کلام
آخرین در باره
«
ایران
تریبونال»!
سعید
صارمی
سی و اندی
سال از
به قدرت رسیدن
فاشیسم مذهبی
در ایران، و
اعدام و سرکوب
یک نسل سربدار
بدست این
جانیان ، میگذرد.
نسل سربداری
که به دنبال
نفی استبداد،
استعمار و
استثمار بود.
نسلی که به
خاطر اعتقادش
به آرمانهای
انسانی ، به
دست "
قدرتمدارن
حاکم "، به
قتلگاه برده شد. نسلی ،
که "
نسل ایمان و
اعتراض " بود.
نسلی که هم به
وجود آورنده
انقلاب بود و هم
در عین حال
زاده آن.
با این حال
این روزها میبینیم
که عدهای با
پرچم عدالت
خواهی، و تحت
عنوان محاکمه
سران جنایتکار
رژیم، در
حقیقت نه به
دنبال محاکمه
این رژیم ،
بلکه دارند در
دایره قدرت
بازی میکنند!
اینها از
خودشان سوال
نمیکنند که
چه شده که این
روزها "امپریالیست
ها" اینقدر
دست و دلباز شده اند.
همان
امپریالیستهایی
که در طول این
سالها خاموش
بوده اند. منظور
نگارنده این
سطور پروژه "ایران
تریبونال "
است!
داستان "
ایران
تریبونال "،
جدا از کنش و
واکنشهای
تاکنونی
جریانات
سیاسی نیست.
ساده اندیشی
است اگر بر
این باور
باشیم ، که
بسیاری از این
دوستان سابق
نمیدانند
کجا ایستاده
اند. ساده
اندیش تر آنهایی
هستند که فکر
میکنند که
این موضوع
بحثی معرفتی
است! گویا
قرار است
دیگرانی پیدا
شوند و این
دوستان سابق
را هدایت
کنند. نه و نه و
صدها بار نه و
نه! قضیه به
این سادگیها
نیست. بحث
اصلا بحثی
معرفتی نیست.
کتابهایی
که من و شما
خوانده ایم ،
این دوستان
نیز خوانده اند.
آنها هم در
زمان شروع جنگ
و تجاوز نظامی
"آمریکا "
علیه عراق ،
در
تظاهراتهای ضّد جنگ
شرکت کرده
بودند.
اما امروز
صفوف از هم
جدا شده است!
امروز،
هر کسی میداند
که کجا
ایستاده است.
امروز اما هر
کسی رفته
همان جایی که
به آنجا تعلق
داشته است!
مشکل فقط بر
چسبی است که
بر خود زده
ایم!
برچسب " چپ "!
آری، بسیاری
از این دوستان
سابق، با چسب
چپ به میدان
آمده اند. و
نام اعمالشان
را گذشته اند "
تاکتیک"!
بگذارید،
اینجا نکتهای
را بشکافیم.
چپ به معنی
"عدالت
طلبی"، و آزادی
خواهی ، یک
مطالبه
اجتماعی است.
تا جایی که
در بدست آوردن
این مطالبه
کوشا باشی،
چپ هستی. اما
آن موقع که به
دنبال مطالبه
دیگری بروی ، آن
زمان است که "راست"
شدهای ! مرز
چپ و راست به
همین سادگی
است. چپ یک
شناسنامه
دائمی نیست که
نتوان آن را
دور انداخت.
چپ به لحاظ
اجتماعی یک
سلسله مطالبات
رادیکال است.
اما در جنبه
فردی، چپ یک
خصلت است.
برای
روشن تر شدن
این موضوع ،
بهتر است به
مقاله
" حسن حسام" ،
در این زمینه
مراجعه کنیم.
ایشان در
مقالهای تحت
عنوان "به کجا
میرویم ؟".
که روز ۱۷
اکتبر در سایتهای
گوناگون از
جمله در سایت "راه
کارگر " (
کمیته مرکزی ) منتشر
شد، در باره
ایران
تریبونال مینویسند
که : "در این
حاشیه نویسی
به خاطر
همکاری آقای
پیام اخوان و
یکی دو نو
محافظه کار،
نه تنها بر
وابستگی
ایران
تریبونال به
امپریالیسم
جهانی و ،،،
پافشاری شده،
که برای من هم
پرونده سازی
شده است."
با موضوع
پرونده سازی
که آقای "حسن
حسام " ، به آن
اشاره کردند ،
من نگارنده این
سطور نه کاری
دارم و نه از
این موضوع
اطلاعی دارم.
آن چه در
پاراگراف
بالا جلب نظر
میکند،
استدلال آقای
"حسن حسام"
است. آقای "حسن
حسام" میگوید
، " آقای " پیام
اخوان " ، و "
یکی دو نو
محافظه کار!" به
اصطلاح ، آقای
" حسن حسام " با
به کار بردن این
"عبارت" ، میخواهد
بگوید که "پیام
اخوان" و یکی
دو "نو
محافظه کار"
دیگر از وزنه
چندان سنگینی در "ایران
تریبونال "،
برخوردار
نیستند.
