تحریم
های مرگبار و
دو نگاه
متفاوت
علی
ثباتی
برگرفته
از فیسبوک
نویسنده
چندی
پیش 55 زندانی
سیاسی نامهی
سرگشودهای
به اُباما
منتشر ساختند
که در آن
تصریح شده بود
تحریمهای
اقتصادی به
فلجشدن حیات
نیروهای ترقیخواه
اجتماعی در
ایران منجر
شده روند
دمکراسیخواهی
را با خطر جدی
مواجه خواهد
ساخت. برای
همین هم
خواسته بودند
اُباما با
دولت اعتدالگرای
روحانی تعامل
سازنده
داشته باشد و
از فشار تحریمها
بکاهد و راه
دیالوگ را باز
کند.
خطاب
به این
نویسندگان
باید یادآور
شد که این نامه
صرفاً ارزش
نمادین در
فضای رسانهای
دارد وگرنه
دولت آمریکا
بهخوبی از یکیک
مواردی که اینها
بهعنوان
عواقب ناخوشآیند
تحریمهای
اقتصادی گوشزد
کردهاند
باخبرست: خطر
جنگ داخلی و
تجزیه، سقوط
پول ملی،
فروپاشی
نهادهای
مدنی، بحران
مرگبار
تجهیزات
داروئی و
پزشکی،
اضمحلال
جامعهی
مدنی، و
نهایتاً توقف
و تعطیل صنعت
و تولید ملی.
اصلا در یک
افق بلندمدت
پروژهی
تحریم
اقتصادی معنا
و کارکردی جز
این نمیتواند
داشته باشد.
درواقع، باید
گفت نوعی خوشبینی
بیحسابوکتاب
در تقاضای
نویسندگان از
اوباما - و
درنتیجه از کل
دمودستگاه
نظم
نئولیبرالی
اقتصادی حاکم
بر جهان - به
چشم میخورد؛
خوشبینی به
اینکه
اُباما نمیداند
با تحریمها
دارد ایران را
دقیقاً به لبهی
کدام پرتگاه
میکشاند.
از طرف
دیگر، در پاسخ
به نامهی
یادشده،
زندانیان
سیاسی در
تبعید (یعنی
بیرون ایران)
نامهی
سرگشودهی
مشابهی نوشتهاند
و از اُباما
خواستهاند
با ایران بیش
از این مماشات
نکند و به تاریخ
خونین حاکمیت
فعلی ایران
خاتمه دهد. در
نامهی دوم
اسم بهروز
جاوید تهرانی
(زندانی سیاسی
سالها در
زندانماندهی
معروف) هست، و
در کنارش اسم
کاسپین ماکان
(نامزد
پرحاشیه و به
باور بسیاری
فرصتطلب و
بدنامِ ندا
آقاسلطان).
سایر اسامی جز
یکی دو مورد
شهرت رسانهی
چشمگیری
ندارند. با
این حال، در
پاسخ به این
دستهی اخیر
چه باید گفت؟
منظورشان
دقیقاً از
"مماشاتنکردن"
با ایران
چیست؟ حملهی
نظامی؟ تحریم
تا مرز فلج و
ویرانی حیات
مردم؟ مداخلهی
"بشردوستانه"؟
چرا از اُباما
میخواهند با
ایران مماشات
نکند اما
مشخصاً نمیگویند
که منظورشان
از این عدممماشات
چیست؟ نکند
نیرویی منفی
مانع میشود
رکوراست
بنویسند
منظورشان
چیست؟ بدتر از
آن، نکند بخش
عمدهای از
اپوزیسیون
خارج از کشور
دارد بههمینطریق
عمل میکند؟
یعنی تلویحاً
به تحریم و مداخلهی
نظامی آمریکا
دل بستهست
اما هرگز در
فضای رسانهای
آن را تصریح
نکرده باشد؟
******************
متن
کامل نامه ۵۵
زندانی سابق و
کنونی ایران به
باراک اوباما
را که کلمه
منتشر کرده به
شرح زیر است:
آقای
رئیس جمهوری!
