Deprecated: Function utf8_encode() is deprecated in /mnt/web205/e0/39/5274439/htdocs/new/browsf.php on line 66 سايت سازمان کارگران انقلابی ايران (راه کارگر)
Rahe Kargar
O.R.W.I
Organization of Revolutionary Workers of Iran (Rahe Kargar)
به سايت سازمان کارگران انقلابی ايران (راه کارگر) خوش آمديد.
دوشنبه ۲۶ تير ۱۳۹۱ برابر با  ۱۶ جولای ۲۰۱۲
 
 برای انتشار مطالب در سايت با آدرس  orwi-info@rahekargar.net  و در موارد ديگر برای تماس با سازمان از;  public@rahekargar.net  استفاده کنید!
 
تاریخ انتشار :دوشنبه ۲۶ تير ۱۳۹۱  برابر با ۱۶ جولای ۲۰۱۲
تریبونال لندن و دیدگاه طبقاتی

 

 

تریبونال لندن و دیدگاه طبقاتی

بهمن فیروز

 

در یکی دو هفته اخیر و پس از برگزاری "تریبونال لندن" که ظاهرا "دادگاهی" از قماش "دادگاه راسل" (که برای افشا و محکومیت امریکا در جنگ ویتنام تشکیل شد) بود، نظرات مختلفی پیرامون دفاع و یا افشاگری از این دادگاه و برگزار کنندگانش ابراز شده. سازمان راه کارگر به افشاگری از سازمان دهندگان و تشکیلات پشت پرده این "تریبونال" پرداخته (*) و افرادی هم مثل بهرام رحمانی (**) و آذر ماجدی (***) هم به دفاع از این جریان برخاسته اند.

 

قبل از هر چیز نیاز به اقرار به این است که در اینکه بایست برای ارائه کارنامه جنایت ج.ا. به افکار عمومی دنیا محمل و ظرف مناسبی ایجاد بشود حرفی نیست. این نه تنها برای ثبت این جنایات است ، بلکه برای دادن فرصت بازگویی و فریاد بیعدالتی هایی که بر قربانیان این جنایات و خانواده هایشان روا شده، و بدان وسیله نه تنها نسل های جوان و بعدی با بخشی از تاریخ سیاه و ناشناخته مانده ایران آشنا میشوند بلکه ان بازگویی مفری برای تخلیه روانی فشاری که از این در خود نگه داشتن ستمی که بر قربانیان و خانواده ها شان روا شده میباشد.

 

اما در ضمن بایست یادمان باشد که منطق "کاچی به از هیچی" بود که آوار سیاه سرمایه داری اسلامی را بر سر زحمتکشان ما خراب کرد. منطقی که میگفت "شاه باید برود" ولی با ما به ازای رفتن شاه - که خمینی بود- به صرف اینکه "دیو چو بیرون رود، فرشته در آید" مشکلی نداشت. عملکرد آن منطق در این مورد خاص ااینطوری خود نمایی میکند که "بلاخره یک محکمه برای محکوم کردن ج.ا. (حال هر کس و ناکسی آنرا بچرخانند) بهتر از نبود هیچ محکمه ای است". اما دنباله روی آن منطق امروز در جنبش مردم ایران، ما را (اگر ریگی به کفش نداریم و همدست مزدبگیران وزارت خارجه امریکا و ناتو نیستیم) به هیچ جایی بجز "ترکستان" رهنمون نمیشود چرا که اگر تنها یک درس از انقلاب ۵۷ ایران بشود گرفت آن درس (برای طبقه کارگر) این است که به دنبال طبقات و اقشار دیگر نباید افتاد ، هر چقدر هم شعارهایشان فریبنده و مترقی، یا حتا "سوسیالیستی" باشد (از قبیل اینکه "آب و برق مجانی خوهد شد و سهمیه پول نفت را ماه به ماه برای مردم خواهیم فرستاد") که در غیر آنصورت جز گوشت دم توپ بورژوازی شدن برای طبقه کارگر - علی االخصوص تا زمانی که نا متشکل و بدون حزب کارگری است - چیزی در بر نخواهد داشت.

