توسعه
پایدار، در
گروِ نقش موثر
اکثریت زنان
مازیار
واحدی
جمهوری
اسلامی ید
طولائی در بی
محتوا کردن مفاهیم
دارد. انقلاب
یکی از این
مفاهیم است.
حاکمیتی که
سوار بر موج
انقلاب خود را
به مردم کشورمان
تحمیل کرد در
طول نزدیک به
چهاردهه حکمرانی
خود، کار
را به جائی
رسانده که بخش
بزرگی از
جامعه در
برابر هر نوع
دگرگونی
اساسی و
انقلابی موضع
گیری داشته باشد.
آنها درهمان
فردای انقلاب،
انقلاب را
کشتند و ضد
انقلاب را جای
انقلاب به
مردم قالب
کردند.
تقویت
نهادهای مردم
سالار و تشکل
های مردمی شعار
دیگری است که
همه نهادهای
ریز و درشت
حکومتی با
استفاده
ابزاری از آن
سعی دارند این
نهادها را از
محتوی خالی
کنند. آنها
تنها نهاد و
تشکلهائی را
برمی تابند که
بنوعی گوش به
فرمان آنها
باشند، آنها
را تبلیغ کنند
و در نهایت
اگر قرار است
انتقادی
بکنند مخاطب
آنها و کسانی
که می توانند
کاری انجام
بدهند بالائی
ها باشند.
نگاه رو به
پائینی ها و
توده های مردم
داشتن ممنوع
است. مردم
پائین دست و
آنهائی که اگر
دخالت کنند،
می توانند
مسئولین را
وادار به
پاسخگوئی کنند
بین این
نهادها نقشی
ندارند.
دخالتگری
زنان در حوزه
محیط زیست نیز
مورد دیگری
است که اخیرا
از سوی آنها
بکار گرفته می
شود. همین
چندی پیش بود
که با ژاپنی
ها سمینار مشترکی
تحت عنوان
زنان، صلح و
توسعه پایدار
برگزار کردند.
معصومه
ابتکار در
همین رابطه
گفت از
آنجایی که
توجه به نقش
زنان در حفاظت
از محیط زیست
بسیار مورد
توجه ما است،
این مسئله به
صورت یک راهبرد
در ابعاد
مختلف در چند
زمینه اجرا
شده است. به
گفته وی توانافزایی
زنان روستایی
اطراف دریاچه
ارومیه، و
آموزش
کشاورزی
سازگار با
تغییر اقلیم و
کشاورزی
پایدار به آنها
یکی از این
راهبردها است.
درک رئیس
سازمان حفاظت
از محیط زیست
از دخالتگری
زنان بقدری
طبقاتی است که
بخوبی جوهر
خود را به
نمایش می
گذارد. وی می
گوید توانافزایی
زنان در توسعه
برنامههای
کارآفرینی
سبز و توانافزایی
زنان در
مشاغلی که به
اهداف توسعه و
حفاظت محیطزیستی
بیانجامد،
نیز از دیگر
برنامه های
ماست. در این
سیاست نقش و
دخالتگری
میلیونها
میلیون زنان
کشورمان
کجاست که به
دلیل سیاست
های مخرب
اقتصادی آنها
و تبعیض های
جنسیتی
حکومتی یا به
کنج خانه ها
رانده شده اند
و یا اینکه در
تکاپوی تامین اولیه
ترین نیازهای
زندگی خود و
خانواده خود عطای
کارآفرینی و
توسعه را به
لقایش خواهند
بخشید؟
دردناک
است ولی واقعیت
دارد. در
جمهوری
اسلامی زنانی
هم که به نوعی
وارد گردونه
حاکمیت می
شوند در پیِ
پیش بردن
سیاست هائی
هستند که در
نهایت اگر نقشی
برای زنان در
نظر می گیرد
نقشی حاشیه ای
است. ابتکار
با این شعار که
نقش زنان در
تحقق اهداف
توسعه پایدار،
و یا در حفاظت
از اکوسیستم
نبایستی
نادیده گرفته
شود شروع می
کند، اما در
نهایت نقشی را
که برای زنان
در دفاع از
محیط زیست
قایل است تنها
به نقش زن در
خانواده و یا
مخالفت یک دختر
با شکارچی
بودن پدرش
کاهش می دهد.
در
اجلاس سازمان
ملل در سال ۱۹۹۲
با موضوع
توسعه و محیط
زیست، زنان به
عنوان یک گروه
اصلی معرفی
شدند که دستیابی
به توسعهی
پایدار بدون
وجود آنها
امکانپذیر
نیست. بر این
اساس، سیاستهایی
که امکان
دخالتگری
زنان و مردان
بطور مشترک در
فرآیند توسعه
را نادیده
بگیرند، در بلندمدت
موفق نخواهد
بود. در کشور
ما شاهد هستیم
که زنان در
تصمیمگیریها
دخیل نیستند.
آنها در
سیستمی چنین مردسالارانه
اگر هم به
حلقه حاکمان
وارد بشوند،
از الگوی تفکر
و تصمیمگیری
مردسالارانه
و مردانه
پیروی میکنند.
البته منظور
از مردانه و
یا زنانه بودن
تفکر بیشتر
اشاره به آن
گفته جررارد
هافستد جامعه
شناس هلندی
دارد که می
گوید
فاکتورهایی
که در جامعه
بروز میکنند
را میتوان به
فاکتورهای
زنانه یا
مردانه تشبیه
کرد. بر این
اساس، جوامعی
که به رقابت،
ثروتاندوزی،
و تأکید بر
جداسازی نقشهای
جنسیتی بهای
بیشتری میدهند
جوامعی
مردگرا یا
مردنما
شناخته میشوند.
در برابر این،
جوامعی که
توجه به تغذیهی
فرهنگی و مادی
شهروندان،
کیفیت در
برابر کمیت،
برابری زن و
مرد، و از بین
بردن تعاریف
جنسیتی معروف
اند، جوامعی
زننما شمرده
میشوند.
اگر
توسعه پایدار
قرار است به
عنوان اصلی
زیر بنایی
مورد توجه
قرار بگیرد،
پس بایستی به
حضور و مداخله
مستقیم، بدون
واسطه و حداکثری
زنان کشورمان
و بویژه زنان
طبقات پائین
دست جامعه در
تصمیم گیری ها،
که اتفاقا
بیشترین آسیب
از تخریب محیط
زیست نیز
متوجه آنهاست،
پای بفشاریم.
بسیار
مایلم بار
دیگر بر اهمیت
توسعه پایدار تاکید
کنم. توسعهی
پایدار، به
آیندهی
مشترکی اشاره
میکند که به
زودی از راه
میرسد،
مفهومی که با
محیط زیست
پیوند خورده و
در واقع به
راهکارهای
حفاظت از
منابع طبیعی
نگاهی ویژه
دارد. توسعهی
پایدار با
رویکرد زیستمحیطی،
توسعهای است
که نیازهای
نسلهای
کنونی را بدون
خدشه وارد
کردن به توانایی
نسلهای
آینده در تأمین
نیازهایشان
برآورده سازد.
روندی از
توسعهی
اقتصادی که
منابع را
تحلیل نمی برد
و هزینههای
زیستمحیطی
منفی برای
احیای کرهی
زمین ایجاد نمی
کند.