تحریم
ها علیه
ایران؛ علیه
طبقهی کارگر
و مبارزات
کارگری در
ایران
مصاحبهی
مینا
خانلرزاده با
تیکا کلاکی
در این
مصاحبه، تیکا
کلاکی، فعال
کارگری، بحث
می کند که
تحریم ها موجب
بیکاری به
دلیل تعطیلی و
یا ورشکستگی
کارخانه ها،
فقر بیشتر، افت
ایمنی در محل
کار، کمیابی و
گرانی دارو و
غذا برای طبقه
ی کارگر در
ایران شده
اند. تیکا
کلاکی،
مشکلات کنونی
طبقه ی کارگر
را در ایران
هم ناشی از
سیاست های اقتصادی-سیاسی
دولت های
هاشمی
رفسنجانی و محمد
خانمی و ادامه
و شدت یافتن
سیاست های این
دولت ها در
دولت محمود
احمدی نژاد می
داند و هم
ناشی از تحریم
ها که فشاری
دوچندان به
طبقه ی کارگر
در ایران وارد
کرده اند. در
همین راستا،
کلاکی
تغییرات
پیشنهادی در
اصلاحیه
قانون کار در
ایران را
توضیح می دهد
که ضمیمه ی
این مصاحبه
شده است.
کلاکی معتقد
است که مبارزه
با تحریم ها
باید بخشی از
مبارزات
گسترده ی طبقه
ی کارگر برای
تشکل های
مستقل، سازماندهی
و … باشد و
مبارزه نباید
صرفا به مبارزه
علیه تحریم ها
کاهش یابد. در
انتها، کلاکی
دلیل فشارهای
شدید بر
فعالین
کارگری در ایران
را بحث کرده و
لیستی از
فعالین
کارگری که در
زندان بسر می
برند و یا
اخیرا حکم دریافت
کرده اند را
ارایه می دهد.
با وجود سرکوب
های گسترده
علیه فعالین
کارگری،
کلاکی معتقد
است که جنبش
کارگری در
ایران از
سرزنده ترین
جنبش های درون
کشور است و
زندانیان آن
استوار بر
خواسته های
خود ایستاده
اند و
اعتراضات کارگری
همچنان در
جریان اند
بطوریکه «به عنوان
مثال در یک
ماه گذشته در
کشور حدود ۳۸
تجمع، اعتراض
و اعتصاب
کارگری از سوی
کارگران شکل
گرفته است»
(نقل قول داخل
گیومه از پاسخ
های تیکا
کلاکی است).
یک:
تحریم ها روی
چه جنبه هایی
از زندگی طبقه
ی کارگر در
ایران اثر
گذاشته اند؟
طبقه
کارگر ایران
قبل از تحریمها
هم شرایط
مناسبی
نداشتند، در
استثمار شدید
بسر میبردند،
از آنجایی که
سیستم
اقتصادی در
ایران ماهیت
نوعی سرمایه
داری دارد و
از منافع طبقات
سرمایه دار
(دولتی و
غیردولتی)
دفاع می کند. در
نتیجه پیش از
تحریمها هم
وضع طبقه
کارگر در
ایران مناسب
نبوده است. تحریمها
بر مشکلات
طبقه ی کارگر
از چند جهت
افزوده، از
جمله: تورم
افسار
گسیخته،
بیکار سازی،
اخراج
کارگران،
تعطیلی
نزدیک به
هفتاد درصد از
صنایع ایران،
مشکلات بخش
ایمنی محیط
کار برای
کارگران،
کمبود دارو و
افزایش قیمت
مواد غذایی.
دولتهای پیش
از احمدی
نژاد، یعنی
دولتهای
خاتمی و
رفسنجانی،
به منظور جلب
سرمایه
گذاری خارجی
و همچنین پیش
شرطهای
عضویت در
سازمان تجارت
جهانی دست به
یک سری
اقداماتی زده
بودند که در
دوران احمدی
نژاد هم همان
سیاستها
ادامه پیدا
کرد که از
موارد آن به
قانون کار
جدید [۱] می
توان اشاره کرد.
