حمله
تازه اسرائیل
به غزه، ادامه
سیاست کهنه پاکسازی
قومی
فلسطینیان
بهروز
نظری
از روز
چهارشنبه ۲۴
آبان ماه به
این طرف غزه،
و برای بار
دیگر، زیر
تهاجم
وحشیانه
اسرائیل قرار
گرفته است. در
چند روز گذشته
بیش از ۸۰۰
نقطه غزه، که
کلّ مساحت آن ۳۶۰
کیلومتر مربع است،
توسط جنگندههای
اسرائیل
بمباران شده
اند. بر اثر
این حملات ده ها
فلسطینی
کشته، و صدها
نفر زخمی شده اند.
دولت اسرائیل
وعده داده که
این حملات همچنان
ادامه خواهند
یافت، و حتی
برای اشغال
زمینیغزه
تدارک دیده
است. این دور
جدید جنایت
جنگی با حمله
وحشیانه پیشین
اسرائیل به
غزه در سال ۲۰۰۸
میلادی شباهتهای
بسیاری دارد.
در سال ۲۰۰۸
اسرائیل،
چهارمین قدرت
نظامی دنیا،
با حمایت
بزرگترین
قدرت نظامی
جهان، غزه را
به خاک و خون
کشید و بیش از ۱۴۰۰
فلسطینی را قتل
عام کرد. تازهترین
حمله اسرائیل
ادامه همان
سیاست است.
حمله به غزه
در سال ۲۰۰۸ پس
از انتخابات
ریاست جمهوری
ایالات متحده
و پیش از
انتخابات
اسرائیل صورت
گرفت. حمله
تازه اسرائیل
به غزه نیز
درست در چنین
زمانیصورت
میگیرد. در
سال ۲۰۰۸
انتخابات با
خون
فلسطینیان
خریداری شد.
این بار نیز
قرار است که
پیروزی
نتانیاهو با
خون فلسطینیان
تضمین شود.
در سال ۲۰۰۸
ایالات متحده
و کشورهای
غربی از "حق
اسرائیل برای
دفاع از خود"
یکصدا حمایت
کردند. اینبار
نیز همین دولتها
از قتل عام
فلسطینیان
دفاع میکنند.
تبلیغات رذیلانه
و
جنایتکارانه
این دولتها
درباره "حق
اسرائیل برای
دفاع از خود"
هنوز همان
اندازه چندش
آور و دروغ
است که در سال ۲۰۰۸.
اسرائیل
سالانه بیش از
۳
بیلیون دلار
کمک مالیاز
ایالات متحده
دریافت میکند،
به پیشرفتهترین
سلاحها مجهز
است، و تنها
دولت در منطقه
است که سلاحهای
هسته ایدارد.
این حقایق غیر
قابل انکار
اما مانع از آن
نشده اند که
مقامات غربی
یکی پس از
دیگری
مسئولیت اصلیاین
تازهترین
جنایت جنگی
اسرائیل را به
گردن فلسطینیها
بیاندازند.
واقعیت کشتار
فلسطینیها
اما چنان
هولناک است که
همین مقامات
در عین حال
ناگزیرند از
"طرفین
درگیر" تقاضا
کنند که از
دست زدن به
اقداماتی که
به تشدید
بحران و بالا
رفتن تلفات
غیر نظامیان
منجر شود
بپرهیزند. نه
مقامات و نه
رسانههای
غربی کلامی در
باره غیر
قانونی بودن
محاصره غزه در
تمام این سالها
و جنایاتی که
اسرائیل علیه
مردم فلسطین
مرتکب میشود
به زبان
نیاورده اند.
"توصیه" این حضرات
برای پرهیز از
اقداماتی که
جان غیر
نظامیان را
مورد تهدید
قرار میدهد
درست به این
میماند که
مثلا به کسیکه
میخواهد به
زنیتجاوز
بکند توصیه
شود که از
کاندوم
استفاده کند.
در این میان
آنچه که
نادیده گرفته
میشود نقض
آشکار بدیهیترین
حقوق انسانی و
لگدمال شدن
تمامی قوانین به
اصطلاح بین
المللی است که
همینها
مرتبا، و
زمانیکه
منافعشان
ایجاب میکند،
به دیگران
یادآوری
میکنند. بی
جهت نیست که
هیچ یک از
مقامات غربی
که عاشق "مداخلات
بشر دوستانه"
هستند،
خواهان هیچ
مداخله ایبرای
پایان دادن به
این
آشکارترین
نقض حقوق بشر
فلسطینیها
نیستند. از
این حضرات
صدایی درباره
تحریمهای
اقتصادی و
نظامی علیه
اسرائیل به
گوش نمیرسد،
هیچکدام
پیشنهاد
تبدیل کردن
غزه به منطقه
پرواز ممنوع
را نمیدهند، و
هیچکدام اشکی
برای حقوق
بشر،
دموکراسی، و
برای کودکان و
زنان فلسطینی
که در پیش چشم
"جامعه جهانی"
به خون
میغلتند،
نمیریزند.
