شعار
افزایش جمعیت
راهی برای
خانه نشین
کردن زنان
سیما
ریاحی
براساس
مصوبه شوراى
عالى انقلاب
فرهنگى مقرر
شده است که
ديگر هيچ درسى
به عنوان
تنظيم خانواده
در دانشگاه ها
تدریس نشود و
بحث ازدواج،
محوريت
خانواده و
افزايش جمعيت
در دستور کارى
شوراى عالى
انقلاب
فرهنگى و
همچنين دانشگاهها
قرار گيرد. پیش
از این نیز
حذف كامل بودجه
برنامه كنترل
جمعيت، رفع
محدوديت دو
فرزند و
جايگزيني
برنامه سلامت
باروري در
كشور، از طرف
دولت ابلاغ
شده بود.
سخنان
خامنه ای در
مهرماه ۱۳۹۱
در خراسان
شمالی مبنی بر
اشتباه بودن
سیاست کنترل
جمعیت، اکنون
به محورهای
اجرائی سیاست دولت
تبدیل شده است.
هم خامنه ای و
هم احمدی نژاد
و دیگر
مسئولان
حکومتی، کاهش
نرخ رشد جمعیت
از ۹\۳ درصد در
سال ۱۳۶۵ به ۶۲\۱
در سال ۱۳۸۵ و ۲۹\۱
در سرشماری ۱۳۹۰
را علت اصلی
نگرانی خود می
دانند. آن ها
سیاست کنترل
جمعیت را عامل
این کاهش دانسته
و با حذف
بودجه و
تبلیغات
پیرامون
کنترل جمعیت می
خواهند این
سیاست را
جبران کنند. اما
علت اصلی کاهش
نرخ رشد جمعیت
چیست و انگیزه
اصلی مسئولان
حکومتی برای
تبلیغ افزایش
جمعیت را در
کجا باید
جستجو کرد؟
برخلاف
نظر مسئولان و
مبلغان
حکومت،
تبلیغات و
سیاست کنترل
جمعیت، عامل
اصلی کاهش نرخ
رشد جمعیت
نیست، بلکه بالا
رفتن سطح
آگاهی عمومی
جامعه؛ بالا
رفتن میزان
تحصیلات
دختران جوان و
پیشی گرفتن
زنان در
تحصیلات
عالیه از
مردان را باید
از عوامل اصلی
کاهش نرخ
جمعیت دانست. تحصیلات
و رشد آگاهی
های عمومی در
نسل جوان باعث
شده است که
گرایش به
ازدواج در
سنین پایئن کاهش
یابد و مقاومت
در برابر
ازدواج های
سنتی افزایش
یابد. رشد
زندگی مجردی
در شهرهای
بزرگ کشور این
را بخوبی
اثبات می کند. جوانان
امروزی که در
جامعه ای مدرن
شهری زندگی می
کنند، حتی
زمانی که
زندگی مشترک
را انتخاب
کرده باشند،
در مورد بچه
دار شدن، با
دقت بالا و با
حساب و کتاب
تصمیم می
گیرند. برای
آن ها، هزینه
های نگهداری،
تعلیم و تربیت،
و مسئولیت در
قبال آیندۀ
فرزند، عامل
مهمی در تصمیم
گیری شان است. پائین
بودن نرخ رشد
جمعیت در
تهران و گیلان
نسبت به دیگر
استان ها، نشان
می دهد که
هرچه وزن
مناسبات سنتی
پائین تر
باشد، تمایل
به بچه دار
شدن نیز پائین
تر است.
