وقتی «آب
بازی» جوانان،
حکومت را به
وحشت می
اندازد
ارژنگ
بامشاد
ابتکار
جوانان تهران
در روز یک
شنبه ۹ مرداد
در بوستان آب
و آتش و دیگر
پارک ها برای
راه اندازی "فستیوال
آب بازی" و
برگزاری یک روز
شاد در
تابستان
سوزان، خیلی زود
با واکنش تند
نیروی
انتظامی روبرو
شد. سردار
ساجدی نيا
رئیس پلیس
پایتخت در
گفتگو با مهر
در دهم مرداد
ماه گفت:
"متاسفانه در
ادامه وقايع
بوستان آب و
آتش امروز
تعدادی از
پسران و
دختران جوان
در يکی از بوستان
های شهر تهران
اقدام به
انجام خلاف
شئون اسلام
کردند که
ماموران پليس
پايتخت پس از
اطلاع از
ماجرا
بلافاصله در
محل حاضر و
تمامی اين
متخلفان و
هنجارشکنان
را دستگير و
تحويل مراجع
قضايی دادند."
وی ادامه داد:
"پليس تهران
در صورت
مشاهده اين
گونه موارد
قاطعانه با
برهم زنندگان
نظم و امنيت
اجتماعی و
هنجارشکنان برخورد
می کند."
جنگ
حکومت اسلامی
با مردم، جنگی
است با زندگی.
جنگی است با شادی
و تمامی مظاهر
شور زندگی
انسانی. از
ابتدای روی
کار آمدن
حکومت اسلامی، حاکم
کردن فرهنگ
واپسگرا و غم
افزا و گریه و
زاری، از
الویت های
کارهای
فرهنگی حکومت
بوده است.
حاکمیت
اسلامی
برای پیشبرد
این سیاست،
دخالت در
زندگی روزمره
ی مردم را به
بالاترین
سطوح خود
رسانده است.
یورش به
مهمانی های
خانوادگی،
اعزام نیروهای
انتظامی به
عروسی های
مردم، کنترل
تجمعات درون
پارک ها و حتی
باغ های خصوصی
مردم، ممنوع
کردن شنا در
سواحل
مازنداران، سرکشیدن
در اتوموبیل
های مردم برای
کشف نوارهای موسیقی
شاد، امر
آشنائی برای
مردم ایران
است.
عنصر
کلیدی در
مبارزه
حاکمیت
اسلامی با
روال زندگی
شاد مردم، به
ارتباط میان
زنان و مردان بر
می گردد.
حکومت اسلامی
که دید کاملأ
عشیرتی و
واپسگرایانه
ای از زن دارد
و تمامی نیرو
و توان خود را
برای تحمیل
این دیدگاه بر
جامعه بکار
گرفته است، نسبت
به حضور زنان
در تمامی عرصه
های اجتماع با
حساسیت
بالائی برخورد
می کند. وقتی
حکومتی به جشن
های خانوادگی
مردم هجوم می
برد، نخستین
اتهامش حضور
مختلط زنان با
مردان هستند.
چنین دخالت
بیشرمانه ای
در فضای خصوصی
خانه ها و
اجتماعات
مردم، بیان گر
دید دخالت گر،
"ارشادگر" و
حق به جانب حکومتی
است که مدعی
اجرای فرمان
خدا بر زمین
است. اما چنین
دخالتی در
جزئی ترین
عرصه های زندگی
مردم، چیزی جز
اداره کشور به
شیوه ی
فاشیستی نیست.
اما در جنگ
با زندگی
انسانی، حکومت
اسلامی ، شکست
خورده است. پس از سی
و دو سال
تبلیغات و کار
فرهنگی
حکومتی، هر سال
برای کنترل
مردم و بویژه
جوانان،
دستگاه حکومتی
مجبور است از
نیروهای
سرکوب خود
استفاده کند.
این حکومت
علیرغم
انحصاری کردن تمامی
عرصه های فعالیت
فرهنگی و
رسانه ای کل
کشور و علیرغم
محدود کردن
تمامی کانال
های ارتباط
مردم با جهان
امروز، باز به
شکل مفتضحانه
ای شکست خورده
است. این شکست را می
توان به راحتی
از اینجا
نتیجه گرفت که
در هیچ زمینه
ای حکومت
اسلامی نمی
تواند بدون کاربرد
زور و سرکوب،
خواسته ی خود
را به پیش ببرد.
این سیاست
باعث
سازماندهی
مقاومت منفی
در بسیاری از عرصه
های زندگی شده
است. این
مقاومت گاه
جنبه های مثبت
و قابل تائیدی
بخود می گیرد
وگاه بصورت
اقداماتی
منفی و مضرر
رخ می نماید.
وقتی خرید و
فروش مشروب را
ممنوع کردند،
هر خانه ای به
محل تولید
مشروبات
الکلی تبدیل
شد. وقتی
تلاش کردند
ارتباط مردم
با دنیای خارج
را قطع کنند،
ماهواره ها
تمامی بام های
خانه های مردم
را پوشاند و
اینترنت عمومی
شد. وقتی به
روسری و حجاب
زنان و دختران
گیر دادند و
آزادی پوشش را
پایمال
کردند، روسری
ها روز به روز
عقب تر رفت.
وقتی به
ارتباط آزاد و
انسانی
دختران و
پسران جوان با
عنصر سرکوب
روبرو شدند،
این ارتباطات
توده ای شد تا
جائی که حالا
خودشان نیز به
این شکست
اعتراف می کنند.
