مسئول
جبههی شرقی
مقاومت
کوبانی:
آمریکا،
داعش را به
جان خلقهای
خاورمیانه
انداخته است
گفتگو
ی زانیار
عمرانی
در شهر
کوبانی
با
ههڤال
''جوودی آمد''
مسئول اصلیترین
جبههی نبرد
کوبانی
در
یک روز بارانی
و در زیر
رگبار مسلسلها،
راه را به
سمت اصلیترین
جبههی
درگیریها در
کوبانی کج میکنم.
ههڤال {رفیق؛
لقب انقلابی
مبارزان یگانهای
مدافع خلق}
''جوودی آمد''
مسئول اصلیترین
جبههی نبرد
کوبانی در حال
ور رفتن با
سلاح
RGB-6 است که
همین چند روز
قبل ''یگانهای
مدافع خلق'' از
داعشیها
قبضه کردهاند.
چند دختر و
پسر جوان هم
دورش را احاطه
کردهاند و با
دقت به حرفهایش
گوش میدهند.
ههڤال
جودی بهطور
متناوب منطقه
را میپایید و
در باب اهمیت
جبههی شرقی
عقیده دارد
''جبههی
آغازین جنگ در
کوبانی همین
جبهه بود و
بیشترین حجم
درگیریها هم
در همین جبهه
است. راه ارتباط
ما با کانتون
جزیره هم از
این راه ممکن
است''.
در
آغاز تمایلی
به مصاحبه
نداشت، اما با
به درازا
کشیدن صحبتمان
راضی شد تا
گفتگوی
کوتاهی داشته
باشیم. این هم
منوط به
سانسور نکردن
مصاحبه و
امتناع از
گذاشتن تصویر
الصاقی وی در
مصاحبه بود.
میپرسد کجا
منتشرش میکنی؟
میگوییم
فیسبوک. میخندد
و میگوید، در
ایران ممنوع
است که،
شنیدهام
ایرانیها به
صورت
غیرقانونی از
آن استفاده
میکنند.
تماسهای
مداوم به
انقطاع
چندبارهی
مصاحبه میانجامد.
صدای
انفجارها گوش
فلک را کر میکند
و تنها خندهای
را بر لبان او
که ظاهرن میداند
به کجا ممکن
است اصابت
کرده باشد،
مینشاند.
- ههڤال
جودی برای
شروع مصاحبه
بهتر است در
مورد مختصات
کلی آرایش
نیروهای دو
طرف در کوبانی
صحبت کنیم؛
چگونه شد
داعش تا همین
چند ساختمان
آنورتر رسید و
آخرین تحولات
جبههها
مخصوصن جبههی
شرقی چیست؟
در یک
جمله میتوانم
بگویم خطر رفع
شده، اما چرا
در حالی که 30
تا 40 درصد شهر
دست آنهاست و
چندین روستای
مرزی و
استراتژیک
دوروبر
کوبانی را هم
اشغال کردهاند،
این ادعا را
پیش میکشم؟!
بیشتر کمکهای
لوجستیکی آنها
از همین مرز و
از جانب ترکیه
تامین میشود
و در حوزهی
داخلی شهر، دو
نقطهی
استراتژیک
دست آنهاست؛
یکی تپهی
مشتهنور و
دومی وزارت
آسایش ما. بیش
از 60 درصد کل
شهر ویران شده.
از مجموع 360
روستای
کانتون
کوبانی، بیش
از 90 درصد آنها
در قبضهی
نیروهای داعش
است. اما خوب
است بدانید ما
با برنامه و
نقشهی قبلی،
روستاهای
مذکور را خالی
کردیم، این
روستاها معماری
امن و قابل
اعتمادی
ندارند و در
مقابل سلاحهای
سنگین آنها
تاب نمیآوردند،
همچنین
احتمال حفظ
شهروندان آن
روستاها
پایین بود،
نیروهای ما هم
در آنصورت
پراکنده میشدند
که این به
نفع داعش تا
بن دندان مسلح
بود. نیروهای
خود را در
چهارگوشهی
شهر مستقر
کردیم. تا
همین جا،
بسیاری از تکنیکها
و امکانهای
داعش را خنثی
کردیم. ما
تانک نداشتیم
و تانکهای آنها
هم دیگر
کاربردی
نداشت. بسیاری
از سلاحهای
سنگین در
روستاها قدرت
ویرانگری
دارند اما در
شهرها کاربری
آنچنانی
ندارند. در
وهلهی اول
مهمترین نکتهی
این عقبنشینی،
نجات جان
شهرواندانمان
بود. در حال حاضر،
روحیهی
داعشیها له
و لوردیده
شده و خطر
قابل ملاحظهای
متوجه
کوبانی نیست.
