اعلامیه
هیئت اجرائی
سازمان
کارگران
انقلابی
ایران (راه
کارگر)
ماشین
سرکوب حاکمیت
اسلامی را
متوقف کنیم
اخبار
این روزهای
کشور، کشتار
بی رحمانه
توسط کرونا و
حرکت شتابان
ماشین سرکوب
جمهوری
اسلامی برای
دستگیری
فعالان
کارگری و مدنی
است. هر چند در
این میان خبر
آزادی نرگس
محمدی پس از
تحمل هشت سال
و نیم زندان،
در بامدادان پنجشنبه
۱۷ مهرماه،
خبر مسرت بخشی
است اما این
خوشحالی با
رنج و اندوه
خانواده هائی
تاخت زده می
شود که عزیزانشان
گرفتار
دستگاه جهنمی
سرکوب جمهوری
اسلامی می
شوند. صبح روز سهشنبه
۱۵ مهرماه
نیروهای امنیتی
در تهران، شبنم
آشوری
متولد ۱۳۶۶،
متاهل و ساکن
تهران، صاحب
امتیاز و مدیر
مسئول
دوماهنامهی
اجتماعی و
اقتصادی
«آگاهنامه»، روزنامهنگار
و دانشآموختهی
دانشگاه
تهران را
بازداشت
کردند. این
دوماهنامه
اجتماعی- سیاسی
به مسائل و
مطالبات کارگران
اختصاص دارد. پس از آن
خبر بازداشت ائلوار
قلیوند،
نویسنده و
مترجم به
همراه چند تن
دیگر از جمله ندا پیرخضرانیان،
آرش جوهری ، اندیشه
صدری، دانش
آموخته هنر و
واله
زمانی پسرعموی رفیق شهید
شاهرخ زمانی
انتشار یافت
که از فعالان مدنی
و
اجتماعی در حوزه
مسائل و خواست
های کارگران هستند.
پیش از آن ماموران
امنیتی در روز
پنجشنبه دهم
مهرماه ۱۳۹۹ آرمان
اسماعیلی،
دانش آموختهی
فیلمسازی،
فعال مدنی و
پژوهشگر
موسیقی را در
منزل پدری اش
در لاهیجان
دستگیر کردند
و کلیهی
لوازم شخصی و
لبتاپ و کتابهای
او و خانوادهاش
را جمع کردند و
با خود بردند. روز
شنبه پنجم
مهرماه ۱۳۹۹ رضا خندان
(مهابادی) و
بکتاش آبتین
از اعضای هیئت
دبیران کانون
نویسندگان
ایران و کیوان
باژن عضو
پیشین هیئت
دبیران این
کانون، برای
اجرای احکام
به زندان اوین
منتقل شدند. اتهام
آنها "تبلیغ
علیه نظام" و
"اجتماع و
تبانی به قصد اقدام
علیه امنیت
کشور" است. هم
زمان با این
اخبار تلخ،
خبر می رسد که شاکر
بهروز، ۳۲
ساله، به
اتهام «بغی» از
طریق عضویت در
حزب کومله در
زندان ارومیه
در صف اعدام
قرار داد. او
در بهمن ماه
۱۳۹۷ بازداشت
و پس از یک
پروسه قضایی
ناعادلانه و
اعترافات
اجباری که به
گفته او تحت
شکنجه به دست
آمده، توسط
شعبه دوم دادگاه
انقلاب به
اعدام محکوم
شده است. جدا
از آن باید به
احکام اعدام
جوانان آبان ماه
بویژه در
زندانهای
تهران و
اصفهان توجه
کرد که توفان
توتیری را به
دنبال داشته و
همچنین در
خبرها آمده
است که چهار
زندانی سیاسی
عرب به نامهای
حسین
سیلاوی، علی
خسرجی، علی
مطیری و علی
مجدم که پیشتر
حکم اعدام
دریافت کردهاند،
از زندان
شیبان اهواز
به مکان
نامعلومی منتقل
شدهاند و
ساطور مرگ
بالای سرشان
آویزان است و احکام
اعدام دو فعال
کرد ، محی
الدین
ابراهیمی و
حیدر قربانی
همه را نگران
کرده است.
