به
سرکوب فعالان
کارگری
اعتراض کنیم!
مجله
کارگری رادیو
راه کارگر
شاهرخ
زماني، محمد
جراحي، نيما
پوريعقوب و ساسان
واهبيوش
فعالان
کارگری و
دانشجويی شهر
تبريزاز سوی
شعبه يک
دادگاه
انقلاب اين
شهر در مجموع
به ۲۲ سال
و نيم زندان
محکوم شدند.
در اين احکام
سنگين، چهار
متهم اين
پرونده جمعا
به بيست و دو سال
و نيم حبس
تعزيری محکوم
شدهاند و
متهم ردیف
پنجم
ازاتهامات
وارده تبرئه شده
است.
همزمان
داوود رضوی از
سندیکای شرکت
واحد دوباره
به دادگاه
انقلاب احضار
شده است. صدوراحکام
سنگین برای
فعالین
کارگری و
احضار دوباره آنها
به دادگاههای
انقلاب در
شرایط حاضر
قبل ازهر چیز
هراس رژیم را
از برآمد
دوباره جنبش ضد
استبدادی و
مطالباتی
مردم
به نمایش می
گذارد؛ جنبشی
که با شعله
ورشدن ان
حکومت اسلامی
دوباره با
مخاطرات تازه
ای روبرو می
شود. برخورد
با فعالین
کارگری در
شرایطی صورت
می گیرد که
سیاست
هدفمندی
یارانه ها
نارضایتی دامنه
داری بوجود
آورده، بحران
اقتصادی را
شدت داده و در
میان کارگران
میل به مقاومت
جمعی و سازمان
یافته را به شیوه
محسوسی بیشتر
کرده است.
تشدید
خطر اخراج از
کار به خاطر
تشدید
ورشکستگی
واحدهای
بحران زده در
اثر برچیده شدن
یارانه حامل
های انرژی،
افزایش بهره
کشی از نیروی
کار و حمله به
بقایای حقوق
قانونی کارگران
به نام روزآمد
کردن قانون
کار سه حوزه ای است
که اکنون فشار
بر کارگران در
آنها
متمرکزتر پیش
می رود.
در هر حال
روشن است که
استمرار
اعتراضات در
واحدهای
بحران زده و تلاش
برای ایجاد
تشکل مستقل بر
بستر این
اعتراضات در
برخی از این
واحدها که در
اخبار و گزارش
ها نیز به
وضوح دیده می
شود
امری نیست که
دستگاه سرکوب
جمهوری
اسلامی
بخواهد به سادگی
از کنار آن
بگذرد. واقعیت
این است که رژیم
اسلامی در
عرصه عمومی هم
رفتار
متفاوتی ندارد
و هر جا گرایش
به خودسامان
یابی یا
استعداد
گسترش چالش
های جدید را
می بیند به
دستگیری فعالان
همان عرصه
اقدام می کند.
بی دلیل نیست
که اکنون
زندان های
جمهوری
اسلامی از
فعالین جنبش
زنان، وکلای
مدافع حقوق
مردم، فعالان
دانشجویی،
کارگری،
اقلیت های
مذهبی، مبارزان
حقوق ملی، تا
روشنفکران
ناراضی،
وبلاگ نویسان
و جوانان
خواهان زندگی
مدنی شاداب و
سالم پر شده
است.
سرکوب
فعالین
کارگری بخشی
از سیاست عمومی
سرکوب جمهوری
اسلامی است که
وظیفه دارد در
همه حوزه ها
اوضاع را تحت
کنترل و هدایت
سرکوبگران
نگاه دارد و
از رو تنها با
همسویی و
همبستگی هر چه
گسترده تر
میان همه قربانیان
سیاست سرکوب
می توان آنرا
درهم شکست. درست
به همان شکل
که اکنون جلوه
های درخشانی
از همبستگی
مبارزاتی در
میان
زندانیان
سیاسی در
زندان ها شکل
می گیرد، چاره
ای نیست جز
این که
زندانیان
زندان بزرگی
به نام ایران
نیز از
همبستگی
مبارزاتی
فعالان اسیر
در سیاه چال
های حکومت
الهام بگیرند.
نکته
دیگری که در
واکنش به
احکام
ظالمانه دادگاههای
انقلاب در حق
فعالان
کارگری و
احضار به
دادگاه
شایسته توجه
جدی است اهمیت
تلفیق کار
علنی و مخفی
برای همه
فعالان همه
جنبش های
اعتراضی است.
واقعیت این
است که هیچ
جنبشی را نمی
توان پنهان
کرد؛ و هیچ
اعتراضی هم
نمی تواند
پنهان صورت
بگیرد، اما
بسیاری از
اعتراضات را
می توان به
شکلی سازمان
داد که
سازمانگران
را در آماج مستقیم
دستگاه سرکوب
قرار ندهد و
به شرایط
تداوم حرکت و
گسترش سازمان
یابی لطمه وارد
نسازد. فعالین
کارگری نیز که
در تیررس
دستگاه
امنیتی
سرکوبگر رژیم
قرار دارند
ناگزیرند با
محاسبه
هوشیارانه
شرایط پیشروی
کنند. ناگفته
روشن است که
چنین ملاحظه
ای در خارج از
کشور وجود
ندارد و به
همین دلیل
شایسته است تا
اعتراضات هر
چه وسیع تری
علیه صدور
احکام ظالمانه
بیدادگاهها
برای فعالین
کارگری سازماندهی
شود.
در دوره
ای که سرکوب و
ارعاب فعالین
کارگری و
فعالان مبارز
و عدالتخواه
سایر جنبش های
هم سرنوشت،
بخشی از سیاست
عمومی سرکوب
رژیم اسلامی
است، همسویی و
اتحاد عمل گسترده
مبارزاتی
میان همه
نیروها،
سازمان ها و حامیان
جنبش کارگری
ایران نیز یک
معیار عملی در
ضدیت با فرقه
گرایی محسوب
می شود.
25 شهریور
1390، 16سپتامبر2011