گفتمان
سلطنتطلبی
حسن
مرتضوی
کافیست
در صفحات
سلطنتطلبان
چرخی بزنید یا
در توییتر،
کامنتهای
آنان را خطاب
به کسانی
بخوانید که به
«رضا»شان نقدی
کرده باشند.
حجم این همه
توهین رکیک و
سرشار از
اشارات
جنسیتی،
نژادپرستی،
قومپرستی و
قلدرمنشانه
از زبان تحصیلکردگان
عمدتا خارج
کشوری (و بیگمان
داخل کشوری)
بیسابقه است.
خشونت کلامی
صریح این
افراد و تهدید
به بگیر و
ببند و اعدام
و شکنجه در
فردای هر تغییری،
دلالت بر
گفتمان ویژهای
میکند. این
گفتمان با چه
هدفی انجام می شود؟
چرا سلطنتطلبی
به عنوان یک
جریان سیاسی
که ادعا دارد
بدیل حکومت
کنونی است،
اکنون خود را
کاملا بینیاز
از ژست
دمکراتیک و
دمکراسیخواهی
و «ایران برای
ایرانیان» میداند؟
واکاوی
ساده این
کامنتها و
نوشتهها و
مطالبی که
سلطنتطلبهای
پیر و جوان،
ورشکسته و
سرحال نوشتهاند،
نشان میدهد
که آنان از
همان اول روشن
کردهاند که
کارشان از
همین امروز با
سرکوب مخالفان
و به زعم آنان
همه کسانی
شروع خواهد شد
که غیر از
ایشان فکر میکنند.
به استدلال و
ارائه مدرک
نیازی ندارند.
کافیست نقدی
از شاهشان
بکنی. کافیست
از یک شعار
مترقی دفاع
کنی. کافیست
به خودکامگی
«شاه فقیدشان»
اشاره کنی و
بدتر از همه
قلبشان را با
حمایت از
فلسطین به درد
آوری. آنگاه
رگبار کلماتی
مرکب از خائن،
وطنفروش،
مزدور، عامل
حماس و غیره
غیره به سویت
باریدن میگیرد.گویا
این کلمات اسم
رمزی است که
همه انها را
به هم وصل میکند.
اما
سلطنت طلبی که
یگانه پروژهی
سیاسیاش
برای آینده
ایران،
برقراری شکلی
از «حکومت گذشته»
است، به چه
چیزی امیدوار
است؟ بهنظر
میرسد ادعای
آنان متکی بر
این است که
«اکثریت بزرگ»
مردم از حکومت
فعلی و سیاستهای
آن خسته و
بیزار شدهاند
و فقط و فقط میخواهند
به روال خوش
گذشته زندگی
کنند. آنان
برای تایید
همدلی بالقوهی
این «اکثریت
بزرگ» با
سلطنت به فاکتهایی
مانند (۱)
استقبال مردم
ایران از
تلویزیونهای
ماهوارهای
مانند «من و تو» و
سردادهشدن
شعار به نفع
رضا خان در
برخی تظاهرات
(۲) به
اسلامزدایی
فزاینده و
گرایش
روزافزون
مردم ایران به
جلوههای
فرهنگ غربی
(۳) عدم
رشد طیفهای
دیگر
اپوزیسیون
سکولار (از
جمله چپ)
(۴) و
البته در
تحلیل نهایی،
حمایت بخشی از
طبقهی حاکم
آمریکا و
حکومتهای
غربی از سلطنت
متوسل میشوند.
آنان
با تکیه بر
این عناصر،
حملهای
تقریبا
هماهنگ را به
تمامی
مخالفانی که
به شکلی منتقد
سلطنت هستند
آغاز کردهاند.
