شوراهاي
زنانه در
سيستان و
بلوچستان
«
اعتماد» از
ورود ٤١٥ زن
به شوراهاي
شهر و روستاي
سيستان و
بلوچستان
گزارش ميدهد
زهرا
روستا
خبر
انتخاب ٤١٥ زن
در شوراهاي
شهر و روستاي
استان سيستان
و بلوچستان در
رسانهها و
شبكههاي
اجتماعي
بازتاب
گستردهاي
داشت. اين اتفاق
از ديد بسياري
از رسانهها و
مردم عجيب و
تحسينبرانگيز
بود. حضور
پررنگ زنان در
انتخابات استاني
كه معمولا نام
آن با محروميت
و توسعهنيافتگي
مطرح ميشود،
خبري قابل
توجه بود.
نشاني مثبت از
پيشرفت جامعه
زنان در
پهناورترين
استان كشور.
اماروستا به
روستا و شهر به
شهر دلايل
حضور زنان
سيستان و بلوچستان
يا كنارهگيريشان
بسيار متفاوت
است.
«انصراف
دادم.» دليلش
هر چه باشد،
عجيب است. سميه
با شور و شوق
فراوان براي
انتخابات
شوراي روستاي
همسرش ثبتنام
كرده بود و از
لحن كلامش بر
ميآيد اين
انصراف از روي
ميل باطني
نبوده است.
نتايج
انتخابات
شوراي شهر و
روستا اعلام
شده و در
استان سيستان
و بلوچستان
نام ٤١٥ زن در
ميان منتخبان
است. سميه هم
ميتوانست
يكي از آنها
باشد يا دست
كمشانسش را
براي انتخاب
شدن امتحان
كند. همسرش ميگويد:
«تصميم گرفته
شد زنان روستا
كنار بروند و
فقط مردان رقابت
كنند.» خودش ميگويد:
«به خاطر پدر
شوهرم انصراف
دادم. سن و سالي
از او گذشته،
درست نبود ثبت
نام كرده باشد
و راي نياورد.»
در
بسياري از
روستاهاي
سيستانوبلوچستان
آرايشهاي
انتخاباتي را
مردان تعيين
ميكنند. گرچه
بسيارند
روستاهايي كه
زنان خودشان
تصميم ميگيرند
در انتخابات
ثبتنام كنند
اما، كم هم
نيستند
روستاهايي كه
مردان بايد به
زنان اجازه
ثبتنام دهند
و بعد اگر
مسير بازي
تغيير كند، از
آنها بخواهند
انصراف دهند.
اتفاقي كه در
روستاي همسر سميه
افتاده است.
گرچه زناني كه
در انتخابات
اين روستا ثبتنام
كرده بودند،
تحصيلات
بيشتري از
مردان داشتند
و به گفته خودشان
با دلسوزي
بيشتري ميتوانستند
مسائل روستا
را پيگيري
كنند، اما اين
تصميمگيري
مردان بود كه
آنها را وادار
به كنارهگيري
كرد. سميه نيز
يكي از اين
زنان است كه
در فضاي
مردسالارانه
روستايش بزرگ
شده و به اصرار
مادرش زود
ازدواج كرده
است. اما او
بعد از ازدواج
راهي متفاوت
از زنان روستا
را انتخاب
كرده است. پس
از فارغالتحصيلي
در رشته علوم
تربيتي، مدتي
را به عنوان
معلم در
روستايي
دورتر از محل
زندگياش
مشغول به كار
ميشود. بعد
از مدتي به
خاطر محدوديتهاي
خانوادگي نميتواند
به معلمي
ادامه دهد و
تصميم ميگيرد
در روستاي محل
سكونتش و در
خانهاش يك
«روستا مهد»
تاسيس كند.
سميه اميدوار
است در دوره
بعدي شوراها
بتواند ثبت
نام كند و تا آن
زمان نيز در
محل زندگياش
به تربيت
كودكان
روستايش
بپردازد. ميگويد
در صورتي كه
بتواند در
دوره بعدي به
شورا راه يابد
بر خلاف دهيار
زن روستاي همسرش،
نمايندهاي
مستقل براي
مردمش خواهد
شد.
دهيار
اين روستا
خانمي است كه
حضورش در سايه
وجود پدري كه
به جاي او در
جلسات شركت ميكند،
برنامههاي
روستا را
تنظيم ميكند
و از رفتوآمد
مستقل دخترش
به شهر
خودداري ميكند.
اما همه ١٤
دهيار بخش
مركزي خاش اينگونه
نيستند. آسيه،
دهيار ديگري
است كه در زاهدان
درس ميخواند
و فعالانه
امور روستاي
محل زندگياش
را پيگيري ميكند.
همسر و
خانوادهاش
نه تنها
محدوديتي
براي او ايجاد
نميكنند
بلكه در
نگهداري
فرزندانش به
او كمك ميكنند.
فهيمه،
دختر جوان
روستايي
ديگري است كه
امسال در انتخابات
شوراي روستاي
محل زندگياش
در بخش
ايرندگان خاش
پيروز شده
است. پدر او در
يكي از درگيريهاي
ميان نيروهاي
مسلح و اشرار
منطقه به شهادت
رسيده است و
او ميگويد
براي حاكم شدن
امنيت در
منطقه تمام
تلاشش را به
كار خواهد
بست. فهيمه
كه دانشجوي
سال آخر در
شهر خاش است،
برادرانش را
مشوق اصلي ميداند
و ميگويد تا
به حال كار
اجرايي نكرده
است، اما آدمهاي
دور و برش ميتوانند
به او كمك
كنند تا تجربه
كسب كند و برنامههايش
را در روستا
اجرا كند.