آنها میخواهند
جنگ خاتمه
یابد و فرار
کنند، اما راه
پسی هم در کار
نیست، زیرا که
به فرمان خود
رهسپار دیار
ما نشدهاند.
- چه
کسی یا کسانی
آنها را
وادار کردهاند؟
قدرتهای
جهانی و منطقهای
و در صدر آنها
آمریکا،
ترکیه، قطر و
عربستان
سعودی.
- برای
مثال، منافع
آمریکا در
گسیل کردن
داعش به
کوبانی چه میتواند
باشد؟
همان
منافع سیستم
سرمایهداری
دیگر. آنها
داعش را خورهی
روح ملتهای
خاورمیانه
کردهاند و از
این راه منافع
خود را پیگیری
میکنند. 2001 به
افغانستان
رفتند، 2003 به
عراق آمدند،
الان هم در پی
محقق کردن
برنامهی خود
{طرح
خاورمیانهی
بزرگ}، داعش
را ابزار
مقاصدش کرده.
از همین راه
بهار عربی را
از مسیر اصلی
خود منحرف
کرد. دخالتهای
آنها در مصر
پس از مبارک
را ببینید. در
همان اثنای پس
از جنگ جهانی
اول، دولتملتهای
خاورمیانه
را براساس
منافع خود
بنیان نهادند
و اینبار
نقشهی دیگری
جوابگوی
نیازهای آنهاست.
اینمیان
مقاومتها هم
ادامه داشته.
همیشه ''خلق''
در پیریزی
اتفاقات و
انقلابهای
جدید پیشگام
بوده، اما دول
استعماری مسیر
آن خواستهها
را با
بکارگیری
ترفندهای
گوناگون،
تغییر دادهاند.
هنگامی که
نسبت به افشا
و لورفتن طرحهای
پلیدشان در
این نقطه از
جهان آگاه میشدند،
به ترفند جدیدی
دست مییازیدند.
داعش و قبل آن
القاعده از
آن جمله است.
برای نمونه،
پرواضح است
القاعده را
برای
رویارویی با
شوروی علم
کردند.
- بر
همین اساس،
حضور آمریکا
در کوبانی،
تلاشی مضحک
برای نشان
دادن خود در
قامت یک
''قهرمان'' در
آزادسازی
کوبانی است و
نه چیز دیگری؟
آمریکا
بر آن است تا
ایماژ
بربادرفتهی
خود را در
قالبی نوین،
بازیابد. در
خاورمیانه و
حتی در غرب
هم، دیگر
اعتباری به
آمریکا و
دسیسههای
سیستم سرمایهداری
نمانده است.
میخواهند
بگویند که
نگراناند و
احساسات
انسانی آنها
جریحهدار
شده و این ما
هستیم که
آزادی را به
ارمغان میآوریم.
خود آنها
باتلاقی از
مشکلات را
برای ما بهجا
میگذارند و
همین خودشان
برمیگردند و
خود را در
هیبت ''حلال
مشکلات'' و
''قهرمان داستان''
به ما تحمیل
میکنند. همین
داعشیها را
در
گوانتاناما و
دیگر مراکز
جاسوسی آموزش
میدهند؛ این
مسئله مثل
روز روشن مشخص
است. اما ملت
ما دیگر زیر
بار این دسیسهها
شانه خم
نخواهد کرد.
- کمکهای
جنگندههای
هوایی آمریکا
برای شما
الزامهایی
به وجود نمیآورد؟
افق
فکری و اندیشهی
ما و سیستم
سرمایهداری
آمریکا تناقضهای
اساسی در خود
پنهان کرده،
برای همین
امکان
همپیمانی جدی
و پایدار بین
آنها و ما
غیرممکن است.
اما ممکن است
در مقطع خاصی،
مبارزهی
مشترک معنی
پیدا کند.
