اهمیت
جنبش سراسری
برای نجات
دریاچه
ارومیه
بهروز
نظری
اعتراضات
مردم به فاجعه
خشک شدن
دریاچه ارومیه
و سیاستهای
جمهوری
اسلامی وارد
دومین هفته
خود شده است.
روز گذشته
هزاران تن
از
شهروندان تبریز
و ارومیه برای
دومین هفته
پیاپی در نقاط
مختلف این دو
شهر تجمع و راهپیمایی
کردند. در این
اقدامات
شجاعانه مردم
با تشویق دیگر
شهروندان به
پیوستن به صف
تظاهرات شعار
میدادند
"دریاچه
ارومیه تشنه است،
آذربایجان
اگر بیدار
نشود بازنده
است". گزارشات
منتشره حاکی
از این است که
با وجود جو
امنیتی حاکم
بر منطقه و
حضور گسترده
نیروهای
دستگاه سرکوب
جمهوری
اسلامی،
تظاهرات روز گذشته
از حرکات
مشابه هفته
گذشته وسیعتر
بوده، و واکنش
دستگاههای
امنیتی به
مراتب
وحشیانه تر.
هم در تبریز و
هم در ارومیه
صدها نفر
بازداشت شده،
و رژیم با
شلیک گاز اشک
آور و گلولههای
رنگی سعی
کرده از گسترش
و ادامه تظاهرات
جلوگیری کند.
رژیم همچنین
با بکار گیری
روشهای
شناخته شده
همچون قطع
شبکههای
تلفنهای
همراه کوشید
تا فرصتهای
سازمان دهی،
همیاری و خبر
رسانی را مختل
کند. ادامه
حرکات
جسورانه مردم
و هوشیاری
مردم منطقه در
افشای سیاستهای
رژیم نشان
میدهند که
شکاف بین "فوریت
ها" و اولویتهای
مردم ایران و
مجلس و دولت
ولایی تا چه
اندازه عمیق
است. تداوم
این حرکات اما
در عین حال از
جهات دیگری
نیز قابل تامل
اند.
اولا، با
وجود تلاشهای
مقامات رژیم
برای مقصر
شمردن "کاهش
نزولات
آسمانی" و
عوامل طبیعی،
مردم منطقه با
اعتراضات
مداوم خود
بدرستی نشان
داده اند که
جمهوری
اسلامی را
مقصر اصلی
این فاجعه ملی
میدانند. در
این میان
بویژه سیاستهای
به اصطلاح
عمرانی نظام
همچون بنا
کردن ۳۵ سد که
باعث جلوگیری
از ریزش
۵.۵ میلیارد
متر مکعب آب به
دریاچه
هستند، و
همچنین ٔپل
سازی بر روی
دریاچه مورد انتقاد
و حمله قرار
گرفته اند.
مردم میدانند
در شرایطی که
نهادهای
نظامی
رژیم سودهای
کلانی از طریق
این پروژهها
به جیب زده
اند، معیشت و
محیط زندگی
مردم در معرض
خطر جدی قرار
گرفته است.
ثانیا،
اکنون کاملا
روشن است که
اعتراضات مردمی
در منطقه
بحران خشک شدن
دریاچه
ارومیه را به
یک
مسئله سراسری
تبدیل کرده
است. ردّ
فوریت نجات
دریاچه از سوی
مجلس ولایی
و نظرات
جنایت
کارانه تعدادی
از نمایندگان
مجلس که
حساسیت مردم
نسبت به این
موضوع را دعوا
بر سر مشتی
نمک خوانده
اند، تاثیر
معکوس داشته
است. تلاش
رژیم
برای نادیده
گرفتن بحران
و پاک کردن
صورت
مساله، نجات
دریاچه ارومیه
را به یکی از
داغترین
مسایل سیاسی
روز و مطالبات
مردم تبدیل کرده
است. نامه
سرگشاده ۱۴۰
خبرنگار
ایرانی خطاب
به نمایندگان
مجلس، وزیر
نیرو،
وزیر کشاورزی،
و استانداران
آذربایجان
غربی، شرقی و
کردستان، و
همچنین اعتراض
معصومه
ابتکار به
برخود امنیتی
رژیم با این
موضوع، بحران
دریاچه
ارومیه را در
صدر اخبار
نگاه داشته و
تلاشهای
رژیم برای
مسکوت گذاشتن
بحران و
نادیده گرفتن
اقدامات مردم
را با شکست
مواجه کرده
است.
