
خلاف
انتظارشان
فروغ ديگری
تابيدن گرفته
است: خواست
آزادی بی قيد و شرط
انديشه و بيان!
گرامی
باد سيزده آذر
روز مبارزه با
سانسور
کانون
نويسندگان
ايران
۱۰/۹/۱۳۹۱