- فردی
را تصور کنید
که بدون هیچ
آموزش نظامی و
از صفر بخواهد
تا پیشروی در
مقدمترین
جبهههای
جنگی را در
ساختار نظامی
شما تجربه
کند، باید چه
مراحلی را پشت
سر بگذارد؟
ساختار
نظامی ما به
مانند ارتش
کشورهای
گوناگون،
مدون و قاعدهمند
نیست، چرا که
شرایط ما چنین
چیزی را طلب
نمیکند. ممکن
است فردی در 15
سال حضورش
چیزی یاد نگیرد
و داشتهایم
گریلاهای
زیادی که در
چند هفته بعد
از ورود به
یگانهای
مدافع خلق،
چنان سطحی از
توانایی را از
خود بروز دادهاند
که اکنون
فرماندهی
جبهههای
متفاوت جنگ
هستند. ما وقت
و شرایط آن را
نداریم که دو
سال برای یک
سرباز زمان
بگذاریم تا او
را آماده
کنیم، در صورت
وجود ''اراده
و باور قلبی
به مبارزه''،
نیازی هم به
این زمان
نیست. در ضمن
خیلی از این
مسائل را با
گفتن نمیشود
آموزش داد،
خود ما اینها
را در قندیل
''زندگی'' و
تجربه کردهایم،
کسی به ما
یاد نداد.
- اگر
امکانش است،
کمی در مورد
سلاحهای سبک
و سنگینی که
ی.پ.گ از آنها
استفاده میکند،
توضیح دهید.
سنگینترین
آنها ''توپ''
است که زیاد
هم نیستند و
آنها را هم
از دست دشمن
گرفتهایم. ما
چهل سال
مبارزه کردهایم
و در این مدت
سلاح اصلیامان
کلاشینکف
بوده و بمب.
همینها
همراه با
اعتقاد قلبی،
ما را به این
نقطه رسانده.
- فرق
اصلی ی.پ.گ و
ی.پ.ژ در چیست؟
فقط تفاوت جنسیتی
منظور است یا
تفاوت در
ساختار فکری،
اداری و آموزش
نظامی؟
از
لحاظ فکری
تفاوتی بین آن
دو نیست.
تفاوتهایی
در آرایش
نظامی و شیوهی
ادارهاشان
وجود دارد، آنها
مستقلاند و
تصمیمات را
خودشان میگیرند
و ادارهی
ی.پ.ژ بهطور
مطلق بر دوش
خود آنهاست.
از ابتدای
مبارزهی ما،
زنان نقش
برجستهای هم
در حیطهی
سیاسی و هم در
حیطهی نظامی
داشتهاند و
ما اعتقاد
داریم تا زنان
طعم آزادی را
نچشند، نه
ملت ما و نه
ملتهای دیگر
هم رهایی را
تجربه
نخواهند کرد،
با تکیه بر
همین جملهی
رهبر ما، در
عمل این حیطهی
اختیارات هم
در سطح سیاسی
و هم در سطح
نظامی به
زنان واگذار
شده است.
- شما
که در مقدمترین
جبههها حضور
داشتهاید،
میان داعشیها
هم زن دیدهاید؟
من بهشخصه
ندیدهام،
اما بودند
دوستانی که
زنان را در
صفوف جنگی آنها
دیده باشند.
- با
توجه به
سابقهی
نظامی شما،
پیشبینیاتان
در مورد زمان
اتمام این
جنگ، چه مدت
زمان است؟
بهنظر
من نهایتن یک
ماه دیگر طول
میکشد.
- با
بازپسگیری
روستاها
منظورتان
است؟
ببینید
داعش قبلتر
بیش از 50 درصد
شهر را تصرف
کرده بود،
اما روندی که
در جریان است،
از عقبنشینی
هر روزهی
آنان خبر میدهد.
خروج آنها از
کوبانی معنی
مشخصی دارد و
آن هم شکست آنها
در سوریه و
فروپاشی این
گروه است. چرا
که داعش
بیشتر
نیروهایش را
در کوبانی
متمرکز کرده
است. البته
باید نکتهای
را اضافه
کرد. درست است
که داعش
گروهیست در
تضاد با نوع
بشر، اما
جنگجویان با
جراتی دارد و
بدون تعارف در
نبردهایشان
تا سرحد منتهای
انرژی خود میجنگند.
آنها بهشت را
با تمام وجودشان
باور دارند.
- ههڤال
جودی حزب شما
با تمام شاخههایش
در مدت بیست
تا سی سال
گذشته
فعالیتهای
خود را در
کوهستانهای
صعبالعبور
انجام داده
است و تجربهی
جنگ در دشتهای
هموار و مرتفع
را ندارد. آیا
این مسئله
برایتان مشکلساز
نبوده؟
حتمن
همینطور است.
ما سالهاست
در غارها و
کوهستانها
آموزش دیدهایم
و این تجربهی
تازهای بود،
اما به زودی
به آن خو
گرفتیم.