 

اینکه تشکل های مستقل و بدون روابط پشت پرده تا بحال چنین "دادگاهی" را تشکیل نداده اند ، و این دلیل ضعف جدی و بی مصرف بودن بیشتر این تشکل هاست یک موضوع است، و اینکه مزدوران بی تعارف همان نظام و دولت هایی که در سراسر جهان بانی کشتار و شکنجه هستند بیایند و به دلایلی (که ممکن است امروز بر ما نامعلوم باشد) این تریبونال را برگزار کنند و عدید معدودی "چپ" هم بخواهند پشت سرشان صف بکشدن و به این ترتیب به آنان مشروعیت بدهند، موضوع دیگری.

 

بورژوازی به انواع و اقسام حیله ها و ترفند ها، با انواع و اقسام ابزار و رسانه ها شب و روز در پی این است که به توده های زحمتکش و مخصوصا کارگران بقبولاند که چیزی به اسم طبقه در جامعه وجود ندارد و منافع طبقاتی زاده خیال چپ ها و سوسیالیست هاست که میخواهند تخم نفاق و دو دلی را در میان کارگران با جا انداختن اینکه "در پس هر ایده و نظر و عمل و اصولا هر پدیده اجتماعی منافع طبقه ای مشخص، از میان طبقات متخاصم جامعه سرمایه داری نهفته" بپاشند و وحدت ملی (یا به قول امام راحلشان: وحدت کلمه) را مخدوش کنند. اما دید طبقاتی و علم مبارزه طبقاتی چیزیست که طبقه کارگر بیش از نان شب به آن محتاج است، اگر قرار است خود را از جهنمی که در نظام سرمایه داری برایش تدارک دیده اند خلاص کند.

 

اگر ما بعد از ۳۰ سال هنوز درک نکرده باشیم که در پس هر گفته و عمل و اندرز و طرفداری و حمایت و سینه زنی و تریبونال و دادگاه و انتخابات و اصولا هر پدیده اجتماعی منافع طبقه خاصی خوابیده، بایست بگویم که این ۳۰ سال را در خواب گذرانده ایم. حالا مصداق این حرف من چیست؟ اگر هیچ کس دیگر نه، صرف حمایت عباس میلانی، مواجب بگیر موسسه هوور که از تشکیلاتهای نئوکان های هار طبقه حاکم امریکاست برای من یکی دلیل موجه ای ست برای به زیر سوال جدی کشیدن این تریبونال. .........

 

وصل کردن فله ای هر ندای مخالف "تریبونال لندن" به ج.ا. ، رنگ و بوی برخورد حاکمان اسلامی دارد و از فحوای نظراتشان معلوم است که بهرام رحمانی، آذر ماجدی، و امثالهم هم به همین شیوه برخورد میکنند. ولی اگر این برخورد غیر از تبعیت از منطق منحط  ج.ا. است، لزوما ناشی از ساده بینی و در نهایت هم صف بودن با نئوکان هایی مثل میلانی و شرکا ست

 

 

بهرام رحمانی، این حضرت پر گو و بی محتوا نویس افاضه فرموده که "تریبونال به لحاظ شکل سازمانی و سازمان دهی و جهت گیری های سیاسی و اجتماعی نمی تواند خواست ها و منافع دولت های رقیب حکومت اسلامی را تامین کند پس چرا باید به ان کمک مالی کنند؟!" لابد ادعایشان هم است که به این میگویند "تحلیل از دیدگاه منافع طبقاتی" !

 

