بیانیهی
سوسیالیستهای
انقلابی
(مصر)،
جریان چپ
انقلابی
(سوریه)،
اتحاد
کمونیستها
(عراق)،
المناضل
(مراکش)
و مجمع
سوسیالیستها
(لبنان)؛
در مورد
جنگ علیه
سوریه
ما حامی
انقلاب مردم
سوریه هستیم-
نه به مداخلهی
خارجی
بیش از
۱۵۰۰۰۰ نفر
کشته، هزاران
نفر مصدوم، و
میلیونها تن
داخل و خارج
سوریه مجبور
به نقل مکان
شدهاند.
شهرها،
روستاها و
مناطق حومهای
به طور کلی یا
جزئی با
استفاده از
تمامی انواع
اسلحهها از
جمله
هواپیماهای
جنگی، موشکهای
اسکاد ، بمبها
و تانکها
نابود شدهاند-
آن هم به بهای
خون مردم
سوریه. تمام
این وقایع به
بهانهی دفاع
از وطن و کسب
توازن نظامی
با اسرائیل صورت
گرفت که در
واقع اشغال
سرزمین سوری
توسط اسرائیل
تحت کنترل
رژیم سوریه
است که
نتوانسته
پاسخ حملات
مداوم
اسرائیل را
بدهد.
با این
حال، بهرغم
تلفات عظیمی
که در بالا
نقل شد و
اتفاقات و
بلایایی که بر
سر سوریها
افتاد، هیچ
سازمان بینالمللی
یا کشور مهم- و
غیرمهمی-
نیازی ندید تا
همبستگی عملی
خود را با
سوریها
اعلام کند یا
از مبارزهی
آنها برای
حقوق اولیهشان،
منزلت انسانی
و برابری
اجتماعی
حمایت نماید.
تنها
استثناها
کشورهای عربی
خلیج فارس
بودند، بهویژه
قطر و عربستان
سعودی. با
وجود این، هدف
این دو کشور
کنترل ماهیت
مبارزه و
هدایت آن به مسیری
فرقهگرایانه
و منحرف ساختن
انقلاب سوریه
و بینتیجه
گذاشتن آن به
عنوان بازتاب
عمیقترین
ترس سعودیها
و قطریها
مبنی بر این
بود که آتش
انقلاب دامن
سواحلشان را
نگیرد. از این
رو، آن دو
کشور از گروههای
تکفیری تاریکاندیش
که اکثراً از
چهار گوشهی
جهان میآمدند
حمایت کردند
تا نگرش عجیبوغریب
حکومت بر
مبنای شریعت
اسلامی را
تحمیل کنند.
این گروهها
بارها و بارها
در کشتارهای
دهشتناک
شهروندان
سوری که مخالف
معیارها و
تجاوزات
سرکوبگرانه
درون مناطق
تحت کنترل یا
حملهی
تکفیریها
بودند، شرکت
داشتند. صرفاً
نمونهی حمله
به روستاهای
منطقهی
روستایی
استان
لاتاکیا را به
خاطر داشته باشید.
بلوک
عظیمی از دولتهای
متخاصم از
سرتاسر جهان
در حال توطئهچینی
علیه انقلاب
مردم سوریه
هستند- انقلابی
که به تأثی از
خیزشها در
بخش عظیمی از
منطقهی
اعراب و مغرب
در طول سه سال
گذشته سر بر
آورد. هدف
خیزشهای
مردمی پایان
بخشیدن به
تاریخ سبعیت،
نابرابری،
استثمار و نیز
به دست آوردن
حق آزادی، منزلت
و برابری
اجتماعی بود.
با این
حال، این خیزشها
نه تنها دیکتاتوریهای
وحشی محلی را
خشمگین ساخت،
بلکه اغلب نیروهای
امپریالیستی
خواهان تداوم
دزدی از ثروت
مردمان ما را
نیز
برانگیخت،
این علاوه بر
تحریک طبقات و
نیروهای
ارتجاعی
گوناگون در
سرتاسر آن
مناطق و
کشورهای
همسایه بود.
در
مورد سوریه،
اتحادی که
علیه انقلاب
مردم مبارزه
میکند شامل
گروهی از
نیروهای فرقهگرای
ارتجاعی به
رهبری ایران و
میلیشیای اعترافی
در عراق، و
متأسفانه
نیروی شورشی
حزبالله میشود
که در منجلاب
دفاع از یک
رژیم
دیکتاتوری جنایتکار
و عمیقاً فاسد
غرق شدهاند.
این
وضعیت تأسفبار
همچنین به بخش
عظیمی از چپ
سنتی عرب با
ریشههای
استالینیستی،
چه در خود
سوریه یا در
لبنان، مصر و
باقی منطقهی
عرب- و در
سرتاسر جهان-
ضربه زده است،
به طوری که
آشکارا نسبت
به اتحاد
رذیلانه
پیرامون رژیم
اسد سوگیری
دارد. توجیه
این است که
برخی رژیم اسد
را رژیمی
«مستحکم» یا
حتی رژیم «مقاومت»
میدانند.
