Rahe Kargar
O.R.W.I
Organization of Revolutionary Workers of Iran (Rahe Kargar)
به سايت سازمان کارگران انقلابی ايران (راه کارگر) خوش آمديد.
جمعه ۲۹ مرداد ۱۳۸۹ برابر با  ۲۰ اگوست ۲۰۱۰
 
 برای انتشار مطالب در سايت با آدرس  orwi-info@rahekargar.net  و در موارد ديگر برای تماس با سازمان از;  public@rahekargar.net  استفاده کنید!
 
تاریخ انتشار :جمعه ۲۹ مرداد ۱۳۸۹  برابر با ۲۰ اگوست ۲۰۱۰
خیز جدید برای سرکوب خشن تر

خیز جدید برای سرکوب خشن تر

ارژنگ بامشاد

درگیری رو به افزایش درون محافظه کاران، اختلاف نظرات مجلس و دولت و هیاهوی سیاسی حول سخنان اسفندیار رحیم مشائی، این سئوال را پیش می آورد که در میان سکانداران حاکمیت اسلامی، چه می گذرد؟

نگاهی به تحولات یک سال اخیر و بویژه از زمان کودتای انتخاباتی سال پیش، نشان می دهد که هسته اصلی قدرت در جمهوری اسلامی بسوی تمرکزی فاشیستی در حرکت است. بیت رهبری، جریان حاکم در سپاه پاسداران و باند احمدی نژاد، در ائتلافی روشن به این نتیجه رسیده اند که برای حفظ قدرت،  باید تمرکز قدرت را در همه عرصه ها بدون توجه به اعتراضات به پیش برند. ارزیابی آن ها برای این سمت گیری این است اولآـ نارضایتی عمومی گسترده تر و عمیق تر از آن است که بتوان با سیاست های مرسوم آن را مهار کرد و خطر شورش های توده ای محتملترین شکل بروز این نارضایتی است. ثانیأ ـ مخالفت نیروهای خارجی با مجموعه سیاست های جمهوری اسلامی گسترده تر و پایه ای تر از آن است که بتوان با سیاست بازی های مرسوم آن ها را کاهش داد و ثالثأـ امکانات رژیم برای حل بحران اقتصادی و سرو سامان به وضعیت بحرانی بسیار محدود است.

 

بر پایه این ارزیابی، جریان حاکم به این نتیجه رسیده  است که نمی توان و نباید زمان را از دست داد. از این رو این جریان فاشیستی خود را برای رویاروئی های بزرگ و درگیری های جدی چه در داخل و چه از خارج آماده می کند. این تمرکز گسترده و این آماده سازی وسیع، تمامی عرصه های سیاسی، اقتصادی و فرهنگی را در بر گرفته است. برای رسیدن به تمرکز مطلوب، باند حاکم سرکوب لجام گسیخته سیاسی داخلی را به پیش برده است. سرکوب خشن دگراندیشان، تمامی فعالین سیاسی ـ مدنی، مبارزین جنبش زنان، کنشگران جنبش دانشجوئی، سازمانگران جنبش کارگری و قلع و قمع احزاب و جریانات سیاسی که غیرخودی تلقی می شوند در دستور کارشان قرار گرفته است. از این روست که زندان هایشان را از کنشگران سیاسی و مدنی پر کرده اند، بخش وسیعی را به مهاجرت اجباری محکوم ساخته اند، و دادگاه های انقلابشان هر روز احکام بیرحمانه تری صادر می کنند. سرکوب سیاسی تنها کنشگران سیاسی را هدف قرار نداده است، بلکه تمامی سیستم اطلاع رسانی کشور را به گونه ای تحت  کنترل درآورده اند که ایران را در رده های پائینی دارندگان اینترنت قرار داده و بخش اعظم جامعه را از این امکانات محروم ساخته اند. تسلط بر روزنامه ها و رسانه های خبری نیز شاخه ی دیگری از این سرکوب سیاسی است. تحت اختیار گرفتن خبرگزاری ها نیز با هدف کنترل دقیق سیستم خبررسانی است.

 

سرکوب خشن سیاسی و ایجاد محدودیت های شدید برای سیستم اطلاع رسانی یکی از شاخه های آمادگی نظامی و شرایط جنگی بخود گرفتن است. کنترل شدید بر اقتصاد، عرصه دیگری این آمادگی نظامی است. در چند سال اخیر به نام خصوصی سازی، مهمترین عرصه های اقتصاد کشور در اختیار سپاه پاسداران قرار گرفته است. بدیگر سخن هیج تصمم گیری روشن اقتصادی بدون توجه به نقش اقتصادی سپاه در کشور نمی تواند صورت گیرد. به این ترتیب آن ها، قصد دارند عرصه های اقتصاد را به گونه ای تجدید سازمان دهند که در شرایط جنگی و حالت های فوق العاده توان استفاده سریع از تمامی امکانات اقتصادی در راه اهدافشان فراهم آید. این تمرکز اقتصادی، تلاشی نیز هست برای مقابله با تحریم های گسترش یابنده که اقتصاد کشور را به سمت فلج کامل رهنمون کرده است. این تجدید سازماندهی اقتصادی بصورتی انجام می گیرد که در شرایط بحرانی و حالت های فوق العاده، بخش اقتصاد نتواند به عنوان یک اهرم اعتراضی وارد عمل شود.

