سعید
سلطانپور،
شاعر انقلاب
محمّد
امین
محمّدپور
سلطانپور،
سعید ( متولّد
سبزوار 1319،
متوفّی تهران
1360 ) شاعر،
نمایشنامه
نویس، شهرت او
به سبب تیربارانش
در سال 1360 و شرکت
در شب های شعر
گوته درسال
منتهی به
انقلاب
ایران است.
او سرشناس
ترین شاعر
زندانیان
سیاسی در دهه 50
است.
سلطانپور
در خانواده ای
شهرستانی
متولّد شد. مادرش
آموزگار بود،
تحصیلات را تا
مقطع دبیرستان
در سبزوار
گذراند و خود
او نیز پس از
دوره
دبیرستان در
سال های 39-40 در
آموزشگاه های
جنوب تهران به
آموزگاری
پرداخت و در
سال 1340 در جنبش
اعتراضی
آموزگاران
شرکت کرد. " با
تاسیس هنرکده
آناهیتا به آن
پیوست و از
سال 1339 تا 1344
همگام با
آموزش به فعّالیّت
هنری پرداخت.
سعید در اجرای
نمایشنامه "
سه خواهر " اثر
چخوف همکاری
کرد و همزمان
با شرکت
سازنده
درتئاتر از
سالهای 44 تا 48
دوره دانشکده
هنرهای زیبا
را به پایان
رسانید " (
عبّاس
منصوران ) و
دبیر
دبیرستان های
تهران شد.
درسال
های
دانشجویی،
نمایشنامه
های " مرگ در برابر
" و " ایستگاه "
نوشته خود را
کارگردانی کرد.
او در سال 1347
انجمن تئاتر
ایران را با
همکاری ناصر
رحمانی نژاد
بنیان نهاد و
جنگ شعر " صدای
میرا " را که
در خلال سال
های 47- 40 سروده بود - در
بر دارنده 58
شعر و در
دویست صفحه -
به چاپ رساند
که همزمان با
آن کتاب
ممنوعه گردید
و ازسوی ساواک
پرونده او به
نام هنرمندی
خطرناک نشان
دار شد.
مجله "
خوشه " يكى از
معتبرترين
نشريه هاى
ادبى بود كه
براى مدّتى
تحت سردبيرى
احمد شاملو
منتشر مى شد و
به دليل
سانسور
حكومتى و
ساواك، عمر
كوتاهى داشت. از
آن جايى كه
مجله خوشه
محبوبيت ويژه
اى بين مردم
پيدا كرده
بود، درهمین
سال متصدیان
مجله خوشه شب های
شعری را با
عنوان شب های شعر
خوشه یا هفته
شعر خوشه
برگزار کردند
که در این شب
ها 110 تن از
شاعران نوگرا
از جریانات
مختلف شعری
سروده های خود
را در حضور
جمع کثیری از
دوستداران
شعر خواندند.
یکی از این
شاعران که
شعرش با
استقبال
مواجه شد سعید
سلطانپور بود.
" اشعار چریکی
او ... که علنا بر
ضدّ سیاست های
شاه و آمریکا
بود و با
صدایی پخته و
شورانگیز
خوانده می شد،
چنان همگان را
بر انگیخت که
عدّه ای رسما
احتمال شورش
دادند، و می
گویند
گردانندگان
شب های شعر که
مطلقا پیش
بینی چنین
ماجرایی را
نمی کردند پس
از یکی دو شعر
مصرّانه از او
خواستند که
خواندن شعر را
بس کند " ( شمس
لنگرودی، ص 584 – 585 ).
در سال 1348 نمایش
" دشمن مردم "
اثر ایبسن را
به نمایش
درآورد.
