راههای
نفوذ سرمایهداری
در جنبش زنان
رزا
تریبونی
برای زنان چپ
بحث
«جنبش» و در این
مقاله «جنبش
زنان» خود
قابل تامل
است. بدون
تعیین تکلیف
نظری و عملی
با این واژه
قاعدتا نمیتوان به
چرایی و
چگونگی «نفوذ»
وارد شد. جنبش
زنان بنا به
ماهیت جنسیتی
خود قاعدتا تمامی
زنان را در
برمیگیرد. اما در
عین حال
جایگاه
اقتصادی و اجتماعی
زنان
میتواند
اهداف
متمایزی را
در فضا و زمانهای
متفاوت
برانگیزاند .
گرچه اکثریت زنان
با توجه به
موقیت تبعیضآمیز
و فرو دستشان
تا رهایی
کامل،
همراهان و کنشگران
جنبش باقی
خواهند ماند
اما زنان
وابسته به
نهادهای
اقتصادی و
سیاسی درقدرت
جزء آن اقلیتی
هستند که
«رفیقان» نیمه
راه محسوب
خواهند شد،
ولی حضور و
نفوذ نظری و
عملیشان با
توجه به
امکانات سر
شاری که دارند
بسیار تاثیر
گذار و مخرب
بوده و خواهد
بود.
با
توجه به این
مقدمه کوتاه
وارد بحث میشویم.
شاید بتوان ٢ حوزه
متفاوت را
برای طرح شیوههای
نفوذ سرمایهداری
در جنبش زنان
تبیین کرد:
١.آنچه
که ساختار
سرمایهداری
در توشه خود
دارد؛
٢.
آن چه که چپ
جهانی
وبه خصوص چپ
در ایران از
نبود آن رنج
میبرد.
١. الف:
نهادهای در
قدرت سرمایه
جهانی :
بدون
تردید نظام
سرمایه سود
محور از
استثمار چند
لایهی زنان،
هر ساله
میلیاردها
دلار اندوخته
مینماید (بحث
نقش زنان در
انباشت
سرمایه
خود فرصتی
دیگری را میطلبد)، لذا با
ترفندهای
گوناگون سعی در
حفظ و نهایتا
کنترل این بخش
عظیم دارد. تن دادن
به بخشی از
مطالبات زنان
و طرح و حمایت همه
جانبه از آنها
در تریبونهای
رسمی قدرت یکی از
این
ترفندهاست. هرگاه
که کنشگران
جنبش زنان
مطالبهای
را طرح
و با پشتوانهای
قابل توجه در
سطح جامعه بیان
کردهاند،
ساختار
سرمایه
ناچارا و
بعد
از چانهزنیهای
زمانبر به
بخشی از آن تن
داده است. این
سطح از مطالبات
با توجه به
پتانسیل
واقعی
کنشگران، میتواند
بسیار جزیی و گاه
امری مهم وحیاتیتر
باشد (مثلا
ورود
به ورزشگاهها
در کشوری مثل
ایران و یا
دستمزد برابر
برای کار
برابر در کشورهایی
مثل فرانسه یا
آمریکا).
قاعدتا
این
نوع از
دستیابی به
خواستهها در
چهار چوب
سرمایهداری
و مردسالاری
تحت عنوان
«رفرم» قابل
بررسی است.
نکتهای که
نباید از نظر
دور داشت
همانا عدم
ثبات و پایداری
رفرمهاست.
امتیازاتی که
زنان در
چارچوب نظامهای
اقتدارگرا
کسب میکنند
کاملا قابل
برگشت و حذف
شدن هستند.
این رفرمهای
ساختاری در
شرایط «بحران»
و یا «تغییر
سیاسی» در هرم
قدرت به
راحتی
در معرض خطر
قرار میگیرند.