ما
گروهی از
زندانیان
سیاسی ایران
این نامه را
خطاب به شما
مینویسیم تا
توجه شما را
به آثار مخرب
تحریمهای
فلج کننده
اقتصادی و
تلاش فزاینده
برای انزوای
سیاسی ایران
در جامعه
جهانی بر
زندگی روزمره
مردم ایران و
بسته شدن فضای
سیاسی کشور جلب
کنیم. این
نامه منعکس
کننده نگرانی
جدی افکار
عمومی در میهن
ما از آینده
تیرهای است
که ادامه مسیر
رویارویی
ایران و ایالات
متحده میتواند
به آن
بینجامد. ما
نیز در این
نگرانی با مردم
ایران شریکیم.
در
سالهای اخیر
اختلاف بر سر
برنامههای
هسته ایران به
چالش لاینحل
غرب با ایران
بطور کلی و
آمریکا و
ایران بطور
خاص و تشدید
فضای عدم
اعتماد و
تقابل بین دو
طرف شده است. حاصل
این اختلاف
اعمال تحریمهای
سنگین و بیسابقه
بر ایران بوده
و قربانی اصلی
آن هم مردم
ایران هستند
که فشارهای
طاقت فرسائی
در این سالها
متحمل شدهاند
که همچنان
ادامه دارد.
سیر وقایع نیز
در سالهای
اخیر به نحوی بوده
که امیدی به
حل مسئله دیده
نمیشده است.
اما
در انتخابات
اخیر ایران،
چهرهای به
عنوان رئیس
جمهور انتخاب
شده که شعار
او اعتدال و
عقلانیت در
سیاست داخلی و
خارجی بوده و
بنای آن تعامل
مثبت در عرصه
بین المللی و
پیام آن به
دنیا تغییر
فضا و برقراری
تعاملی سازنده
و دو طرفه است.
ما
فکر میکنیم
اینک وقت آن
رسیده است که
با هم تاریخ
را ورق بزنیم
و فصلی نو در
نگاه به
یکدیگر باز کنیم.
به نظر ما
دوره مسئولیت
این دولت ممکن
است آخرین
فرصت برای حل
و فصل عقلانی
و قابل قبول این
چالش برای دو
طرف باشد.
البته ممکن
است در هر دو
سو نیروها و
عواملی
خواهان عدم
دستیابی به
راه حلی در
مورد این
مسئله باشند و
تدوام این
چالش را ترجیح
دهند، ولی
قطعا منطق و
عقلانیت بر
پیگیری تلاشهای
دیپلماتیک و
حل هر چه سریعتر
و کم هزینهتر
مسئله حکم میکند.
با انتخاب
رئیس جمهور
روحانی که
سیاستمداری معتقد
به گفتگو و
تعامل،
برخوردار از
پایگاه وسیع
در میان مردم
و سابقهای
روشن در میان
سیاستها و
مذاکرات هستهای
است این
انتظار منطقی
ایجاد شده است
که سیاستها و
رویههای
گذشته، بویژه
تحریمهای
اعمال شده،
منتفی و جای
خود را به
مناسباتی
سازنده و
مبتنی بر احترام
متقابل دهد.
در
حالی که مردم
ایران با
استفاده از
فرصتهای
محدود در
دسترس میل خود
به تغییر در
همه حوزهها
از جمله در
سیاست خارجی و
وضع اقتصادی
دشوار دوره
دولت قبلی را
با صدای بلند
اعلام کردهاند،
ادامه روند
دهه گذشته در
سیاست دولت
شما در قبال
ایران، تشدید
تحریمها،
تلاش در راه
انزوای بیشتر
و قطع
پیوندهای ایران
با اقتصاد و
جامعه جهانی
این باور را
در بخش قابل
توجهی از مردم
ایران تقویت
خواهد کرد که
دولت ایالات
متحد آمریکا
اصولا و بطور
جدی خواهان حل
مشکل نیست.
وضعیتی
که تحریمها
در ایجاد آن
نقش اساسی
داشته، قدرت
خرید بیش از
نیمی از
خانوارهای
ایرانی را به
طور چشمگیری
در دو سال
گذشته کاهش
داده است.
بخصوص در دو
سال گذشته
تحریمها کل
اقتصاد ایران
و همه بخشهای
تولیدی و
صادراتی اصلی
ایران را هدف
گرفته و میزان
اشتغال و
سرمایه گذاری
در بخشهای
غیر نظامی از
قبیل خودرو،
فولاد،
پتروشیمی و
حتی بخش
ساختمان را به
میزان قابل
ملاحظه کاهش
داده است.