" در
نیمه دوم دهه
ی 1340، مخالفت با
حکومت و
تشکیلات
حکومتی شدّت
یافت، بخشی از
آن ناشی از
افزایش هیجان
میان
روشنفکران و
بخشی دیگر
ناشی از گسترش
همزمان و
جذّابیّت
نگرش انقلابی
در عرصه بین المللی
بود. مبارزات
الجزایری ها،
کوبایی ها و
ویتنامی ها و
همچنین جنبش
های رادیکال
دانشجویی در
اروپا و
امریکای
شمالی و جنوبی
تاثیر عظیمی
بر قشر
روشنفکر جهان
سوم از جمله
ایران داشت.
محدود ساختن
مجراهای
عمومی برای بیان
دیدگاه های
انتقادی که با
توقیف کانون
نویسندگان
ایران در سال 1349به اوج
خود رسید،
اعضای جوان و
فعّال
روشنفکری را
بیشتر به سوی
دو گروه عمده
چریکی
رادیکال
مارکسیست –
لنینیست
فداییان خلق و
سوسیالیست
های مسلمان
مجاهدین خلق
متمایل کرد " (
بهروز صص 54-51، ابراهیمیان
صص145-81 ). " اشعار و
نمایشنامه
های سلطانپور
درباره ی
ادبیّات و هنر
که عمیقا در
این فضای
سنگین غوطه ور
بود، مورد
مطالعه ی
رادیکال های
جوان قرار
گرفت. "
این نوع
ادبیّات
بعدها "شعر
چریکی" و "شعر
جنگل" نامیده
شد. استفاده
از واژه
"جنگل" اشاره
مستقیم به
نخستین قیام
چریکی
فداییان خلق
در جنگل های
سیاهکل نزدیک
رشت داشت " (
سماکار، صص62-260 ).
در سال 49 نمایش
نامه "
آموزگاران "
از محسن
یلفانی را بر
صحنه برد.
نویسنده و
بازیگران، هم
زمان دستگیر و
به شکنجه گاه
برده شدند. او
هم زمان کتاب "
نوعی از هنر،
نوعی از
اندیشه " را
پنهانی چاپ می
کند و در آن از
شعر و هنر
متعهّد و
مردمی دفاع می
کند و آن را
همچون سلاحی
می داند که در
معارضه و
مبارزه با خصم
سخت کارامد
است. در
بحبوحه جشن
های 2500 ساله
شاهنشاهی
نمایش نامه "
چهره های
سیمون مارشار
" نوشته برشت
را بر صحنه
برد. انتشار
مجموعه شعر "
آوازهای بند "
در سال 51 برایش سه
سال بازداشت
را در پی داشت.
در سال 57
مجموعه شعر "
کشتارگاه "
نشر می یابد.
تا آنجا
که به کیفیّت
اشعار و نوشته
های او درباره
ی ادبیّات و
هنر مربوط
است، شعرش گرم
و گیرا آمیزه
ای از عشق و
انقلاب بود.
سلطانپور در
عرصه ی شعر
انقلابی نیز
در جایگاه
ویژه ای قرار
دارد چرا که
او به جای
استفاده از
سمبل های
جانشین، از
واقعیّات
گویای جامعه
بهره برده
است. هر چند
اشعار
اوّلیّه
سلطانپور را غبار
ناراحتی و رنج
و درد از
نابسامانی
های میهن در
بر گرفته،
مفهوم سرخی در
آنها موج می
زند که با عزم
شوریدگان،
خشم وکین
سوزان را
متوجه ظالمان
و ستمگران می
کند.
تصاویرشعری
او از نوعی
شفّافیّت
مفاهیم و درک
و توصیف
برخوردار است
و در آن از
زندان و خون و
رگبار و
اعدامی و
انقلاب سخن می
رود. " واژه ها
در شعر او
فلّز گداخته
است، سنگین
وسوزان دل را
سوراخ میکند و
جایگیر می شود
" ( به آذین، ص 76 ).
نقطه قوّت
اشعارش در طرح
مسائل و شناخت
پدیده هاست.