ثالثا،
نباید فراموش
کرد که دریاچه
ارومیه اهمیت
جهانی دارد.
دریاچه
ارومیه نه
تنها
بزرگترین
دریاچه
ایران، بلکه
در زمره بیست
دریاچه بزرگ
جهان است، و
پس از بحر
المیت
شورترین
دریاچه دنیا
بشمار میرود.
اهمیت جهانی
دریاچه
ارومیه آنچنا
ن است که
یونسکو سالها
قبل آنرا در لیست
ذخیره گاههای
زیست کره جهان
به ثبت رساند.
بیجهت نیست
که اعتراضات
مردمی علیه
سیاستهای
رژیم در عرصه
جهانی وسیعا
منعکس شده
است. واکنش
حزب سبزهای
آلمان و
بیانیه و
ابراز نگرانی
این حزب نسبت
به فاجعه خشک
شدن دریاچه
ارومیه از این
جهت گویاست.
رابعا، حرکات
اعتراضی مردم
منطقه مقامات
رژیم را بشدت
نگران کرده و
به تکاپو
انداخته است.
مقامات مذهبی
که هفته قبل
نسبت
به برگزاری
هرگونه تجمع و
اعتراضی
هشدار
میدادند و
آنرا خلاف
مصلحت میخواندند،
اکنون لحن خود
را عوض کرده و
از مقامات
مسئول تقاضا
میکنند که
برای بحران
چاره اندیشی
کنند. همچنین
مقاماتی
که از سرکوب
تظاهرات مسالمت
آمیز مردم
حمایت
میکردند،
اکنون میخواهند
تا از "سیاسی"
کردن بحران
دریاچه ارومیه
خودداری شود،
و بسیاری از
نمایندگان
مجلس و دیگر
مقامات رژیم
که سال هاست
به هشدارهای
مردم منطقه و
فعالین محیط
زیست پشت کرده
اند، ناگهان
به برگزاری
جلسات و
سمینارهای
مختلف جهت حل
بحران روی
آورده اند.
چنین تحرکاتی از
شکنندگی
اوضاع، از عمق
بحران و
استیصال جمهوری
اسلامی پرده
برمیدارند. در
کنار ادامه اقدامات
مردمی در
آذربایجان،
افزایش تعداد
شاکیان خشک
شدن زاینده
رود در اصفهان
و همچنین به
دادگاه کشیده
شدن مجدد
پرونده متروی
اصفهان (و
اینبار در
تهران)، نشان
میدهند که
بحران زیست
محیطی نه
تنها سراسری
است، بلکه
اقدامات
مردمی علیه
سیاستهای به
اصطلاح
عمرانی رژیم
نیز در حال
گسترش است. در
چنین شرایطی
اقدامات مردم
آذربایجان
میتواند
الهام بخش همه
مردم ایران، و
سکویی برای
مبارزه با جنایات
رژیم علیه
محیط زیست و
بشریت باشد.
حمایت و
همبستگی با
این مبارزات،
انعکاس اخبار
این مبارزات
در داخل و
خارج از کشور،
جلب حمایتهای
بینالمللی،
و از همه
مهمتر تلاش
برای ایجاد
تشکلهای
مستقل و شبکههای
ارتباطاتی، و
سراسری کردن
اعتراضات
مردمی از
اهمیت غیر
قابل انکاری
برخوردار است.
مبارزات مردم
آذربایجان بار
دیگر ثابت
میکنند که
بدون مبارزه
مستقل مردم و
بدون همکاری و
همیاری وسیع
در پائین نمیتوان
گامی در جهت
حفظ محیط زیست
برداشت. رژیمی
که
نسخهاش برای
مقابه با زلزله
تحمیل
وحشیانه تر
حجاب است، و
نظامی که پاسخ
کارشناسانه اش
به خشکی
دریاچه
ارومیه
خواندن دعای
باران است را،
تنها
میتوان با
مبارزه
همبسته و سراسری
به عقب نشینی
وادار کرد.
۱۳ شهریور
۱۳۹۰ / ۴
سپتامبر ۲۰۱۱