نو-امپریالیسم
و امپریالیسم
انحصاری
جان
بلامی فاستر و
سمیر امین
ترجمهی
هومن کاسبی و
معصومه
فراهانی
توضیح « پراکسیس» برای
انتشار این
دفتر
پیشروی
شتابان
سرمایهداری
در الگوی
تهاجمی
نولیبرالی
پس از فروپاشی
اتحاد جماهیر
شوروی و بلوک
شرق، این باور
عمومی را
القاء میکرد/میکند
که چهرهی
جهان بهکلی
تغییر یافته
است و اندیشههای
قدیم مناسبتی
با فهم واقعیتهای
جهان نو
ندارند. در
همین راستا،
ایدئولوژیهای
مسلط نهفقط
هر نوع بدیل
غیرسرمایهدارانه
و باورهای
انقلابی را
توهم سیاسی
قلمداد میکنند،
بلکه بهمنزلهی
پیکریابی
صدای
پیروزمند
سرمایه،
بدیهیترین
واقعیتها را
نیز تحریف میکنند
یا وارونه
جلوه میدهند.
شاید یکی از
شاخصترین
واقعیتهایی
که وارونه
جلوه داده میشود،
ماهیت دخالتهای
نظامی
«بشردوستانه»
باشد که منافع
اقتصادی و
ژئوپولتیکی
فاتحان نظامی
این مداخلات
را اینبار بهمیانجی
شعارهای
مبتنی بر
«حقوق بشر» و
«دموکراسی»
تأمین میکنند.
با این
همه، پس از
تهاجم ایالات
متحد و متحدانش
به افغانستان
در سال ۲۰۰۱،
و سپس در سال
۲۰۰۳ به عراق،
و برپایی
دگربارهی
آتش جنگهای
متوالی در
خاورمیانه، و
نیز با
آشکارتر شدن
پیامدهای
هجوم همهجانبهی
نهادهای
اقتصادی
سرمایهداری
نولیبرال به
کشورهای در
حال توسعه،
تحت نام جهانیسازی،
بار دیگر توجه
به یک مفهوم
سیاسی «قدیمی»
در بخشی از
فضاهای رسانهای
و گفتمانی
سیاسی
برانگیخته
شده است:
«امپریالیسم»1.
باید
خاطرنشان کرد
که اگرچه
امروز مفهوم
امپریالیسم
تنها در
آشکارترین
نمودهای بیرونیاش
بار دیگر -تا
حدی- در برخی
فضاهای سیاسی
و آکادمیک جدی
گرفته میشود،
اما این مفهوم
بر یک واقعیت
ساختاری بنیادی
و مستمر در
مناسبات
جهانی دلالت
دارد.
در
وضعیت حاضر،
کمتر روزی است
که از استثمار
خردکنندهی
کارگران
«ارزان» در
آسیای جنوب
شرقی، از
وضعیت جنگزدهی
خاورمیانه،
مالی، نیجریه
و لیبی و خیل
میلیونی
آوارگان و
پناهجویانشان،
تا تبعات
بحران
اقتصادی در
پرتغال و یونان
و ایتالیا و …
در اخبار
رسانههای
جریان اصلی
گفته نشود.
همهی اینها
درکنار سایر
دردنشانهایی
مانند: رشد
خطرات جهانشمول
زیستمحیطی،
جنگهای
ویرانگر،
سرکوبهای
استبدادی
حمایتشده،
تروریسم و
«ضد-تروریسم»
بینالمللی
و…داغ ننگ
امپریالیسم
را بر چهرهی
جهان امروز
ترسیم میکنند.
در
همین راستا،
به باور ما،
فهم وضعیت
امروزی جامعهی
ایران نیز تا
حد زیادی با
فهم وضعیت
تحولات کلان
خاورمیانه
درهمآمیخته
است و فهم این
یک نیز بدون
درکی از مناسبات
و سازوکارهای
امروزی
امپریالیسم
ناممکن است.
ضمن آنکه، به
همین نسبت
سرنوشت
مبارزات
رهاییبخش
مردم
خاورمیانه
نیز با یکدیگر
درهمتنیده
است.
امیدواریم
ذکر این نکات
فشرده ما را
از توضیح
دلایل کلی
انتشار این
دفترچه بینیاز
کرده باشد.
این دفتر
دربردارندهی
ترجمهی دو
مقاله از دو
نویسندهی
مارکسیست
سمیر امین و
جان بلامی
فاستر2 است که
برای انتشار
در پراکسیس
برای ما ارسال
شدهاند. این
دو مقاله بخشی
از شصتوهفتمین
شماره
(ژوئیه-اوت
۲۰۱۵) از
نشریهی
مانتلی ریویو3
است که
دربردارندهی
مقالاتی
دربارهی
امپریالیسم،
نو-امپریالیسم
و جهانیسازی
است.
توضیح
دو نکتهی زیر
را دربارهی
مقالات
منتشرشده در
این دفتر
ضروری میدانیم:
یک)
طرح دیدگاههای
نظری مختلف
دربارهی فهم
امپریالیسم
پیشینهای
به قدمت بیش
از یک قرن
دارد. با این
همه، در دهههای
اخیر بنا به
تغییر زمینههای
تاریخیْ
نظریههای
اجتماعی
پویاییهای
قابلتوجهی
داشتهاند،
نظیر تلاشهای
متنوع برای
بازخوانی
مارکس و
مارکسیسم در
پی یک دوره
رویگردانی
عمومی از
مارکس در پهنههای
سیاسی، روشنفکری
و آکادمیک. از
این رو، بیگمان
نظریهی
امپریالیسم
هم غنیتر شده
است و همین
امر آشنایی با
صورتبندیهای
امروزی این
نظریه را
ضروری میسازد.