این واقعیّتی
است که شعر
سلطانپور سرشار
از
رادیکالیزم
است. این
مسئله خصوصا
در دورهای که
این اشعار را
سروده چشمگیر
است. دوره ای
که در آن شعر
انفعال آور و نومید
از مبارزه را
شعرای
بازمانده
ازحزب توده و
جبهه ملّی
عرضه می
کردند؛ شعر
سلطانپور دقیقا
مقابل چنین
اشعاری
ایستاد به
همین دلیل از
وجهه و
اعتباری
بسیار در میان
جوانان طالب انقلاب
برخوردار شد.
نخستین شعر
سلطانپور در پانزدهم
خرداد سال 1342
خود نمایی می
کند. او با
اشعارش به
ستیز با خفقان
و سرکوب می
پردازد و پس
از آن رستاخیز
سیاهکل و بند
های پهلوی در
شعر او نمود
می یابد.
از 18 تا 27
مهر 1356 - یازدهم
تا نوزدهم
اکتبر 1977-
ده شب شعر
خوانی به
وسیله
نویسندگان و
شاعران در
انجمن فرهنگی
ایران و آلمان
( موسوم به
انستیتو گوته
) در دانشگاه
صنعتی تهران
برپا شد (
موذن، 1357 ). به دو
هزار نفر کارت
دعوت داده می
شود، بیش از
ده هزار نفر
به درون
دانشگاه می آیند.
برای نخستین
بار حدود شصت
تن از شاعران
و نویسندگان
برجسته شهرها
آثار دیگر خود
را در برابر
هزاران
شنونده
مشتاق، که
بیشترشان
جوانان شهری و
دانشگاه دیده
بودند،
خواندند.
سلطانپور كه
عضو هیات
دبیران كانون
نويسندگان
بود از نخستین
شب شعر بیان
داشت که از
پایگاه کانون
نویسندگان
ایران به شعرخوانی
می پردازد و
از شب پنجم
شعر" در بند
پهلوی
" و"
کشتارگاه " را
می خواند. "
سخنرانان که
سال های
سانسور را پشت
سر گذاشته
بودند از این
موقعیّت برای
نشان دادن
مخالفت خود با
رژیم، از
زاویه
ایدئولوژی
های مختلف، به
گونه ای موثر
بهره بردند.
بعضی از آنها،
مانند سعید
سلطانپورکه
تازه از
زندان
آزاد شده بود،
از رفقای
فدایی خود
تجلیل کردند "
( بهروز، 85 ). " این
ده شب در
تاریخ فکری
جدید ایران
اهمّیّت قاطع
دارد. این شب
ها رابطه ی
میان هنرمندان
و مخاطبان
آنها را نزدیک
تر ساخت و به
بالا بردن
آگاهی سیاسی
دانشجویان
دانشگاه و
شاگردان
دبیرستان کمک
کرد. شب های
شعر این امکان
را نیز به
وجود آورد که
اپوزیسیون شکلی
مسالمت
آمیزتر از
مقاومت در
برابر حکومت را آزمایش
کند. به دلیل
این عوامل، شب
های شعر سر
آغاز موج
اعتراض هایی
دانسته می شود
که تنها چند
ماه بعد
شهرهای ایران
را فرا گرفت " (
همان، ص89 ).
مقاومت
سلطانپور
آفرینش هنری
در گستره ی
جامعه است.
نمایشنامه " عبّاس
آقا، کارگر
ایران
ناسیونال " از
کارهای
انتقادی اوست
كه به لحاظ
فرم كاملاً
تجربى و غير
قراردادى بود
و به عنوان
نخستين تئاتر
مستند ايرانى
بر بنياد
زندگى واقعى
يك كارگر معترض،
سه ماه پس از
خيزش مردم در ۲۲
بهمن ۵۷، به
روى صحنه آمد
و تبلور فریاد
هزاران کارگر
علیه
کارگزاران
جدید دولت و
سیستم از هم
پاشیده
مملکتی بود.
در قسسمتی از
نمایش، او
نظام حکومتی
را به اتوبوس
آشفته و کج
راهی تشبیه می
کند که دو
راننده دارد و
به جای رفتن
به محله کارگران
جلوی در بازار
بارش را خالی
می کند.
