اهمیت
پیکار مشترک و
هماهنگ علیه
دستگاه ولایت
بهروز
نظری
از
هنگام خیزش
جنبش ضدّ
استبدادی
مردم ما، دستگاه
ولایت از
اشکال و سطوح
مختلفی از
سرکوب برای
حفظ موجودیت
خود استفاده
کرده است. در
کنار اتکا
همیشگی به
خشونت و قهر
فیزیکی، از
جمله ضرب و
شتم، بازداشت،
شکنجه و
اعدام، و
تهاجم به
تجمعات و
راهپیماییهای
مسالمت آمیز
مردم؛ مجتمع
نظامی - صنعتی
حاکم بر ایران
همچنین
کوشیده است تا
با به کار گرفتن
تدابیر به
اصطلاح
"بازدارنده"
از جمله ممنوعیت
احزاب و تشکلهای
قانونی،
سانسور رسانه
ها، تنبیه
شهروندان و
محروم کردن
آنها از حق
تحصیل، حق
اشتغال، حق
مصاحبهٔ با
رسانههای
برون مرزی، و
تحمیل جریمهٔهای
نقدی، شعله
جنبش مردمی را
خاموش کند. تلاش
همه جانبه
رژیم برای
بالا بردن هزینه
اقدام مشترک و
هماهنگ مردم
ایران علیه بیعدالتیهای
سیاسی،
اجتماعی و
اقتصادی
موجود، اکنون و
بیش از پیش
تحت عنوان
مقابله با
"جنگ نرم"
توجیه و پیش
برده میشود.
در
سیاست مقابله
با "جنگ نرم"
همه شهروندان
ایرانی، از
کارگران
بیکار گرفته
تا دانشجویان،
از اساتید
دانشگاه
گرفته تا
جوانانی که سلیقه
موسیقی و
لباسشان با
ولی فقیه
یکسان نیست،
از شخصیت های
سیاسی گرفته تا
سکینه
آشتیانی، و
غیره، دشمن
نظام اسلامی
تلقی میشوند.
سیاست "جنگ
نرم" با اعلام
اینکه
دانشگاه ها،
پارک ها،
مدارس،
کارخانه ها،
خیابانهای
ایران صحنه
جنگ برای حفظ
نظام ولایی
هستند، به
بهانه ای
برای
پادگانی تر
کردن ایران و
گسترش تور
امنیتی -
نظامی دستگاه
ولایت در
ایران تبدیل
شده است. این
سیاست و تهاجم
رژیم به تمامی
عرصههای
زندگی خصوصی
و اجتماعی اما
نتایج مطلوب و
دلخواه رژیم
را به بار
نیاورده است.
سیاست سرکوب
رژیم هر چند
با سخت تر
کردن تجمعات
بزرگ و
با حمله به گردش
اطلاعات در
فضای مجازی و
حقیقی بر
اشکال
مبارزاتی
تاثیراتی
داشته است،
اما عوامل و زمینههای
فرصتهای
سیاسی برای
مقابله مردم
با دستگاه
ولایی را از
میان نبرده
است. حتی
میتوان گفت که
سیاست جنگ نرم
رژیم عوامل و
زمینههای
اقدام مشترک
مردم علیه
نظام اسلامی
را گسترش
خواهد داد.
نگاهی به
اعتراضات و
تجمعات اخیر
در ایران از
جهاتی روشنگر
هستند.
با
وجود تلاشهای
رژیم برای
گسترش فضای
سرکوب و تلاش
برای پاکسازی
دانشگاهها
در آستانه سال
تحصیلی
جدید،
اعتراضات
دانشگاهیان و
دانشجویان همچنان
ادامه دارد.
بعنوان مثال
میتوان به
حرکت شجاعانه
جمعی از
اساتید
دانشگاههای
خوزستان به
بازداشت رئیس
سابق دانشگاه
جندی شاپور
دزفول اشاره
کرد.
این اساتید
در بیانیه ای
ضمن اعتراض به
فضای امنیتی
دانشگاهها
اعلام کردند
که " امسال در
حالی به
پيشواز سال
جديد تحصيلی
می رويم که
فضای عمومی
دانشگاه ها و
مراکز آموزش
عالی در
نامطلوبترين
وضعيت خود در
طی ساليان
گذشته
قراردارد.
مجموعه ای از
سياست های غلط
و برخاسته از
اغراض خاص سياسی
که با انتقال
دکتر کامران
دانشجو از
ستاد انتخابات
کشور به وزارت
علوم،
تحقيقات و فناوری
قابل پيش بينی
بود اکنون به
شکل گسترده ای
محيط های
دانشگاهی را
تهديد می کند".
