اعلامیه
هیئت اجرائی
سازمان
کارگران
انقلابی
ایران (راه
کارگر)
به
مناسبت
شانزدهمین
سالگرد قتل
های زنجیرهای
آمران
قتل های
زنجیره ای،
همچنان حکم می
رانند!
شانزده
سال پیش،
باندهای
سازمانیافته
حکومتی زیر
کنترل بیت
رهبری، برای
ترساندن مردم
و انتقام
گرفتن از "نه"
آنها به
سلطان، کمر به
کشتار
روشنفکران و
فعالان سیاسی
و مدنی بستند.
پروانه
اسکندری، حسین
برازنده، محمد
جعفرپوینده،
احمد تفضلی،
غفارحسینی،
پیروز دوانی،
حمید حاجی زاده
و فرزند نُه
ساله اش
"کارون"،
مهدی دیباج،
ابراهیم زال
زاده،
مجیدشریف، داریوش
فروهر، محمدمختاری،
احمد
میرعلایی، معصومه
مصدق، هایک
هوسپیان مهر،
و .... قربانیان
این جنایت
سازمانیافته
شدند. زمانی
که فعالان
سیاسی و بویژه
فعالان کانون
نویسندگان ایران
دهان به
اعتراض
گشودند و پرچم
مقاومت برافراشتند،
محمد خاتمی
رئیس جمهور
وقت رژیم دست
به اعتراض زد
و در نتیجه،
پرده ها اندکی
کنار رفت و
چهرۀ کریه عاملان
قتل های
زنجیره ای در
وزارت
اطلاعات رژیم
و آمران و
فتوا
دهندگانشان
در بیت رهبری
بر همگان
آشکار گردید.
آمران آن
جنایات
هولناک
همچنان بر
مسند قدرتند و
در پی انتقام
از مردم در
"نه" اعتراضی
۹۲ به
سلطان، این بار
اسیدپاشی های
زنجیره ای را
سازمان دادند
که مدت هاست
وزارت
اطلاعات،
اطلاعات سپاه
و نیروی
انتظامی برای
پاک کردن
"سرنخ"هایش
تلاش می کنند.
ساختار
قدرت جمهوری
اسلامی بر بی
قانونی مطلق
استوار است.
قدرت خدائی
ولی فقیه، حتی
تن دادن به
قانون مکتوب و
مصوب خود رژیم
را نیز بر نمی
تابد. این
حقیقت را از
ابتدای حاکمیت
سیاه و پلید
جمهوری
اسلامی شاهد
بوده ایم. در
دهۀ اول
حاکمیت
روحانیون در
کشور، رهبر رژیم
که بر توهم
توده ای ناشی
از یک انقلاب
بزرگ شکست
خورده تکیه
داشت، از نفوذ
کلام در میان
مراجع
برخوردار و بر
مسند مرجعیت دینی
تکیه زده بود،
با صراحت و
بصورت علنی
قانون را زیر
پا می گذاشت و
هر جا لازم می
شد حکم حکومتی
صادر می کرد.
او که
در آن دوران
تلاش ویژه ای
برای بر پا
ساختن
نهادهای
حکومتی انجام
می داد، اما
اعتقاد عمیق
داشت که قدرت
ولی فقیه
مافوق قانون
است. فرمان
حمله و کشتار
در کردستان،
قتل عام
فعالان سیاسی
در تابستان
شصت و سبُع
اعلام کردن
اعدام شده ها،
قتل عام
هزاران
زندانی سیاسی
محکوم شده در
دادگاه های
رژیم اسلامی
در تابستان
شصت و هفت و
فرمان قتل
سلمان رشدی و
حتی کنار زدن
بی رحمانۀ مخالفان
درونی
حکومت،
نمونه هائی
از اقدامات
رهبر رژیم در
آن دهه بود.
اما جانشین او
که نه از نفوذ
توده ای او
بهره ای دارد
و نه از نفوذ
کلام او نصیبی
برده و نه از
توان فقهی و
نفوذ در میان
مراجع
برخوردار است
، برای پیشبرد
بی قانونی های
سازمانیافتۀ
ساختار قدرت،
به شکل دهی
باندهای سیاه
قدرت پناه
آورده است و
در هم ریختن
نهادهای شکل
گرفتۀ حکومتی
را در دستور
کار خود
قرارداده است.