آقای
رئیس جمهور!
همه
مردم ایران،
از جمله
خانوادههای
ما زندانیان
سیاسی، و
بخصوص اقشار
کم درآمد
جامعه
زیرفشار تورم
افسار گسیخته
و کمبود دارو
و مایحتاج
اساسی زندگی
رنج میبرند.
تحریمها
اینک به
مجازات جمعی
مردم ایران
تبدیل شده است.
اقتصاد ملی در
دو سال گذشته
کوچکتر شده و
قدرت ملی
ایران به
عنوان
ملت-دولت رو به
کاهش است.
ضررهای چنین
وضعی متوجه
همه مردم
ایران است و
فقط حکومت را
زیر فشار قرار
نمیدهد.
نتیجه
عملی تشدید
تحریمها و
عدم حصول راه
حلی مرضی
الطرفین هم
تقابل و قطبی
کردن بیشتر
روابط و تقویت
افراطیگری
خواهد شد که
کاملا در تضاد
با امنیت
منطقهای و
بین المللی
است. ادامه
این مسیر، آن
گونه که مورد
نظر طراحان
مصوبه اخیر در
کنگره آمریکا
(قانون
پیشگیری از
ایران هستهای،
مصوب ۳۱ جولای
۲۰۱۳ یعنی
چهار روز قبل
از شروع ریاست
جمهوری روحانی)
است، به
محاصره کامل
اقتصادی
ایران ختم میشود
که گام اول در
شروع جنگ
واقعی است. در
چنین جنگی ما،
یعنی دمکراسی
خواهانی که
هزینه باور به
حقوق و آزادیها
ی سیاسی و
مدنی را با
رنجی میپردازیم
که بر خانوادههایمان
تحمیل شده و
سالهایی از
عمرمان که در
زندان سپری
شده است، از
ایران و
استقلال و
تمامیت ارضی
آن دفاع
خواهیم کرد.
رویارویی
آمریکا با نیروهای
دمکرات و ملی
در ایران یک
بار دیگر هم
در کودتای
مرداد ۱۳۳۲
تجربه شد و
شما به عنوان
سیاستمداری
آشنا با تاریخ
میدانید که
نتایج آن
اقدام به
تغییر رژیم در
ایران چگونه
شش دهه بر
روابط دو کشور
اثر گذاشت و
تا امروز هم
با ماست.
ما
میدانیم که
دولت شما
سیاستی
متفاوت از
سیاست اکثریت
جمهوریخواه
در مجلس
نمایندگان
آمریکا را در
قبال ایران
دنبال میکند.
اما نتیجه
عملی تلاشهای
جمهوری
خواهان تندرو
در قوانین
مصوب کنگره
بازتاب مییابد
که شما در
مواردی با
توجه به
معاملات دولت
و کنگره در
مورد مدیریت
کسری بودجههای
دفاعی، بخششهای
مالیاتی و
هزینههای
بهداشت و
درمان مجبور
به امضای آن
شدهاید
(قانون «آزادی
و ممانعت از
گسترش سلاحهای
هستهای ایران»
که در دوم
ژانویه امسال
به امضای شما
رسید و پانزده
روز پس از
انتخاب رئیس
جمهوری اعتدال
گرا در ایران
به اجرا در
آمد).
ما
فکر میکنیم
مناسب است به
نتیجه سیاست
اشتباهی که یک
دهه قبل از
سوی دولت وقت
آمریکا در
قبال دولت رئیس
جمهور خاتمی
در پیش گرفته
شد هم توجه
شود. حاصل آن
سیاست علاوه
بر پیچیده شدن
مسئله هستهای
که حل آن در آن
زمان بسیار
سادهتر بود،
باعث تقویت
جریانی
افراطی در
ایران شد که
سهم مهمی در
ایجاد شرایط
بغرنج امروز
داشته است.
امروز به خوبی
میتوان
قضاوت کرد که
آن رویکرد هیچ
نتیجه مثبتی به
بار نیاورد.
تکرار این
سیاستی که در
گذشته هم
تجربه شده است
وضع را از
شرایط امروز
پیچیدهتر و
حل آن را به
مراتب مشکلتر
خواهد ساخت.
