کوبانی
سلام شما را
نخواهد پاسخ
گفت جناب نخست
وزیر!
نورجان
بایسال- تی ۲۴
ترجمه:
ان ان اس روژ
جناب
نخست وزیر!
از
سرزمینم، از
آمد [دیاربکر]
به کوبانی
درود فرستادید.
حقیقتش را
بخواهید ما
کُردها متوجه
طرف خطاب
درودتان
نشدیم.
عده ای
از ما می
گوییم نکند
سلامی که به
سوی کوبانی
روانه کردید،
برادرانمان
در صفوف ی.پ.گ
را که آنجا
علیه داعش در
نبردند،
مخاطب گرفته
باشد.
برخی
از ما نیز
کماکان اصرار
داریم که روی
سلام شما نه
قهرامانان
ما، بلکه
خونخاران
داعش بوده
است.
اگر به
مبارزان کرد
کوبانی که در
مقابل داعش به
دفاع از
سرزمین، خا و
ناموس خود
برخاسته اند
درود فرستاده
اید، بدانید
که بسیار دیر
اقدام فرموده
اید جناب نخست
وزیر!
هیچ می
دانید که به
خاطر اینکه
مانع شدید
ارسال کمکها
از خاک
کشورتان
شدید، چندین و
چند فرزند از
دست دادیم؟
یا
نکند نمی
دانید که
سربازانتان
چه بسیار
مردمان را در
مرز کوبانی به
ضرب گلوله از
پای درآوردند؟
کردها
از رودها
گذشدند، سیم های
خاردار را
بریدند. همه
راهها را برای
عبور از مرزها
امتحان کردند
و به فریاد
برادرانشان
در کوبانی
رسیدند.
حمایتی
اینچنین، آیا
از ترکیه بر
نمی آمد جناب
نخست وزیر؟
آرین
میرکان، نجات
آغرنسلی،
قدری
اورتاکایا،
دیار باگوک ... و
دهها جوان
دیگر، این
اسامی آیا هیچ
چیزی به
یادتان نمی
آورد جناب
نخست وزیر؟
رخصت
بدهید
برایتان
بگویم: اینها
تنها نام چند
جوانی است که
در جریان نبرد
کوبانی علیه
داعش کشته شده
اند، آنان از
سوی سربازان
مرزی شما، به
خاطر حمایت از
کوبانی، هدف
گلوله قرار گرفته
اند.
مرگ آن
جوانان نیز دل
سنگ شما را
نرم نکرده است.
نیروهای
امنیتی شما به
خیمه های
مراسم تعزیه
جان باختگان
کوبانی یورش
بردند.
چه
تعداد از
فرزندانمان
کشته شدند؟ می
دانید روزانه
چند پیکر به
سرزمینمان
باز گردانده
می شد؟
آنقدر
زیاد است که
از شمارش خارج
است. آنقدر زیاد،
آنقدر زیاد
که...
به
تعداد شکوفه
های بهار، به
تعداد پرنده
های در حال
پرواز در
آسمان شهید
داده ایم جناب
نخست وزیر!
کوبانی
تنها یک یا دو
کیلومتر از
شما دور است. همه
آنچه که روی
داد در مقابل
دیده "دولت
ترک" شما بود.
پشتیبانی تان
از درنده خوهای
داعش و
مداوایشان در
بیمارستانهایتان،
صدها هزار
انسان را از
خانه و
سرزمینشان
آواره و از
عزیزانشان
جدا کرد؛ و
هزاران کشته
به بار آورد.
فرزندانمان
به این دلیل
که ترکیه همان
ابتدا از
رساندن کمک
امتناع کرد بی
اسلحه، گرسنه
و بی خانمان
ماندند. همه
چیز به حدی
نزدیک اتفاق افتاد
که با یک
دوربین می
توانستیم
ببینیم. دود
برخاسته از
کوبانی دل
"سوروچ" را به
لرزه انداخته
بود. هرگاه
گلوله توپی در
کوبانی منفجر
می شد، سکوت،
ما را به
آستانه مرگ می
کشاند.
ترکیه
همان قدر
نزدیک و همان
قدر دور است
از کوبانی.
راستی
رئیس
جمهورتان چه
گفت؟ به یاد
دارید؟
اجازه
دهید یادآوری
کنم جناب نخست
وزیر:
رئیس
جمهورتان روز
7 اکتبر 2014 با
لبخندی که از
رخسارش مشهود
بود،
گفت "کوبانی
در آستانه
سقوط است".
آتشی در تمام
خانه های
کُردستان
انداخت. حتی
فراتر رفت.
مدافعان
سرزمین و خاک
و ناموس ما را
همطراز درنده
خوهای داعش
خواند و گفت
"هردوی آنها
سازمانهای تروریستی
هستند".
حین
نوشتن این
سطور خبر
پاکسازی
کوبانی از داعش
رسید.
خواستم
مقاله ام را
تغییر بدهم،
اما پشیمان
شدم جناب نخست
وزیر!
جوانان
و کودکانی را
که شما کمکشان
نکردید، با
جانفشانی
کوبانی را
آزاد کردند.
مبارزان
قهرمان
کوبانی،
فرزندان دلیر
کُردستان
علیه ظالمان
داعش تاریخ
ساز شدند!
تاریخ
فراموششان
نخواهد کرد!
همزمان آنها
را نیز فراموش
نخواهد کرد که
از ستمکاران
حمایت کردند
جناب نخست
وزیر!
زنان و
مردان قهرمان
و نترسی که نه
تانک داشتند و
نه تسلیحات
سنگین، اما
دلیری، ایمان
و قلبی بزرگ
داشتند.
کوبانی
در سایه چنین
اراده ای سقوط
نکرد...
بودند
کسانی که پای
یا دستشان را
از دست داده بوده
اند، اما به
پیروزی ایمان
داشتند.
در
برابر
فرزندان
قهرمانی که
حماسه کوبانی
را خلق کردند،
همه ما با
احترام سر
تعظیم فرود می
آوریم جناب
نخست وزیر!
اما
مبادا شما
سلام و درود
بفرستید، چون
دیگر خیلی دیر
است!
کوبانی
سلام شما را
نخواهد پاسخ
گفت جناب نخست
وزیر!
برگرفته
از «سایت
خبری ـ
تحلیلی روز»
http://nnsroj.com/fa/article.aspx?id=8288&ID_map=29&outhorID=167