غبار روبی از اسناد کودتا

صادق افروز

من نمی دانم این چه قیل و قالی است که راه انداخته اند که سرانجام سیا ، پس از شصت سال در صندوق خانه کودتا ها را  باز کرده ، گرد و غبار  را از روی پرونده شصت ساله ی کودتا علیه دولت دکتر مصدق زدوده ، و جرئیات را در ملا عام قرار داده است .مثلا مردم ما نمی دانستند کرمیت روزولت ، نوه روزولت رئیس جمهور امریکا در طراحی کودتا چه نقشی داشته است ؟ مردم ما نام پروژه آژاکس را نشنیده بودند ؟ دلار های رسیده بدست سرتیپ زاهدی را در ذهن و خاطرشان ثبت نکرده بودند؟ از  رابطه کودتا چیان و دار و دسته اوباش شعبان بی مخ و برادران رشیدیان و  لمپن ها و پری بلنده و آخوند های رنگارنگ مثل بروجردی و کاشانی و فلسفی و نقش شان در تظاهرات خیابانی که منجر به سقوط دکتر مصدق شد آگاه نبودند ؟  پاسخ واقعا روشن است : آری شنیده بودند .آری می دانستند و آگاه بودند .پس سوال این است : این همه الم شنگه برای چیست؟

یک بار در دوره خاتمی ، مادام اولبرایت وزیر خارجه کلینتون ، چشم و چراغ زد و به خاطر این کودتا عذر خواهی کرد . در آن دوره دولت امریکا امید داشت با جناحی در رژیم جمهوری اسلامی باب گفتگو را باز کند . خانم وزیر خارجه در برابر چشمان حیرت زده ی سلطنت طلبان که با خنگی و پررویی  تمام هنوز پای می فشردند که سرنگونی ی دولت مصدق ، نه کودتای امریکایی – انگلیسی ، بلکه قیام ملی بوده است ، به سید خندان پیام داد و چشمک زد .دولت کلینتون از روابط درونی طبقات حاکم در دوره روی کار آمدن خاتمی تحلیل صحیحی نداشت و متوجه نبود چرخاننده اصلی سیاست خارجی جمهوری اسلامی ، نه وزیر خارجه ایران کمال خرازی ، نه نماینده ایران در سازمان ملل ، جواد ظریف ، و نه حتی رئیس جمهور خاتمی ، بلکه خامنه ای است . عذر خواهی خانم وزیر خارجه هزینه گزافی بود که به هدر رفت و نتیجه و ماحصلی برای دولت کلینتون نداشت .

آیا تیم جان کری وزیر خارجه کنونی امریکا دارد جا پای خانم اولبرایت می گذارد ؟ آیا دارند اشتباه او را تکرار می کنند؟  بدیهی است که روی کار آمدن روحانی و انتخاب ظریف به مقام وزارت خارجه یک گردش محسوس در سیاست خارجی است . ولی تفاوت دوره کنونی با دوره خاتمی دراین است که تحریم ها کمر رژیم اسلامی را شکسته است . دولت احمدی نژاد خزانه خالی را تحویل دولت جدید داده است . فروش نفت هر روز سخت تر می شود . تحریم های بانکی گلوی رژیم را می فشرد. شعار اعتدال و تدبیر در واقعیت امر خود ، امید بستن به کاهش تنش با غرب و در راس آن امریکا به منظور کاستن از فشار تحریم هاست . اگر در دوره خاتمی ، رهبر اسلامی رژیم از خر شیطان پایین نمی آمد ، اکنون توسری ی تورم و بیکاری و خزانه خالی و فقر روز افزون مردم ، ولی ی فقیه رژیم را به تسلیم واداشته است . جان کری و دولت اوباما این بار با تحلیل واقع بینانه تری از روابط داخلی طبقات حاکم در ایران ، دست به لایروبی ی  طویله ی اسناد کودتا ها زده اند . آیا همزمانی ی بیرون دادن این اسناد با روی کار آمدن رژیم تازه ای در ایران که خیال تعامل و گفتگو دارد تصادفی است ؟ فکر نمی کنم .   

در انتها سخنی دارم با آن دسته از فعالین سیاسی اواخر دهه 70 . در دوره خاتمی . خیلی هاشان در مبارزه با رژیم جمهوری اسلامی زندان کشیدند و شکنجه شدند ولی به دلیل نداشتن آگاهی از تاریخ 50 ساله کشور خود ، سر از بنگاه های مطبوعاتی و رادیو تلوزیونی کشور هایی در آوردند که مقصر اصلی در روی کار آوردن رژیم های پهلوی و اسلامی در ایران بودند . افشای این اسناد که همه درباره آن می دانیم و شنیده ایم باید یک بار دیگر دیگر این زنگ را به صدا درآورد که امپریالیزم برای آزادی و دمکراسی ادعایی خودش تلاش نمی کند . تمام ادعاهای آزادیخواهی و قیل و قال های حقوق بشری شان دروغ است . دولت مصدق را به دلیل ملی کردن صنعت نفت و اردنگی به ماتحت انگلیسی ها سرنگون کردند .  یک  استبداد سیاه را به مدت یک ربع قرن بر مردم ما تحمیل کردند و آنها را از داشتن احزاب آگاهی دهنده محروم ساختند . با روحانیت شیعه ساخت و پاخت کردند و برای محاصره شوروی سابق ، یک آخوند ارتجاعی را از بیغوله های حوزه های نجف به نوفل لوشاتو انتقال داده ،  در بوق و کرنا کردند و راه را برای روی کار آمدن یک رژیم سیاه مذهبی فراهم ساختند.  مدعیان حقوق بشر امپریالیستی بر چشمان مدیای کشورهای خود در دوره بزرگترین قتل عام ها در ایران چشم بند زدند و در تابستان 1367 ، به هنگام وسیعترین کشتار زندانیان سیاسی در ایران  خفقان گرفتند .

 من حق دارم به نیات امپریالیست ها بدبین باشم . ندارم ؟

راستی در صندوق خانه اسناد طبقه بندی شده ، در ردیف بالاتر  چه اسنادی قرار گرفته است ؟رابطه با مقامات جمهوری اسلامی در کدام قفسه است ؟ چند سال باید صبر کنیم تا از این اسناد غبار روبی شود ؟

19 آگوست 2013