اما جواب ایشان این است که دقیقا عکس این قضیه است، این تریبونال میتواند بخشی از کارزار تبلیغاتی ای باشد که برای تحت فشار گذاشتن حکومت اسلامی، در جهت سر براه و مطیع کردن ان (همان هدفی که تحریم های اقتصادی در نظر دارد) از طرف دول و محافل سرمایه جهانی مورد استفاده قرار گیرد. این دول و محافل در سوریه با مسلح کردن مزدوران خود خفت را بر گردن همقطار های ج.ا. در سوریه تنگ تر میکنند و در ایران میتوانند با استفاده از تحریم های اقتصادی (نوعی جنگ اعلام نشده بر علیه دولت سرمایه داری و مردم زحمتکش ایران) و کارزارهای تبلیغاتی ای نظیر این تریبونال به حکومت ج.ا. فشار بیاورند - فشار بیاورند چون هنوز مزدوران "ضد رژیمی" سرمایه جهانی در ایران جای پایی در جنبش ندارند وگرنه صحبت از فشار تبلیغاتی میگذشت و به سوی همان روندی که در سوریه شاهد هستیم کشیده میشد، یعنی جنگ تمام عیار. حضرت رحمانی و طرفداران "تریبونال لندن" بایست از خود بپرسند تا چه اندازه حاضرند در بازی خطرناک استفاده از یک نیروی ارتجاعی (سرمایه جهانی و مزدورانش چون عباس میلانی) بر علیه نیروی ارتجاعی دیگر (ج.ا.) داوطلب شوند !؟ و متعاقبا تا چه اندازه حاضرند به مطرح شدن مزدوران سرمایه جهانی، این جانیان پست فطرتی که هر جا نحس وجودشان قدم گذارده فقر و فلاکت و فحشا و بی حقوقی به ارمغان آورده، مزدورانی که هنوز در میان جنبش مردم ایران جای پایی ندارند -ولی به لطف دلار های امپریالیستی سریعا در حال تدارک برای جای پا سازی هستند تا در قیام آتی برای بر دیگر بر سرنوشت مردم سوار شوند- کمک کنند تا به لطایف الحیل این تریبونال و ان کنفرانس و دیگر تظاهرات کم کمک در میان جنبش مردم زحمتکش و تو سری خورده و بیحقوق ما جای پا باز کنند؟

 

یار قدیمی رحمانی، آذر ماجدی هم در نوشته ای ضمن توپیدن به کسانی که پته جریانات طرفدار پروژه مورد طرفداری سرمایه داری بین المللی را روی آب ریخته و اتصالات پشت پرده آنها را روشن کرده اند به این اعتراف میکند که مدتهاست از دول و سازمانهای سرمایه داری حمایت میشود، ولی طبق مثل معروف "کافر همه را به کیش خود پندارد" این لکه ننگ را شامل نه فقط گروه خودش و رهروان راه حکمت، بلکه شامل همه تشکل ها و گروه های چپ و سیاسی میداند. دقت کنیم چه میگوید: " تا آنجا که به دریافت پول از دولتهای مختلف سرمایه داری که بنوعی در سرکوب و کشتار در سطح جهان سهیم هستند، مربوط می شود، عمده احزاب و سازمان های اپوزیسیون و نهادهای مختلف اجتماعی، فرهنگی و هنری ای که توسط اپوزیسیون چپ در خارج کشور ایجاد شده است، از دولتی کمک مالی گرفته اند. در کشورهای مختلف اروپایی نهادهای بسیاری موجودند که بنوعی به سازمان های اپوزیسیون وابسته اند و اینها همه با کمک مالی دولت های مختلف تشکیل شده اند. دولت هایی که عضو سازمان ناتو هستند." اینجا معلوم میشود افشاگری رفقای اتحاد سوسیالیستی کارگری بیش از ۱۰ سال پیش از حزب حکمت پر بیراه نبود و آنچه "کمونیست کارگری" ها در ان زمان حاشا میکردند، یعنی رابطه مالی شان با دول سرمایه داری و امپریالیستی، امروز تایید میکنند. خوب معلوم است که جریاناتی مثل "کمونیست کارگری" و طرفداران حکمت با این سابقه زد و بند با دول سرمایه داری "عضو ناتو" نباید هم مشکلی در حمایت دول و جریانات سرمایه داری از "تریبونال" شان ببینند. آذر ماجدی با ادعای چپ بودن و "کمونیست کارگری" خواندن خود که مدتهاست بیشرمانه در کنار سلطنت طلب ها به وحدت عمل (و ای بسا پس فردا به وحدت نظر) میرسند طبق معمول سنواتی شان قصد لاپوشانی کردن منافع طبقاتی بورژوازی در برگزاری این خیمه شب بازی را دارند، خیمه شب بازی ای که متاسفانه با شرکت داوطلبانه قربانیان دسایس و جنایت همان بورژوازی برگزار شده...... که چه نشسته اید: "مژدگانی که گربه عابد شد....." و همپالگی های نئوکان و اجیر شده ای مثل عباس میلانی و شرکای برگزار کننده "تریبونال لندن"شده اند "متحدان زحمتکشان ایران" و کسانی که این سیاست سرمایه جهانی را افشا میکنند شده اند طرفدار ج.ا. .......... باز هم صد رحمت به سنگ پای قزوین، که به این وقاحت و پر رویی نیست

 

به قول شاملو: ای یاوه، یاوه، یاوه، خلایق، مستید و منگ، یا به تظاهر تزویر میکنید؟ از سحر هنوز مانده دو دانگی، ور تائبید و پاک و مسلمان، نماز را از چاوشان هنوز نیامده بانگی...

