«نقدی
کوتاه بر
مصاحبه » پيام
اخوان «
دادستان »
دادگاه مردمی
ايران
تريبونال
سعيد
صارمی
بالاخره
بعد از مدتي
چشممان به
مصاحبهای از
آقای " پيام
اخوان " روشن
شد. از فحوای
کلام مقدمهای
که بر اين
مصاحبه ، در
سايت " آزادی
بيان " ، خواندم،
اينطور به
نظرم آمد که
گويا اين
مصاحبه ،
پاسخی است به
انتقاداتی که
به " دادگاه
مردمی ايران
تريبونال "
شده است! برای
روشن شدن
موضوع بهتر
است به خود
مصاحبه مراجعه
کنيم،،
آقای ...
" پيام
اخوان " در
بخشی از اين
مصاحبه با
اشاره به
خاطرات قديمي
، ميگويد؛ "
ما توانستيم
دولت آمريکا و
اتحاديه
اروپا را قانع
کنيم که ليست ۱۰۰
نفرهای از
مقامات
ايراني که در
نقض حقوق بشر (
و نه مسالهٔ
اتمي ) دست
داشتند تهيه
شود تا ضمن
ممنوعيت
پرواز و مسافرت
، مسدود کردن
حسابهای
بانکي آنها
هم در دستور
کار قرار
گيرد". وی در
ادامه ميگويد؛؛
" ما بايستی
کاری کنيم که
دولتها را به
اين موضوع
متعهد سازيم .
ما بايستی سياستهای
خارجي آنها
را به سوئی
جهت دهيم که
در بر گيرنده
منافع مردم
ايران باشد."
آقای
اخوان در بخش
ديگری از همان
مصاحبه ميگويد؛
" من دريافتم
که دنيای
واقعي ايدهآل
نيست، سياست
کثيف است. هيچکس
دلش برای مردم
نسوخته، اما
اگر ما دلمان
برای مردم
ايران نسوزد ،
و يا با واقع
بيني سعي
نکنيم که
سياست دولتها
را به جهتی
ببريم که به
نفع مردم
ايران باشد،
انتظارمان
چيست؟".
انتظارت
شما را نميدانم
آقای اخوان،،
اما نگارنده
اين سطور ، هيچ
انتظاری از
صاحبان قدرت
ندارم، با شما
هم عقيده هستم
که دنيای
واقعي ايدهآل
نيست، اما بر
خلاف نظر شما،
اين سياست
نيست که کثيف
است، بلکه اين
دنيای سياست
بازان است که
کثيف است!
دنيای همانها
که جنگ ميسازند
و سلاح ميفروشند!
و اينها همانهايي
هستند که شما
ميخواهيد
سمت و سويشان
دهيد!
ايشان در
جای ديگری از
همان مصاحبه
ميگويند
که، " آمريکا
ايران را به
دليل نقض حقوق
بشر مورد
انتقاد قرار
ميدهد. اما
در مورد
عربستان چنين
کاری را نميکند.
اما خوب که چي؟
آيا ما با عطف
به اين موضوع
که کشورهای
غربی برخورد
متناقضی در
رابطه با حقوق
بشر انجام ميدهند
نبايد ديگر
برای حقوق بشر
در کشور خودمان
مبارزه کنيم؟"!!
به نظر
نگارنده ، نقل
قول بالا ،
منظور آقای اخوان
را به شکلي
واضح بيان ميکند!
ايشان به
شنونده با
زيرکی خاص خود
القا ميکند
که پيوندی
ارگانيک بين
حقوق بشر و
کشورهای
غربی وجود
دارد. وی با
زبان بي
زباني ميگويد
که؛ اگر غرب
در مواجهه با
ايران و
عربستان،
برخوردی
متناقض دارد،
چشم خودت را
بر واقعيتها
ببند. بدون
کمک غرب
نميتواني حق
خودت را از
جانيان تهران
بگيری! ايشان
به نوعی اين
گونه به
خواننده القا
ميکند که ،
سياست کثيف
است اما برای
گرفتن حق ،
سراغ همانهايي
برو که در
مورد حقوق بشر
برخوردی
متناقض دارند.