یک
کارگر ایرانی
که ماهانه
نزدیک به ۵۰۰
هزار تومان
(که زیر خط فقر
است) حقوق
دریافت میکند،
توانایی خرید
بسیاری از
مواد غذایی را
ندارد. مورد
دیگر این است
که در سال
گذشته و همینطور
امسال بعضی
از مواد
خوراکی در
ایران کمیاب
شده بود، به عنوان
مثال مرغ، گندم
و شکر را می
توان نام برد.
اخیرا افراد
وابسته به
رژیم (به
عنوان مثال
عسگر اولادی)
اشاره کرده
اند که
احتمالا در
چند ماه آینده
ایران با
کمبود شدید
مواد غذایی
روبرو خواهد
شد. در بخش
دارو هم هر
چند صحبتهای
ضد و نقیضی
هست که غرب
ایران را
تحریم دارویی
نکرده است اما
ما در چند سال
گذشته و
مخصوصا سال
جاری شاهد
بودیم که قیمت
دارو برای
بیماران سرطانی
چندین برابر
افزایش یافته
است، یعنی تا
جایی که
بسیاری از
خانواده های
کارگری اگر
دچار بیماریهایی
مثل سرطان
بشوند عملا
قادر به
تامین هزینه
ی دارو نیستند.
اقتصاد
ایران
اقتصادی هست
که وابسته به
نفت است، اما
در چند سال
گذشته به دلیل
تحریمها،
فروش نفت
ایران نسبت به
گذشته کاهش
پیدا کرده
است. کشورهایی
که نفت ایران
را خریداری می
کنند برای
پرداخت نفت
خریداری شده
با مشکلات بسیاری
روبه رو هستند
(نتیجه اینکه
ذخیره ارزی
کاهش شدیدی
یافته است). دولت هم
برای اولین بار
ظرف چند ماه
گذشته در ماه
جاری چندین
روز بعد از
پایان تیر ماه
حقوق معلمها
را در بعضی
از نقاط کشور
پرداخت کرد
یعنی عملا
موجودی برای
پرداخت حقوق
معلمها را هم
نداشت.
از طرف
دیگر، به
دلیل
تحریمها
بسیاری از
کارخانهها
که باید مواد
اولیه وارد
کنند دیگر
نتوانسته اند
(به دلیل
تحریم ها) به
این روند
ادامه بدهند و
ورشکسته شده
اند که این
خود بیکاری
سازیهای
گستردهای را
به همراه
داشته است.
امروزه نزدیک
به هفتاد درصد
صنایع ایران
رو به
ورشکستگی و
تعطیلی رفته
اند که این خود
نیز به این
معنی است که
کارگران شاغل
در این صنایع
عملا شغل
خودشان را از
دست داده اند
و یا حتی
بسیاری از
کارخانهها
هم موجودی
برای پرداخت
حقوق کارگران
خود را ندارند
و همین امر
باعث شده که
روزانه ما شاهد
اعتراضات این
کارگران در
اعتراض به
حقوقهای
معوقه شان (که
گاهی تا ۲۷
ماه و یا حتی
۳۲ ماه هم
حقوق معوقه
داشته اند)
باشیم.
دو:
یکی از تاثیر
تحریم ها توقف یا
کاهش
واردات مواد
اولیه بوده
است، تاثیر
این روی شرایط
امنیتی کار در
کارخانه ها و
مشکل بیکاری
برای
طبقه ی کارگر
چه بوده است؟
تعداد
بسیاری از
صنایع ایران
وابسته به
واردات مواد
اولیه هستند.
در چند سال
گذشته، به
عنوان مثال،
ما با کمبود
شدید کاغذ
مواجه شده ایم
و بسیاری از
شرکتهای
وابسته بطور
کامل تعطیل
شدند.
در
واقع، یکی از
نکاتی که
باعث شده است
که در چند سال
اخیر شاهد
تعطیلی (
ورشکستگی )
صنایع باشیم هم
کمبود مواد
اولیه
وارداتی و هم
بالا رفتن نرخ
ارز بوده است.
