کارتن خواب
های بی پناه،
قربانیان
مدیریت جهادی!
ارژنگ
بامشاد
کارتن
خوابی حالا
دیگر به پدیده
ای عادی در کلان
شهرهای کشور
تبدیل شده
است. حبیب
الله مسعودی
فرید معاون
امور اجتماعی
سازمان
بهزیستی از
حضور 15 تا 17 هزار
کارتن خواب در
سراسر کشور خبر
می دهد و می گوید
که از این
تعداد حدود یک
درصد را
کودکان آنها و
حدود 5 تا 10 درصد
را زنان تشکیل
می دهند. شهر
تهران با هشت
میلیون
جمعیت، یکی از
اصلی ترین
شهرها با رقم
بالائی از
کارتن خواب
هاست. آماری
که شهرداری
تهران در مورد
کارتن خواب ها
می دهد، ابعاد
فاجعه را
بصورتی بسیار
برجسته نشان
می دهد. زارع
صفت مدیرعامل
سازمان رفاه،
خدمات و مشارکت
های اجتماعی، می
گوید: «شاید
بتوان کارتن
خوابی و بی
خانمانی را
حلقههای آخر
آسیب اجتماعی
عنوان کرد. بر
اساس آمار
شهرداری
تهران بی
خانمانها ۱۵
صدم
درصدجمعیت
پایتخت هستند.
درخصوص کارتن
خوابهای
شهرتهران
نکتهای که
باید مورد
توجه قرار
گیرد آن است
که شاید مسائل
اقتصادی در بی
خانمانی این
افراد بی تاثیر
نباشد، اما
علت اصلی بی
خانمانی و
کارتن خوابی
آنها اعتیاد
است. واقعیتی
که باید
درباره بی
خانمانها و
کارتن خوابهای
شهر بیان شود،
این است که ۷۵درصد
این افراد
دچار معضل
اعتیاد هستند.»
فراموش نکنیم
که هم اکنون بر
اساس اعلام
رسمی از سوی
ستاد مبارزه
با مواد مخدر
۱ میلیون و
۳۰۰ هزار
معتاد در کشور
وجود دارند که
البته
آمارهای
غیررسمی
بیشتر از این
رقم است.
تا
اینجا موضوع
کارتن خوابی،
مسئله ای خاص
تلقی نمی شد.
اما از زمانی
که دار و ندار
کارتن خواب ها
به آتش کشیده
شد، این سئوال
مطرح می شود
که چرا کارتن
خوابی و چرا
به آتش کشیدن
کارتن هایشان؟
در روز
دوشنبه نهم
آبان ۱۳۹۴ ، چماقداران
و لباس شخصی
های ناشناس به
کارتن خواب ها
و معتادان
پارک حقانی در
منطقه مسکونی
هرندی حمله
کردند و کارتن
ها و وسایل
شان را به آتش
کشیدند. این
کارتن خواب
ها، پیش از این
توسط نيروي
انتظامي از پاركهاي
اطراف ميدان
شوش و مناطق
غير مسكوني و
مراكز تجاري
به پارك حقاني
واقع در منطقه
مسكوني هرندی
آورده شده
بودند. عابد
ملكي، شهردار
منطقه ١٢ در
توضيح این
حادثه می گوید:
«كارتنخوابي
و حضور
معتادان
متجاهر در
منطقه هرندي به
موضوع بسيار
برجستهاي
تبديل شده و
مردم آن منطقه
از اينكه هويتشان
با چنين
موضوعاتي گره
خورده،
ناراحتند و
علت اين اتفاق
هم همين
ناراحتي بوده
است.». لازم به
توضیح نیست که
حمله به کارتن
خواب ها و به
آتش کشیدن دار
و ندارشان در
زیر نگاه
نیروهای
انتظامی صورت
گرفته که در
محل حضور
داشتند و به
تماشا مشغول
بودند.