نمونه دولتهای
موسوم به
«رفاه» شاید
بتواند اصل
مطلب را ادا
کند. با اوجگیری
بحران سرمایهداری
در این کشورها
به مرور شاهد
پسگیری
تمامی
امتیازات
رفاهی هستیم
که زمانی نه
چندان دور این
کشورها را
برای چپ
ستیزان به بهشت
برین تبدیل
کرده بود. در
ایران نیز با
واژگونی
سلطنت و قدرتگیری
جمهوری
اسلامی، اکثریت
رفرمهای
ایجاد شده برای
زنان، حذف
گردید و قوانینی
به شدت ضد زن
جایگزین آن
شد. نتیجه این
قسمت از بحث
شاید بتواند
این باشد که: اهرمهای
قدرت تا آن جا
که بتوانند تن
به مطالبات زنان
حتی در سطح
حداقلی
نخواهند داد
ولی هر آیینه
که سمبه جنبش
پر زور شود و قدرت چانهزنی
آن بالا رود
سرکیسه را شل
کرده و به
اصطلاح کوتاه
می آیند. خطر
نفوذ دقیقا از
اینجا آغاز میشود
که هوادارن
سرمایهداری
این رویکرد را
به حساب
انعطافپذیری
و همراهی
نئولیبرالیسم
با جنبش زنان
جا میزنند و
به عمد نقش
مبارزاتی
زنان و همچنین
ریسک بازپسگیری
و حذف
امتیازات کسب
شده را نادیده
میگیرند.
١.ب: ان.جی.
او ها به
عنوان ابزاری
قدرتمند در
مناسبات
سرمایه داری
جیمس
پتراس: «ان. جی.
او ها ساختاری
از درون نخبهگرا
و از بیرون
پست و چابلوس
دارند.
نهادهایی که
ساختاری
سلسله مراتبی
و غیر
دموکراتیک و سلطه
گرا دارند!»
ان.جی.او
های زنان نیز
همگام با
سیاستهای
فوق و با
عناوین مختلف
به دنبال جذب
زنان جوان و
عاصی از
فشارهای
جمهوری
اسلامی و در
نبود بک جریان
منسجم و قوی
چپ، وارد
میدان شدند که
تاریخچه حرکت
و موضع
گیریها و
نتایج آن
بارها مورد
بررسی قرار
گرفته و لازم
به تکرار
نیست.
ولی در
یک جمع بندی
کلی میتوان
نقش ان. جی. او
های زنان را
تیتر وار عنوان
نمود:
١. نقش آنان
در فرو نشاندن
خشم و
نارضایتی
زنان و
سد کردن و
شکستن
مقابلههای
سیاسی و
اجتماعی. در
واقع تیغه
مقاومت سیاسی
را کند میکنند.
٢. رابط بین
زنان و نهادهای
قدرت هستند و
به عنوان محلل
و واسطه به
چانهزنی با
بخشهایی از
حکومت وارد
میدان میشوند.
٣. تسهیل
کننده اعمال
قدرت بر زنان
میشوند. آنان
به اسپانسرها
و بودجهگذاران
خود جواب پس
میدهند نه به
زنانی که در
میانشان کار
میکنند.
٤. هرچه
فلاکت ناشی از
سیاستهای
نئولیبرالیستی
بیشتر میشود، شیوع ان.جی.
اوها بیشتر و
زمینههای
فعالیت آنان
گسترده ترمیگردد.
٥. هرگاه
سیاستهای
نظامی و
مداخلهگرایانه
قدرتهای
بزرگ سرمایهداری
حادتر گردد
بلافاصله ان. جی.اوها
فعالتر شده تا
ظاهرا ویرانیهای
ناشی از جنگ
را مرمت کنند،
ولی در واقع
هدف آن است که
شرایط
به گونهای
ساماندهی
شود که خطری
منافع آتیشان
را تهدید نکند
(در عراق و
افغانستان و
سوریه....).[1]
٦- شعار ان.جی.
