ضرورت
ایجاد و تقویت
آلترناتیو
سوسیالیستی
یوسف
لنگرودی
با وقوع
انقلاب عرب و
گسترش نسیم
آزادی خواهانه
آن به بسیاری
از مناطق
جهان، دیگر
تردیدی نمانده
که جهان ما
درآستانه
ورود به دومین
دهه قرن بیست
و یکم، با جشن
انقلابات و
شورش های پا
برهنگان
روبروست.
پدیده
انقلابات و
شورش های
مردمی در شمال
آفریقا و
خاورمیانه و
تاثیرآوای
خوش طنین آن دراقصی
نقاط جهان، یک
بار دیگرضربه
جانانه ای به
طرفداران
"پایان
تاریخ" و
پایان دوره انقلابات
وارد آورد.
حالا کار به
جایی کشیده شده
که حتی جنبش
ها و مبارزات
مردمی در
آمریکا،
اروپا و
اسراییل از
انقلابات
عربی تاثیرمی پذیرند.
غوغای انقلاب
و شورش
محرومان و
زحمتکشان
برای نان و
آزادی دوباره
خیزبرداشته
تا یک بار
دیگرامید به
یک زندگی
انسانی دردل
محرومان جهان
جوانه بزند.
اگراین
انقلابات عمق
یابد و گسترش
پیدا کند و
آلترناتیو
سوسیالیستی بتواند
ازدرون آن سر
بر آورد،
آنگاه چهره
جهان به طور
اساسی دگرگون
خواهد گردید و
باعث خواهد شد
تا راهی را که
بشریت برای
نجات
ستمدیدگان
اززمان جنبش
اسپارتارکی
ها آغاز کرده
بود و با
انقلاب کمون
پاریس ادامه
داده بود و با
انقلاب
شکوهمند
اکتبر برای
نخستین باربه
برخی
پیروزی ها ی
اساسی دست
یافته بود،
بشدت هموار
شود.
ویژگی اصلی
جنبش های اخیر
خصوصیت ضد
سیستمی بودن
آن است.
ازمبارزه
برای حقوق
بشرگرفته تا جنبش
حفظ محیط زیست
و تا مبارزه
علیه گرانی
مواد غذایی و
خواروبار
وسوخت وگسترش
شدید فقرو
بیکاری تا
مقابله با
سیاست های
نئولیبرالیستی
که کاهش شدید
تامین سیستم
اجتماعی را
هدف قرار داده
و همچنین
مبارزات و
اعتصابات
برای عقب
نشاندن تهاجم
نظام سرمایه
داری به حقوق
و منافع
کارگران و
زحمتکشان، درچهارچوب
مبارزات ضد
سیستمی قرار
دارند. در
جهان
امروزحتی
مبارزات ضد
استبدادی در
این چهارچوب
قرار دارند.
اگرچه همه
جنبش ها لزوما
بار ضد سرمایه
داری و یا بار
اثباتی
سوسیالیستی
ندارند اما
همه آن ها در
ضربه زدن به
سیستم مسلط بر
جهان، نقش
مهمی ایفا می
کنند ودارای
نقاط مشترک
مهمی اند.
اوضاع آشفته
اقتصاد جهانی
و تهاجم همه
جانبه
نئولیبرالیستی
به نان و
معیشت مردم و
دیده شدن
علایم
نیرومند دربی
ثباتی این
سیستم، که
دارد از درون
تا حد اضمحلال
پیش می رود،
وضعیت
ترسناکی را در
برابر جامعه
انسانی به
نمایش گذاشته
است. عبارت
مشهور"
سوسیالیسم یا
بربریت "
تاکنون
هیچگاه تا این
حد معنا پیدا
نکرده بود. از
این رو بدون یک
آلترناتیو سوسیالیستی اکثریت
جامعه انسانی
نه تنها
نخواهد
توانست از این
وضعیت رها شود
بلکه ممکن است
با وضعیت و
شرایط زندگی
باز هم بدتری
روبرو شود.
نکته اساسی
این است که
اگرتهاجم
نظام سرمایه
داری جهانی
متوقف نگردد و
بر سر جای خود
نشانده نشود،
هرگز متوقف
نخواهد شد و
چهار نعل پیش
خواهد تاخت.
