رسانههای
اجتماعی و
درسهای
انقلاب تونس
بهروز
نظری
اعتراضات
و شورشهای
مردمی در تونس
به حاکمیت یکی
از خشنترین
دولتهای
منطقه پایان
داد. سقوط
دیکتاتوری بن
علی و انقلاب
ناتمام در
تونس به بحثهای
همه جانبه ای
دامن زده است.
درک مسلطی که
این انقلاب
را، همچون
نمونههای
دیگر، به
استفاده
هوشیارانه از
رسانههای
اجتماعی
همچون
فیسبوک،
تویتر و
یوتیوب و نقش
اصلی آنان در
به پائین
کشیدن یکی از
متحدان اصلی
آمریکا محدود
میکند، موجب
شده تا بسیاری
به مقایسه انقلاب
تونس و جنبش
ضدّ
دیکتاتوری در
ایران بپردازند..
سوالی که در
بسیاری از
محافل مطرح
میشود این
است که چرا دو
جنبشی که
بلافاصله و
ساده
لوحانه با برچسب
انقلاب
تویتری مزین
شدند دو نتیجه
متفاوت ببار
آوردند. به
راستی چه
چیزی سرنوشت
دو جنبش توده
ای علیه دو
دیکتاتوری در
منطقه را
متمایز میکند؟
چنین سوالی در
برخی از محافل
به بهانه ای
برای سرکوفت
زدن به مردم
ایران و گسترش
جو یاس و ناامیدی
تبدیل شده
است. با
اینهمه
بسیاری
همچنان مطرح
میکنند که چرا
تونس و نه
ایران؟ یک
وبلاگ نویس
ایرانی ضمن
طرح این سوال
یاد آوری کرده
که نرخ رشد
اقتصادی در
تونس از ایران
بالاتر است و
نرخ بیکاری در
این کشور
بمراتب کمتر.
وبلاگ نویس
دیگری
مظلومانه
پرسیده است که
ما چند جوان
بیکاریم، اگر
خودمان را آتش
بزنیم حاضرید
انقلاب کنید؟
بسیاری
از رسانههای
غربی که هم
بدلیل
تعطیلات سال
میلادی جدید (و دوره به
اصطلاح کسادی
خبر) و هم
بدلیل بی
توجهی عمیق و
ریشه دار این
رسانهها به
کارگران و
زحمتکشان غرب
و دیگر نقاط
دنیا در خواب
زمستانی
بودند،
بدنبال اوج
گیری جنبش
انقلابی در
تونس، به
جستجوی پاسخ
برای دلایل
انقلاب و
پیشروی آن در
این کشور
برآمدند. تعدادی
انتشار اسناد
مربوط به فساد
مالی و ریخت
و پاش دستگاه
حاکمه در ویکی
لیکس را عامل
اصلی در شعله
گرفتن آتش
جنبش ضدّ
دیکتاتوری در
تونس اعلام
کردند. تعداد
دیگری نیز نقش فیسبوک،
تویتر
و توزیع
تصاویر برفکی
سرکوب در
یوتیوب را
برجسته کردند.
آوای "انقلاب
تویتری" بار
دیگر سر داده
شد. برای دولتها
و رسانه هایی
که از تونس
بعنوان
"نمونه موفق"
در منطقه نام
میبردند،
انقلاب غیر
قابل پیش بینی بود.
برای همینها
که از مشخصات
اصلیشان تنفر
از لگد مال
شدگان و "خس و
خاشاک"
است، انتقال
به دمکراسی
نمیتواند کار
مردم تلقی
شود. بهمین
دلیل این نه مردان
و زنان، و یا
جوانان و سالخوردگان
تونس، که تکنولوژی
و مشاهدات
نشت کرده سفیر
آمریکا در ویکی
لیکس است که
در مرکز صحنه
و توجه قرار میگیرد.
روزنامهها
و کانال هایی همچون
واشنگتن پست،
سی.ان.ان و
غیره،
آگاهانه با
برجسته کردن
نقش تکنولوژی
همچون تویتر
به کمرنگ کردن
نقش مردم دست
زدند. چنین
نظراتی توهین
آشکار به
کارگران و
زحمتکشان
تونس است.
انگار که مردم
تونس و دیگر
نقاط جهان
قادر به
سازمان دادن
خود و دستیابی
به هیچ چیزی
نیستند مگر با اتکا
به پیام
های۱۴۰ حرفی
در تویتر. و
گویی مردم
تونس با
پوست، گوشت و
استخوان خود
واقعیتهای
زندگی در
تونس را لمس
نکرده بودند و
از عمق فساد
دولت بن علی بیخبر
بودند و تنها
پس از خواندن
مشاهدات یک
دیپلمات
امریکایی
بخود آمدند و
دست به قیام
زدند. انقلاب
تونس محصول
انفجار خشم
انبار شده ملتی
است که
سالهاست از
محرومیت،
بیکاری، فقر،
گرانی و فقدان
آزادی رنج
برده است.