 

در نهایت طرز نگرش این افراد، با یا بدون هر علقه و بستگی تشکیلاتی و سازمانی و مالی به دولت های سرمایه داری غرب ، به جنبش مردم و قیام های محتمل آتی در کشور هایی مثل ایران را میتوان در آنچه امروز در سوریه میگذرد از پیش دید: از یکطرف مردمی به جان آمده از رژیمی سبع و ضد مردمی در تلاش انقلابند و به کرسی نشاندن حکومت مردمی. و از طرف دیگر جریانهای هر روز بیش از پیش وابسته تر به جهان سرمایه داری غرب ، سعی در گرفتن هژمونی در جنبش مردم دارند -انهم با تزریق دلارها و اسلحه ها و تدارکات نظامی از طرف سازمانهای جاسوسی و نظامی کشور های سر سپرده ای مثل ترکیه (با ان سابقه درخشان در سرکوب مردم کرد در کشور خود) و یا عربستان و امریکا (با سابقه سرکوب انقلاب در مصر و بحرین و سایر نقاط دنیا) -.

 

هدف این جریانات که طیف وسیعی از جنبش لیبرالی و اپوزیسیون پر طرفدار غرب (چه آشکار و چه پنهان) را در بر میگیرد در نهایت جلوگیری از انقلاب و مواجه کردن جنبش ضد دیکتاتوری و آزادیخواهی با سرنوشتی نظیر آنچه که بر سر انقلاب ۵۷ ایران، و انقلاب های مصر و لیبی و تونس و یمن آوردند است. در این گام برداشتن به سوی به زانو در آوردن حاکمان در ایران، همانند نقشه ای که در سوریه پیاده کرده اند، نقش این جریانات استفاده از حرکت مردمی( به طور مثال نیاز واقعی برای افشا ی هر چه بیشتر جنایات حاکمان کماکان مورد تایید سرمایه جهانی در ایران ) و موج سواری بر آن در جهت تهی کردن حرکت مردمی از هر هدف انقلابی و استحاله آن به سمت ابزاری در دست سرمایه جهانی برای معامله با دولت حکم در ایران و سر به راه یا جانشین کردن آنها با "نیروهای "خودی تر"ی که در این پروسه در حال پرورش و باز کردن جای پایی برای انها در میان جنبش مردمی هستند میباشد.

 

به این دلایل این جریانات، که امروز با تشکلات "تریبونال لندن" و دیروز با "کنفرانس اولاف پالمه" و صد ها نشست و سمینار ریز و درشت دیگر در شهر های جهان در صدد رتق و فتق کردن ناهمگونی های داخلی خود و شکل دادن به ما به ازای قابل قبول بورژوایی برای جنبش مردم ایران (نظیر آنچه در کنفرانس های ترکیه برای سوریه تشکیل دادند) هستند، همانند آنانی که در جنبش کارگری سنگ "مرکز همبستگی" (سولیداریتی سنتر) را به سینه میزنند، نه در صف دوستان ، بلکه در صف دشمنان انقلاب کارگران در ایران ایستاده اند.

 

بهمن فیروز

یازده ژوئیه ۲۰۱۲

 

* http://rahekargar.de/browsf.php?cId=1070&Id=11&pgn

 

 

** http://www.gozareshgar.com/10.html?&tx_ttnews%5Btt_news%5D=17724&tx_ttnews%5BbackPid%5D=23&cHash=ecf5e89a79398ac9082355bef58e42f8

 

 

 

 

مطلب فوق را میتوانید مستقیم به یکی از شبکه های جتماعی زیر که عضوآنها هستید ارسال کنید:  

تمامی حقوق برای سازمان کارگران انقلابی ايران (راه کارگر) محفوظ است. 2024 ©