- هرچند
آمار قابل
اعتماد و
درستی در مورد
کشتههای دو
طرف در دست
نیست، با این
وجود نظر خودتان
در این مورد
چیست؟
با
جرات میتوانم
بگویم در شهر
کوبانی و حومهی
آن آنها
نزدیک به 4
هزار کشته
دادهاند و
تعداد شهدای
ما چیزی حدود 300
شهید است.
- اگر
چند دقیقه
خود را به
پشت بام همین
خانه
برسانیم با
چشم غیرمسلح
میتوانیم
تانکهای
نشانه رفته
و آمادهی
ترکیه را
مشاهده کنیم.
آنها میتوانستند
در این جنگ یاریرسان
شما باشند. در
سرشان چه میگذرد؟
هدف
ترکیه کاملن
مشخص است، آنها
از مقاومت
کوبانی و یگانهای
مدافع خلق
ناخرسند و
شگفتزده و
هراساناند.
میخواهند
هرطور شده
جلوی این روند
را بگیرند.
ترکیه به
دنبال ایجاد
منطقهی
تامپون در
کوبانی است تا
از این طریق
خود را در
معادلهی جنگ
سوریه آنهم
با تضعیف کردن
نقش کردها جای
دهد.
- البته
حزب شما نه
تمام گروههای
کرد. چون
احزاب کرد
زیادی هستند
که ترکیه میتواند
بهراحتی با
آنها کنار
بیاید.
درسته،
بدون حزب
کارگران
کردستان و
افکار مشابه
آن. وگرنه با
بسیاری از این
احزاب کردی
نشست و برخاست
دارند و با
احزاب جنوب
کردستان هم
مراودات
نزدیکی دارند.
- بعد
از آن همه
هیاهوی رسانهها
و اخبار
ضدونقیض و
بیشتر نادرست
آنها،
بلاخره شب
گذشته پس از
چهل و اندی
روز مقاومت،
نیروهای
پیشمهرگهی
جنوب کردستان
به کوبانی
رسیدند.
ارزیابی شما
در این باره
چیست؟
نگاه
کلی ما به
این مسئله
نگاه مثبتی
است، این
موضوع در
ایجاد یک
نیروی ملی
متحد میان
کردها برای
حفاظت از آنها
ضروری است و
از تنشها میکاهد.
همهی ما از
دیرباز برای
نیل به این
هدف تلاش کردهایم.
درهای انقلاب
روژآوا به
روی کسانی که
بخواهند در از
بین بردن داعش
یاریرسان
باشند، باز
است. اما در
لوای اتحاد
ملی نمیتوان
چشم از برخی
واقعیتها
پوشید. آمدن
آنها براساس
نقشهای مشخص
بوده نه
ارادهای که
انتظار میرود.
همهی ما میدانیم
که پیشمهرگه
با آن همه
های و هویی که
درست کرده
بود، به
راحتی آب
خوردن شنگال
را رها کرد و
به مردم
کردستان
خیانت کرد. در
این برهه میخواهد
آبروی
بربادرفتهاش
را برگرداند.
میگویند
تاکتیک بوده؛
5 هزار زن
ایزدی در رقه
به فروش
رسیدهاند،
این چه
تاکتیکیست
که حفاظت
ازشهروندانش
را پس از پیگیری
منافع خود
دنبال کند؟!
پس از قتلعام
شنگال، دیگر
از پرستیژ بهحق
گذشتهی آنها
در میان مردم
کرد خبری نیست
و آمدنشان به
کوبانی در این
راستاست.
البته مسبب
این همه
جنایت نه همهی
پیشمهرگهها
بلکه سیاستهای
حزب دموکرات
کردستان عراق {P.D.K} است. با این
وجود، آمدن آنها
را گام
ارزشمندی میدانیم.
- فکر
نمیکنید
بازخوانی این
مسائل کمکی به
هموار کردن
راه دور و
دراز ایجاد
همبستگی نیروهای
کرد مخصوصن
پ.ک.ک و پ.د.ک که
دو طرف ادعایش
را میکنند،
نمیکند؟
آن راه
ایجاد
همبستگی که
بخواهد با
دروغ و چشم
پوشاندن از
این واقعیتها
به خانهی
مقصود برسد،
ارزشی ندارد.
همهی احزاب
کردستانی به
این نتیجه
رسیده یا
خواهند رسید
که به سود
همهی آنهاست
در این برهه
و برهههای
آتی متحد
باشند. خطرات
بسیاری متوجه
همهی ماست.