آقای
اخوان در بخش
ديگری از آن
مصاحبه ميگويد
که؛ " در سالهايي
که دولت بوش
بر سر کار بود
با آنها بر
ضد جنگ و
تحريمهايي
که به نفع
تودهٔ مردم در
ايران نيست
گفت و گو ميکردم.
مخصوصا ميرفتم
با نيو
کنسرواتيوها
صحبت ميکردم،
برای اين که
آنها را بايد
قانع کنيم نه
خودمان را. من
لازم نيست که
بروم با فلان گروه
حقوق بشر و يا
گروههای چپ،
بر ضد جنگ
صحبت کنم. من
بايد با همان
گروههايي
که حرف جنگ ميزنند،
صحبت کنم تا
آنها را قانع
کنم که جنگ
برخورد درستي
نيست!"
آقای
اخوان! يا ما
را ساده فرض
کرده و يا
احتمالا خودش
ساده است. از
سوئی ايشان
سياست را کثيف
ميدانند و
از سوئی ديگر
سعي بر قانع
کردن همان
افراد کثيف را
دارد. به اين نميگويند
سياست يه بام
و دو هوا! بر
عکس اين به
اين معنا است
که صاحبان
قدرت را
بگذاريد سر
جايشان
بمانند، فقط
قانعشان
کنيد که بهتر
باشند. آقای
اخوان به
بالاييها
چشم دارند. و
در تمام طول اين
مصاحبه مدام
بر اين سياست
پافشاری ميکنند.
موضوع
کاملا مشخص
است، و آن هم
اين است که بر
اساس تئوری
آقای اخوان، "
آمريکا" و "
اتحاديه اروپا
"، نقش مرجع را
در مورد " حقوق
بشر "بازی ميکنند.
بگذاريد به
زبان ساده تر
بگويم، آقای
اخوان در اين
مصاحبه دارد ،
قاعده بازی در
اين بساط را
يادمان ميدهد!
به ما ميگويد
که چگونه ميتوانيم
در اين بازی
شرکت کنيم! وی
با زبان بي
زبانی به
خواننده اين
گونه القا ميکند
که ، شرط اصلي
شرکت در اين
بازی ،
پذيرفتن
اتوريته غرب
است! و حتّی
اصرار ميکند
که اگر شنونده
ميبيند که "
غرب " در اين
بازی برخورد
متناقض دارد،
از و ميخواهد
که به فکر
منافع خودش
باشد! و چشمها
را به روی
واقعيتهای
تلخ ( تو بخوان
، وضعيت
اسفناک حقوق
بشر در عربستان)
ببندد.
آقای
اخوان، شما از
کثيف بودن
سياست ميگوييد،
اما همان (
کثافت ) را به
عنوان قاعده
بازی به
خوردمان ميدهيد!
آقای اخوان؛
مشکل در همان
قواعد بازی است!
اما بگذاريد
اين نکته را
به حضورتان
بگويم، اصليترين
قاعده بازی
اين است که
اگر قاعده را
بپذيريم ،
بايد تا به
آخر با همان
قواعد بازی را
ادامه دهيم !
قاعدهای که
منظور شما هست
در اين جمله خلاصه
ميشود که ؛
بساط نظام
نوين جهاني و
امپراطوری
قدرت، سلطه و
استعمار را
بپذيريم!
آقای
اخوان گرامي
، آنهايي که
که در خاوران
آرميده اند،
نسل فدا کاری
بودند که بزرگترين
جرمشان، تلاش
برای بر هم
زدن اين قاعده
بود!
با اميد به
سرنگونی هر چه
سريع تر رژيم
فاشيستی حاکم
بر ايران!
و با آرزوی
تحقّق
استقلال،
آزادی ،عدالت
اجتماعی و
برقراری جمهوری
مردمی در
ايران!
با احترام
سعيد صارمی
۱۹ شهريور
۱۳۹۱
http://www.shahrvand.com/archives/
۳۱۵۰۱