عاقبت
اتصالیون *
البرز
دماوندی
درگیری در
میان جناح های
مختلف حاکم بر
ایران ابعاد
تازه ای می
یابد. فرمانده
سپاه پاسداران
ظلم، علی
جعفری، اخیرن
هشدار داده
است که دشمن
به دنبال ترور
مقامات
بلندپایه
نظام است. این
هشدارها برای
کسانی که با
سیستم
مافیایی حاکم
بر ایران آشنا
هستند، معنی
خاصی دارد و
بیش از آن که
واقعن هشداری
واقعی در
برابر ترور
مقامات رژیم
از سوی
بیگانگان
باشد، تهدیدی
داخلی برای
مرعوب ساختن
رقبای فعلی و
شرکای سابق
است.
بگذارید
برای روشن تر
شدن موضوع کمی
به عقب بازگردیم
و دور جدید
درگیری ها بین
رهبر و احمدی
نژاد را مرور
کنیم. احمدی
نژاد مطلع شد
که حیدر
مصلحی، وزیر
اطلاعات، در
حال گردآوری
اطلاعاتی در
باره فسادهای
مالی و
ارتباطات
خارجی افراد
نزدیک به او و
مشخصن هسته
اصلی به
اصطلاح "حلقه
ارومیه" و در
راس آن ها
اسفندیار
رحیم مشایی
است،
بنابراین از
او خواست که
استعفا بدهد.
مصلحی هم
استعفا داد،
اما بلافاصله
حکم حکومتی
رهبر به او
فرمان داد که به
کار خود ادامه
دهد. احمدی
نژاد ۱۱ روز
خانه نشین شد.
جلسات هیات
دولت به محاق
تعطیل رفت.
طرح عدم کفایت
رئیس جمهور با
امضای ۱۰۰
نماینده
تحویل هیات
رئیسه شد.
احمدی نژاد با
نارضایتی
سرکار بازگشت
اما به مصلحی
اجازه نداد در
جلسه هیات
دولت شرکت
کند. هیات
رئیسه مجلس به
اشاره رهبری
طرح عدم کفایت
را مسکوت گذاشت.
براساس
اطلاعات
گردآوری شده
در وزارت
اطلاعات و
اطلاعات
سپاه، تعداد
زیادی از
نزدیکان احمدی
نژاد و مشایی
دستگیر شدند.
دستگیری ها به
نزدیکترین
افراد به
مشایی رسید.
محمد شریف
ملکزاده،
رئیس شورای
عالی
ایرانیان خارج
از کشور
دستگیر شد.
هدف از این
دستگیری بیش
از هرچیز وصل
کردن مشایی به
خارج از کشور
و احتمالن
آمریکا و
اسرائیل است.
احمدی
نژاد که از
این دستگیری
ها به وحشت
افتاده بود و
بیم آن را
داشت که به
افراد ی چون
مشایی و رحیمی
و بقایی که
حلقه نزدیکان
او را تشکیل
می دهند سرایت
کند، کابینه
خود را خط
قرمزقرار داد و
قوه قضاییه را
از عبور از
این خط قرمز
برحذر داشت،
در غیر این
صورت مسائل را
با مردم درمیان
خواهد گذاشت.
این تهدیدی
است که همیشه
در این گونه
موارد صورت می
گیرد و از آن جا
که تاروپود
این رژیم با
انواع فسادها
و ستم ها در هم
تنیده شده، و
افشای تنها
گوشه ای از آن
ها از سوی یکی
از مقامات سطح
بالای رژیم می
تواند کلیت آن
را به خطر
بیندازد،
معمولن جدی گرفته
می شود.
بنابراین
خامنه ای دستور
داد کمی فتیله
ها پایین
کشیده شود و
ماجراها
رسانه ای
نشوند، اما در
عین حال به
قوه قضاییه و
دستگاه های
اطلاعاتی
دستور داد که
به کار خود
ادامه دهند.
سپاه هم تمام
قد به حمایت از
او برخاست.
صادق
لاریجانی که
پشت اش به رهبری
و سپاه گرم
شده بود به
احمدی نژاد
پاسخ داد که
دستگاه قضایی
برای مبارزه
با خاطی خط
قرمزی ندارد.
احمدی نژاد هم
به "برادران قاچاقچی"
خود در سپاه و
بسیج و نیروی
انتظامی و دستگاه
های اطلاعاتی
که از بنادر و
ورودی ها و
خروجی هایی
"غیرقانونی"
در اقصا نقاط
کشور برای
وارد و صادر
کردن انواع و
اقسام کالاها
استفاده می
کنند، هشدار
داد.
دیگر درنگ
جایز نبود.