پیش
از این
برکناری دکتر
ثبوتی از
ریاست دانشگاه
زنجان
اعتراضات
وسیعی را در
ایران بدنبال داشت.
در کنار اینها
باید به واکنش
دانشجویان تهران
به ملاقات
جمعی از
دانشجویان
این دانشگاه
با علی خامنه
ای، اعلام
همبستگی و
حمایت سه گروه
دانشجویی از
شیوا نظر
آهاری، و
همچنین
بیانیه جمعی
از دانشجویان
دانشگاه
صنعتی بابل
بدنبال اعتصاب
غذای دانشجوی
زندانی این
دانشگاه، نیما
نحوی، اشاره
کرد. آنچه که
در این حرکات
اعتراضی قابل
توجه است
اقدام مشترک
اساتید و دانشجویان
حول مطالبات
معین صنفی و
مدنی از یکطرف،
و استفاده
موثر از ابزار
انتشار
بیانیه و نامه
سرگشاده برای
طرح درخواستها
و نظرات خود
از طرف دیگر
است.
ورشکستگی
اقتصاد
ایران، بحران
عظیم اقتصادی
و کاهش چشمگیر
و هر چه بیشتر
سطح زندگی
مردم، افزایش
نرخ تورم و
بیکاری و حذف
یارانه ها، در
عین حال عوامل
و زمینههای
رویارویی
مردم با دستگاه
ولایی را
افزایش داده
اند. آخرین
گزارشات حاکی
از این است که
تعدادی از
معلمان استانهای
مختلف ایران
در حمایت و به
نمایندگی ۱۲۰
هزار معلم باز
خرید شده در
مقابل مجلس
تجمع کرده
اند. از میان
دیگر تجمعات و
اعتراضات
کارگری در چند
روز گذشته
میتوان به
اعتصاب و تجمع
کارگران کیان
تایر، تجمع
کارگران مخابراتی
راه دور در
شیراز، تجمع
کارگران
کارخانه آجر
پزی سازمایه،
و کارگران
شهرداری
منطقه یک
آبادان اشاره
کرد. محورهای
آعتراضات
کارگری در این
حرکات
دستمزدهای
پرداخت نشده،
حق کار و بیمه
بوده اند.
تجربه آزمایش
حذف یارانهها
در استانهای
گیلان،
خراسان شمالی
و ایلام
همچنین نشان
میدهد که رژیم
از گسترش اعتراضات
و شورشهای
توده ای در
هراس است.
سیاستهای
امنیتی رژیم
در عین حال
اقدامی
"پیشگیرانه"
برای کاهش
فرصتهای
مبارزاتی
مردم علیه
دستگاه ولایی
است.
اعتراضات
اخیر اما نشان
میدهند که
سیاست سرکوب
رژیم هرچند در
محدود کردن اشکال
معینی از
مبارزه و
سازمان دهی و
خبر رسانی در
جنبش مردم ما
بی تاثیر
نبوده اند،
اما نه تنها
نتوانسته
شعله
اعتراضات
مردم را خاموش
کنند، بلکه حتی
قادر به
پاشیدن بذر
یاس و ناامیدی
در میان مردم
نشده اند.
اعتراضات
مردمی نه حاکی
از سرخوردگی،
که تداوم
مقاومت مردم
ماست. جنبش
مطالباتی
زنان و مردان
ایران همچنان
ادامه دارد، و
تجمعات و
بیانیههای
اخیر حاکی از
شکل گیری شبکههای
سازمانی و
اشکال مختلف
ارتباطی است
که میتوانند
در تحکیم و
متشکل کردن و
هماهنگ کردن مبارزات
مردم نقش
برجسته ای
ایفا کنند.
جنبش
مطالباتی و
مقاومت
متداوم ایجاب
میکند که بیش
از پیش به
سازمان دهی
شبکههای
سازمانی
برپایه
مناسبات و
روابط صنفی و
مدنی پرداخت.
این شبکهها
میتوانند
نقشی قابل
توجه در ریشه
دارتر کردن
اعتراضات
مدنی و صنفی
ایفا کنند.
استفاده از
اشکال مختلف
ارتباطات و
گردش اطلاعات
در عین حال
میتواند از
اتکا یک جانبه
به فضای مجازی
و پخش اخبار
مقاومت و
اعتراضات
مردم در بین
اکثریت جمعیت
ایران که از
دسترسی به
اینترنت
محروم اند
بکاهد.
.
.