جنبشهای
اجتماعی بدون رسانهها
برای گردش
اطلاعات و
سازمان دهی
نمیتوانند
شکل بگیرند و
پیشروی کنند. اما درست
بهمان اندازه
که هیچ خصلت
ذاتی در تکنولوژی
های "قدیمی" ارتباطات،
همچون
مطبوعات و
رادیو و تلویزیون،
وجود ندارد که
آنان را به
ابزاری برای
حاکمیت اقلیت
بر اکثریت تبدیل
کند، در
"ذات"
اینترنت هم
چیزی نیست که
آنرا به
ابزاری در دست
اکثریت برای مبارزه
با اقلیت در
قدرت تبدیل کند.
رسانه ها قبل از
هر چیزی متاثر
از مناسبات اجتماعی
معینی هستند
که در آن
متولد شده و
فعالیت
میکنند. بهمین
دلیل تعمیم
تجربه و واقعیتهای
یک کشور، یک
دوره و حتی یک
رسانه (مثلا
مطبوعات یا
رادیو) به همه
شرایط، کشورها
و رسانه ها، در
بهترین حالت
گمراه کننده
است. درسهای
انقلاب تونس
را باید نه
تنها در عرصه رسانه
ها، که در
عرصههای
دیگر
نیز جستجو
کرد. این
بویژه از دو
جهت حائز
اهمیت
است. اولا،
جنبش ضدّ
دیکتاتوری در
ایران
ابتکارات
درخشانی در
استفاده از
آنچه که رسانههای
اجتماعی
نامیده
میشوند بکار
برد. و ثانیا،
نباید فراموش
کرد که پوشش
خبری و توجه و
تمرکز همین
رسانههایی
که برچسب
انقلاب
تویتری را به
جنبش مردم ما
نیز زدند، بر
تحولات ایران
بمراتب
بیشتر و گسترده
تر بود و هست. آنچه
که معمولا در
ارزیابی
محدود از نقش
رسانهها در
تونس و ایران
نادیده گرفته
میشود تفاوت در
سرکوب و
ممنوعیت گردش
اطلاعات در
رژیمهای
دیکتاتوری
است. دیدگاهی
که تشابه شیوههای
سرکوب و
سانسور
اینترنت در
ایران و تونس را
مبنا قرار
میدهد، نه تنها
تفاوت بین
رسانه ها، که
تفاوت بین
دیکتاتوریها
را هم نادیده
میگیرد. این
دیدگاه
بعنوان مثال
فراموش میکند
که در جهان
عرب کانالهای
تلویزیونی
همچون
الجزیره و
العربیه که در
تونس قابل
دسترسی بوده
و هستند، چه
نقشی در
انتقال و گردش
اطلاعات و شکل
دادن افکار عمومی
در جهان عرب
بازی میکنند. جنبش
ضدّ استبدادی
مردم ما در
هیچ زمانی از
چنین امکانی
برخوردار
نبود. تنها با
کوچک تر کردن
نقش این رسانههای
بزرگ
است که میتوان
نقش رسانههای
اجتماعی را
بزرگتر از
آنچه که هست
جلوه داد. اگر
رسانههای
مجازی، به روز
کردن فیسبوک،
اطلاعات نشت کرده
و همبستگی
مجازی تنها
معیار مقایسه
نمیتوانند
باشند، چه
عوامل دیگری
را باید در
نظر گرفت؟
مهمترین
درس انقلاب
ناتمام تونس،
درسی که دیگر
انقلابهای
دنیا نیز نشان
داده اند، این
است که انقلاب
امر توده هاست.
تنها مبارزه
وسیع و گسترده
و حضور مردم
در میدان
مبارزه است که
میتواند به
تحول در حاکمیت
و زندگی
اکثریت عظیم
مردم هر کشوری
منجر شود. تحت
فشار همین
مبارزه
انقلابی بود
که بن علی
اعلام کرد که
"صدای انقلاب
مردم را شنیده
است"، قول
بازنگری
قانون اساسی
و باز کردن
فضای سیاسی
کشور و خاتمه
دادن به سانسور
را به مردم
داد. نه
مذاکرات پشت
پرده، نه
دلسوزیهای
نخبگان و
هشدارهای
خواص و "جامعه
بینالمللی"
،که نیروی
عظیم مردمی که
میل سوزان به
عدالت و آزادی
داشتند و
دارند، زانوان
دیکتاتوری را
به لرزه و به
زمین آورد.
دومین
درس مهم
انقلاب تونس،
و تمامی
انقلابهای
دیگر، این است
که حضور
سازمان یافته
کارگران برای
دستیابی به
حتی حداقلترین
خواستهها
حیاتی است.