ممکن
است برخی بر
این گمان
نادرست باشند
که اعمال
تحریمها
باعث تقویت
دموکراسی در
ایران خواهد
شد. اما ما فکر
میکنیم راه
رسیدن به دموکراسی،
که قطعا مطلوب
است، تحریم
خارجی و فشار
طاقت فرسا بر
مردم و فشار
روی دولتی که
با مقتضیات
ایران در جهت
تقویت
روندهای
دموکراتیک
حرکت میکند
نیست و حاصل
آن در عمل،
یکبار دیگر
تقویت افراطیگری
و تضعیف نهال
لرزان
دموکراسی
ایران خواهد
شد.
جامعه
ایران امروز
نیازمند
آرامش و نشاط
است تا در
پرتو آن بتواند
مسیر خود را
به سمت اعتدال
و دموکراسی در
داخل و تنش
زدائی و تعامل
در سیاست
خارجی طی کند.
اثر مخرب
تحریمها بر
اقتصاد و
شرایط زندگی
مردم فضای شور
و امید ایجاد
شده را درهم
خواهد شکست و
باعث رشد رادیکالیزم
در سیاستهای
داخلی و خارجی
خواهد شد و نه
تنها کمکی به امنیت
منطقهای و
بین المللی
نمیکند بلکه
میتواند
اثری معکوس در
پی داشته
باشد.
علاوه
بر همه اینها،
تحریمها و
فشارهای بیرویه
کنونی بر مردم
ایران، که
تمام حیات
اقتصادی
جامعه و از
جمله بخشی از
نیازهای
اولیه و حیاتی
را هدف میگیرد
ناقض حقوق
اساسی
شهروندان
ایرانی است که
این امر نه در
اصول جهانی
حقوق بشر و
معاهدات بین
المللی به
رسمیت شناخته
شده و نه با
قانون اساسی
آمریکا و متممهای
آن سازگاری
دارد.
آقای
رئیس جمهور!
اینک
زمان آن است
که راه حلی
مرضی الطرفین
جایگزین
تحریمها
گردد. طبعا
برای حل
اختلافاتی
عمیق و مزمن از
این نوع باید
طرفین به
دنبال یافتن
راه حلی
شرافتمندانه
باشند که در
آن هیچ یک از
اطراف ماجرا
خود را بازنده
احساس نکند.
مبنای چنین راه
حلی باید از
یک سو برطرف
کردن
نگرانیهای بین
المللی از طرف
ایران، و از
سوی دیگر
پذیرفتن حقوق
مشروع ایران
در عرصه هستهای
بر اساس
معاهدات بین
المللی از طرف
آمریکا و غرب
باشد.
از
همین روست که
ما انتظار
داریم دولت
شما و نیز
دولت جدید
ایران تمام
ابزارهای
ممکن برای اعتماد
سازی و موفقیت
دیپلماسی را
بکار گیرید.
از شما نیز میخواهیم
که از همه
ابزارهای
ممکن استفاده
کنید تا کنگره
آمریکا لااقل
برای مدتی
معین که
مذاکرات جریان
دارد از تصویب
هر طرح و
قانونی که به
امکان موفقیت
مذاکرات لطمه
بزند و امکان
لغو موثر
تحریمها را
کاهش دهد و
رسیدن به یک
توافق پایدار
را با مشکل
مواجه سازد،
پرهیز کنند تا
دو طرف
بتوانند بجای
توقف درگذشته
تیره و تار به
سوی آیندهای
روشنتر حرکت
کنند.
امیدواریم
فرصتی که
انتخاب رئیس
جمهور روحانی
ایجاد کرده به
خوبی مورد
توجه قرار
گیرد و پاسخ
مساعد هر دو
طرف بتواند
گره کور موجود
در درک متقابل
و تعامل مثبت
بین دو کشور
را باز کند و
منافع هر دو
ملت را در
برداشته باشد.
امضا
کنندگان:
۱ – محسن میر
دامادی (رئیس
سابق کمیسیون
امنیت ملی و
سیاست خارجی
مجلس، دبیر کل
حزب مشارکت).