در سال 1359
هنگام پخش
تراکت در
تهران، در
خیابان
انقلاب، به
وسیله گشت
سپاه دستگیر
می شود. با داد
و فریاد،
جنجال
خیابانی به
راه می اندازد
و در میان
مردم ناپدید
می شود. در
هفدهم بهمن
ماه 1360 نخستین
میتینگ پس از
انشعاب "
اقلیّت " از "
اکثریّت "
سازمان چریک
های فدایی خلق
را تدارک می
بیند، بناست
که خود او
چکامه ای در
میدان آزادی
بخواند. نزدیک
به چهل هزار
نفر به سوی
میدان روانه می
شوند.
پاسداران در
لباس رسمی
حمله می آورند
و تظاهرات به
خون کشیده می
شود. جهانگیر
قلعه میاندوآب
کارگر
کمونیست
ربوده می شود
و پس از شکنجه
با گلوله هایی
در دهان و چشم در
سردخانه ی
پزشک قانونی
یافته می شود
و سعید چکامه
ی " جهان
کمونیست " را
می سراید.
در 27
فروردین 1360 در
شب عروسی اش
به وسیله
پاسداران
کمیته ی کوی
کن دستگیر و
در بند 209 که در
اختیار سپاه
پاسداران بود
زندانی است.
به او ابلاغ
می شود که به
خاطر عضویّت
در سازمان
چریک های
فدایی خلق
بازداشت شده
است. از او می
خواهند که
توبه نامه ای
بنویسد و در بیانیه
یا مصاحبه ای
علیه سازمان
فداییان اقلیّت
موضع بگیرد.
یک دست سعید
را به لوله ی
شوفاژ و دست
دیگرش را به
لوله ی فلزّی
در سلول بسته بودند،
با باز و بسته
کردن مکرر در فلزّی
او را شکنجه
کردند و در
همین جریان
یکی از
بازوهایش را
شکستند. فصل
بهار را طاقت
آن نبود که
شاهد خاموشی
فریادی باشد
که از گلوگاه شاعری
مبارز برمی
خواست، با
شتاب، بار این
غم را در 31
خرداد به
تابستان سپرد.
او برای جنبش
چپ امروز چون
گلسرخی شهید
باقی مانده
است.
منابع:
1 . بروجردی،
مهرزاد.
روشنفکران
ایرانی و غرب.
تهران: پژوهش
فروزان، 1378
2 . بهروز،
مازیار.
شورشیان
آرمانخواه (
دلایل ناکامی
چپ در ایران )،
تهران:
ققنوس،1380
3 . بهروز،
مازیار.
تامّلی بر
شورشیان
آرمانخواه،
تهران:
اختران، 1386
4 . به
آذین. از هر
دری، تهران:
دوستان، 1382
5 . بن
سایق ، میشل.
مقاومت
آفرینش است،
تهران: چشمه، 1383
6 . سماکار،
عباس. من یک
شورشی هستم،
لس انجلس، 2001
7 . سلطانی،
کیوان. اعدام
سلطانپور
جنایتی در گذشت
زمان، بی جا،
بی تا
8 . موذّن،
ناصر. ده شب.
تهران:
امیرکبیر، 1357
9 . منصوران،
عبّاس. کتاب
سعید
سلطانپور، بی
جا، بی تا
10 . بی
نا، شب های
شعر گوته،
تهران:
مروارید، 1380
11 . از
سلسله
گفتارهای
رادیویی "
صدای
سربداران " (
هنر و
انقلاب)،1370 – 1368
12 . شمس
لنگرودی.
تاریخ تحلیلی
شعر نو، تهران:
مرکز، 1377
13 . نشریه
کارگر
سوسیالیست.
شماره 54، تیر
ماه 1377
14 . Redical islam:The Iranian
Mojahedin .London . 1978 . Ervand Abrahamian