نکته اساسی
تراین که بدون
آلترناتیو
سوسیالیستی،
تهاجم سرمایه
داری درهم
شکسته نخواهد
شد.
هم انقلاب
عرب و هم
مبارزات بزرگ
و گسترده مردمی
در کشورهای
اروپایی نشان
داد که بدون
وجود یک
آلترناتیو
سوسیالیستی
نمی توان به
پیشرفت های
اساسی دست
یافت. مبارزات
پرشور و شورش
های مردمی در
فرانسه،
اسپانیا و
یونان، علیرغم
گستردگی شان،
تاکنون
نتوانست
باشگاه ثروتمندان
و دول حامی
شان را بر سر
جای شان
بنشاند. انقلاب
عرب نیز اگرچه
به عمرلااقل
دو مستبد
پایان دادو
انقلاب از این
نظر به هدف
های خود دست
یافت، و در
چهارکشور
دیگر نیز
انقلابات با
بیم و امید
ادامه دارد،
اما
ساختارهای
سیاسی ،
اقتصادی و
اجتماعی این
کشورها
تقریبا دست نخورده
باقی مانده
اند و ترفند
های ارتجاع تا
به حال توانست
ساختارهای
موجود را از گزندانقلاب
دور نگه دارد.
این جنبش ها
حتی در برخی
موارد انتظار
دارند که
تغییرات
اساسی از درون
ساختار موجود
صورت گیرد.
این ها به
معنای این است
که این
مبارزات عملا
در چهارچوب انقلاب –
رفرم قرار
دارند و در
حال حاضر با
این ویژگی
تعریف می
شوند.
اکنون کاملا
روشن شده که
دامنه جنبش ضد
استبدادی سال
88ایران که اعلام
جنگ آشکار به
دستگاه ولایت
فقیه و کل نظام
جمهوری
اسلامی بود،
حالا فروکش
پیدا کرده. و
همه می دانند
که رهبری این
جنبش که در
دست اصلاح
طلبان معتقد
به نظام قرار
داشت،
نتوانست به
هدف های خود
دست یابد. یکی
از دلایل اصلی
این وضعیت،
یعنی فروکش
کردن جنبش و
دوام جمهوری
اسلامی، ناشی
از آنست که
گفتمان چپ انقلابی
در جامعه ضعیف
و پراکنده است
و مخاطبان
قابل توجه ای
ندارد. با این
همه باید
اذعان داشت که
اگر چه این
جنبش به لحاظ
ذهنی به
طور موقت دچار
افول شده اما
زمینه های عینی
که باعث ظهور
آن گشته، هر
چه بیشترعمق و
گسترش می
یابد. حقیقت
این است که
جمهوری
اسلامی با
انبوهی از
مشکلات
تقریبا
لاعلاج
روبروست و
عملا در لبه
پرتگاه قرار
دارد. همه چیز
از بن بست
رژیم و بحرانی
تر شدن اوضاع
آن حکایت می کند
و زندگی
اکثریت مردم
دارد به مرز غیر
قابل تحملی می
رسد. از این رو
ممکن است هر
لحظه یک خیزش
انقلابی در
کشور شکل
بگیرد که حدت و
شدت آن حتی از
مبارزات ضد
استبدادی سال
88 بسیارنیرومندتر
باشد. اما
برای آن که
خیزش جدید به
بیراهه کشیده
نشود و پرش در
تاریکی نباشد
ویک حکومت ضد
مردمی دیگر به
قدرت نرسد،
ضروری است که
یک آلترناتیو
نیرومند سوسیالیستی
که معطوف به
اراده اکثریت
مردم برای اعمال
دمکراتیک
قدرت شان در
صحنه قدرت
سیاسی باشد
شکل بگیرد.
اگر جنبش
دمکراتیک و ضد
استبدادی
مردم ایران با
مبارزه
گسترده برای
برابری اجتماعی
پیوند نخورد و
ساختارسرکوبگرانه
دولتی در هم
شکسته نشود،
معلوم نیست که
مبارزات ضد
حکومتی
ازکدام ناکجا
آبادی سر بر
آورد.