 

نجدید سازماندهی سپاه و بسیج در دو سال گذشته نیز، درست در این راستا انجام گرفته است. قدرت گیری فرماندهی استانی سپاه پاسداران، جذب بسیج در سپاه، فعال کردن بخش نظامی بسیج در محلات شهری، نظامی کردن مدارس و اعزام نیروهای بسیجی به مدارس به نام فرهنگ سازی، اعزام به اصطلاح افسران جنگ نرم به مراکز آموزشی و تربیتی، اخراج گسترده استادان و معلمان به اصطلاح غیرخودی و جایگزینی آن ها با نیروهای سرسپرده، و اعلام اینکه هدف ما از آموزش در مدارس تربیت سربازان امام زمان هست، همگی تلاشی فاشیستی برای نظامی کردن سیستم آموزش و پرورش و تبدیل آن به مدارس و مراکز تربیت جنگجو و نیروهای دم توپ است.

 

اجرای چنین تمرکز فاشیستی و خشنی در تمامی عرصه های زندگی سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی، بدون تمرکز قدرت سیاسی امکان ناپذیر است.  ایجاد تمرکز سیاسی نیز در شرایطی که پاره ای اهرم های شبه دمکراتیک و قول و قرار های تقسیم قدرت میان خودی ها، در میان است، به راحتی انجام پذیر نیست. از نظر این باند فاشیستی، این قواعد و قول و قرارهای قانونی، جز ایجاد مزاحمت در راه تمرکز سیاسی  نقش دیگری ندارد. از این روست که دولت احمدی نژاد، مصوبات مجلس و مجمع تشخیص مصلحت نظام را به هیچ می انگارد و آن ها را دست و پاگیر می داند. از این روست که شورای سیاست گزاری بودجه به امر مزاحمی تبدیل می شود. به این دلیل است که تمامی دخالت های مجلس و تلاشش برای کنترل بر صندوق ذخیره ارزی، یا کنترل بر نحوه خرج بودجۀ کشور،  و یا نظارت بر اجرای برنامه های چشم انداز، به نق زدن های بی تاثیر تبدیل می شوند. و از آن مهمتر، برای رسیدن به این تمرکز فاشیستی بافت تاکنونی قدرت، مزاحم تلقی می شود. جریان فاشیستی حاکم پس از قلمع و قمع اصلاح طلبان، که اکنون با افتخار آن را اعلام می کنند، قصد دارند نقش و قدرت هاشمی رفسنجانی را درهم بشکنند. اما تعرض به دیگران به همینجا محدود نمی شود. روحانیت ناراضی باید سرجایش نشانده شود. حملۀ لباس شخصی های بیت رهبری به دفتر آیت الله صانعی، در این راستا صورت گرفت است. و جدا از ادب کردن روحانیت ناراضی، محافظه کاران قانون گرا در مجلس و بیرون از آن نیز باید ساکت شوند. از اینجاست که فریاد علی مطهری و خاندان لاریجانی نیز بلند شده و بخشی از نمایندگان محافظه کار مجلس نیز به فغان افتاده  و دست به دامان رهبر شده اند. و رهبر نیز آب پاکی بر رویشان ریخته و در نشست خصوصی، از دولت احمدی نژاد و اقداماتش حمایت کرده است. شاید همین حمایت رهبر،  این بخش از محافظه کاران قانون گرا را متوجه کرده باشد که حالا دیگر قانون اساسی جمهوری اسلامی نیز به ورق پاره ای مزاحم برای حاکمیت مطلقه باند فاشیستی حاکم تبدیل شده است.

 

اکنون که باند حاکم خود را برای رسیدن به هدف های  فاشیستی اش آماده می سازد، امری که در گام اول سرکوب خشن و بی مهابای جنبش ضداستبدادی و مردمی را نشانه رفته است، شرایط مبارزاتی کنونی و صحنه آرایش نبرد سیاسی و طبقاتی دگرگون شده است. تحولات یک سال اخیر نشان داد که در برابر تمرکز فاشیستی رشده یابنده نمی توان با تشکل افقی و شبکه های بی حفاظ و بی توجهی به تلفیق کار علنی با مخفی به مقابلۀ جدی برخاست. اکنون قرائن نشان می دهد که برای سازماندهی یک مقابله درازمدت و همه جانبه، باید که ریشه های سازماندهی را به اعماق جامعه برد. به میان کارگران و ارودی بیشمار کار و زحمت. باید که تشکل های دانشجویی و زنان و فعالین سیاسی ـ مدنی ملیت های تحت ستم، نیز خود را تجدید سازمان داده  و پیوندهای درونی خود را عمیق تر کرده و به سمت پیوندهای هر چه گسترده تر با پایگاه اجتماعی حرکت کنند. برای مقابله با تمرکز فاشیستی باید ارتشی سازمانیافته از پائین به میدان آورد. راه دیگری متصور نیست.

۲۹ مرداد ماه ۱۳۸۹ـ ۲۰ اگوست ۲۰۱۰

مطلب فوق را میتوانید مستقیم به یکی از شبکه های جتماعی زیر که عضوآنها هستید ارسال کنید:  

تمامی حقوق برای سازمان کارگران انقلابی ايران (راه کارگر) محفوظ است. 2024 ©