نیروهای
انتظامی،
کارتن خواب
های میدان شوش
را درست زمانی
از آنجا
راندند که
مردم در اقدامی
بسیار زیبا با
راه اندازی یخچال
ویترینی در
محدوده
ایستگاه
تاکسیهای
میدان شوش در
اول ماه محرم،
غذا و مواد
خوراکی را در
این یخچال
قرار می دادند
تا کارتن خواب
ها نیازهای
خود را از این
طریق تامین نمایند
.
در
برابر این
فاجعه و این
مصیبت وارده
بر کارتن خواب
ها و معتادان
پارک حقانی نه
تنها شهرداری،
بلکه هیچ یک
از نهادهای
دولتی واکنشی
نشان ندادند و
به داد
قربانیان
نرسیدند.
مقامات
حکومتی حتی به
مهاجمان چماق
بدست حق دادند
و اقدام زشت و
غیرانسانی
آنها را قابل
فهم تقلی کردند.
در برابر این
موضع گیری
غیرانسانی،
اما در بعداز
ظهر روز حادثه،
تنها این گروه
های مردم نهاد
بودند که خود
را به محل
رساندند تا در
کنار کارتن
خواب ها باشند
و بر زخم شان مرهمی
بگذارند. اعضاي
انجمنهاي
غيردولتي
«طلوع بينشانها»،
«موسسه نهال
رويش»، گروه
مردمي «پايان
كارتن خوابي»،
«موسسه كاهش
آسيب سيماي
سبز رهايي» و
جمعي از
معتادان بهبود
يافته، در
كنار كارتن
خوابهاي
پارك حقاني
حاضر شدند و با
تهيه پتو،
غذا، وسايل
پانسمان،
سرنگ و ورقهاي
نايلوني به
عنوان سرپناه
كارتن خوابها،
تا پاسي از
بامداد در
پارك حقاني به
سر بردند. روشن
است که این
همبستگی
خودجوش و
بسیار زیبای
مردمی، خاری
در چشم مقامات
حکومتی است .
گسترش
کارتن خوابی و
اعتیاد و رشد
سرسام آور آسیب
های اجتماعی،
از نتایج
سیاست های
حاکمیت
جمهوری
اسلامی است.
حاکمان اسلامی
با شعارهای
مستضعف پناهی
و دفاع از کوخ
نشینان بر
اریکه قدرت
تکیه زدند.
اما اکنون پس
از سی و هفت
سال حاکمیت
شان، در سایه "مدیریت
جهادی" و
"اقتصاد
مقاومتی" ، هر
روز پرده از
ابعاد دزدی ها
، اختلاس های
هزاران
میلیاردی، از
کاخ ها و
ویلاهایشان
برداشته می
شود. در کنار
زندگی سراسر
لوکس و مدرن و
در حاشیه
پورشه ها و
لامبرگینی
های آقازاده
هایشان،
میلیون ها نفر
از مردم کشور
در حاشیه شهرها
و در کنار
پارک ها با
مصیبتی به نام
زندگی دست و
پنجه نرم می
کنند و به
تحریک عوامل
حکومتی ،
کارتن ها و
داروندار
اندک شان به
آتش کشیده می
شود تا چهره
شهر "پاک"
جلوه کند. آیا
به آتش کشیدن
کارتن های بی
خانمان ها،
تنها به دلیل
"پاک"
نگهداشتن
شهرهاست؟
پاسخ به این
سئوال قطعآ
منفی است. علت
اصلی تهاجم به
کارتن خواب
ها، نگرانی
شدید حاکمیت و
بویژه عملۀ
"مدیریت
جهادی" از
حضور مردم در
دفاع از کارتن
خواب هاست. هر
جا که ابتکار
مردمی صورت می
گیرد، هر بار
که مردم به
صورتی خودجوش
و خلاقانه،
چهره انسانی
خود در دفاع
از هموطن و
همنوع خود را
به نمایش می
گذارند، بر
نگرانی
مقامات
حکومتی
افزوده می
شود. هر اقدام
مردمی که خارج
از اتوریته و
ساماندهی
حکومتی انجام
گیرد، اقدامی
ضدحکومتی
تلقی می گردد.