۲ – محسن
امینزاده
(معاون سابق
وزارت امور
خارجه در دولت
اصلاحات)
۳ – مصطفی
تاجزاده
(معاون سابق
وزارت کشور در
دولت اصلاحات)
۴ – فائزه
هاشمی
(نماینده سابق
مجلس و رییس
سابق ورزشهای
بانوان)
۵ – ابولفضل
قدیانی (فعال
سیاسی، عضو
ارشد سازمان
انقلاب)
۶ – سید
علیرضا بهشتی
شیرازی (دبیر
سابق هیئت دولت
و مشاور ارشد
میر حسین
موسوی)
۷ – علیرضا
رجایی (فعال
سیاسی ملی
مذهبی، دبیر
انجمن صنفی
روزنامه
نگاران ایران)
۸ -عبدالله
مومنی (سخنگوی
سازمان دانش
آموختگان
ایران «ادوار
تحکیم وحدت» و
رییس ستاد
شهروند آزاد
مهدی کروبی)
۹ – محمد
امین هادوی
(عضو سابق
هیات
نمایندگان اتاق
بازرگانی
ایران)
۱۰ – فیض الله
عرب سرخی
(معاون سابق
وزارت
بازرگانی در
دولت اصلاحات)
۱۱ – مسعود
پدرام (فعال
سیاسی ملی
مذهبی، پژوهشگر
و تحلیلگر
سیاسی)
۱۲ -محمد
صادق ربانی
املشی (معاون
سابق سازمان
انرژی اتمی)
۱۳ – ژیلا
بنی یعقوب
(روزنامه نگار
و فعال اجتماعی)
۱۴ – نرگس
محمدی (فعال
حقوق بشر،
دبیر کانون
مدافعان حقوق
بشر)
۱۵ – عیسی
سحر خیز
(روزنامه نگار
و فعال اجتماعی)
۱۶- بهمن
احمدی امویی
(روزنامه
نگار)
۱۷ – کیوان
صمیمی (فعال
سیاسی ملی
مذهبی، روزنامه
نگار)
۱۸- مهدی
معتمدی مهر
(عضو دفتر
سیاسی نهضت
ازادی)
۱۹ – عماد
بهاور (فعال
سیاسی، عضو
ارشد نهضت
آزادی ایران)
۲۰ – حسن
اسدی زید
آبادی (کارشناس
ارشد حقوق
بشر، عضو
سازمان دانش
آموختگان
ایران «ادوار
تحکیم وحدت»)
۲۱ – بهاره
هدایت (عضو
شورای مرکزی
اتحادیه دانشجویی
دفتر تحکیم
وحدت)
۲۲ – امید
کوکبی (دکتری
فیزیک هستهای
از دانشگاه
آستین تگزاس
آمریکا)
۲۳ – فرشید
فتحی (کشیش
مسیحی)
۲۴ – مسعود
باستانی
(روزنامه
نگار)
۲۵ – مهدی
محمودیان
(فعال سیاسی)
۲۶ – محمد
صدیق کبودوند
(رییس سازمان
حقوق بشر کردستان)
۲۷ – مهدی
تحققی (فعال
سیاسی، استاد
دانشگاه، عضو
سازمان
مجاهدین
انقلاب
اسلامی)
۲۸ – سید
احمد هاشمی
(مدیر کل سابق
وزارت کشور در
دولت اصلاحات)
۲۹ – سیاوش
حاتم (عضو
ارشد دفتر
تحکیم وحدت)
۳۰ – مصطفی
نیلی (فعال
دانشجویی)
۳۱ – مصطفی
بادکوبهای
(شاعر منتقد)
۳۲ – رحمان
قهرمانپور
(استاد
دانشگاه و
پژوهشگر مرکز
تحقیقات استراتژیک
مجمع تشخیص
مصلحت نظام)
۳۲ – محمد
دواری (فعال
صنفی معلمان)
۳۳ – حسین
رونقی ملکی
(فعال حقوق
بشر، وبلاگ نویس
منتقد و عضو
کمیته مبارزه
با سانسور در
ایران)
۳۴ –
ابوالفضل
عابدینی (فعال
حقوق بشر)
۳۵ – علی
خدابخش (فعال
مطبوعاتی،
معاون سابق جهاد
سازندگی)
۳۶ – مهرداد
سرجویی
(روزنامه
نگار)
۳۷ – محمد
حسن یوسفپور
سیفی (فعال
حقوق بشر و
حقوق کودک)
۳۸ – مهدی
خدایی (فعال
حقوق بشر)
۳۹ – نصور
نقیپور (فعال
حقوق بشر)
۴۰ – امین
چالاکی (فعال
سیاسی)
۴۱ – علیرضا
سیدیان (کشیش
مسیحی)
۴۲ – مصطفی
بردبار (نو