کارگران هم از
لحاظ ایمنی،
مخصوصا در
پالایشگاهها،
با مشکلات
ایمنی جدی
مواجه شده
اند، به عنوان
مثال یک قطعه
کوچک که در
دستگاههای
پالایشگاههای
نفت برای
امنیت ضروری
بوده است در
طی سه سال
گذشته قیمتش
چندین برابر
شده است زیرا
به دلیل تحریمها
برخی از این
قطعات تنها با
واسطههایی
که اگر موفق
بشوند به
ایران این
قطعات را برسانند،
به کارخانه ها
می رسند. به
همین دلیل است
که در چند سال
گذشته ما شاهد
چند انفجار در
پالایشگاهها
بوده ایم که سبب
کشته و زخمی شدن
چندین کارگر
شده اند.
قطعات
جایگزینی که
ایران در
مقابله با
تحریم ها یا
خود ساخته و
یا از کشورهای
دیگر وارد
کرده است هم
به کیفیت ِ قطعات
اروپایی و
آمریکایی
نیستند که این
خود سبب عدم
ایمنی در
کارخانه های
ایران بوده
است.
سه:
آیا راهی برای
طبقه ی کارگر
ایران برای
مبارزه با
تحریم ها وجود
دارد و یا اینکه
تحریم ها حتی
روی خواسته
های داخلی و
اولیه ی طبقه
ی کارگر ایران
از جمله حقوق
کارگران برای
تشکیل تشکل
های مستقل و
حقوقی
ابتدایی از جمله
تعیین حداقل
دستمزد هم اثر
منفی داشته اند؟
هر سال
با نزدیک شدن
به پایان سال
در ایران
حداقل دستمزد
برای سال بعد
تعیین میشود
که در پروسه
تعیین این
حداقل دستمزد
کارگران هیچ
نقشی
ندارند، در
این پروسه که
به آن سه
جانبه گرایی
میگویند،
نماینده
دولت،
نماینده
کارفرمایان و
نماینده
کارگران حضور
دارند. البته
نماینده
کارگران که در
سه جانبه گرایی
حضور دارند
افرادی هستند
که وابسته به خانه
کارگر و یا
شورای اسلامی
کار هستند که
خود وابسته و
حامی دولت
هستند و هیچ
ارتباطی با
طبقه کارگر و
منافع طبقاتی
کارگران
ندارند و در
راستای منافع
سرمایه داری و
دولت ایران که
خود بزرگترین
کارفرماست
حرکت می کنند.
بسیاری
از کارخانهها
که وابسته به
مواد اولیه از
خارج کشور
بودند یا
تعطیل شدند و
یا در آستانه
تعطیلی و ورشکستگی
هستند، نزدیک
به هفتاد درصد
صنعت ایران از
کار افتاده،
قطعاً یکی از
اصلیترین
عوامل همین
قضیه تحریم
هاست که البته
در کنارش
دنبال روی از
سیاستهای
نیولیبرالیستی
هم که اشاره
کردم نقش
داشته و در
نتیجه این
تعارضات به
وضع معیشتی طبقه
کارگر، در چند
سال گذشته
شاهد رشد
اعتراضات و
اعتصابات
کارگری در
ایران بودیم،
به عنوان مثال
در یک ماه
گذشته در کشور
حدود ۳۸ تجمع،
اعتراض و
اعتصاب
کارگری از سوی
کارگران شکل گرفته
است.
طبقه
کارگر ایران
به عنوان یک
طبقه استثمار
شونده زیر بار
فشار بود و
این تحریمها
هم این فشار
را مضاعف کرد
یعنی قبل از
تحریمها هم
کارگران
ایران در حال
مبارزه بودند
و جنبش کارگری
ایران و
فعالین
کارگری در دهه
هشتاد قدمهای
مثبتی در امر
مبارزه برداشتند
چند تشکل
مستقل تشکیل
دادند،
مراسمات اول
ماه می رو
برگزار کردند
و به نوعی بعد
از سرکوبهای
گسترده دهه
شصت جنبش
کارگری ایران
دوباره خودش
را جمع وجور
کرد که ما می
بینیم در دهه
هشتاد چند
اعتصاب
کارگری بزرگ
شکل گرفت از
جمله اعتصاب
کارگران شرکت
واحد و همینطور
نی شکر هفت
تپه. منظورم
این است که
پیش از تحریمها
هم جنبش
کارگری ایران
و فعالین
کارگری رادیکال
درون این جنبش
مشغول مبارزه
بودند اما تحریمها
در واقع فشار
را بیشتر کرده
است. وظیفه
فعالین
سوسیالیست
درون جنبش کارگری
سازماندهی
این اعتراضات
هست و اینکه
کارگران را
ترغیب کنند
برای ایجاد
تشکلهای
مستقل کارگری
خودشان،
تشکلاتی که
بدون دخالت و
وابستگی به
دولت باشند و
به دست خود کارگران
ایجاد بشوند،
نه مثل تشکلات
فرمایشی خانه
کارگر و شورای
اسلامی کار.