آقای "
حسام "! شوخی
میکنید ؟
فقط یکی
دو تا نو
محافظه کار؟!! قضیه به
همین سادگی
است؟! به قول
قدیمی تر ها. جل
الخالق!
فقط، یک قلم
جنس این "
تریبونال " ،
که " آقای پیام
اخوان " باشد ،
در چند بنیاد
و نهاد به قول
خودتان، " نو
محافظه کار"
عضویت دارند.
کیست که نداند
که آقای "پیام اخوان"
، به تنهایی
عضو چند نهاد
خوشنام
مثل بنیاد "برومند"
و "هالیفاکس"
هستند. خودتان
بهتر میدانید
که چند ژنرال
عضو "ناتو" در
همان بنیاد "هالیفاکس"
، فعال هستند!
البته یادمان
نرود که خیلی
از ژنرالهای
"زحمتکش ناتو"
در عین
حال ، در "سازمان
زحمتکشان
پنتاگون" هم
عضو هستند. از
"اهود باراک"
و "جان مک کین"
میگذرم.
آقای حسام
، از شما
سؤالی دارم.
مگر غیر از
این است که
آقای "پیام
اخوان"، که یک
"نو محافظه
کار" است، نقش
"دادستان" را
و "دو" "نو
محافظه کار"
دیگر در نقش
قاضی عمل میکنند؟!
تا اینجای کار
، در این
دادگاه ، آن
دو سه
"نو محافظه
کار" ، دو سهم
دارند ، و چپهایی
مانند شما یک
سهم! آنها ( نو
محافظه کاران
) ، هم داد "چپ! "ها
را میستانند
و هم " قضاوت "
میکنند. در
اینجا "چپها"
در بهترین
حالت فقط ، "
شاکی " تشریف
دارند! از سه
سهم این "
تریبونال " ،
دو سهم به سه
نفر رسیده ست!
۱۲۰ نفر دیگر "
نخودی " هستند.
ما " منتقدین "
هم " غیر خودی "!
در جای
دیگری از همان
مقاله ، آقای "حسن
حسام " اضافه
میکنند که ؛
"هر چند من به
صراحت تاکید
میکنم که
سازمان
دهندگان و خود
پروژه " ایران
تریبونال " را
تائید و از آن
حمایت میکنم
، اما بحث
تفصیلی مربوط
به آن را به
وقت دیگری
واگذار میکنم".
آقای "حسن
حسام "!
این تنها
شما نیستید که
قرار است "بحث
تفصیلی" در
این مورد را
به وقت دیگری
موکول کنید.
از همان روز
اول، مدام این
بحث را شنیدیم.
هم از شما و هم
دیگران. دوستی قدیمی،
این حرکت شما
را به "حرکت
کردن با چراغ
خاموش" تشبیه
کرد! و چه
تشبیه قشنگی
بود! به این
عمل شما میگویند
عدم شفافیت!
اما شاید خود
شما در خفا آن را
" تاکتیک " بنامید!
آقای "حسن
حسام گرامی "!
ادعا
کردید که سایت "راه
کارگر " ( جناح
هیئت اجرایی )
، به
خاطر همکاری
آقای " پیام
اخوان " و یکی
دو نو محافظه
کار دیگر،
ایران
تریبونال را
به وابستگی به
" امپریالیسم
" متهم کرده
اند. بگذارید
خیالتان را
راحت کنم، از
نظر نگارنده
این سطور،
ایران
تریبونال به
امپریالیسم
جهانی
وابسته نیست.
بلکه قضیه از
این حرفها
گذشته،، "ایران
تریبونال" در
شرایط کنونی
بخشی از یک
سناریوی
امپریالیستی
است!
ادا
اطوارهای "چپگونه
" را هم کنار
بگذارید! چپی
که با راست معاشقه
کند، دیگر چپ
نیست! شنیده
بودم که میگویند
در "ایران
تریبونال " ۱۲۰ تا "چپی"
هست، و دو سه
تا دست راستی"
! بگذارید
خیالتان را
راحت کنم، ۱۲۰ تا
دست چپی به
دست سه تا
دست راستی
گردن کلفت ،
دست راستی
شدند! والسلام!
با امید به
سرنگونی هر چه
سریع تر رژیم
فاشیستی حاکم
بر ایران به
دست مردم! ( در
غیر این صورت
، مردم یا زیر
فشار این رژیم
له خواهند شد
و یا زیر
بمباران
دوستان اقای
پیام اخوان در
بنیاد
هلیفاکس!
منظورم ژنرالها
بود ها!)
و با آرزوی
تحقق
استقلال،
آزادی. عدالت
اجتماعی و
برقراری یک جمهوری
مردمی در
ایران!
با احترام
سعید صارمی
۱۷
اکتبر ۲۰۱۲