کیش مسیحی)
۴۳ – علی
ناظری (دندان
پزشک، مسئول
تشکل مردم نهاد
جامعه سبز مدنی)
۴۴ – سید
محمود باقری
(فعال صنفی
معلمان)
۴۵ – مهدی
تاجیک (فعال
دانشجویی،
معترض اجتماعی)
۴۶ – جعفر
گنجی (فعال
سیاسی)
۴۷ –
ابراهیم
بابلیی زیدی
(فعال فرهنگی،
معترض
اجتماعی)
۴۸ – حسین
زرینی (معترض
اجتماعی)
۴۹ – آرش سقر
(روزنامه
نگار)
۵۰ – مصطفی
ریسمان باف
(فعال
دانشجویی،
معترض
اجتماعی)
۵۱ – محمد
ابراهیمی
(معترض
اجتماعی)
۵۲ – بهزاد
عرب گل (معترض
اجتماعی
۵۳ – کامیار
پارسا (دانشجو
و معترض
اجتماعی)
۵۴ – حمید
کرواسی (معترض
اجتماعی)
۵۵ – نادر
جانی (معترض
اجتماعی)
***************************************
نامه
سرگشاده
جدیدترین
زندانیان
سیاسی در
تبعید (خارج از
ایران) به
باراک اوباما
برای پایان
مماشات با
جمهوری
اسلامی
پرزیدنت
باراک
اوباما،
رئیس
جمهور گرامی
ایالات
متحدهٔ
آمریکا
ما
بازماندگان و
زندانیان
سیاسی ایران
که حکایت رنج
و دردمان برای
همیشه در
تاریخ ثبت شده،
ما همبندان و
همرزمان
فرشته
علیزاده ها ،
ندا آقا
سلطانها ،
فرزاد
کمانگرها ،
فیض مهدوی ها
، اکبر محمدی
ها ، سعید
زینالی ها ،
امیدرضا میر
صیاف ها ،
امیر ساران ها
، حجت زمانی
ها ، افشین
اسانلوها ،
کرمی خیر
آبادیها ،
رجبی ها ، روح
الامینی ها ،
سهراب اعرابی
ها ، اشکان
سهرابی ها ،
تامی حامی
فرها ، محمد
مختاریها ،
کیانوش آساها
و هزاران
اعدامی و قتل
و کشتارها که
قربانی جهل و
جنون جمهوری
اسلامی ایران
شده اند مراتب
نارضایتی و
اندوه فراوان
خود را از
استمرار
سیاست مماشات
دولت شما با
نظامی که
بزرگترین
جنایات را بر
ملت ایران روا
داشته ؛ به
اطلاع شما و
ثبت در تاریخ
رسانده ؛ یاد
آوری میکنیم
نامهای که
این روزها به
نام ”
زندانیان
سیاسی سابق و
فعلی” برای
شما ارسال شده
و مورد تبلیغ
قرار گرفته؛
صرف نظر از
حقیقت یا عدم
حقیقت
امضاها، نامه
استبداد
دوباره جان
یافته فریب
خورده ایست که
این روزها سر
کار آمدن
جنایتکارانی
بزرگ چون
مصطفی پور
محمدی را که
تنها در سال
۱۳۶۷ حکم
اعدام ۴هزار
زندانی سیاسی
را صادر کرد
با این
فکراشتباه که
او و چون او
ناجی مردم
ایران خواهند
بود جشن گرفته
اند ؛
بنابراین
نویسندگان
نامه مزبور که
از شما خواسته
اند با قاتلین
ملت ایران
مهربان باشید
بجز چند نفر ، بقیه
همگی از
مقامات و بلند
پایگان اصلاح
طلب سابق
نظامند که از
یک سو ،
فراموش کرده
اند که خود
بعلت روح
آزادیخواهی
مورد خشم و
غضب رهبری
قرار گرفتند و
به زندان
افکنده شدند و
از دیگر سو به
دلیل همین
تحمل رنج و
سالیان حبس از
سوی فرقه
رهبری در
حقیقت سخت
مورد احترام
ما دیگر
زندانیان
واقع میباشند
چرا که ما خود
به واقع از
زندان کشیده
های رنجدیده
ای چون آنان
هستیم و رنج
آنان را نیز
رنج خود میدانیم
.