در
جامعه ای که
حاکمیت جنگ هر
روزه ای را با
زندگی و بویژه
با عنصر شادی
در زندگی
سازمان داده
است، هر نوع
مقاومت توده
ای در این راستا،
برای به عقب
نشاندن حکومت
اقدامی است
مثبت. وقتی
درگرمای
تابستان، فستیوال
آب بازی سازماندهی
می شود، این
خود زمینه های جالبی
برای گردهم
آمدن مردم و
گسترش
پیوندها و
همبستگی ها ایجاد
می کند. بی جهت
نیست که حکومت
اسلامی تاکنون
تلاش گسترده
ای بکار گرفته
است تا جلو جشن
هائی چون
چهارشنبه
سوری و سیزده
بدر را بگیرد
و یا دست کم آن
ها را کم رنگ
کند. امری که
در هر دو مورد
با شکست مفتضحانه
ای روبرو شده
است.
سازماندهی
چنین اقدامات
جالب، توده ای
و شاد کننده
می تواند
زمینه ی
مبارزه ی
گسترده تر و
انسانی تری را
فراهم آورد.
اما
واکنش منفی و
سرخورده در
مبارزه با
فشار حکومتی،
با تبعات
بیکاری و فقر
و با عوارض
ناشی از بی
آیندگی و
نگرانی از
فردای خود،
گاه با شیوه
هائی بشدت
فردی و مخرب
همراه می شود.
از این روست
که ایران با
دارا بودن ۱۰
درصد معتادان
جهان، بالاترین
رقم معتادان
را نسبت به
جمعیتش دارد. تونیو
دلئو، مدیر
دفتر مبارزه
با مواد مخدر
و جرایم مرتبط
سازمان ملل
متحد در
ایران، می
گوید:« ایران با
۲.۲۶ درصد
میزان شیوع
مصرف مواد
اعتیادآور از
نوع مخدرها،
رتبه دوم جهان
را به خود
اختصاص داده
است». بنابر
آمار رسمی
اعلام شده از
سوی ستاد مبارزه
با مواد مخدر
ریاست جمهوری
ایران،« بیش
از یک میلیون
و ۲۰۰ هزار
نفر معتاد به
انواع مواد
مخدر (هروئین،
تریاک، شیره و
مواد اعتیاد
آور با ریشه
یا خواص مشابه
مرفین) در
ایران زندگی
می کنند.» و اخیرا
رضا نقیبالسادات،
عضو هیات
علمی دانشگاه
علامه
طباطبایی
گفته است «در
حال حاضر سن
اعتیاد در
کشور به ۱۳
سال رسیده و
اکثر معتادان
کشور زیر ۱۹
سال هستند».
بنابراین
برای این که مبارزه
با سرخوردگی
ها، فشارهای
ناشی از بیکاری
و بی آیندگی،
و حضور سنگین
پلیسی در
زندگی مردم که
زمینه ساز
بحران های
عصبی می شود،
راه به سوی
اعتیاد و
ویرانی فردی
نبرد،
سازماندهی
اقدامات
جمعی، گروهی،
و توده ای
شادی آفرین نقش
بسیار بالائی
در بازسازی
مقاومت مردم
در برابر
حکومت دارد.
وقتی حکومت
ناتوان از
برآورده
ساختن نیاز انسانی
مردم، به
سرکوب تمام
عیار روی می
آورد، سازماندهی
مقاومت در
برابر این
حکومت در هر
عرصه ای که
ممکن باشد،
باید با تمام
قدرت دنبال شود.
متشکل شدن
گروه های
اجتماعی
گوناگون در عرصه
هائی که به کار
و زندگی شان
بر می گردد،
می تواند
بنیان های مقاومت
توده ای را
مستحکم تر
سازد و از
سرخوردگی های
فردی و سقوط
در دره ی
تباهی های
کمین کرده،
جلوگیری بعمل
آورد.
سازماندهی
فستیوال آب
بازی، راه
اندازی
مسابقات
ورزشی،
کوهنوردی های
گروهی، و
بسیاری
اقدامات دیگر
می تواند به
همبستگی
مردمی کمک
کرده و ارزش
های انسانی را
پاس دارد.
زیرا بدون
سازمانیابی
مردم در عرصه
های گوناگون و
بدون تاکید بر
همبستگی های
انسانی، خطر
فروپاشی نظام
ارزشی جامعه ،
می تواند
آینده و سلامت
اجتماعی را در
هم بریزد. چنین
اقداماتی نمی
توانند
جایگزین مبارزات
صنفی و سیاسی
مردم شود. اما آن
ها می توانند
به این
مبارزات کمک
کنند. برای
چاره جوئی
اساسی در
مبارزه با فقر،
گرانی،
بیکاری و
تباهی
سازماندهی
شده ی اسلامی،
باید مبارزات
متشکل صنفی و
سیاسی را با
قدرت سازمان
داد و به پیش
برد. زیرا
بدون به زیر
کشیدن چنین
حکومتی و
برپائی
حکومتی که
بیان اقتدار
سازمان یافته
ی خود
مردم باشد،
نمی توان به
حل ریشه ای
این مشکلات
کمک کرد.
۱۱
مرداد ماه
۱۳۹۰ـ ۲ اگوست
۲۰۱۱