آنچه که کمر
دیکتاتوری در
تونس را شکست
و در زیر هیا
هوهای
تبلیغاتی
برای ویکی
لیکس، تویتر
و
فیسبوک پنهان
شد، نقش
اتحادیه سراسری
کارگران تونس
بود که با
فراخوان
اعتصاب عمومی نیروی
عظیمی را علیه
دیکتاتوری بن
علی بسیج
کرد. فراخوانهای
اعتصاب
اتحادیه
سراسری
کارگران تونس
و حمایت فعال
دانشجویان از
آن تداوم حضور
مردم و ادامه
مبارزه را تضمین
کرد و بن علی
را به اخراج
اعضای هیأٔت
دولت واداشت.
آینده انقلاب
تونس و تغییر
انقلابی ساختار
سیاسی و
اقتصادی تونس
به تداوم این
حضور سازمان
یافته ومصالحه
ناپذیر
وابسته است.
کاملا روشن
است که عقب
نشینیهای بن
علی در مورد
آزاد کردن
اینترنت و
کاهش قیمتها
از سوی
کارگران و
زحمتکشان
تونس ناچیز
تلقی شد.
آنچه که برای
بن علی "سقف"
بود برای مردم
"کف" نیز بحساب
نیامد.
انقلاب
تونس،
همانگونه که
دیدیم، فقط
انقلابی برای
نان نبود.
اعتراضاتی که
علیه افزایش قیمت
نان و علیه
بیکاری آغاز
شد، بلافاصله
و با وارد شدن
نارضایتیهای
گسترده علیه
سرکوب و
سانسور، به یک
انقلاب علیه
دیکتاتوری و
فساد تبدیل
شد. تلفیق مبارزات
ضدّ استبدادی
مردم با
مبارزات مطالباتی
و معیشتی ، تلفیق مبارزه
برای نان با
مبارزه برای آزادی،
سومین درس
انقلاب تونس
است. تنها از
این طریق است
که کارگران
میتوانند وسیعترین
نیروی ممکن را
علیه
دیکتاتوری
بسیج کنند.
از
همین حالا و
بدنبال فرار
بن علی کاملا
روشن است که
لایههای
مختلف
اجتماعی در
تونس و جهان چه
درکی از آزادی
دارند و برای
چه مبارزه
میکنند. رسانهها
و دولت هایی
که پیش از این
ظلمی که به
مردم تونس
میرفت را نادیده
میگرفتند و تا
آخرین لحظات
هم نه تنها از ابراز
همبستگی با
مردم تونس خود
داری
میکردند،
بلکه حتی در مواردی
به بن علی
برای سرکوب
مردم پیشنهاد
کمک میدادند،
همه به ناگهان
مردم تونس را
با پیشنهادات
خود مورد خطاب
قرار میدهند.
تفاوت درک
جریانات
مختلف از
آزادی و نحوه
عمل آنها،
چهارمین درس
انقلاب تونس
است. دولت
آمریکا که تا
آخرین لحظات
از بن علی
حمایت میکرد و
تنها پس از
فرار او به
سخن درآمد
اکنون خواهان
آرامش در تونس
شده است.
اتحادیه عرب
خواستار
آرامش و آشتی
ملی در تونس
شده، و دیگر
سران کشورهای
عرب و غربی همین
درخواست را
تکرار کرده
اند. روزنامه
تایمز مالی
بدنبال فرار
بن علی و
هراسان از
تاثیرات
انقلاب تونس
در منطقه اعلام
کرد که
دیکتاتوری بن
علی در منطقه
خلاف قاعده بود،
گویی که
متحدان دیگر
آمریکا در
منطقه همچون
عربستان،
امارات
متحده، قطر،
اردن، بحرین و
مصر، بهشت
برین دمکراسی
هستند. کانال
العربیه که پا
به پای
الجزیره در
خبر رسانی از
انقلاب تونس
فعال بود سوال
کرده است که
آیا تغییر
کامل ساختار
دولت در تونس
واجب است؟ آینده
انقلاب تونس
اکنون در
خیابانهای
این کشور و
خیابانهای
جهان عرب، در
محافل، دولتها
و رسانههای
غربی و همچنین
در فضای مجازی
به بحث گذاشته
شده است.
رسانههای
عربی همچون
الجزیره در
خبر رسانی و
افشای جنایت
رژیم بن علی
نقش برجسته ای
ایفا کردند و
رسانههای
اجتماعی در
توزیع پیام
مردم تونس و
سازمان دادن
همبستگی بینالمللی
مداخله فعالی
داشتند. حضور فعال
کارگران تونس
و رسانههای
جنبش کارگری و
چپ این کشور
در تعیین جهت
تحولات
اجتماعی و
سیاسی تونس
حیاتی است.
تداوم انقلاب
تونس به تداوم
مبارزه تشکلهای
کارگری و
رسانههای
این جنبش، چه
مجازی و چه
غیر مجازی،
وابسته است.
۲۷ دی
۱۳۸۹ / ۱۶
ژانویه ۲۰۱۱