موج
جدید سرکوب را
می توان و
باید در هم
شکست!
ارژنگ
بامشاد
رهبر
رژیم در
سخنرانی ۲۵
شهریور خود در
جمع سپاه گفت
"دشمن برای
نفوذ فرهنگی
سعی میکند
باورهایی که
جامعه را سرپا
نگه داشته دگرگون،
مخدوش و در
آنها رخنه
ایجاد کند... نفوذ
اقتصادی و
امنیتی در
مقابل نفوذ
فکری، فرهنگی
و سیاسی اهمیت
کمتری دارد، البته
مسئولان
گوناگون از
جمله سپاه
جلوی نفوذ
امنیتی را با
کمال قدرت میگیرند،."
تاکید خامنه
ای بر نقش
سپاه، به
عنوان "دولت" خصوصی
دستگاه ولایت
در سرکوب نشان
می دهد که او
از وضعیت
امنیتی کشور
نگران شده
است. به یاد
بیاوریم که او
در سخنانش در
روز ۲۱ تیر ۱۳۹۴، در
دیدار با
گروهی از
دانشجویان بسیجی
دانشگاه های
کشور از نفوذ
دوباره ی
مارکسیسم در
دانشگاه های
ایران ابراز
نگرانی کرد و
مارکسیست ها
را به گرفتن
پول از آمریکا
متهم کرد. همه
قرائن نشان می
دهد که شعار
مبارزه با "نفوذ
دشمن" در
سخنرانی های
اخیر علی
خامنه ای، اسم
رمز موج جدید
سرکوب باشد که
اکنون نشانه
های آن را به
خوبی مشاهده می کنیم.
شهادت
رفیق شاهرخ
زمانی، کارگر
کمونیست، حلقه ای
از زنجیرۀ موج
بلند سرکوبی
است که با
اشاره مستقیم
رهبر به راه
افتاده و
مسئولان رژیم
هم در صدد
توجیه آن
برآمده اند،
تا جائی
که محسنیاژهای
سخنگوی
دستگاه قضایی
در نشست خبری
روز یکشنبه ۲۹
شهریور ۱۳۹۴ در باره قتل
خاموش شاهرخ
زمانی گفت: " افرادی که
متهم هستند یا
محکوم میشوند
اگر نگوییم که
ممکن است
بیشتر از سایر
افرادی که در
جامعه هستند
دچار مشکل میشوند
حداقل می توان
گفت که همانند
مردم مشکلاتی
برای شان به
وجود می آید.
مگر افرادی که
در زندان بهسر
نمیبرند
دچار سکته نمیشوند؟
زندانی هم
همینطور است.
اینکه دلیل
سکته این فرد
چیست در حال
بررسی است و
پزشک باید نظر
نهایی را
اعلام کند.
همچنین اقدامات
قضایی در مورد
این که سکته
چه علتی داشته
در حال بررسی
است و نتیجهای
اعلام نشده
است". اما قتل
خاموش شاهرخ
زمانی تمام
ماجرا نیست.
محمود صالحی
به ۹ سال
زندان محکوم
شده است. علی
نجاتی و چند
فعال کارگری
دیگر، در
روزهای اخیر
بازداشت شده اند.
نیروهای
امنیتی در روز
چهارشنبه ۲۶
شهریور طی
مراجعات
جداگانه به دو
واحد مسکونی
در تهران و
کرج حسین
جندقیان،
سیامک
ملامحمدی
(ژووان)،
کیانا (دیدار)
کریمپور،
سپهرداد
صاحبان و
مهربان
کشاورزی، از فعالان
دانشجویی را
بازداشت و به
زندان اوین
منتقل کردند.
موج
جدید سرکوب با
نام رمز
مقابله با
"نفوذ دشمن"
پس از شکست
هسته ای رژیم،
تنها در سطح
فعالان و کنشگران
کارگری، مدنی
و دانشجوئی محدود
نمانده است.