جعفری
فرمانده سپاه
با قاطعیت
وجود چنین
بنادر و
ترمینال هایی
را رد کرد. اما
مهم تر از آن
تهدید ضمنی او
به ترور مقامات
بالا از سوی
به اصطلاح
دولت های
بیگانه بود که
پیام نهفته در
آن برای احمدی
نژاد کاملن روشن
است. سپاه،
بیت رهبری و
روحانیت قم،
هریک بنا بر
منافع خود، به
این نتیجه
رسیده اند که
حلقه
اتصالیون را
برای همیشه از
صحنه سیاست
ایران خارج
کنند. ادعای
ارتباط
مستقیم با
مهدی ضرورت
وجودی ولی
فقیه را از
میان برمی دارد.
کسی که
مستقیمن از
مهدی دستور
بگیرد دیگر
تابع ولی فقیه
نیست. ضمن این
که یکی از
بزرگترین
کالاهای
روحانیت را که
همانا تبلیغ
مهدی موعود
است از اعتبار
ساقط می کند.
روحانیت قرن
هاست که با
عرضه این جنس
به مردم، منافع
مادی و
اتوریته
معنوی سرشاری
کسب کرده است.
برای سپاه هم
تاریخ مصرف
احمدی نژاد به
پایان رسیده
است. از نظر
سپاه رسالت
احمدی نژاد
تنها در تضمین
عقد انحصاری
قراردادهای
پرسود دولتی
با شرکت های
سپاه و در راس
آن ها قرارگاه
خاتم معنی می
یافت، تا
مبادا
ماجرایی شبیه
فرودگاه امام
و عقد قرارداد
تامین امنیت آن
با یک شرکت
ترکیه ای
تکرار شود.
اما ماجرا تنها
در این خلاصه
نمی شود. وقتی
احمدی نژاد میرکاظمی
را به وزارت
نفت برگزید و
او هم بلافاصله
سوآپ
(قراردادهای
معاوضه ای)
نفت را متوقف
کرد، لطمه
شدیدی به
سودهای
میلیاردی شرکت
های سپاه که
در این زمینه
ها فعال بودند
وارد آمد.
اکنون با تکیه
زدن یک
فرمانده سپاه
بر وزارت
پرسود نفت،
پرده آخر این
نمایش هم به اجرا
درآمده است.
دیگر شرکت های
وابسته به سپاه
به آسانی بر
تمام
قراردادهای
نفتی چه در
زمینه اکتشاف
و استخراج و
چه در زمینه
حمل و نقل و
سوآپ و ... چنگ می
زنند، بدون
این که رقیبی داشته
باشند.
برای دیدن
نمایش بعدی
باید تا
اسفندماه و
انتخابات
مجلس صبر کرد.
انتخاباتی که
چنان رسواست
که حتی محافظه
کارترین بخش
های اصلاح
طلبان هم از
آن تبری می
جویند. احمدی
نژاد که اکنون
حدود ۳۵ تا ۴۰
نماینده در
مجلس دارد،
خیز برداشته
تا دو سوم
کرسی ها را از
آن خود کند. او
هنوز
فرمانداری ها
را در اختیار
دارد که
انتخابات را
برگزار می
کنند. اما با
مسئله رد
صلاحیت ها از
یک سو و هیات
های نظارت
شورای نگهبان
از سوی دیگر
مواجه است.
سپاه هم در
این میان
بیکار ننشسته
و بیش از ۱۱۰۰۰
ملبغ سپاهی و
بسیجی را به
سراسر کشور
گسیل داشته
است تا از هم
اکنون زیرآب
احمدی نژاد و
باند او را
بزنند. به نظر
می رسد که سه
جناح (روحانیت
طرفدار رژیم،
بیت رهبری و
سپاه
پاسداران) در
حذف احمدی
نژاد و باند
او به هر قیمت
ممکن به توافق
رسیده اند. درعین
حال به درستی
پیش بینی می
کنند که در جریان
این حذف
مقاومتی از
سوی
اپوزیسیون
صورت نخواهد
گرفت. تمامی
طیف های
اپوزیسیون به
قدر کافی از
باند احمدی
نژاد متنفر
هستند که حتی
در برابر حذف
فیزیکی آنان
برخوردی منفعلانه
داشته باشند.
پس آویزان شدن
مردم از اختلافات
بالایی هم
منتفی می گردد.
البرز
دماوندی
۶ آگوست
۲۰۱۱
* وجه تسمیه
این نام از دو
بابت است:
اول این که
این عده بر
این باورند و
از ابراز آن
نیز ابایی
ندارند که به
عالم غیب به
طور اعم و با
مهدی موعود به
طور اخص
مستقیمن
اتصال دارند.
دویم این
که دیگران
براین باورند
که اینان از نظر
مغزی اتصالی
دارند.