Rahe Kargar
O.R.W.I
Organization of Revolutionary Workers of Iran (Rahe Kargar)
به سايت سازمان کارگران انقلابی ايران (راه کارگر) خوش آمديد.
سه-شنبه ۸ تير ۱۳۹۵ برابر با  ۲۸ ژوئن ۲۰۱۶
 
 برای انتشار مطالب در سايت با آدرس  orwi-info@rahekargar.net  و در موارد ديگر برای تماس با سازمان از;  public@rahekargar.net  استفاده کنید!
 
تاریخ انتشار :سه-شنبه ۸ تير ۱۳۹۵  برابر با ۲۸ ژوئن ۲۰۱۶
ریزگردها، محیط زیست و بی حقی مردم

 

ریزگردها، محیط زیست و بی حقی مردم

مازیار واحدی

ریزگردها دیگر مهمان سرزمین امان شده اند و قرار هم نیست که ما را ترک گویند. مهمانی ناخوانده ای که آمد و ماندگار شد. یا اگر درست تر بگوئیم آوردنش و ماندگارش کردند. ریزگردها حالا دیگر تبدیل شده اند به داستانی که هرساله تکرار می شوند. این تکرار می تواند باعث شود که حضور آن به عنوان امری ناگزیر تلقی شود. و مسئولین چه با وقاحت این ناگزیری را توجیه می کنند. بیست و نهم خرداد برابر بود با روز جهانی مقابله با بیابانزائی. و درست در همین روز بود که ریزگردها و گرد و غبار زندگی را برای مردمان بسیاری از استانهای کشورمان تنگ کرده و تنفس را برای آنها مشکل. آنها هرنفسی که فرو می دهند برای آنها ارمغان بیماری های ریوی می دهد و سرطان. واکنش مسئولین در این رابطه چیست؟ و مردم چه می گویند؟ معصومه ابتکار می گوید آنها منابع ریزگردها را در بسیاری از استانها شناسائی کرده اند. وی می گوید این یک بحران است، و در وزارت کشور مدیریتی تشکیل داده اند تا با این بحران مقابله کنند. در دولت می گویند منشاء ریزگردها خارجی است و در نتیجه دولت وزارت امور خارجه و شخص ظریف را مامور پیگیری این قضییه کرده است. درست در همین زمان مردم لرستان با هرنفسی که فرو می دهند آلاینده هائی که بیست و دو برابر بیشتر از حد استاندارد هستند را مهمان ریه های خود می کنند. وضعیت در دیگر استانهای جنوبی و غربی کشور هم بهتر از این نیست. طرفداران محیط زیست می گویند اگر یکی از راه های مقابله با این ریزگردها مقابله با گسترش بیابانها است، شما که خود به گسترش آن دامن می زنید. کار را به جائی رسانیده اید که در جنگل گلستان هم بیابانزائی شروع شده است. به قول یکی از خودتان دیگر کار را از زمین خواری، جنگل خواری، کوه خواری و دریا خواری گذرانیده اید، حالا سخن از کشورخواری است. به نام ساخت امامزاده زمین ها را تغییر کاربری می دهید و بعد هم ساخت و ساز، و بعد هم حسابرسانی که حساب های بانکی شما را کنترل کنند. یا مثلا مالچ پاشی؛ علیرغم اینکه بسیاری از کارشناسان حوزه خاک و گیاه معتقدند که مالچ پاشی شیوه ای منسوخ بوده و راه حل نیست، شما از مالچ پاشی به عنوان یک راه حل کوتاه مدت نام می برید. اما همین را هم به مرکزی برای کسب سود بیشتر تبدیل کرده اید. تا سال هشتاد و پنج مالچ لیتری سیزده تومان بود، در دوره احمدی نژاد به سیصد و هشتاد و پنج تومان رسانیدش و الان در دوره محیط زیستی ترین دولت دوران جمهوری اسلامی به قیمت لیتری بین هزار و دویست تا دو هزارتومان آنرا در اختیار سازمان جنگلها قرار می دهید. با این حد از قیمت و بودجه شصت میلیاردی، که خودتان هم می دانید که نصف این را هم تامین نمی کنید، چگونه می شود با بیابانزائی مقابله کرد؟ ستاد بحران تشکیل می دهید که چه مشکلی را حل کنید؟ دانش آموزان را به مدرسه نفرستید؟ ادارات و کارخانجات را تعطیل کنید؟ یا توپ را در زمین کشورهای همسایه می اندازید که بتوانید شانه های خود را از زیر بار پذیرفتن مسئولیت عواقب عملکردتان خالی کنید؟ شیوه برخورد جمهوری اسلامی با پدیده ریزگردها دقیقا همان شیوه ای است که در رابطه با دیگر مسایل سیاسی و اجتماعی کشورمان به اجراء می گذارد. آنها می گویند درد و آسیبهای اجتماعی اگر همگانی شوند پذیرش آن راحتتر است. پس فقر و آسیب های ناشی از آن را همگانی کردند. بیکاری را سراسری کردند. بی حقی مردم را به همه عرصه ها تسرّی دادند. گفتند نگران نباشید اگر مردم جنوب کشور از حق تامین اجتماعی رایگان برخوردار نیستند، مردم شمال هم این حق را ندارند، در شرق و غرب کشورمان هم وضع به همین منوال است. در حوزه محیط زیست هم وضع به همین شکل است. آنها به مردمی که از ریزگردها جانشان به لبشان رسیده می گویند در جنوب و غرب شما گرد و غبار فرو دهید و ناراحت نباشید چون در کرمان و سیستان و خراسان مردم بسیاری آب آلوده می نوشند. اگر زباله ها جنگلهای شمال را به تصرف خود درآورده اند و ما کاری در آنجا صورت نمی دهیم در جنوب و در عسلویه هم ما کاری برای آلودگی هوای آنجا نمی کنیم، و هم چنین است آلودگی هوا در تهران و بسیاری از کلان شهرهای دیگر. این در حالیست که حالا برهمه روشن شده علت اصلی بسیاری از این مشکلات زیست محیطی، که صدالبته ارتباط مستقیمی با عملکرد رژیم ولی فقیهی در دیگر حوزه ها هم دارد، ناشی از حاکمیت این شیوه از حکومت است. شیوه ای که مردم در آن به بی حقی کامل محکوم هستند. و گروهی، که به سختی یک درصد هم هستند از حقوقِ ویژه برخوردارند. علیرغم اینکه هم اکنون به عنوان امری ثابت شده برای همه روشن است که سدسازی های رژیم دلیل اصلی خشک شدن بسیاری از تالاب ها و دریاچه های داخلی و نابودی دشت ها و زمین های کشاورزی بوده، همین حق ویژه باعث می شود که آنها براحتی شب سر را بر بالین بگذارند و غم مردم خوابشان را آشفته نکند. راه حل این است: این حق ویژه را بایستی از آنها گرفت. صاحب حق مردم هستند

مطلب فوق را میتوانید مستقیم به یکی از شبکه های جتماعی زیر که عضوآنها هستید ارسال کنید:  

تمامی حقوق برای سازمان کارگران انقلابی ايران (راه کارگر) محفوظ است. 2024 ©