حاکمیت
جمهوری
اسلامی که
شورش های توده
ای دی ماه ۹۶ و
آبان ماه ۹۷ و ۹۸
را تجربه
کرده و
در شرایط
کشتار بیرحمانه
کرونا،
ناتوان از
اداره کشور
است، به سیاست
مشت آهنین
پناه آورده
است. گرداندن
چند قربانی
آسیب های
اجتماعی به
اتهام دزدیدن
چند تلفن
موبایل در
خیابان های
تهران و پخش
فیلم مفتضح
این اقدام از
شبکه های
سیمای جمهوری
اسلامی، با
هدف ایجاد رعب
و وحشت انجام می
گیرد. یکی از
وجوه اصلی
سیاست مشت
آهنین حاکمیت
اسلامی،
سرکوب سازمان یافته
فعالان
سیاسی، مدنی و
اجتماعی
مدافع تهیدستان
جامعه است.
ترس از
سازمانیافتگی
و ایجاد تشکل
های معطوف به
منافع اقشار تهیدست
جامعه در
شرایطی که
جنبش مزد و
حقوق بگیران ،
تهیدستان و
حاشیه نشینان
با شعارهای
شفاف
مطالباتی به
حرکت درآمده ،
به کابوسی
برای حاکمان و
مدافعان نظام
سرمایه دارای
تبدیل شده
است. سرکوب
این بخش از
فعالان اجتماعی
با اتکا به
تجارب سرکوب
فاشیستی صورت
می گیرد تا با
قدرت بیشتری
مانع سازمان یابی
و تاثیرگذاری
این بخش از
فعالان در
شرایط رشد و
گسترش جنبش
مطالباتی
گردند.
چنین
دستگیری های
هدفمندی
نتیتجه کار
امنیتی بسیار گستردۀ
نیروهای رژیم
برای شناسائی
و شکار
فعالانی است که
فکر و ذکرشان
رفاه مردم و
یافتن راه های
کاستن از درد
و رنج آنهاست.
نظرسنجی های
سازمان
اطلاعات
سپاه، بخش
تحقیق و نظر
سنجی وزارت
کشور و حتی
نظرسنجی های
وزارت
اطلاعات و
بررسی این
اطلاعات در
نشست های ماهانه
شورای امنیت
استان ها و
تهران، همه و
همه به جای آن
که ره به
راهکارهای
نجات مردم
ببرد، به
دستگیری و
فشار بر
فعالان اجتماعی
و مدنی منجر
می شود. هدف
این سیاست
رذیلانه فلج
کردن و بی سر
کردن جنبش های
اجتماعی از
طرق گوناگون،
تلاش برای
متلاشی کردن
تشکل های صنفی
بخش های
گوناگون
اجتماعی و
ایجاد مانع
برای رشد
همگرائی ها و
همبستگی ها و
خبررسانی ها و
انتقال تجارب
است. این شیوه
سرکوب وجه
تکمیلی سرکوب
میدانی و محله
محور است که با
تکیه بر
نیروهای ضد
شورش آموزش
دیده و شکل دهی
به نیروهای
بسیجی محله
محور انجام می
گیرد و هدف آن جلوگیری
از شورش
تهیدستان در
محلات و مناطق
حاشیه نشین می
باشد.
سیاست
مشت آهنین و
سرکوب سازمانیافته
و هدفمند با
گستراندن دستگیری
ها قصد دارد تشکل
های توده ای
را از طریق قلع
و قمع فعالان
بی سر کند. با ایجاد
شکاف در میان
آنها از طرق
گوناگو ،
شناسائی چهره
های خوشنام
محلات،
شناسایی تیپ
های کلیدی در
تشکل های توده
ای و شناسائی
زندانیان
سیاسی سابق و
دستگیری
آنها، به فلج
سازمانی دچار
سازد و مانع
از نقش مؤثر آنها
در حرکت های
توده ای گردد.