حامیان اسد
علاوه بر این
از تاریخ طولانی
رژیم اسد- در
سراسر زمان
زمامداریاش-
در محافظت از
اشغال
صهیونیستی
ارتفاعات جولان،
سرکوب خونین
مداوم گروههای
مختلف مبارز
با اسرائیل،
خواه فلسطینی
یا لبنانی یا
سوری، و
چاپلوس و بهدردنخور
ماندن پس از جنگ
اکتبر ۱۹۷۳ با
توجه به حملات
اسرائیل به قلمروهای
سوریه، سخن میگویند.
این سوگیری
عواقب جدییی
برای موضع
مردم عادی
سوریه نسبت به
چپ به طور کلی
در پی خواهد
داشت.
سازمان
ملل و بهویژه
شورای امنیت
نتوانستند
جنایتهای
رژیمی را که
مردم سوریه
پیوسته و به
صورت صلحآمیز
بیش از هفت
ماه آن را نفی
کردهاند،
محکوم کنند،
در حالی که
گلولههای تکتیراندازان
و شبیحه [میلیشیای
مسلح حامی حزب
حاکم بعث]،
تظاهراتکنندگان
را یکییکی و
روز به روز
هدف قرار میداد
و در همان حین
پرنفوذترین
فعالان
بازداشت میشدند
و مورد
شدیدترین انواع
شکنجه و
نابودسازی در
زندانها و
بازداشتگاهها
قرار میگرفتند.
در همان حال،
جهانیان در
وضعیت نفی کلی،
تماماً سکوت
پیشه کردند.
اوضاع
پس از آنکه
مردم انقلابی
تصمیم به مسلح
شدن گرفتند و
ظهور آنچه
ارتش آزاد
سوریه نام گرفت-
ارتشی که
فرماندهی و
سربازانش تا حد
زیادی از کادر
ثابت ارتش
گرفته میشوند،
تغییر چندانی
نکرد. این امر
منجر به تشدید
وحشتناک
جنایتهای
رژیم شد.
امپریالیسم
روسی، مهمترین
متحد رژیم بعث
در دمشق، که
تمام انواع پشتیبانی
را از اسد
انجام میدهد،
مراقب است تا
راه هر گونه
تلاش برای
محکوم کردن
جنایتهای
رژیم اسد در
شورای امنیت
را سد کند. از
سوی دیگر
ایالات متحده
مشکل چندانی
با تداوم وضع موجود
بهرغم تمامی
پیامدهای
مشهود و تخریب
کشور ندارد. البته
این بهرغم
تهدیدها و
ارعابی است که
اوباما انجام
میدهد، آن هم
هر زمان که
یکی از
مخالفان،
مسئلهی
استفاده از
سلاحهای
شیمیایی توسط
رژیم اسد را
تا آخرین حدش
یعنی گذر از
«خط قرمز» مطرح
میکند.
واضح و
مبرهن است که
اوباما، که
نشان میدهد
تهدیدهایش را
ادامه خواهد
داد، اگر این
کار را نکند
شرمنده خواهد
شد، زیرا این
امر نه تنها
به صورت منفی
بر شخص رئیسجمهور
تأثیر دارد،
بلکه به تصویر
حکومت نیرومند
و پرنخوتی هم
که او در
دیدگان
کشورهای عرب
متملق و سایر
جهان رهبر آن
است، خدشه
وارد میکند.
حملهی
قریبالوقوع
علیه نیروهای
مسلح سوریه در
اساس توسط
آمریکا رهبری
میشود. با
این حال، این
حمله با درک و
همکاری کشورهای
امپریالیستی
متحد، حتی
بدون عقلانی
جلوه دادن آن
از طریق نمایش
مضحک متعارفی
که به عنوان
مشروعیت بینالمللی
(یعنی تصمیمات
سازمان ملل که
نمایندهی
منافع قدرتهای
اصلی بوده و
میماند،
خواه رأی به
جنگ یا اتحاد،
مبتنی بر شرایط،
تفاوتها و
توازنها
میان آنها)
شناخته شده،
صورت میپذیرد.
به بیان دیگر،
به خاطر پیشبینی
استفاده از حق
وتو از جانب
روسیه و چین، حمله
به سوریه
منتظر رأی
شورای امنیت
نخواهد ماند.
متأسفانه
بسیاری در
میان
اپوزیسیون
سوریه بر سر
حملهی
آمریکا و موضع
آن کشور به
طور کلی قمار
میکنند. آنها
باور دارند که
حملهی
آمریکا
موقعیت را
برای به قدرت
رسیدنشان،
دور زدن جنبش تودهها و
تصمیم مستقل
آنها، فراهم
میکند. تحت
این شرایط جای
شگفتی نیست که
نمایندگان این
اپوزیسیون و
ارتش آزاد
سوریه در
ارائهی
اطلاعات به
آمریکا در
مورد هدفهای
برنامهریزیشده
برای حمله
تردید نکردند.