طبقه
کارگر باید در
مسیر مبارزه
طبقاتی خودش گام
بردارد، به
سوی تشکیل
تشکلات مستقل
و یا حتی حزب
سیاسی خودش،
در واقع نباید
از مسیر اصلی
مبارزه منحرف
بشود و
مبارزات خودش
را به فعالیت
علیه تحریمها تقلیل
بدهد، فعالین
کارگری
سوسیالیست و
تشکلهای
مستقل می
توانند فشارهای
مضاعف که بر
اثر تحریمها
به طبقه
کارگر
ایران
تحمیل شده
است را هم بحث
کنند که همین
کار را هم
کرده اند و
فعالین
کارگری و جنبش
کارگری ایران
به هیچ عنوان
مدافع این
تحریمها
نیست چون این
تحریمها
فشار را بر
آنها بیشتر
کرده است.
چهار:
در چند سال
گذشته،
دستگیریها و
حمله بر
فعالین
کارگری بیشتر
شده است، دلیل
این را چه می
دانی و این
فعالین
کارگری که دستگیر
شده اند چه
کسانی هستند و
به چه «جرمی» دستگیر
شده اند؟
از
اوایل دهه
هشتاد جنبش
کارگری ایران
وارد یک دوره
ی جدید شد:
فعالین
کارگری رادیکال،
با وجود اینکه
می دانستند با
سرکوبهای
شدید مواجه می
شوند، اقدام
به تشکیل تشکلات
مستقل کردند،
مراسم اول ماه
می را برگزار
می کردند، و
دست به
اعتراضات و
اعتصابات
کارگری زدند.
فعالین
کارگری
استقلال خود
از جناحهای
درون قدرت در
ایران را حفظ
کردند. در پی
افزایش
مبارزات این
فعالین،
حکومت دست به
سرکوبهای
شدید زد،
مانند زندانی
کردن فعالین
کارگری،
شکنجه، شلاق
زدن بر تن
فعالین
کارگری و
غیره. اما هیچ
کدام از این
سرکوبها
نتوانست مانع
پیشروی این
جنبش و در هم
شکستن عزم
راسخ فعالین
کارگری بشود.
به ویژه، در دو
سال اخیر با
مبارزاتی که
حول «نان و
آزادی» در شمال
آفریقا و
خاورمیانه در
جریان بود،
حکومت ایران
بیش از گذشته
از فعالین
کارگری و
کارگران آگاه
احساس خطر می
کند و به همین
دلیل است که می
خواهد به هر
طریقی فعالین
این جنبش را
سرکوب کند. در
راستای این
سرکوب
کارگری، حکومت
دست به چنین
اقداماتی زده
است: دستگیری
فعالین
کارگری در
سنندج،
دستگیری شاهرخ
زمانی و محمد
جراحی از
فعالین
کارگری
تبریز، حمله به
مجمع عمومی
کمیته ی
هماهنگی (که
خواست آن
ایجاد تشکلهای
کارگری است که
حکومت بیش از
۶۰ کارگر عضو این
کمیته را تنها
در کرج بازداشت
کرد)، دور
جدید احضار و
صدور احکام برای
فعالین
کارگری عضو
کمیته
هماهنگی و
غیره. اما با
تمام این
سرکوبها و
بازداشتها
فعالین
کارگری مغلوب
نشده اند و حتی از
داخل زندان هم
مشغول مبارزه
هستند و هر وقت
نوشتهای از
آنها به بیرون
از زندان می
آید و منتشر
می شود ما می
بینیم که
حرفشان ادامه
ی مبارزه است
و محکم بر سر
آرمانهای
طبقاتی
خودشان
ایستاده اند.