با تصویب
قانون حمایت
از آمران به
معروف و ناهیان
از منکر ، جذب
و سازماندهی
گروه های ۱۰
نفره امر به
معروف و نهی
از منکر در
جامعه برای تذکر
لسانی آغاز
شده و تاکنون چهار
هزار و ۶۰۰
گروه برای
تذکر لسانی در
جامعه تشکیل و
آماده اقدام
شده است. اعزام
گروهای سرکوب
بسیجی به
خیابان ها نیز
تنها به بهانه
"امر به معروف
و نهی از منکر"
نیست. طرح
"پاک"سازی
خیابان های
شهرها نیز در
راستای هجوم
نیروهای بسیجی
و سرکوبگر به
خیابان ها
برای مرعوب
ساختن مردم صورت می
گیرد. جعفري
دولتآبادي دادستان
عمومي و
انقلاب تهران می
گوید: "زنان
آسيبديده هم
از لحاظ
ارتكاب جرم و هم از
لحاظ آسيب
اجتماعي در
جامعه مشكلاتي
را به وجود ميآورند
كه بخشي از
علل مشكلات به
دادستاني و سازمان
بهزيستي
برنمیگردد
اما تبعات و
مشكلات ناشي
از آن متوجه
سازمان
بهزيستي و
دادسرا است" او
سپس با به شکلی
وقیحانه و با
اشاره به چهرۀ
به اصطلاح "نامناسب"
شهر می گوید: "متاسفانه
چهره پايتخت
در چهارراهها
و برخي اتوبانهاي
پرتردد مناسب
نيست و كودكان
دستفروش، سيدي
فروشها، گلفروشها،
متكديان و...
چهره تهران را
نامناسب كردهاند.
هر دستگاهي
بايد مسئوليتهاي
خود را در اين
مساله بپذيرد
و با يك اقدام مشترك
به پاكسازي
نامناسب چهره
پايتخت اقدام
شود." در همین
راستا، سردار
خانچرلی فرمانده
انتظامی ویژه
غرب استان تهران
می گوید:" افزایش
ضریب امنیت با
اجرای برنامه
هایی از قبیل
افزایش گشت
های انتظامی، هدفمند
کردن واحدهای
گشتی و
بازخوردگیری
از عملکرد
آنها، هوشمندسازی
گشت های
انتظامی، توجه
ویژه به یگان
امداد و
تمرکزی کردن
فعالیت آنها، تجهیز
یگان های
انتظامی به
موتورسیکلت، اجرای
طرح های امنیت
اجتماعی، تعامل
مطلوب با
مسئولان
قضایی و حمایت
موثر آنها از
اجرای طرح ها
محقق خواهد شد
و شهروندان در
آینده خروجی مناسبی
از اجرای طرح ها
خواهند دید.
نظارت بر
فعالیت
تالارها و باغ
تالارها در
دستور کار
پلیس غرب
استان تهران
قرار گرفته و
به همین جهت
با حضور
نامحسوس
عوامل
انتظامی در تالار
و باغ
تالار،عملکرد
این اماکن زیر
ذره بین پلیس
قرار گرفته
است".
نگاهی
به پیوند
درونی این
موضع گیری ها
و سیاست های
عملی کنترل
شدید فضای
شهری از یک سو
و دستگیری
فعالان و
کنشگران مدنی
و سیاسی از
سوی دیگر،
تردیدی باقی
نمی گذارد که
سیاست مقابله
همه جانبه با
جسارت مردم پس
از توافق هسته
ای، راهبرد
دستگاه ولایت
برای شرایط
جدید است. این
سیاست از یک
سو، جناح رقیب
را که از
فوران خشم
مردم می ترسد،
منفعل
کرده و فضای
کشور را پیش
از انتخابات
به گونه ای
ویژه، امنیتی
می کند و از
سوی دیگر با
هر نوع تعرض و
پیشروی مردم مقابله
می نماید. دستگیری
رهبران صنفی
معلمان پس از
آخرین گردهم
آئی بزرگ
معلمان کشور،
در همین راستا
انجام گرفته
است. دستگاه
ولایت و
نهادهای
سرکوبگر تحت
امرش و قوه
قضائیه گوش به
فرمان، با در
پیش گرفتن
سیاست سرکوب
همه جانبه، می
خواهند کنترل
اوضاع را به
طور کامل در
دست داشته
باشند و هم از
واکنش های
هوشیارانه
مردم ممانعت
به عمل آورند
و هم ناتوانی
جناح رقیب را
به او یادآور
شوند و یک بار
دیگر تاکید
کنند که "قدرت
دردست کیست!".