این سیاست با دستگیری،
شکنجه ،
اعتراف گیری و
پرونده سازی های
رذیلانه و پخش
مصاحبه های
تلویزیونی از
قبیل برنامه
هائی همچون "طراحی
سوخته" می
خواهد مانع پیوستن
نیروهای جدید
به عرصه
مبارزه
سازمانیافته
گردد. سیاست
فاشیستی
سرکوب با صدور
احکام سنگین و
بازکردن مدام
پرونده های جدید
برای ایجاد
شرایط جنگ
روانی، تنبیه
تمامی اعضای
خانواده و
نزدیکان از
طریق دستگیری
آنها، تلفن
های اعصاب خرد
کن، تعیین
وثیقه های
نجومی، قطع
ملاقات ،
اعزام به
زندان های
عادی و نگهداری
در شرایط بشدت
نامناسب و
خطرناک تلاش
دارد بر خلاف
یکی از اصول قوانین
مدنی امروزی، که بر فردی
بودن جرم و
مجازات استوار
است با مجازات
کل خانواده و
بستگان نزدیک،
حلقه فشار بر
فعالان را هر
چه تنگ تر
سازد. سیاست
سرکوب
سازمانیافته
در همین جا
متوقف نمانده
بلکه با
سازماندهی ترورهای
مشکوک، به
رودخانه
انداختن
اجساد، کشتن از
طریق راه
اندازی
تصادفات
مشکوک، ترور
شخصیت توسط
ارتش سایبری
"سربازان
گمنام امام
زمان" و پخش
انواع
و اقسام
شایعه های
دروغ و انتشار
اخبار جعلی
پیرامون
وضعیت
زندانیان و
خانواده
هایشان، تلاش
می کند فضای
روانی به شدت
نگران کننده و
سنگینی نیز
ایجاد نماید.
اما
واقعیت این
است که سیاست
مشت آهنین و
سرکوب
فاشیستی به
عنوان آخرین
حربۀ حکومت
اسلامی نه از
موضع قدرت بلکه
از سر ضعف و
استیصال به
کار گرفته می
شود. یک حکومت
دارای هژمونی
درمیان مردم و
مورد قبول توده
ها، هر گز
نیاز به سیاست
مشتن آهنین و
سرکوب
سازمانیافته
ندارد.
حاکمیت از
آنجا که به
شدت از قدرت
لایزال حرکت
های مردمی می
ترسد، تلاش می کند
تا توده های
عاصی و فعالان
مدنی
واجتماعی را
بترساند. اما
دوران ترساندن
مردم به پایان
رسیده است. در
شرایطی قرار
گرفته ایم که
دیگر حتی مرگ
نیز کسی را
نمی ترساند.
با این حال در
برابر سیاست
سرکوب
فاشیستی
هدفمند رژیم
باید با قدرت
وارد عمل شد و
تاکتیک های
اذیت و
آزارشان را یک
به یک خنثی
ساخت. می توان
و باید با
اطلاع رسانی
به موقع و
گسترده،
اخبار دستگری
ها را به گوش
همگان رساند و
با اتکا به
شبکه های
اجتماعی، موج های
تبلیغی
گسترده ایجاد
کرد. ضرورت
دارد دراین شرایط
سخت در کنار
خانواده هائی
که عزیزانشان دستگیر
شده اند، قرار
گرفت و حامی و پشتیبان
آن ها بود. می
توان با راه
اندازی کارزارهای
تبلیغی از
طریق نوشتن
اعتراض نامه
ها، اعلامیه
های حمایتی و
گردهم آمدن جلو
زندان ها،
مراجعه به
مراکز قضائی و
ادارات دولتی
حمایت گسترده
تری از
زندانیان به
عمل آورد و
اجازه نداد
سیاست سرکوب
در فضای
خاموشی و بی
صدائی جریان
یابد. از
نیروها و
فعالان خارج
از کشور نیز
انتظار می رود
تا صدای
زندانیان
سیاسی و
"محکومان به
اعدام" را به
اقصی نقاط
جهان
برسانند؛ با جلب
حمایت تشکل
های سندیکائی
و تشکل های
مردمی و مدافع
حقوق انسان ها
در تمامی
کشورهای
جهان، فشار
گسترده ای
علیه حکومت
اسلامی
سازمان دهند و
با راه اندازی
گردهم آئی های
اعتراضی،
سیاست سرکوب
در سکوت را در
هم بشکنند.
سرنگون
باد رژیم
جمهوری
اسلامی
زنده
باد آزادی،
دمکراسی و
سوسیالیسم
هیئت
اجرائی
سازمان
کارگران
انقلابی
ایران (راه
کارگر)
پنجشنبه
۱۷ مهر ۱۳۹۹
برابر با ۸
اکتبر ۲۰۲۰