اگر
چه به واقع
باید ازعان
نمود که آنان
در محاسبات ،
فریب قواعد
بازی سیاسی
ولی فقیه
اصلاح ناپذیر
را خورده و به
میدان باز گشته
اند تا بار
دیگر به
اشتباه ، هم
افکارعمومی
غرب و آمریکا
را به استمرار
مماشات با
استبداد حاکم
بر ایران
ترغیب نمایند
و هم نظام ولی فقیه
را چون زمان
دولت اصلاحات
از بحران مشروعیت
برهانند و
موجبات تثبیت
و بقای عمر
نظام او را
فراهم سازند
با اینکه همگی
بخوبی واقفند
که مطابق
قانون اساسی ،
رییس جمهوری
در برابر
رهبری نه تنها
کاره ای
نمیباشد بلکه
به واقع
فرمانبر و
خادمی برای
رهبر بیش نمیباشد
. کاش آن
زندانیان
ارجمند بجای
نامه سیاسی
حفظ رژیم ولی
فقیه به شما ،
از شما و دیگر
رهبران سیاسی
دنیا و دبیر
کل سازمان ملل
متعهد
میخواستند که
به جد بر
رهبری ایران فشار
وارد
میساختیید تا
احمد شهید
نماینده محترم
شورای حقوق
بشر ان سازمان
مجوز ورود به
ایران را
دریافت میکرد
و از اعدام و
سنگسار همزمان
با آغاز به
کار ریاست
جمهوری حسن روحانی
که به خواست
رهبری انجام
میگیرد گزارش
تهیه میکرد
وسپس به
استحضار دنیا
میرساند ! همچنان
که در زمان
ریاست جمهوری
دولت اصلاحات
خاتمی با
اراده و خواست
رهبری، مرتب
اعدام و سنگسارصورت
میگرفت اما نه
تنها ، رییس
دولت اصلاحات
کمترین کاری
از دستش ساخته
نبود بلکه
برای حفظ قدرت
و موقعیت خویش
از مردمی که
به او اعتماد
کرده بودند و
رای داده
بودند متاسفانه
درمواقع نیاز
به مردم
هیچگاه از ان
مردم حتا به
شیوه صحیح
مسالمت آمیز و
دموکراتیک
طلب کمک
نمیکرد چرا که
تا به زعم
خویش ان رهبری
به واقع ضد
مردمی را
نیازارد و
رهبری هم نیز
در مقابل به
تقابل با او
بر نیاید . لذا
آنچه را که
برای ما
زندانیان
امضا کننده در
زمینه حقوق
بشری در دوره
حسن روحانی
عیان است ،
تحقق چیزی
بنام تکرار
دور تسلسل
باطل خواهد
بود و بس . چرا
که آزموده را
نه یک بار
بلکه چندین
بار آزمودن
انهم با وجود
شخص بی ظرفیت
و بیماری چون
خامنه ای که
بعنوان رهبری
در راس نظام
میباشد خطاست.
آقای
رئیس جمهور
دولت
آمریکا در
حالی به
تبادل
پیامهای مه و
دوستی با
رئیس جمهور
جدید نظام
مشغول میباشد
که نگاهی به
پرونده وزرای
پیشنهادی
ایشان نشان
خبر از شدت
یافتن نقض
شدید حقوق بشر
در دوران
زمامداری
ایشان میدهد؛
مجبور به یادآوری
نمونهای از
نگاه ضّد بشری
حاکم بر
کابینه
پرزیدنت حسن
روحانی هستیم:
وزیر
دادگستری
ایشان که نماد
دیدگاه دولت
در برابر
مقوله “عدالت”
میباشد کسی
است که
بیشترین بی
عدالتیها را
در حق ما و
هموطنان ما
روا داشته ،
بر اساس گزارش
سازمان دیدهبان
حقوق بشر که
در سال ۲۰۰۵
منتشر شد،
پورمحمدی به
دلیل عضویت در
هیئت ۳ نفره
اعدام سراسری
۳۸۰۰ زندانی
سیاسی موسوم
به «هیئت مرگ»،
به جنایت علیه
بشریت متهم
شده است.(وی در
آن زمان سمت
معاونت وزارت
اطلاعات را بر
عهده داشت)
همچنین وی
متهم شد در
قتل
روشنفکران و
روزنامهنگاران
منتقد حکومت
ایران موسوم
به قتلهای
زنجیرهای
ایفای نقش
کرده است. در
گزارش سازمان
دیدهبان
حقوق بشر،
تمام این قبیل
اقدامات
فراقانونی و
با برنامهریزی
برشمرده شده
است.