واکنش امروز
رسانهها و
دولتهای
غربی همان است
که در سال ۲۰۰۸ بود.
در رسانههای
غربی همه
واقعیتهای
این جنگ
بربریت علیه
تمدن وارونه
منعکس میشوند.
در تمامی این
رسانهها
دروغهای
آشکار دولت
اسرائیل با بیشرمی
تمام و بدون
توجه به
ابتداییترین
اصول خبر
نگاری تکرار
میشود. همه و
همزمان تکرار
میکنند که
دلیل اصلیحمله
تازه اسرائیل
به غزه چیزی
نیست مگر واکنش
به موشک
پراکنیهای
حماس. عملیات
اسرائیل
"دفاعی"
وانمود میشود،
و تصاویر
ارایه شده
بگونه ایاست
که انگار هر
دو طرف به یک
اندازه زجر
میکشند. اما
حقیقت این است
که از سال ۲۰۰۴
میلادی تا
کنون تلفات
جانی موشکهای
پرتاب شده به
اسرائیل ۲۶ نفر
بوده است و
تعداد قابل
توجّهی از این
تلفات نه پیش
از عملیاتهای
نظامی
اسرائیل بلکه
پس از آغاز آن
ببار آمده
اند. در سال ۲۰۰۸ و در
جریان آتش بس
بین حماس و
اسرائیل یک
اسرائیلی نیز
کشته نشد، حتی
پس از آنکه
اسرائیل این
آتش بس را نقض
کرد. ارتش
اسرائیل مدعی
است که در ۱۲ سال
گذشته بیش از ۱۲
هزار موشک به
این کشور
پرتاب شده
است. حتی اگر این
ادعا درست
باشد، که
نیست، این به
این معنا است
که حماس برای
کشتن هر یک
نفر اسرائیلی
باید بیش از پانصد
موشک به این
کشور پرتاب
کند. مقامات
اسرائیلی
همچنین ادعا
میکنند که
نیّت اصلیحماس
در پرتاب موشک
به اسرائیل
نسل کشی کامل
شهروندان این
کشور است.
محاسبات
انجام شده در
این باره، و
با توجه به
نسبت تعداد
تلفات به ازای
پرتاب هر موشک
، تاکید
میکنند که
"نسل کشی" همه
اسرائیلی ها
نیازمند
پرتاب نزدیک
به چهار و نیم
بیلیون موشک و
خمپاره است و
بیش از چهار و
نیم میلیون
سال طول خواهد
کشید. هدف این
آمار بیارزش
نشان دادن جان
انسانها
نیست، بلکه، و
فقط و فقط،
بمنظور واهی
نشان دادن
تبلیغات
مسموم و بیپایه
دستگاه حاکمه
اسرائیل است.
مقامات اسرائیل
با تبلیغات
منسجم و مستمر
خود میخواهند
چنین وانمود
کنند که
قربانیان
اصلیاین جنگ
آنها هستند و
متجاوزان
اصلیفلسطینی
ها. رسانههای
غربی همین
تبلیغات را
تکرار میکنند.
وزیر کشور
اسرائیل
اعلام کرده
است که هدف
اصلیتهاجم
تازه اسرائیل
باز گرداندن
غزه به قرون وسطا
است. اگر چنین
بیانیه ایاز
سوی وزیر کشور
یک دولت دیگر
علیه اسرائیل
بکار برده
میشد آیا
مقامات و رسانههای
غربی به سادگیآنرا
نادیده
میگرفتند؟
جنگ تبلیغاتی
و اطلاعاتی
کنونیاسرائیل
و همدستی دولتها
و رسانههای
غربی با آنها،
تکرار تجربه
سال ۲۰۰۸ است.
تردیدی
نیست که
انتخاب زمان
این تازهترین
تهاجم به غزه
تصادفی نیست.
همچنین تردید نباید
داشت که عوامل
مهم دیگر در
این حمله
مساله ایران و
طرح محمود
عباس برای
ارتقا کرسی
فلسطین در
سازمان ملل
هستند. اما
هدف اصلیحمله
به غزه همانی
است که در سال ۲۰۰۸
دنبال میشد:
تضمین کردن،
مستحکم کردن،
و رسمیت دادن
به پروژه
ناتمام دولت
یهودی در تمام
سرزمینهای
تاریخی
فلسطین. این
پروژه بدون
پاکسازی قومی
کامل
فلسطینیان
ممکن نیست.
اسرائیل از
سال ۱۹۶۷
میلادی به
اینسو کرانه
باختری و غزه
را اشغال کرده
و هر سال زمینهای
بیشتری را غصب
کرده است.