بنابراین
انگیزهی ما
در انتشار این
مطالب
دریافتی در قالب
این دفترچه،
از جمله معرفی
آرای متاخر در
این زمینه
است. گفتنی
است که در سالهای
اخیر در زمینهی
مقولهي
امپریالیسم،
مطالب
ارزشمندی از
سوی جمعها و
رفقای دیگر4
به زبان فارسی
انتشار یافته است.
دو)
انتشار ترجمههای
درجشده در
این دفترچه،
نه به این
معناست که این
آرا از دید ما
حامل سرآمد
دیدگاههای
کنونی موجود
دربارهی
امپریالیسم
هستند، و نه
اینکه در
اندیشهها و
داوریهای
گردآمده بهتمامی
با مولفان همنظریم.
در واقع،
رویکرد سمیر
امین به مقولهی
امپریالیسم
چه بهلحاظ
تحلیل نظریاش
و چه بهلحاظ
دلالتهای سیاسی
آن، با دید ما
تفاوت بسیار
دارد؛ تا جاییکه
انگیزهمندی
ما نسبت به
نقد این مقاله
(و تحلیلهایی
نظیر آن)
بیشتر از
گزینش آن برای
ترجمه و معرفی
آن بهعنوان
نظریهای
متاخر و قابلقبول
دربارهی
امپریالیسم
است. برای
مثال، بخشی از
مقالهی سمیر
امین که مشخصاً
به دیدگاههای
وی در مورد
چین و روسیه
اشاره دارد،
آشکارا مغایر
با دیدگاههای
ماست. به نظر
میرسد نزد
امین، کاربست
مقولهی
امپریالیسم
کمابیش در
چارچوب
خاستگاه تاریخی
غربی آن متوقف
مانده است (بهاستثنای
ژاپن)، و از
این نظر، چین
و روسیه صرفاً
قدرتهای
نوظهوری در
دنیای شرق
هستند که میکوشند
بهرغم
فشارهای
تحمیلشده از
سوی قدرتهای
غربی، مسیر
رشد اقتصاد
ملی خود را طی
کنند. با چنین
درکی، امین
برای مثال
درهمآمیختگی
بنیادین
سرمایهی
غربی با
ساختارهای
اقتصاد ملی
چین، نقش امپریالیستی
چین در
مناسبات
امروزی جهان،
از جمله در
آسیای جنوب
شرقی، آفریقا
و خاورمیانه،
همسازیهای
بنیادین چین و
روسیه با
رقبای غربیشان
و مسائلی از
این دست را
نادیده میگیرد.
در حالیکه
شاید منطقیتر
آن باشد که
تجلی قدرتهای
امپریالیستی
را در کانونهای
جهانی سرمایه
جستجو کنیم.
درک یادشده،
که از قضا در
میان طیفهایی
از مارکسیستها
رواج نسبی
دارد، شاید
بخشاً ناشی از
امید سیاسی به
چین و روسیه
به منزلهی
امکانات
«واقعی»
بازدارنده در
برابر تهاجمات
افسارگسیختهی
ایالات متحد و
متحدانش باشد.
در هر حال،
پیامدهای
چنین درکی
برای مثال در
نحوهی موضعگیری
دربارهی
بحران امروزی
سوریه و یا
ماهیت روابط
استرتژیک
کشورهایی
نظیر ایران با
چین و روسیه
تجلی مییابد.
در
پایان از
رفقای گرامی
هومن کاسبی و
معصومه فراهانی
که مقالات این
دفتر به
ابتکار و کوشش
آنها ترجمه
شده و برای
انتشار به
پراکسیس سپرده
شد، صمیمانه
سپاسگزاریم.
پراکسیس
http://praxies.org/?p=5213
آبان
ماه ۱۳۹۴
یادداشتها
1
مثالی دیگر از
این دست، شاید
مفهوم طردشدهی
«انقلاب» باشد
که در پی خیزشهای
موسوم به بهار
عربی، درست در
میانهی تسلط
ایدئولوژیهای
سرمایهداری،
بهناچار از
انحصار آرشیوسازیهای
تاریخی بیرون
کشیده شد.
2
در طی بازبینی
ترجمهی
مقالهی جان
بلامیفاستر،
شاهد انتشار
ترجمهی
دیگری از آن
بهکوشش احمد
سیف در وبسایت
«نقد اقتصاد
سیاسی» بودیم.
اما از آنجایی
که ترجمهی
کامل این
مقاله پیشتر
به پایان رسیده
بود، انتشار
آن را در قالب
این دفتر، در
همراهی با
مقالهی سمیر
امین، مفید
دانستیم و
تصمیم به
انتشار آن
گرفتیم.
3 Monthly Review; Volume 67, Issue 03 (July-August)
4
از جمله میتوان
به مصاحبههای
گروه «نقد
پروسه» با
سیروس بینا
دربارهی
امپریالیسم و
مقالات ترجمهشده
توسط این رفقا
در اینباره
اشاره کرد.
مقالات
ترجمه شده با
عنوان « نو-امپریالیسم
و امپریالیسم
انحصاری »
را در لینک
زیر بخوانید:
http://praxies.org/?p=5213