افزایش نابرابریهای
اجتماعی،
سقوط سطح
بهداشت و
کاهش متوسط عمر
بهروز
نظری
یکی
از تازهترین
گزارشات در
باره آمار مرگ
و میر در
تهران نشان
میدهد که در
سال ۱۳۸۸
نزدیک به ۵۰
هزار مرگ در
سازمان بهشت
زهرا به ثبت
رسید. بر اساس
این گزارش
میانگین سنی
فوت شدگان ۴۹
سال بوده است.
گزارش دیگری
از آمار سال
۱۳۸۸ حاکی است
که از بین ۹۵۵ هزار
نوآموز ۵۴۰
هزار نفر
آنها مشکل
دهان و دندان،
۳۰ هزار نفر
مشکل بینایی،
۱۱ هزار نفر
مشکل "دید
رنگی یا
کوررنگی"، ۱۶
هزار نفر اختلال
شنوایی و ۶۰
هزار نفر مشکل
پوست و مو داشتند.
فقر، بیکاری،
فشارهای
اجتماعی و
آلودگی محیط
زیست، سطح
زندگی،
سلامت و جان
ایرانیان را
در معرض خطر
هر چه بیشتر
قرار داده
است.
۴۰
میلیون نفر در
ایران ، بنا
به گزارش مرکز
آمار ایران،
در زیر خط فقر
به سر میبرند.
بحران اقتصادی،
رشد بیکاری و
تورم، و
سیاستهای دولت
اسلامی باعث
خارج شدن بخش
هر چه بزرگتری
از بازار کار
از حوزه رسمی
به غیر رسمی،
و بی پناهی و
بی حقی مطلق
بخش قابل
توجهی از
نیروی کار در
ایران شده که
از دسترسی به
خدمات
اجتماعی از
جمله بیمه
و حق بازنشستگی
محروم اند. این
عوامل، در
کنار بحران
زیر ساختی و
بویژه آب، برق
و فاضلاب،
خصوصی کردن
بهداشت و
درمان، حذف
یارانهها و
کمبود نیروی
انسانی،
نظام بهداشتی
در ایران را
به یکی از
نابرابرترین
نمونهها در
دنیا تبدیل
کرده است. نگاهی
کوتاه
به برخی از
جنبهها و
آمار نظام
بهداشتی در
ایران این
واقعیت دردناک
را بهتر نشان
میدهد.
با وجود
اینکه بیش از
۹۰ درصد از
مردم ایران به
آب نوشیدنی
دسترسی
دارند، مشکل
شبکه فاضلاب
و تصفیه آب
همچنان از
مهمترین
مشکلات
زیرساختی و
بهداشتی ایران
است. آلودگی
هوا در ایران
و بویژه تهران
در افزایش
بیماریهای
قلبی، تنفسی و
پوستی نقش
غیر قابل
انکاری بازی
کرده است.
آلودگی آب و
هوا از یکطرف
و فقدان نظارت
بر شرایط
تولید و
واردات کالا
از طرف دیگر،
بیماریهای
ناشی از مصرف
کالاههای
آلوده و از
جمله گوشت،
برنج و
سبزیجات را بطرز
چشمگیری گسترش
داده اند.
در
کنار اینها
باید به آمار
دیگر نیز توجه
کرد. ایران در
لیست درصد
معتادان به
تریاک در دنیا
مقام اول را
دارد، و بیش
از ۱۲ میلیون
نفر در ایران
سیگار
میکشند. سازمان
بهداشت جهانی
نظام بهداشتی
ایران را از
بین ۱۹۰ کشور
عضو این
سازمان در
رتبه ۱۲۰ قرار
داده است.
ایران اما
زمانی که به
بودجه نظامی
میرسد در
مقام بیست و
چهارم ، و در
لیست وارد
کنندگان اسلحه
مقام هفدهم
را دارد. در
ایران برای هر
۱۰،۰۰۰ نفر
تنها ۵ دکتر،
۷ پرستار، و
۱۷ تخت
بیمارستان
وجود دارد.
فشارهای
جسمی و روانی
ناشی از فقر،
بیکاری و
فقدان
آزادیهای
سیاسی از یکسو،
و تخریب زیر
ساختهای
اجتماعی از
جمله بهداشت و
شیوع بیماریهای
ناشی از
آلودگی آب،
هوا و مواد
غذائی از سوی
دیگر، دست
بدست هم داده
و سلامت و جان
اکثریت عظیم
مردم ایران را
تهدید
میکنند.
خصوصی کردن
نظام درمانی و
بهداشتی
ایران و تلاش
دولت برای تبدیل
کردن هر چه
بیشتر خدمات
بهداشتی به یک
کالای سود
آور، بدون
تردید به
ابعاد فاجعه کنونی
میافزاید.