حقیقت این
است که حکومت
جهنمی جمهوری
اسلامی چنان
کشور را به
مرزاز هم
گسیختی
کشانیده که حتی
این نگرانی
وجود دارد که
درصورت به
بیراهه رفتن
انقلاب
مردمی،
موجودیت کشور
در معرض
فروپاشی قرار
بگیرد. فراموش
نباید کرد که
امپریالیسم
جهانی و
ارتجاع منطقه
از ظهور یک
ایران واقعا
دمکراتیک و
متکی براراده
آگاه مردم،
هراس دارند و
از هیچ تلاشی
برای مقابله
با آن فروگذار
نخواهند کرد.
بنا براین
برای به ثمر
نشستن هدف های
دمکراتیک و
بازگشت
ناپذیرساختن
آن ضروری است
که مبارزات
مردمی از آغاز
و از همین
امروز با جنبش
برابری
اجتماعی عمیقا
پیوند به
خورد. همین
تجربه انقلاب
اعراب ناگزیر
بودن این
پیوند را به
خوبی نشان می
دهد. چه غیر از
این، انقلاب
در پیشرفت و
توسعه خود به مانع
برخواهد خورد
و ازادامه باز
خواهد ایستاد
و حتی ممکن
است مانند
انقلاب شکومندبهمن
سال 57ازدرون
شکست بخورد و
یک ارتجاع هار
و بشدت سرکوب
گری مانند
رژیم اسلامی
از آن سر بر
آورد.
براساس
شرایط بین
المللی،
منطقه ای
ومخصوصا اوضاع
ایران و
مداخله فعال
چپ درتحولات
رو به پیش
کشورمان است
که سند سیاسی
مصوب
شانزدهمین
کنگره سازمان
مان تقویت آلترناتیو
سوسیالیستی
را یک وظیفه
فوری و اصلی دانسته
و و در راه
تحقق آن بر
موارد
زیرتاکید کرده
است :
اول – تمرکز
روی معرفی
سوسیالیسم
واقعاً
دموکرتیک با
تکیه بر متد
خلاق مارکس و
نشان دادن
تفاوت و
ناهمخوانی
چنین سوسیالیسمی
با مدل های
غیر
دموکراتیک
ساخته و
پرداخته حزب – دولت
های به اصطلاح
"کمونیستی". دوم – تلاش
برای همکاری در این
راستا با همه
افراد و جریان
های هم فکر و
هم گرا ، به هر
شیوه ممکن. سوم - تلاش برای
همگرایی های
نظری از طریق
پرداختن به
انبوه مسائلی
که چپ نه تنها
در ایران بلکه
در سراسر جهان
با آنها
روبروست. در
این زمینه می
شود فوروم
هایی را برای
مبادلات فکری
و نیز انتقال
تجارب جهانی
چپ سازمان داد
، بی آن که به
ساختارهای
دست و پا گیری
بچسبیم. چهارم - تلاش برای
ایجاد رسانه توده
گیر که بتواند
با شرایطی غیر
فرقه ای تریبونی
برای پخش
اندیشه های
سوسیالیستی و
دموکراتیک
فراهم آورد و
وزن دموکراسی
انقلابی و سوسیالیستی
را در
پیکارهای
سیاسی جاری
بالا ببرد. پنجم
– تلاش برای
تمرکز روی
مبارزات طبقه
کارگر که مسلماً
نقطه همرایی
اکثریت قاطع
فعالان است. ششم
- تلاش برای
اتحاد حزبی که
مستلزم وحدت
های بیشتر و
عمیق تری در
میان جریان
های هم گراست
، از ضرورت
های انکار
ناپذیر مرحله
کنونی است.
اما همه
آن چه که در
باره ضرورت
ایجاد و تقویت
آلترناتیو
سوسیالیستی
گفته شده آیا
به معنای بی
اعتنایی به
خواست ها و مبارزات
دمکراتیک
است؟ نه، ابدا
چنین نیست.
تقویت
آلترناتیو
سوسیالیستی،
مبارزات
دمکراتیک را
پر بارتر،
نیرومند تر و
بازگشت
ناپذیرترخواهد
کرد ومتقابلا
باعث خواهد شد
تا با هر پیشرفت
و دستاوردی در
عرصه مبارزات
دمکراتیک، جنبش
سوسیالیستی
نیز تقویت
شود. نکته
تعیین کننده
این است که
سوسیالیسمی
که در ماهیت و
هدف های خود،
دمکراتیک
نباشد، نمی
تواند سوسیالیسم
واقعی باشد.