آقای
رئیس جمهور،
شاید
تحلیل شما در
توجیه رویکرد
سازش با دولت
جدید در ایران
این باشد که
در انتخابات
اخیر ۱۸
میلیون
ایرانی به حسن
روحانی رای داده
اند و ایشان
منتخب ملت میباشند؛
در پاسخ به
این شائبه
میتوانید با
مراجعه به
شیوه رای گیری
در جمهوری
اسلامی به راحتی
دریابید که
شرایط
اقتصادی
،روانی و
امنیتی در ایران
بگونهایای
است که ملت
علاوه بر
اینکه از بیم
مشکلات ناشی
از عدم شرکت
در انتخابات
از قبیل اخراج
از کار و
تحصیل ، بطور
بی سابقهای
در تنگنای
اقتصادی و
سیاسی اسیر
بوده و مجبور
هستند بین بد
وبدتر ، بد را
برگزینند؛
گذشته از این
آخرین
انتخابات
صدام حسین را به
خاطر بیاورید
که ۱۰۰درصد
عراقیها
مجبور شدند به
وی رای مثبت
بدهند! آیا به
راستی چنین
بود؟
بی
گمان ادامه
لابی گری و
مماشات با
چنین باندی که
آمر و عامل
قتل ، کشتار،
و آوارگی صدها
هزار ایرانی
بوده اند؛
اشتباه فاحشی
است که
میتواند در
فردای آزادی
ایران به
روابط
دوستانه
ملتهای ایران
و آمریکا
لطمات جبران
ناپذیری وارد
آورد . فلذا
امضا کنندگان نامه
حاضر که مشتی
از خروار و
زندانیان
سیاسی و حقوق
بشری
ستمکشیده، و
در تبعید
میباشند شما
ودولت شما را
به قطع لابی
گری و مماشات
با رژیم
جنایتکار
تهران فرا
خوانده
مصرانه تقاضای
برچیدن کانونها
و لابیهای
سنتی جمهوری
اسلامی در
ایالات
متحدهٔ را
داریم . یقین
داشته باشید
هم وطنان
رنجدیده ما در
داخل با
نگرانی و
حساسیت موضوع
مذاکره
احتمالی
آمریکا با جنایتکاران
حاکم بر ایران
را پیگیری
میکنند . با
بیشترین و
بهترین
احترام
امضای
۵۵ نفر از
زندانیان
سیاسی در
تبعید به
ترتیب حروف
الفبا
هومن
آرمندی- بابک
اجلالی –
افشین اعرابی
– بهنام امینی
(مهیستان
بختیاری ) –
مهدی اختری –
جمشید امینی –
رضا (سیروس )
اشرفپور –
محسن باپیری –
بهروز جاوید
تهرانی –
بهزاد جان
پناه – فرزاد
جان پناه –
پارسا جعفری –
آرمان
چاروستایی –
فرزاد حمیدی –
بابک حشمت ساران
– هوشنگ خسرو
تاج – جلال
رودگر – میثم
رودکی – درویش
رنجبر – ایمان
رضایی – سعید
رضایی – محمد زمانی
– علی سرمدی –
مهدی ساکی –
مهرداد سید
عسگری – فتاح
سبحانی –
مرتضا شهبازی
– حمید
علیزاده – سید
مصطفا علوی – ماشاء
الله عباس
زاده – عیسا
علیپور – رضا
قبادی – حامد
کاوسی – یاسر
کریمی – هوشنگ
قاسمی – صبا لطفی
– اکبر
لکستانی –
کاسپین ما کان
– مهرداد لهراسبی
– رضا مبین –
افشین مهاجری
نژاد – مهرداد
ماجدی – اباذر
مهرانی –
کامران ملک
موتی – امیر
حسین موحدی –
امین موحدی –
مجید میرزایی
– منوچهر
محمدی – رضا
محمدی – حامد مرادی
– امید نبوی –
فرزاد نیکزاد
– بهنام وفا سرشت
– انصافعلی
هدایت – یاور
یزدان پناه