اوها «غیر
سیاسی» بودن
آنان است که پر
واضح است که
این شعار در
واقع «سیاسیترین»
شعار ممکن
است.
٧. در نتیجه
عملکرد
رفرمیستی و
سطحی این
نهادها، یک
باور غلط در
ذهن زنان
کشورهای
پیرامونی نقش
میبندد و آن
عبارت از این
است که نژاد
سفید و تحصیلکرده
آمریکایی و
اروپایی ناجی
زنان در کشورهای
«عقب مانده»
هستند. این
نگاه در پسِ
خود رویکردی
نژادپرستانه
را تقویت میکند.
٨.
روند حمایت
سلبیریتیها
(از طریق
ان.جی.او های
خیریهای) از
گرسنگان
افریقا و آسیا
و پنهان شدن
سکولارهای
موذی در پس
این رفرمها،
این شعار را
تبلیغ میکند
که:
آلترناتیوی
غیر از غرب و
سرمایهداری
و بازار آزاد
وجود ندارد.
٩. ان.جی.
اوهای زنان در
ایران و جهان،
تقابل را به
مذاکره و چانهزنی
تبدیل میکنند
و از «مقاومت»
سیاست زدایی
میکنند.(مذاکره
با آیات عظام
و مراجع تقلید
و نامهنگاری،
کمپین، امضا
و...)
١٠.جنبشهای خودجوش
زنان که میتوانند
وباید به خود
متکی و مستقل
باشند تحت کنترل
ان.جی.اوها
قرار گرفته و
جهتدهی واهداف
ابتر و ناقص
تحمیل میگردد.
١١. این
نهادها با
بودجهای که
در اختیار
دارند زنان
محلی را که
شاید در نبود
این بودجهها
، فعالان جنبش
مقاومت میشدند
به عنوان
کارمند رسمی
در اختیار
گرفته به کار
میگیرند. در
نتیجه این
زنان فکر میکنند
که هم درآمد
دارند و هم
کاری مفید
انجام دادهاند،
یعنی مقاومت
تبدیل به یک
شغل بی خطر میگردد.
با
مراجعه به
آمار رسمی
میتوان صدها
نمونه از این
ان.جی.اوها
در ایران
برشمرد[2] که با
در
اختیارداشتن
بودجه و
امکانات
گوناگون اهداف
ذکر شده را به
خوبی پیش میبرند.
البته مد نظر
این نوشته
قاعدتا تشکلهای
مستقل و
خودجوشی که
توسط بخشی از
زنان پیشرو در
محلات مختلف
تشکیل میشود
و هدفی جز
الیتام
حداقلی از
دردها را ندارد،
نیست.
٢.
آن چه که چپ
جهانی
وبه خصوص چپ
در ایران از
نبود آن رنج
میبرد
دومین
بخش «راه نفوذ
سرمایه داری در جنبش
زنان» نگاهی
میاندازد به
آن چه که جنبش
چپ فاقد آن
است و
در نتیجه این
خلا ایجاد
شده، ورطه
هولناکی برای
سوء استفاده
جریانات راست
و پوپولیستی ایجاد
میگردد.
شاید
بهتر باشد از
دو زاویه به
این کاستی
نگاه کنیم:
٢.الف:زنان
«چپ»
در این
حوزه کم
نیستند زنانی
که به عنوان
فعالان
جریانات و
احزاب سیاسی
مدعی، ضمن
تاکید بر نابرابری
زنان و مردان،
همچنان با
انواع و اقسام
تفسیرات
تاریخ مصرف
گذشته به زنان
توصیه میکنند
که مبادا در
برابر رفیقان
«مرد» خود قرار بگیرید
که این راه به
ترکستان میرود!