اگر موفقیتی
در کار باشد،
در اتحاد همهی
گروههای کرد
است. خیلیها
هم این را میدانند،
اما متاسفانه
چند حزب اصلی
کردستان
منافع
متفاوتی را
پیگیری میکنند.
- به
نظر شما چرا
داعش ظرف کمتر
از 24 ساعت
توانست شهر
میلیونی موصل
را با آن همه
امکانات
نظامی به
قبضهی خود
درآورد، اما
در کوبانی بعد
از 48 روز مقاومت
به توفیقی
دست نیافته؟
جواب
مشخصی دارد. 65
هزار سرباز
نتوانستند 3
ساعت در مقابل
نیروهای داعش
مقاومت کنند.
این هم نقشهی
دول ابرقدرت
برای ساقط
کردن حکومت
نوری مالکی در
عراق بود. این
نقشه در اردن
پیگذاری شد و
عربستان
سعودی، ترکیه
و خود پ.د.ک از
برنامهریزان
اصلی آن بودند.
- هواداران
حزب شما مدعیاند
که اگر دخالت
به موقع پ.ک.ک
در مخمور
نبود، داعش
شهر اربیل را
هم تصرف میکرد.
نظر شما چیست؟
من فکر
نمیکنم،
زیرا که بحث
حفظ منافع
آمریکا در
اربیل مطرح
بود و این
کشور هر کاری
میکرد که در
این مرحله
خطری متوجه
اربیل نشود.
- چرا
پیشمهرگه
نتوانست در
جنگ شنگال بهسان
یک نیروی
حفاظت کننده
و قوی ظاهر
شود؟
زیرا
که نقشهی
پ.د.ک و داعش در
موصل و شنگال
با هم همخوانی
داشت، نیازی
به جنگیدن
نبود!
- یعنی میگوید
یک هدف مشخص
را دنبال میکردند؟
در
عراق بله!
این را هم در
پیماننامهی
اردن آنها میشود
یافت. هدف
اصلی ساقط
کردن دولت
مالکی بود. مضحک
ترین قسمت این
نقشه هم
گروگانگیری
49 دیپلمات ترک
بود.
- پس
با توجه به
دیدگاه شما،
مسئول آن همه
قتلوعام
ایزدیها در
شنگال فقط
داعش نیست؟!
در
وهلهی اول
خود پ.د.ک
مسئول است.
اگر کوبانی
سقوط کند،
مسئول آن ی.پ.گ
است، آنجا هم
این ک.د.پ بود
که سهلانگاری
از خود نشان
داد. ما گفتیم
از کوبانی حفاظت
میکنیم، اگر
به قولمان
وفا نکنیم،
تاریخ ما را
نمیبخشد.
- شماری
از نیروهای
ارتش آزاد هم
حضور دارند، نظرتان
چیست؟
بسیار
خوب است. {میخندد}
مجبورمان میکنی
دروغ هم
بگوییم. این
مسئله تصمیم
ههڤالان
بوده و ما هم
مطیع امر آنها
هستیم. البتهی
بیشتر افراد
ارتش آزاد در
انقلاب مردم
سوریه خونها
دادهاند و در
کل امیدواریم
این مسئله به
دوستی هرچه
بیشترشان با
ما منجر شود.
اگر کوبانی
نمونه و
سرمشقی برای
مردم شهرهای
دیگر سوریه
شود، این
انتقال تجربه
بسیار مثبت
خواهد بود.
- رابطهی
شما با ایران
چطور است؟
{میخندد}
این ماجرا سر
دراز دارد.
مردم ایران یا
حکومت آن؟
- دوتای
آنها
خلق
کرد در
''موازیک''
ایران نزدیک
به صد سال
است که با
وجود فشارهای
سنگین و کشتار
و اعدام، به
مبارزهی
برحق خود
ادامه داده
و توقف مبارزه،
وهمی بیش
نیست. دولت
ایران هم باید
با گسترش مشارکت
سیاسی ملیتهای
ایرانی، فضا
را به سمتی
هدایت کند که
به حال و روز
سوریه دچار
نشود. رژیم
اسد میتوانست
با ما کردها
کنار بیاید،
اما چنین نکرد
و امروز هم
نتیجهی آن را
به عینه
دید. 2500 سال
سابقهی
حکومتداری
در ایران،
باید
سازوکارهای
برخورد با ملیتها
را به
دولتمردان
ایرانی یاد
داده باشد.
از
فیسبوک زانیار
شنبه
۱۰ آبان ۱۳۹۳
برابر با ۰۱
نوامبر ۲۰۱۴