این حمله هر
چند از دهانهایی
کفکرده،
رگهایی
برآمده و
دستانی
متنشنج و مشتکرده
شروع میشود،
به هیچوجه
جنبهای
عاطفی یا عکسالعملی
ندارد. هدف
خلعسلاحکردن
مخالفان و
جاانداختن یک
گفتمان ویژه
است: مسیر کسب
قدرت آنان
باید از همان
ابتدا از همهی
عناصر مزاحم
پاک شود و ضمن
این پاکسازی
عناصر
ایدئولوژیک
برای وحدت ملت
با حکومت
آینده به
تدریج شکل
بگیرد. گفتمان
زشت سلطنتطلبان
دقیقا در خدمت
کارکرد تصاحب
قدرت است. کسی
از آنان در
توییتر نوشته
بود: «کامنتها
را میخونی که
همه چی بهت میگن.
دیگه نمیتوانید
بگویید
چهارتا سلطنتطلب.
حالا همه
مخالف شما چپهای
عوضی هستیم.»
از
فیسبوک
نویسنده
.............................................................
اسامی
برخی از شعرا
و نویسندگان
زندانی در
دوران پهلوی
نیما
یوشیج،کریم
کشاورز،عطاالله
نوریان، ناصر
رحمانینژاد،
رضا مقصدی،
محسن یلفانی،
ابوذر ورداسبی،
سعید
سلطانپور،
محمود دولتآبادی،
فریدون
شایان، رضا
علامهزاده،
حشمتالله
کامرانی،
نسیم خاکسار،
منصور
خاکسار، موسوی
گرمارودی،
ابراهیم
رهبر، فریدون
تنکابنی،
عدنان غریفی،
ناصر موذن،
پرویز زاهدی،
حسن حسام،
خسرو گلسرخی،
محمد خلیلی،
نعمت
میرزازاده،
فریده
لاشایی، فرج
سرکوهی، علیاشرف
درویشیان،
محمدرضا
زمانی، هوشنگ
قرباننژاد،
عباس سماکار،
محمدعلی
سپانلو،
ابوتراب
باقرزاده،
رضا شلتوکی،
عماد رضوی،
علی طلوع،
هوشنگ
گلشیری، رضا
براهنی،غلامحسین
ساعدی،ابراهیم
یونسی، امیر
گلآرا،
سیاوش
کسرایی،تقی
ارانی(قتل در
زندان)، فرخی
یزدی(قتل در
زندان)،ویدا
حاجبی
تبریزی، صادق
هاتفی، محمد
قاضی، پرویز
بابایی، محمدعلی
عمویی، هما
ناطق، محمد
زهری،
محمدعلی مهمید،
نادر
ابراهیمی،
منصور
یاقوتی، محمد
برنامقدم،
سروش حبیبی،
جعفر کوشآبادی،
رحمان هاتفی،
هوشنگ اسدی،
منوچهر هزارخانی،
اصلان
اصلانیان،
عزیز یوسفی،
سعید یوسف،مرتضی
محیط، رسول
نفیسی،
نصرالله کسرائیان،
فرهنگ
فرهی،عبدالحسین
نوشین، علیمحمد
افغانی، احمد
محمود،به
آذین،یدالله
سحابی،محمد
مهدی جعفری،
مهدی اخوانثالث،
باقر مومنی،
شاهرخ مسکوب،
احمد شاملو،
مصطفی بیآزار.
مرتضی
راوندی،
محمدحسین
تمدن، فخرالدین
میررمضانی،
گالوس
زاخاریان،
امانالله
قریشی، احمد
قاسمی، خلیل
ملکی، جهانگیر
افکاری، هاشم
بنیطرفی،
مجید امینمؤید،
پرویز
شهریاری، نجف
دریابندری،
سروژ استپانیان،
بزرگ علوی،
انور خامهای،
محمود
جعفریان،عبدالرحیم
احمدی، محمد جعفرمحجوب،
نظام رکنی و
خانباباخان
اسعد بختیاری.دکتر
خسرو پارسا، طیفور
بطحائی، رضا
مقصدی ، ناصر
اخوان، جعفر
کوشآبادی
.....................................................