آذر
ماجدی: «تشکل
مستقل زنان نه
تنها از زاویه
منافع طبقه
کارگر نادرست
ومضر است بلکه
از زاویه جنبش
زنان نیز راه
به جایی نمی
برد. زنان کارگر
آنجا که برای
منافع
طبقاتیش میجنگد
باید همراه
رفیق مردش در
سازمان متشکل
شود و برای
حقوق برابر به
عنوان یک زن
باید یک عنصر
فعال باشد.
برای زن
پرولتر
مساله در مورد
پایین کشیدن
دیوارهایی که امکان
رقابتش با مرد
هم طبقهاش را
محدود میکند
نیست، بلکه
مساله بر سر
احیا و تضمین
حقوق "همسری"
و "مادری" است.»
اشرف
دهقانی: «در
جامعه ما مرز
محکمی
کمونیستهای
راستین را از
معتقدین به
فمنیسم حتی
اگر ادعای
کمونیست و سوسیالیست
بودن را هم
داشته باشند،
متمایز می کند.
...اینها سعی میکنند
با جدا کردن
مبارزات زنان
از مردان انرژی
زنان را در
کوره راه
فمنیستی به
هدر بدهند....»
مسلما
از این نمونهها
و در طیفهای
گوناگون میتوان
انواع و اقسام
نگرشها و
رویکردها به
مبارزات زنان
را بیرون
کشید. اینکه
ما در کدام
جایگاه
ایستادهایم
و آیا توان
مبارزه نظری و
عملی با این
رویکردهای ضد
زن را داریم
یا نه، میتواند
محور بحثهای
آتی باشد.
٢. ب: مردان «چپ»
زنان
رهایی طلبزیادی
هستند که در
عرصهی
اجتماعی
فعالند و
آگاهانه بر سر
موانع
تبعیضآمیز
جنسیتی میکوبند
ولی زیر سقف
خانهی خود
همچنان اسیر و
عبید روابط
مردسالاریند
و رفتارهای زن
ستیزانهی
همسر «چپ»شان
همواره بخش
اعظمی از
انرژیشان را
به خود اختصاص
میدهد.
کم
نیستند مردان
فعال «چپ» که با
عقبمانده
ترین گرایشهای
ضد زن در
جامعه همراهی
و یا نهایتا
در بهترین
شرایط در قبال
آن سکوت میکنند.
هستند مردانی
که در راه
مبارزات
کارگری،
متحمل سالها
زندان و شکنجه
شدهاند ولی
وقتی پای
مبارزات و
مطالبات جنبش
زنان مطرح میشود
به آن انگ
لیبرالی،
بورژوایی و
غربی میزنند
(نگاه کنید به
مصاحبه محمود
صالحی فعال جنبش
کارگری در
مورد زنان)[3]
زنان به
کرات شاهد
تمسخر و تخریب
مردانی بودند
که با اینکه
عنوان چپ را یدک میکشند
ولی کلامشان
مملو از
واژگان تحقیر
آمیز جنسیتی
است، واین
رویکرد
متاسفانه تا
زمانی که
تکلیف کلیت
جامعه با
مردسالاری
روشن نشود،
همچنان ادامه
خواهد داشت.
چرا که در
جامعه
مردسالار
تمامی مردان
از امتیازاتی
انحصاری بهره
میبرند و
پشتیبانی دین
و سنت از این
«نعمتهای باد
آورده» را ارج مینهند!
آنان از زنان
در موقعیت خواهر،
مادر و همسر بهره
کشی میکنند و
هیچگاه به
راحتی حاضر
نمیشوند به
چرایی این
جایگاه تبعیضآمیز
بپردازند.
سخن
پایانی
با
توجه به حوزههای
متعدد و البته
ناکافی طرح
شده در این
مقاله، میتوان
یک جمعبندی
کلی ارائه
داد: گرچه بعد
از فرو پاشی
بلوک شرق و
تشدید بحران
در اردوگاه
چپ، نباید سر درگمیهای
ایجاد شده را
دست کم گرفت،
ولی در عین
حال
ودر گذشت
زمان میتوان
شاهد صفبندیهای
تقریبا روشنی
در این حوزه
بود.