ما
بدون استثنا
دربارهی
موارد زیر
توافق داریم:
- اتحاد
امپریالیستی
غربی به چندین
موقعیت و بخش
حیاتی ارتش و
زیرساخت
غیرنظامی در
سوریه (طبق
معمول با
چندین تلفات)
حمله خواهد
کرد. با این
حال،
هوشمندانه
باید متوجه شد
که حملهها به
معنای
سرنگونی رژیم
اسد نخواهد
بود. بنا به
گفتهی
اوباما، آنها
فقط میخواهند
رهبری کنونی
سوریه را
تنبیه کنند و
وجههی
مدیریتی
آمریکا را حفظ
نمایند و
البته بیش از
همه تهدیدهای
مربوط به
استفاده از
سلاحهای
شیمیایی را
برطرف کنند.
-
قصد
اوباما از
تنبیه رهبر
سوریه، بههیچوجه
یا شکلی، ناشی
از همبستگی
واشنگتون با
رنج کودکانی
نیست که در
غوطه دمشق
کشته شدند، بلکه
برگرفته از
تعهدش به آن
چیزی است که
اوباما منافع
حیاتی آمریکا
و امنیت
سرزمینیاش،
بهعلاوهی
منافع و امنیت
اسرائیل، مینامد.
- ارتش
سوریه و
متحدان منطقهایاش
به رهبری رژیم
ایران، به
احتمال زیاد
جرأت کافی
نخواهند داشت
تا تهدیدی را
تحقق بخشند که
به گفتهی
مقامات
ارشدشان در
صورت حملهی
غرب به سوریه،
دامن کل منطقه
را خواهد
گرفت. اما این
گزینه به
عنوان گزینهی
نهایی با
پیامدهایی
فاجعهبار
همچنان روی
میز باقی میماند.
- هدف حملهی
امپریالیستی
قریبالوقوع
غرب به هیچ
ترتیب حمایت
از انقلاب سوریه
نیست. هدف آن
آوردن دمشق بر
سر میز
مذاکرات خواهد
بود و اینکه
بشار اسد از
کانون توجه
عقب بنشیند
اما رژیم در
جای خود حفظ
شود، در حالی
که تا حد
زیادی شرایط
را برای تقویت
موضع
امپریالیسم
آمریکا در
آیندهی
سوریه علیه
امپریالیسم
روسیه بهبود
بخشد.
- هر چه
کسانی که در
بسیج مردمی
مداوم شرکت
دارند- آگاهتر،
اصولیتر و
متعهدتر به
آیندهی سوریه
و مردمانش
باشند- و این
واقعیتها،
پیامدهای آن،
نتایج و عمل
متناسب را
تشخیص دهند،
این شرایط به
کمک به مردم
سوریه در برگزیدن
یک رهبر
انقلابی
واقعی بیشتر
خدمت میکند.
در فرآیند
مبارزهی
متعهدانهی
مبتنی بر
منافع کنونی و
آتی مردم، این
رهبری میتواند
برنامهی
رادیکالتری
در تطابق با
آن منافع به
دست دهد به
طوری که بتوان
آنها را
ارتقا داد و
در مسیر
پیروزی به کار
گرفت.
نه به
تمام اَشکال
مداخلهی
امپریالیستی،
چه توسط
آمریکا یا
روسیه.
نه به
تمام اَشکال
مداخلات فرقهگرایانهی
ارتجاعی،
خواه بهواسطهی
ایران یا کشورهای
حوزهی خلیج
فارس.
نه به
مداخلهی حزبالله
که جای
بیشترین
محکومیت را
دارد.
مرگ بر
تمام خیالات
باطل در مورد
حملهی نظامی
قریبالوقوع
آمریکا.
درب
انبارهای
اسلحه را برای
مردم سوریه
باز بگذارید
تا در جهت
آزادی، منزلت
و برابری اجتماعی
مبارزه کنند.
پیروز
باد سوریهی
دموکراتیکِ
آزاد و مرگ بر
دیکتاتوری
اسد و تمام
دیکتاتوریها.
زندهباد
انقلاب مردم
مصر.
***
سوسیالیستهای
انقلابی (مصر)
جریان
چپ انقلابی
(سوریه)
اتحاد
کمونیستها
(عراق)
المناضل
(مراکش)
مجمع
سوسیالیستی
(لبنان)
۳۱ اوت
۲۰۱۳
منبع: http://socialistworker.co.uk/art/34261/We+Stand+Behind+the+Syrian+Peoples+Revolution+-+No+to+Foreign+Intervention
برگرفته
از : «پراکسیس»
3 September 2013
http://praxies.org/?p=2842