دستگیری و
زندانی شدن
فعالان حقوق
کودک که برای
کودکان فاقد
شناسنامه
افغان، کلاس
درس راه
اندازی کرده
بودند را
فراموش نکرده
ایم. دستیگری
فعالان مدنی که برای
کمک به زلزله
زدگان
آذربایجان
شتافته بودند
را از یاد
نبرده ایم. و
حالا بر هم
زدن بساط
کارتن خواب ها،
پاسخی است به
اقدامات
خودجوش مردمی.
از یاد نبریم
که هدایت
شهرداری
تهران در دست
کسی است که
کاندیدای
سرداران سپاه
در انتخابات ریاست
جمهوری بود.
بعید نیست که
از فردا شاهد
دستگیری
فعالان مدافع
حقوق کارتن
خواب ها به
اتهام "نفوذ"
نباشیم.
بنابراین
نباید تردید
داشت که اقدام
به آتش زدن
داروندار و
کارتن های بی
خانمان ها،
اقدامی
امنیتی و
برنامه ریزی
شده است.
حکومتی
که با شعار
مستضعف پناهی
و حمایت از کوخ
نشینان به
قدرت رسید و
در هشت سال گذشته
نیز رئیس
جمهور منصوب و
محبوب رهبر
رژیم و
باندهای
همراهش با
شعار عدالت و
مهرپروری به
چپاول مشغول
بودند، اکنون
چهرۀ زشت و
نفرت انگیز
خود و نظام
اقتصادی تحت
حمایتش را با
برجستگی تمام
نشان می دهد.
واقعیت این
است که این
وظیفه دولت
است که برای
اقشار کم درآمد
و آسیب پذیر
جامعه، سیستم
تامین اجتماعی
و برآورده
ساختن حداقل
های زندگی
معمولی را
فراهم آورد.
سر پناهی برای
زیستن ، بیمه
بهداشت و
درمان و حقوقی
برای تامین
مایحتاج
زندگی، از
اولیه ترین
وظایف یک دولت
مدرن است. در
کنار این،
تامین کار
برای ارتش
بیکاران و فراهم
آوردن شرایطی
که مردم
بتوانند از
زندگی شان لذت
ببرند، از
وظایف اصلی
حکومت است. اما
در جمهوری
اسلامی که
هدایت نظام
سرمایه داری
هار را بر
عهده گرفته و
نظم سرمایه را
با توحش قرون
وسطائی و
سیستم اداره
امور به سبک
سلطان های
قاجار تلفیق
کرده است،
توجه به وضعیت
زندگی مردم و
بویژه زندگی
اقشار آسیب پذیر،
جائی ندارد.
غم آنها پر
کردن جیب های
گشاد خود ،
وابستگان و
مزدورانشان
است و در کنار
آن هزینه کردن
صدها تن طلای
خالص برای ساختن
و ترمیم
گنبدهای
طلائی و ضریح
های زراندود
امام زاده های
گوناگون در
ایران و عراق
و سوریه که
محلی برای کسب
درآمدهای
نجومی دست
پروده گانشان است.
واقعیت
این است که
برای حکومت
اسلامی،
زندگی کارتن
خواب ها ،
معتادان و
اقشار آسیب
پذیر جامعه
ارزشی ندارد.
نگاه نیروی
انتظامی و
دیگر نهادهای
حکومتی به این
بخش از مردم
محروم و مصیبت
زده، نگاهی
امنیتی است. نگاه
شهرداری هم همین
نگاه امنیتی
است که زیر
پوشش "پاک"
نگهداشتن و
بزک کردن کلان
شهرها به پیش
برده می شود. اما
از دید
کنشگران
اجتماعی و
فعالان سیاسی
و مدنی، این
اقشار، نیروی
عظیم مردمی هستند
که باید مورد
توجه قرار
گیرند. این
نیرو باید به
این خودآگاهی
برسد که برای
حق زندگی بهتر
مبارزه کند.