قاعدتا بدون
مطالعه و بررسی
دقیق و تضارب
آرا نمیتوان
جایگاه خود را
در این صفبندیهای
جدید پیدا کرد
(گرچه به شکل
کامل و ایستا
و جزمی هم نمیتوان
به یقین دست
یافت.)
ما به
عنوان بخشی از
زنان چپ،
وظیفهی
سنگینتری به
عهده داریم.
زیرا
ناگزیریم
جنبش خود را
با تمامی عرصههای
مبارزاتی ضد
سرمایهداری
و ضد استیلا و
قدرت هماهنگ و
همسو کنیم. تجهیز
تئوریک و
همگام با آن
مشارکت عملی
در گردهم آییهای
زنان و بحث و
جدل درون خود
زنان میتواند
اولین
ومهمترین قدمها
باشد.
رزا
تریبونی
برای زنان چپ
بهمن
١٣٩٦
________________
[1].«تعداد
ان.جی.اوها
که در زمینهی
توسعه در
دنیای عرب کار
میکنند از
تعداد
۱۷۵هزار در
سال ۱۹۹۵ به
تعداد
۲۲۵هزار در
سال ۲۰۰۳
رسیده است و
با توجه به
اوضاع متغیر
سیاسی در
منطقه، ان.جی.
اوهای عربی
به ندرت تاثیر
قابل ملاحظهای
در توسعه و
آیندهی
جوامع خود
داشتهاند.» حتی اگر
ان.جی.اوها
هنوز به
اندازهی
کافی
«بازیگران
قدرتمندی»
نشده باشند،
باید پذیرفت
که بیش از پیش
مکان پیادهسازی
سیاست خارجی
آمریکا و دیگر
قدرتهای
غربی هستند.
همانطور که
خواهیم دید،
این اتفاق
محصول
تنظیمات
بودجهای است
که برای
ان.جی.اوها
اتفاق میافتد،
بخش دیگری از
آن به انتخاب
زنان پیشرو و
یا زنان
روشنفکر برای
همکاری در
ان.جی.اوها برمیگردد.
ایدئولوژی
فرهنگی
نئولیبرالیسم
از طریق این
فرآیند
هژمونیک
ترویج میشود
که مفهوم
دموکراسی در
جامعهی مدنی
را با بازار
یکسان تلقی میکند،
بازار یعنی
همان جایی که
خبری از حقوق
سیاسی یا
عدالت اجتماعی
نیست. ان.جی.اوها،
با اینکه به
نظر میرسد
بدون وابستگی
به دولت و به
شکل خودگردان
اداره میشوند،
اما در نهایت
عملکرد آنها
همانند ضمیمهای
برای سیاستهای
دولت است. اکنون
به شکل تخصصیتری
به ان.جی.اوهای
زنان در منطقهی
کردستان عراق
خواهم
پرداخت.... برای
خواندن کل این
گزارش مراجعه
کنید
به:بازسازی پس
از جنگ ،
امپریالیسم و
ان جی او های
زنان در کردستان،
نویسنده
شهرزاد مجاب،
مترجم نفیسه
آزاد، ١٨
اردیبهشت
١٣٩١. HTTP://BRIDGESFORWOMEN.ORG/POST/61
[2].کانون
هستیا
اندیش.سایت
زنان ایران. کانون
زنان ایران. مادران
امروز.
ایران
مهر. زنان
ایران.
حمایت
از کودکان و
زنان پناهنده. مرکز
فرهنگی زنان. حمایت
زنان مبارزه
با الودگی
محیط زیست.
زنان کار
آفرین و ....
[3] http://www.ofros.com/mosahebe/asadpur_salehi.htm
مصاحبه
زهره اسدپور
از اعضای
کمپین یک
میلیون امضا
با محمود
صالحی فعال
کارگری