اما
آنچه برای
مردم و بویژه
جوانان تحصیل
کرده کشور،
دغدغه هائی
جدی است، برای
حکومت موضوع
اساسی نیست. بالا
بودن نرخ
بیکاری ۲۵
درصدی در میان
جوانان و ۵۰
درصدی در میان
زنان و جمعیت
سه میلیونی
کودکان کار و
خیابان، بیان
ورشکستگی مسئولان
دولتی در
برآورده کردن
اصلی ترین
نیازهای مردم
و بویژه
جوانان است. حکومتی
که از تامین
نیازهای
اولیه جمعیت
کنونی کشور
ناتوان است و
امکان کنترل
تورم و گرانی
سرسام آور را
ندارد و حتی
در پرداخت
حقوق کارگران
و کارمندانش
درمانده است،
چرا روی طبل افزایش
جمعیت می
کوبد؟ در
کشوری که برای
نیروی کار
موجودش،
امکانات شغلی
یافت نمی شود
و برای تامین
خورد و خوراک
مردم، تولید
کافی ندارد و
مدام روی
واردات تاکید
می کند، جمعیت
بیشتر را برای
چه می خواهد؟
وقتی
با این
سئوالات
روبرو می
شویم، می توان
به جرأت گفت
که انگیزه های
اقتصادی و
توان تولیدی
کشور نمی
تواند مبنای
تصمیم گیری
آنها برای
مقابله با
سیاست کنترل
جمعیت باشد. به
نظر می رسد که
اتخاذ سیاست
تبلیغ فرزند
بیشتر، مبنای
ایدئولوژیک
دارد که هدف
های خاصی را دنبال
می کند. تحولات
جامعه ی امروز
ایران و بویژه
نقش زنان در
آن با الگوهای
عقب مانده و
سنتی حاکمان
کشور در
تناقضی آشکار
قرار گرفته
است. این
تناقض در مورد
نگاه جنسیتی
آن ها به زن و مقاومت
گستردۀ زنان
کشور در برابر
این نگاه به شکل
آشکارتری خود
را نشان می
دهد. تمامی
سیاست ها و
تلاش های
کنونی حکومت،
برای رفع این
تناقض است. اجرای
خشن سیاست
تفکیک
جنسیتی،
پیشبرد سیاست
دورکاری،
اخراج زنان از
بسیاری از
مشاغل، حذف
رشته های
تحصیلی برای
دختران
دانشجو، بومی
کردن دانشگاه
ها بویژه در
مورد دختران،
و دیگر اقدامات،
با هدف خانه
نشین کردن
زنان انجام می
گیرد. تبلیغ
فرزند بیشتر
نیز یکی از
محورهای کشاندن
زنان به درون
خانه ها و
تحمیل نقش
اجباری مادری
بر آنهاست. افزایش
تعداد
فرزندان در یک
خانواده، در
گام نخست زن
را از رشد و
ترقی فردی باز
می دارد. امکان
ادامۀ تحصیل
را از میان می
برد. زمینه
استخدام و یا
تداوم شغل را
کاهش می دهد و
نقش زنان در
عرصه های اجتماعی
و فرهنگی را
به پائین ترین
حد خود می رساند.
جدا از
تلاش برای
خانه نشین
کردن زنان،
هدف دیگر این
سیاست، بالا
بردن جمعیت
شیعیان در منطقه
حساس
خاورمیانه و
تربیت
نیروهای
ایدئولوژیک و
فناتیک
حکومتی است. سیاستی
که عملآ
یادآور تبلیغ
افزایش جمعیت
در حکومت های فاشیستی
است. در
راستای چنین
سیاستی،
حکومت اسلامی شستشوی
مغزی کودکان
در مهدکودک
ها، دبستان ها
و دبیرستان ها
را در دستور
قرار داده است.
در سال های
اخیر اعزام
روحانیون به
مدارس و واگذاری
دایرکردن
مهدکودک ها به
مساجد و بالا
بردن مطالب
دینی در
آموزش، راه
اندازی
کاروان های
راهیان نور با
هدف تبلیغ
آموزه های دینی
در میان
کودکان و
جوانان انجام
می گیرد.
علیرغم
تلاش گسترده
حکومت، اعمال
سیاست افزایش
جمعیت در بخش
های مدرن و
آگاه جامعه با
مقاومت روبرو
خواهد شد. اما
تبلیغات
گسترده به
همراه تشویق
های مادی می
تواند در بخش های
سنتی جامعه
تاثیرگذار
باشد. در چنین
صورتی، بار
اصلی فشار
سیاست افزایش
جمعیت بر دوش
زنان این بخش
از جامعه
خواهد بود و
زندگی آن ها
را مصیبت
بارتر خواهد
کرد. با توجه
به پائین بودن
درجه آگاهی
اجتماعی و وجود
فقر شدید
اقتصادی در
این بخش از
جامعه، فرزند
بیشتر به
معنای افزایش
گسترده
کودکان کار و
خیابان و
تحمیل آینده
ای تیره و تار
بر این کودکان
خواهد بود. از
این رو می
بایست با
تبلغیات
گمراه کننده
حاکمان در این
زمینه به
مقابلۀ جدی
برخاست.