به عنوان مثال،
پدرام
نصراللهی از
اعضای کمیته
هماهنگی
برای کمک به
ایجاد تشکلهای
کارگری، در
سنندج زندانی
است، چند ماه
پیش در درون
زندان از طرف
نیروهای
امنیتی به او
پیشنهاد کرده
بودند که از
کمیته هماهنگی
استعفا بدهد
که در مقابل
او را آزاد
کنند و به هر
کشور اروپایی
که او دوست
دارد شرایط
جابه جایی او
را برایش
فراهم کنند که
با اعتراض
شدید پدرام
روبرو شدند و
حتی در درون
زندان به پرونده
سازی علیه
پدرام
پرداختند و
دوباره
محاکمه اش
کردند. پدرام
نصرالهی در هفت
سال گذشته
(یعنی از سال
۱۳۸۵ تا به
امروز) ۲۰ بار
توسط نیروهای
امنیتی احضار
شده است و ۱۲
بار هم
بازداشت شده
است که هم
اکنون هم در
زندان بسر می
برد.
در حال
حاضر
پنج فعال
کارگری در
زندان هستند و
همینطور ۶ نفر
هم جدیدا
احکامی
برایشان صادر
شده است که
اسامی شان به
این ترتیب می باشد:
رضا
شهابی از
اعضای هیأت
مدیره سندیکا
شرکت
واحد
اتوبوسرانی
تهران و حومه.
شاهرخ
زمانی از
اعضای کمیته
پیگیری ایجاد
تشکلهای
کارگری و عضو
هیأت
بازگشایی
سندیکا ساختمان
و نقاشان.
بهنام
ابراهیم زاده
عضو کمیته
پیگیری ایجاد
تشکلهای
کارگری و
جمعیت دفاع از
کودکان کار و
خیابان.
پدرام
نصراللهی از
اعضای کمیته
هماهنگی
برای کمک به
ایجاد تشکلهای
کارگری.
محمد
جراحی عضو
کمیته
پیگیری
ایجاد تشکلهای کارگری.
این پنج
فعال کارگری
در حال گذراندن
دوران زندان
هستند که
شاهرخ زمانی با ۱۱
سال بیشترین
دوران را دارد.
در یک ماه
گذشته، وفا
قادری و خالد
حسینی از
اعضای کمیته
هماهنگی
برای کمک به
ایجاد تشکلهای
کارگری در شهر
سنندج هر کدام
به یک سال حبس
تعزیری محکوم
شده اند.
همچنین غالب
حسینی یکی دیگر از
اعضای کمیته
هماهنگی
برای کمک به
ایجاد تشکلهای
کارگری به یک
سال و نیم حبس
تعزیری محکوم شد.
حامد محمودی
نژاد و بهزاد
فرج اللهی هم
از دیگر اعضای
کمیته
هماهنگی
برای کمک به
ایجاد تشکلهای
کارگری هر
کدام به ۱ سال
حبس تعلیقی
محکوم شده
اند، این پنج
نفر همگی از
اعضای کمیته
هماهنگی شهر
سنندج برای
کمک به ایجاد
تشکلهای
کارگری هستند.
یوسف آب
خرابات، محمد
مولانایی و
واحد سیده از
دیگر اعضای
کمیته هماهنگی
در شهر مهاباد
هر کدام به ۲
سال حبس
تعزیری محکوم
شدند .همه این
فعالین
کارگری که
اکنون در زندان
هستند و یا
اخیرا حکم گرفته
اند تنها به
دلیل دفاع از حقوق
خود به عنوان
یک کارگر و
همینطور حقوق
هم طبقهای
های شان و
عضویت در تشکلهای
مستقل کارگری
دستگیر و
محاکمه و
زندانی شدند.
اما با
تمام این
سرکوبها و
بازداشتها و
زندانها
جنبش کارگری
ایران به
عنوان تنها
جنبش (فعال و
سرزنده ی)
کنونی موجود
در داخل کشور
در حال مبارزه
است و این
سرکوبها به
هیچ عنوان این
جنبش را مغلوب
نکرده که حتی
ما شاهد نسل
جدید و جوانی
از فعالین
کارگری هستیم
که خود نشان
دهنده
تاثیرات مثبت
جنبش کارگری و
فعالین
رادیکال این
جنبش است که
نسلی از
فعالین کارگری
جوان را
بازتولید
کرده اند،
نسلی که با شعار
«نان مسکن
آزادی» مارش
طبقاتی خود را
در اول ماه مه
به راه میاندازد.
