پیرامون
جنبش آبان و
آذر ۹۸
اتحاد
بازنشستگان
خیزش
آبان اگر چه
طوفانی و برق
آسا بود، اما
ریشه های
عمیقی در
سیاست های
حاکمیت داشت.
سال های
طولانی اعمال
سیاست های
ویرانگر
نئولیبرالیستی
نظیر؛ خصوصی
سازی واحدهای
بزرگ تولیدی،
کالایی سازی
آموزش
وپرورش،
بهداشت و درمان،
کاهش مستمر
دستمزدها،
حذف تنظیمات نظارتی
کارا در حوزه
مدیریت شهری،
درهم شکستن مسکن
اجتماعی و
صعود شدید
قیمت مسکن و
اجاره بها و...
همراه با این
مجموعه،
مقررات زدایی
لجام گسیخته
برای تسهیل
این رویکردها
را شاهد بودیم.
نتیجه این
سیاست ها کوچ
بزرگ از کلانشهرها
به حاشیه ها،
مالکیت زدائی
خشن از شهروندان
و پیوستن بخش
های وسیعی از
لایه های میانی
به فرودستان
از نظر
معیشتی،
انباشت تورمی
فقر و محرومیت
در حاشیه ها و
گسترش
فزاینده حاشیه
نشینی،
بیکارسازی
های فاجعه
بار، گسترش روزافزون
بیگاری، بی
ثبات کاری،
بردگی مزدی،
دستمزد معوقه
نیروی کار،
فساد ساختاری
لاعلاج
دستگاه
مدیریتی و به
ویژه فساد
فراگیر مدیریت
شهری و اختلاس
های پی در پی
بود. این مجموعه
بر بستر سرکوب
همه جانبه
زنان، سلب
آزادی عموم
مردم و انسداد
دائمی تمام
مجاری آزادی و
آزاداندیشی و
سرکوب همه
جانبه مدنی
جریان یافت.
هر زمان که
مزدبگیران
علیه
فقر و گرسنگی
و بی حقی به
میدان آمدند
با "طعم شیرین عدالت"
یعنی؛ شلاق و
احکام سنگین
زندان و
پرونده سازی
امنیتی، دهان
معترضان را
دوختند و
صدایشان را
خاموش کردند.
صدای اعتراض
به نابودی
نظام آموزش و
پرورش رایگان
و عمومی و
مطالبه گری
معیشتی را با
دستگیری و
زندانی کردن
معلمان کنشگر
و مقابله با
تشکل های
مستقل صنفی فرهنگیان
پاسخ دادند
صدای اعتراض
بازنشستگان
را با تحقیر،
بی اعتنایی،
تهدید و هتک
حرمت.
درآمیزی
رویکردهای
نئولیبرالیستی
با سرکوب همه
جانبه حقوق و
آزادی های
فردی و اجتماعی،
معنایش
درآمیزی
تهیدست سازی
شتابان انبوه
میلیونی
مردم، سلب
مالکیت خشونت
بار اقشار کم
درآمد و تبعید
اجباری به
حاشیه با شلاق
و زندان بود.
تحریم های
شدید اقتصادی
و سیاست های
فاجعه بار
مداخله گرانه
و
ماجراجویانه
منطقه ای
حاکمیت نیز با
تشدید بن بست
ها مزید بر
علت شد تا شوک
تراپی هایی
نظیر توطئه
علیه ارزش پول
کشور از طریق
بالا کشیدن
قیمت دلار در سال
۹۷ و آزادسازی
قیمت بنزین در
سال ۹۸، و هم اکنون
نیز زمینه
سازی غارت
بزرگ منابع
عمومی در قالب
واگذاری
دارایی های
دولتی، بدون
حتی توسل به
«تشریفات
قانونی» برای
سال ۹۹ به راه های
فرار از
ورشکستگی
مالی،
تنگناهای
بودجه ای،
پرکردن خزانه
خالی و تامین
مخارج سنگین دستگاه های
انتظامی و
امنیتی و
هزینه های
کمرشکن سیاست
منطقه ای «عمق
استراتژیک»
تبدیل شود.
خیزش
آبان بر چنین
بستری شکل
گرفت و
اعتراضی بود
به دستبرد زدن
به سفره های خالی
در شرایط
تراکم
بیرحمانه فقر
و تنگدستی و
بی حقی عمومی.
برافراشتن
پرچم اعتراض
علیه
نئولیبرالیسم
از سوی
دانشجویان
آگاه و جسور
در ۱۶ آذر
امسال و طرح
لزوم پیوند با
جنبش های
دیگر و اتحاد
با مبارزات
مردم فرانسه،
عراق، لبنان و
شیلی بر همین
پایه استوار
بود. حرکت
دانشجویان در
امتداد خیزش
آبان بود. دانشجویان
که امسال با
وجود آگاهی از
سرنوشت همرزمان
بازداشتی
شان، به میدان
آمدند، طی سال های
اخیر علیه
خصوصی سازی
دانشگاه ها و
مراکز آموزش
عالی، طرح
بیگارورزی
دولت و دیگر
مطالبات صنفی
خود تلاش
گسترده ای
داشتند و با حضور
در جنبش دی
ماه ۹۶ با
شعار «اصلاح
طلب، اصولگرا/دیگه
تمومه ماجرا»
مخالفت خود را
با هر دو جناح
حاکمیت و
سیاست هایشان
اعلام کردند.
فعالان
دانشجویی در
۱۱اردیبهشت
۹۸ با شرکت در
گرامیداشت
روز جهانی
کارگر (اول
ماه می)،
مبارزه طبقاتی
را از عرصه
دانشگاه به
خیابان ها
کشاندند و
بسیاری از
آنان حکم های
سنگین ناعادلانه
گرفتند و بر
همراهی و
همگامی خود با
کارگران و
زحمتکشان
تاکید کردند.
بدیهی بود که
پس از سرکوب
خونین خیزش
آبان بار دیگر
با شجاعت
وآگاهی بر این
حمایت تاکید
کنند.
حاکمیت
که هیچ پاسخی
برای بحران
های لاعلاج زمینه
ساز خیزش آبان
ندارد، با
کشتن، مفقودی
و بازداشت
معترضان به
مطالبات شان
پاسخ داده است
اما آشکار است
که این سرکوب
ها مانع تداوم
جنبش نخواهد
بود چرا که
حاکمیت با
تخصیص بودجه
به مراکز خاص،
پاسخگوی
اقشار
زحمتکشی که زیر
خط فقر و در
فقر مطلق
زندگی می کنند
نیست،
پاسخگوی
جوانان یا
فارغ
التحصیلان
بیکار نیست، و
پاسخگوی
کسانی نیست که
با دست فروشی،
تن فروشی،
کارتن خوابی
و... زندگی می
کنند؛ آنها
هنوز زنده اند
و برای حقِ
زندگی می
جنگند.
سرکوب
و مقابله با
خواسته های
برحق مردم،
نتیجه ای جز
شکست برای
سرکوبگران
نخواهد داشت.
اتحاد
بازنشستگان
۹۸/۹/۲۴