باندهای
قدرتی که گاه
در "انصار حزب
الله" چهره می
نمایانند؛
گاه لباس گروه
های "خودسر"
در وزارت
اطلاعات بر تن
می کنند، گاه
در هیئت
اطلاعات سپاه
وارد عمل می
شوند و گاه در
هیئت باندهای
ترور دست به
اقدام می زنند.
تمامی این
شبکه ها از
امکانات عظیم
و بودجه های
کلان بیت
رهبری تغذیه
می شوند و در
"خانه های پوششی"
شان سیاست های
بیت در عرصه
های گوناگون
را هدایت می
کنند. قتل های
زنجیره ای
بزدلانه،
ترورهای
گسترده
مخالفان در داخل
و خارج از
کشور؛ "نفی
بلد" کردن
هزاران فعال
سیاسی و مدنی
و مجبور کردن
آنها به تن
دادن به تبعید
ناخواسته،
پرونده سازی
های بیشرمانه
علیه روزنامه
نگاران،
هنرمندان،
فعالان مدنی و
اجتماعی و
کنشگران
کارگری، ملی و
سیاسی؛
و اسیدپاشی
های زنجیره ای
از اقدامات
این شبکه های
مخوف و
مافیائی خیمه
گاه اصلی قدرت
در جمهوری
اسلامی است.
پرونده
قتل های
زنجیره ای
آبان و آذرماه
۱۳۷۷، همچون
پرونده
ترورها و قتل
عام ها و
پرونده اسیدپاشی
های زنجیره
ای، تا زمانی
که آمران این
جنایات بر
مسند قدرتند،
روشن نخواهد
شد. این
اقدامات
ضدانسانی،
جنایت های
سازمانیافته
شبکه های
مافیائی
حاکمیتی است
که بر بی
قانونی مطلق
استوار است.
انتظار
رسیدگی به این
پرونده ها
توسط قوه قضائیه
ای که خود
جزئی از
دستگاه سرکوب
سازمانیافته
است، انتظاری
عبث است.
انتظار این که
مدعیان حقوق
بشر در میان
قدرت های
جهانی به
بازشدن این
پرونده ها و به
سرانجام رساندن
آنها کمک کنند
نیز انتظار
بیهوده ای
است. تنها
زمانی که مردم
خود پا به
میدان
بگذارند و
قدرت لایزال
خود را به
حاکمیت قانون
گریز نشان
دهند، می توان
انتظار عقب
نشینی هائی از
طرف حاکمان را
انتظار داشت.
بدون حضور
متشکل مردم و
بدون زور
سازمانیافتۀ
آنها، در،
همچنان بر
همان پاشنه
خواهد چرخید
که تاکنون
چرخیده است.
در
شانزدهمین
سالگرد قتل
های زنجیره
ای، یاد آن
جانباختگانی
را که سر در
راه
باورهایشان دادند
گرامی می
داریم و خشم و
نفرت خود از
آمران و
عاملان این
جنایت های
مافیائی را
اعلام می
داریم. ما با
صراحت اعلام
می کنیم که
برای پایان
دادن به این
جنایت های بی
شمار حاکمیت
سیاه اسلامی،
باید این
ساختار قدرت مافوق
خدائی به زیر
کشیده شود و
بر ویرانه های
آن، قدرتی متکی به
مردم
و
پاسخگو به
آنها
ساخته شود تا
جامعه روی
آرامش،
آسایش، رفاه و
زندگی شایسته
انسانی بخود
ببیند.
سرنگون
باد رژیم
جمهوری
اسلامی
زنده
باد آزادی،
زنده باد
سوسیالیسم
هیئت
اجرائی
سازمان
کارگران
انقلابی
ایران (راه
کارگر)
چهارشنبه
۱۲ آذر ۱۳۹۳
برابر با ۰۳
دسامبر ۲۰۱۴