۲۱ مرداد
۱۳۹۲
[۱] سرمایه
داری جهانی
از ۵ سال پیش
دچار یک بحران
اقتصادی عظیم
شده است و
برای خارج شدن
از این بحران
فشار بیشتری
را به طبقات
کارگر وارد
کرده است. به
همین دلیل است
که ما در سطح
جهانی شاهد
اعتراضات
گسترده
کارگران
بودیم. به عنوان
مثال، در
فرانسه در سال
۲۰۱۰ که بحث
افزایش سن
بازنشستگی
مطرح شد ما
شاهد
اعتراضات
گسترده ی
کارگران در
فرانسه بودیم:
نزدیک به ۱۱
پالایشگاه در
فرانسه تعطیل
شد، فرانسه با
مشکل سوخت
روبرو شد و
طبقه ی کارگر
فرانسه وارد
یک مبارزه ی
عظیم شد، اما
در نهایت با
سازش روسای
اتحادیههای
کارگری با
دولت، طبقه
کارگر فرانسه
بی هیچ
دستاوردی به
سر کاربازگشت.
در اینجا می
توان به
ماهیت این
اتحادیهها
پی برد که در
عمل نشان داده
اند تحت نفوذ
بورژوازی و
طبقه ی حاکمیت
هستند. مثال
دیگر هم در
اسپانیا در
سال گذشته بود
که ما شاهد یک
نبرد طبقاتی
عظیم بین
معدنچیان و
دولت بودیم.
اصلاحات
قانون کار فقط
مربوط به ایران
نمی شود ، اما
در ایران هم
بحث اصلاح قانون
کار که البته
این اصلاح
کاملا جنبه ضد
کارگری دارد
از سال ۱۳۸۵
مطرح شده است،
ولی هنوز به
تصویب نرسیده
است*. قانون
کار کنونی در
ایران مصوب
سال ۱۳۶۹ بود
اما این
تغییراتی که
الان در قالب
اصلاحیه ی
قانون کار به
وجود آمده
است، به عنوان
مثال ماده ی
۲۱ قانون کار
به کارفرما در
گذشته اجازه
نمی داد که
کارگران را
بنا به اراده
خودش اخراج
کند، اما در
قانون کار
جدید کارفرما
می تواند کارگران
را به بهانه
کاهش تولید،
تغیرات
ساختاری و یا
شرایط
اقتصادی کشور
به راحتی
اخراج کند.
مثالی دیگر
این است که
کارفرما می تواند
قراردادهای
موقت و سفید
امضا را به
کارگران
تحمیل کند و
یا حتی از
کارگران سفته
بگیر، در صورتی
که در قانون
کار قبلی این
شرایطا وجود
نداشت. در فصل
مربوط به دستمزد
هم مادهای
بود که
کارگران می
توانستند به
خاطر شرایط بد
آب و هوا و یا
کار در شرایط
سخت اضافه
دستمزد
بگیرند اما در
قانون کار
جدید این ماده
حذف شده است.
ماده ۲۳ هم که
مربوط به
مستمری ناشی
از فوت،
بیماری، از
کار افتادگی و
موارد دیگر
بود بطور کامل
حذف شده است.
سن کارآموزی
که بین ۱۵ تا
۱۸ سال بود
حذف شد و به
جای آن مناسبات
استاد و
شاگردی آمده
است. همینطور
قابل ذکر است
که در ایران
کارگاههایی
که از ۱۰
کارگر به
پایین دارند
به هیچ عنوان
شامل قانون
کار نمی شوند
و همین امر
باعث استثمار
شدید کارگران
و کودکان کار
در این کارگاهها
شده است. باید
خاطر نشان کنم
که قانون کار
قبلی هم
ماهیت ضد
کارگری داشت
اما قانون کار
جدید حقوق
انسانی
کارگران را
پایمال می کند
صرفا در دفاع
از حقوق
کارفرماها
تهیه شده است.
* تصحیح:
در انتشار
اولیهی این
متن -به
اشتباه- اشاره
شده بود که
این قانون به
تصویب رسیده
است، که در
این نسخه این
مورد تصحیح
شده است.
برگرفته
از: پراکسیس
http://praxies.org/?p=2735
12 August 2013