برای این که
مبارزه شان
مؤثر واقع شود
باید متشکل
گردند و
سازمان یابند.
بدون سازمان
یافتن این
نیرو و بدون
خودآگاهی آنها،
خطر آن وجود
دارد که در
شرایط بحرانی
و و شورش های
اجتماعی، این
نیروی عظیم
حاشیه شهرها،
به نیروی
جریانات
مرتجع تبدیل
شوند و مورد
سوءاستفاده
قرار گیرند.
از یاد نبریم
که این
نیروی عظیم،
نیروی اعماق
جامعه است،
نیروی
تهیدستانی
است که از هر
سو زیر ستم
قرار دارند.
نیروئی است که
خشم و نفرت
آنها باید
بنیان های
استثمار و ستم
را ویران
سازد. از این
رو، توجه به
این نیرو،
بررسی خواست
ها و
نیازهایشان و
کمک به سازمانیابی
شان باید در
دستور کار هر
نیروی انقلابی
قرار گیرد.
برای
نجات اقشار
آسیب پذیر
جامعه و برای
تلاش در راه
زندگی انسانی،
وظیفه هر
انسان آگاه و
هر فرد آزاده
ای است که
همددردی و
همراهی خود را
با آنها ابراز
دارد و از
حقوق انسانی شان
در برابر ظلمی
که حاکمیت در
حق شان روا
داشته و
مصیبتی که نظم
سرمایه
دارانه بر
آنها مستولی
کرده، دفاع
کند. تلاش همه
کنشگران
اجتماعی و
بویژه فعالان
چپ باید آن
باشد که به
سازماندهی و
متشکل شدن این
نیروی عظیم
انسانی کمک
کنند. فراموش
نکنیم که بخش
گسترده ای از
بیکاران
جامعه ما را
جوانان تحصیل
کرده تشکیل می
دهند. آن ها می
توانند با
سازماندهی در
محلات و پاتوق
های حضور بی
خانمان ها و
کارتن خواب
ها، راهی برای
متشکل شدن
آنها و
پیوندشان با
جمعیت عظیم
بیکاران
بیابند . تشکل
های کارگری
واحدهای
تولیدی نیز این
امکان را
دارند که به
سازماندهی
این نیروی
عظیم در محلات
و در پاتوق ها
توجه ویژه
نشان دهند تا زمینۀ
همراهی
و همگامی شان
فراهم آید.
جدا از آن این
وظیفه همه نیروهای
آگاه است که
به مردم و
بویژه مردم
محلاتی که در
کنارشان
کارتن خواب ها
سکونت دارند
یادآوری کنند
که کارتن خواب
ها جزئی از ما
هستند، بخشی
از همین
مردمند، جزئی
از ارتش
گسترده
کارگری
کشورند که در
چنگال خشونت
سرمایه و
استبداد دینی
گرفتار آمده
اند. آنها عامل
بدبختی و حتی
نازیبا کردن
چهره شهر
نیستند، آنها
معلول سیاست
هائی هستند که
زندگی بخش اعظم
مردم را تباه
ساخته است.
مردم باید
بدانند که خشم
خود را نباید
بر سر این
مردم مصیبت
زده خالی کنند،
بلکه باید
تمام فریاد
خود را بر سر
حاکمیتی بکشند
که فرهنگ
دزدی و
چپاول را
سراسری کرده و
اکثریت مردم
کشور را به
روز سیاه
نشانده است.
چهارشنبه
۲۷ آبان ۱۳۹۴
برابر با ۱۸
نوامبر ۲۰۱۵