سرکوب
سازمانیافته
و همه جانبه
کنونی،
سرنوشت محتوم
مردم ما نیست.
این سیاست
باید در هم
شکسته شود.
واکنش مردم در
مراسم
خاکسپاری
شاهرخ زمانی و
انعکاس وسیع
این جنایت،
نشان داد که
می توان و
باید دست به
مقابله زد.
این که سخنگوی
قوه قضائیه
مجبور می شود
نسبت به این
"قتل خاموش"
واکنش نشان
دهد، از قدرت
واکنش مردم و
فعالان و گروه
های سیاسی در
داخل و خارج
از کشور خبر
می دهد. چنین
موجی را نیز
باید در برابر
تلاش رژیم
برای دستگیری
زنان قربانی
آسیب های
اجتماعی و
کودکان نان
آور خانواده و دیگر
قربانیان
آسیب های
اجتماعی که بی
شرمانه آنها
را "اراذل و
اوباش" می
نامند، در پیش
گرفت. در
برابر
هر دستگیری
فعالان سیاسی،
کارگری،
دانشجوئی و مدنی
نیز باید
واکنش نشان
داد. نباید
اجازه داد
سیاست
رذیلانه
سرکوب هدفمند
و سازمانیافته
به اهداف خود
برسد. موج
اعتراضات
ایرانیان در
سراسر جهان به
"قتل خاموش"
شاهرخ زمانی
نشان داد که
می توان افکارعمومی
مردم جهان را
به اعتراض به
دولت هایشان
تشویق کرد.
این فشار باید
از سوی این
دولت ها، که
همه برای شرکت
در
قراردادهای
اقتصادی صف کشیده
اند، بر دولت
و رژیم ایران
وارد آید تا با دامن
زدن به
اختلافات
درونی رژیم، تیغ
سرکوب را کند
تر سازد و
مانع جنایت
های بیشتری
شود.
اگر
اقدامات
اعتراضی
فعالان سیاسی
و مدافعان
حقوق بشر در
خارج از کشور
می تواند تجمع
در مقابل سفارتخانه
های رژیم را به
مراکز اعتراض
گسترده جهانی
علیه این
جنایات تبدیل
کند، در داخل
کشور،
همبستگی با
خانواده های
زندانیان
سیاسی، گردهم
آئی های
گسترده در
کنار خانواده
های
دستگیرشده
گان جلو
زندان ها و
درخواست
آزادی زندانیان
سیاسی و
عقیدتی،
همیاری و همگامی
با اعتراضات و
اعتصابات
کارگران،
معلمان،
پرستاران و
دیگر گروه های
کار و زحمت و
انعکاس
گسترده اخبار
این اعتراضات
و تبدیل شبکه
های گوناگون
اجتماعی به
وسیله ای برای
در هم شکستن
دیوار سانسور
و سکوت، می
تواند راه
مناسبی با موج
جدید سرکوب
باشد. می توان
و باید در
برابر حملات
بسیجیان و
گروه های
"پاکسازی" در
خیابان ها،
زنجیره های
انسانی
سازمان داد تا
مانع دستگیری
زنان آسیب
دیده، کودکان
نان آور
خانواده و
دیگر قربانیان
آسیب های
اجتماعی شد.
باید
جنبش عظیم
توده ای به
راه انداخت تا
سیاست سرکوب و
ارعاب
سازمانیافته
را در هم شکست.
در شرایطی
قرار داریم که
می توان و
باید با
سازماندهی
همگامی های
توده ای، موج
جدید را در هم
شکست.
دوشنبه
۳۰ شهريور
۱۳۹۴ برابر با
۲۱ سپتامبر ۲۰۱۵