سیاست تصرف
سرزمین
فلسطین و
پراکنده کردن
فلسطینیان از
سال ۱۹۴۸ به
اینطرف با
خشونت کم
سابقه ایدنبال
شده است. آمار
موجود از این
لحاظ گویا
هستند. بین
سالهای ۱۹۴۷ تا ۶۷
میلادی بیش از
۴۵ هزار
فلسطینی و
بدنبال
مصادره
زمینهای آنها آواره
شدند. در سال ۱۹۶۷
نزدیک به نیم
میلیون
فلسطینی دیگر
به صف آوارگان
پیوستند، و از
آن زمان دولت
اسرائیل با اتکا
به حملات
نظامی، تخریب
روستاها و
خانه ها،
مصادره کارتهای
شناسایی،
اشغال زمینهای
هر چه بیشتر و
گسترش شهرکهای
یهودی نشین،
صدها هزار
فلسطینی دیگر
را چپاول و
آواره کرده
است. تهاجمات
نژاد پرستانه و
اشغال گرانه
اسرائیل از
سال ۱۹۴۸ تا
امروز به
پراکنده و
آواره شدن ۷
میلیون فلسطینی،
یعنی۷۰ درصد
فلسطینیان،
منجر شده است.
بودجه اسرائیل
برای بیرون
راندن و آواره
کردن
فلسطینیان هر
سال افزایش
میابد. بودجه ۲۰۱۱دولت
اسرائیل برای
احداث شهرکهای
جدید در کرانه
غربی نزدیک به
۴۰ درصد نسبت به
سال پیش
افزایش پیدا
کرد و بالغ بر ۲۷۰
میلیون دلار بود.
این رقم تنها
مشتی از خروار
نکبتی است که اسرائیل
به فلسطینیان
تحمیل کرده و
میکند. تازهترین
تهاجم
اسرائیل به
غزه تلاشی است
برای تحقق
بخشیدن به
پروژه یک دولت
واحد در تمامی
مناطق اشغالی.
اما این
پروژه،
برخلاف ایده
دولت واحدی که
در آن همه
ساکنان این
سرزمین خونین
از حق برابر
شهروندی
برخورداراند،
یک پروژه
آپارتایدی
است.
در کنار
شباهتهای
حمله کنونی با
تهاجم
اسرائیل به
غزه در ۲۰۰۸،
اما باید به
تفاوتهای
مهم امروز با
گذشته نیز
اشاره کرد. در
سال ۲۰۰۸ حسنی
مبارک، مدافع
سرسخت صلح با
اسرائیل، همچنان
در قدرت بود. انقلابات
عرب و بویژه
سقوط مبارک،
صحنه سیاسی
منطقه را
تغییر داده
است. دولت مصر
حمله اسرائیل
را بشدت محکوم
کرده، سفیر
خود از تل
آویو را فرا
خوانده و نخست
وزیر این کشور
بلافاصله از
غزه دیدار
کرد. ترکیه،
متحد دیگر
اسرائیل در ۲۰۰۸،
مدتهاست که
دیگر دست کم
در حرف، و در
مواردی در
عمل، در مقابل
اسرائیل قرار گرفته
است. یکیاز
هزینههای
اصلیتلاشهای
ترکیه برای
تبدیل شدن به
مهمترین قدرت
منطقه این است
که این دولت
نمیتواند در
مقابل
تهاجمات
اسرائیل سکوت
کند. نقش هر دو
دولت در
تحوّلات
منطقه، و
بویژه در سوریه،
حیاتیاست. دولت
اسرائیل در
هیچ زمانیاین
چنین منزوی
نبوده، و ضعف
و شکست دولتهای
امپریالیستی،
و بویژه
ایالات
متحده، در منطقه
هیچگاه به این
اندازه عیان
نبوده است. شیادی
این دولتها
در دفاع از
دموکراسی و
حقوق بشر، و
"وسواس" آنان
در "مداخلات
بشر دوستانه"
اکنون از چشم کمتر
کسیپنهان
است. منافع
این دولتها
به منافع
اسرائیل گره
خورده و دولت
ایالات متحده
نه قادر است و
نه میخواهد که
گاری اسرائیل
را، و صرفنظر
از اینکه چه
کسیبرنده
انتخابات
آینده
اسرائیل است،
از اسب خود
جدا کند. تلاش
برای دفاع از
زندگیو جان
فلسطینیان با
مبارزه علیه
امپریالیسم و
جنگ در هم
تنیده است. در
شرایطی که
دولتهای
امپریالیستی
از تشدید
بحران در
منطقه بشدت
نگران هستند و
از خطر گر
گرفتن مجدد
شعلههای
انقلاب در
منطقه و
رادیکالیزه
شدن هر چه بیشتر
جنبشهای
اجتماعی میترسند،
در شرایطی که
اسرائیل به
شکل بیسابقه ایمنزوی
و منفور شده،
دلایل و امیدهای
بسیاری برای
دفاع خستگی
ناپذیر از
فلسطینیان
وجود دارند.
باید با همه
امکانات و با
تمام قوا علیه
جنایات
اسرائیل
مبارزه کرد.
۲۸ آبان ۱۳۹۱
/ ۱۸ نوامبر
۲۰۱۲