یکی
از شاخصهای
فقر عدم
دسترسی به
کالاهای
حیاتی از
جمله دارو
است. در ایران
زیر چکمهٔ
دولت اسلامی
مردم در
حدود ۷۰ درصد
هزینه
داروهای حیاتی
را از جیب خود
پرداخت
میکنند.
رسوایی
بهداشت اسلامی
دستگاه ولایی
آنچنان عیان
شده که حتی مقامات
رژیم هم
ناگزیر به
اعتراف به
ناعادلانه
بودن سیستم
فعلی شده اند.
بعنوان مثال
امیدوار رضایی،
عضو کمیسیون
بهداشت مجلس
گفته است که "
بر اساس آخرین
اعلام سازمان
بهداشت جهانی
رتبه ایران از
نظر شاخص
مشارکت
عادلانه مردم
در هزینههای
سلامت در حدود
۱۰ سال پیش
۱۱۲ بود که به
نظر من با
توجه به روند
نامناسب دهه
اخیر اکنون
افت کرده و
باید از این
نظر در رده ۱۱۸
تا ۱۲۰ در بین
۱۹۱ کشور دنیا
باشیم و روند
رو به بهبودی
نداشتهایم."
محمد علی
فرزین، مدیر
برنامه
فقرزدایی و
طرح های توسعه
برنامه عمران
سازمان ملل
متحد نیز هشدار
داده است که
با به اجرا
درامدن طرح
هدفمند کردن
یارانه
هاهزینهای
که مردم برای
سلامت و
بهداشت میپردازند
از ۶۵ درصد به
۸۰ درصد خواهد
رسید.
حقیقت
این است که
فشار فقر و
بیکاری بر
شانه
محرومترین و
مظلومترین
مردم ایران
سنگینی میکند.
بیماریهای
ناشی از سؤ
تغذیه،
بیماریهای
قلبی، پوستی،
پوکی استخوان
و غیره بویژه
در میان لایههایی
بیداد میکنند
که توانایی
پرداخت هزینه
معالجه و دارو
و بیمارستان
را ندارند. دولت
اسلامی نه
تنها با تبدیل
کردن زندگی
مردم ایران به
جهنم، سلامت
جسمی و روانی
آنان را بیش
از هر زمان
دیگری به خطر
انداخته،
بلکه با خصوصی
کردن نظام
بهداشتی
ایران امکان
دسترسی
قربانیان خود
به دارو و
دکتر را هر چه
ناممکن تر
کرده است.
معالجه سادهترین
بیماریها
در نظام
ولایی نه یک
حق مسلم
انسانی که یک کالای
لوکس غیر قابل
خرید است.
خصوصی کردن
بهداشت در
ایران در عین
حال با بالا
بردن درصد هزینه
درمان در سبد
مصرف خانواده
ها، اکثریت
عظیم جمعیت
مردم را بیش
از پیش به زیر
خط فقر میبرد.
کاملا
روشن است که
بالا رفتن
هزینه بهداشت
و درمان در
شرایطی که
قدرت خرید
مردم بخاطر
بیکاری و
دستمزدهای
ناچیز و حذف
یارانهها
پائین آماده
است، بخش اعظم
درامد
کارگران و
زحمتکشان
ایران را میبلعد
و بودجه آنان
را برای مسکن،
غذا، تحصیل و
تفریح بشدت
کاهش میدهد.
خصوصی
کردن نظام
بهداشتی اما
به شکل دیگری
نیز با جان
مردم ایران
بازی میکند.
اولویت یک
نظام بهداشتی
خصوصی نه
بیماران بلکه
افزایش سود
است و درست در
همین راستا است
که دولت تلاش
کرده تا با
واگذار کردن
خدمات
پرستاری به
بخش خصوصی دست
بیمارستانهای
خصوصی و دولتی
را برای کاهش هزینه
نیروی انسانی
و افزایش سود
باز کنند. این
اقدام نه تنها
به کاهش تعداد
پرستاران و
افزایش فشار
کار بر آنان،
بلکه به
گسترش بی
امنیتی شغلی
در بخش بهداشت
و درمان و
کاهش قدرت
چانه زنی
کارگران
مراکز درمانی
- بهداشتی
برای بهبود خدمات
و شرایط کاری
خواهد
انجامید.
نظام
ولایی باعث و
بانی فاجعه
نظام بهداشتی
ایران است.
این نظام با حمله
به بدیهیترین
نیازهای
مردم، با
لگدمال کردن
امنیت
اجتماعی آنان،
با حمله به
سفره خالی
آنان، سلامت
اکثریت عظیم
جمیت ایران را
به خطر انداخته
است. همین
نظام در عین
حال قدرت خرید
و دسترسی
مردم
به سادهترین
خدمات
بهداشتی را
بشدت محدود
کرده است.