دلايل
مختلفي ميتوان
براي شركت زنان
در انتخابات
شوراها نام
برد. از
افزايش تحصيلات
زنان و توسعه
اجتماعي در
شهرها و روستاها،
كه فرصت ابراز
وجود و
برخورداري از
حقوق اجتماعي
را به زنان
داده است تا
اعتقاد راسخ
مردم به
دلسوزي و
كارآمدي
زنان، از
رقابتهاي
طايفهاي و
تلاش براي نگهداشتن
اختيارات
شورا در
خانواده، تا
نداشتن كارت
پايان خدمت
سربازي مردان
در روستاهاي دورافتاده
كه زنان را
وادار ميكند
به جاي مردان
ثبتنام
كنند.
ياركشيهاي
قومي و قبيلهاي
نيز نقش پررنگي
در ترغيب
مردان به ثبت
نام زنان در
انتخابات
دارد. در يكي
از روستاها
مردي براي نگه
داشتن قدرت
شورا در
خانواده
خودش، هر دو
همسرش را به
ثبت نام در
انتخابات
شوراها تشويق كرده است.
اما
رقابتها و
مسائل طايفهاي
تنها زنان را
تحت تاثير
قرار نميدهند
بلكه گاهي مردان
نيز مجبور ميشوند
كه به اصطلاح
براي
مردمداري و
راضي نگهداشتن
اقوام از
رقابت انصراف
دهند. دُربخت و پدرش
نيز به همين
دلايل مجبور
به انصراف شدند.
پدر امسال
براي سومين
سال متوالي
بود كه در
انتخابات
شوراها ثبتنام
ميكرد و در
دو دور قبل از
دخترش شكست
خورده بود. ميگويد:
«من هم مثل
آقاي
قاليبافم؛ هر
سال در انتخابات
شركت ميكنم و
هر سال شكست
ميخورم. گرچه
از شكست خودم
ناراحتم اما
از پيروزي
دخترم خوشحال
ميشوم. به او
و توانمندياش
افتخار ميكنم.»
اما امسال به
خاطر دلگيري
اقوام خودش و
دخترش مجبور
به انصراف شدهاند. دُربخت ميگويد:
«اين مردان از
اقوام بودند و
ما نميخواستيم
آنها را
ناراحت كنيم
به همين خاطر
انصراف
داديم.»
ريشسفيداني
هم هستند كه
تحصيلات زنان
را نقطه قوت
آنان ميدانند
و معتقدند
حضور زنان در
شوراها ميتواند
باعث پيشرفت
امور روستا
شود. به عنوان
مثال در يكي
از روستاهاي
اطراف خاش
مردي كه چند
دوره عضو شورا
و از معتمدان
روستا بوده
است از عروسش
هم ميخواهد
تا در شورا
ثبت نام كند.
با سواد بودن
او مزيتي است
كه ميتواند
در كنار
تجربيات پدر
شوهر، اين دو
را در شورا
موفق كند.
گرچه
تمام ٤١٥ نفري
كه در شوراهاي
شهر و روستاي
استان سيستان
و بلوچستان
انتخاب شدهاند
با انتخاب و
آگاهي پا به
اين راه
نگذاشتهاند
اما بسياري از
آنها زنان
بلوچي هستند
كه در اين سالها
موانع سنتي و
منطقهاي را
پشت سر گذاشتهاند،
تحصيل كردهاند،
كار كردهاند
و توانستهاند
اعتماد مردم و
ريشسفيدان
روستاها را به
دست آورند،
حتي توانستهاند
از هنرهاي
دستي خود براي
كارآفريني در
روستاي محل
سكونتشان
استفاده كنند.
اينگونه است
كه مردم در
برخي مناطق
بلوچستان زنان
را دلسوزتر و
كارآمدتر از
مردان ميدانند.
نگاه
علماي ديني
نيز در اين
سالها تغيير
كرده است. آنها
ديگر مانند
گذشته در
مقابل حضور
زنان در جامعه
ممانعت نشان
نميدهند. نقش
دولت نيز در
افزايش
مشاركت زنان
در روستاها،
بسيار پررنگ
بوده است.
انتصاب فرماندار
زن بلوچ،
افزايش تعداد
مديران زن در
استان و فرهنگسازي
از سوي
بخشداران و
فرمانداران،
براي افزايش
مشاركت زنان
نيز بيتاثير
نبوده است. به
عنوان مثال
برنامههاي
دورهمي
بخشداري
مركزي نيكشهر
كه بخش قابل
توجهي از آن
به حضور و
مشاركت زنان
اختصاص دارد،
باعث شده است
زنان اين
منطقه براي
شركت در
فعاليتهاي
اجتماعي
انگيزه
بيشتري پيدا
كردهاند.
گرچه
تنها انتصاب
چند فرماندار
زن براي بهبود
وضعيت
اجتماعي و
اقتصادي زنان
كافي نيست اما
همين انتصابها
بسياري از
تابوهاي محلي
را شكسته و
نام حميرا
ريگي،
فرماندار
قصرقند، به
عنوان زني
قدرتمند در بسياري
از مناطق
بلوچستان
شنيده ميشود. انتخاب
٤١٥ زن در
شوراهاي اين
استان گامي
بلند در مسير
دشوار توسعه
اجتماعي است
اما آن طور كه
در شبكههاي
اجتماعي مطرح
ميشود نشان
از برطرف شدن
تمام مشكلات،
كاستيها و
تبعيضهايي
كه بر زنان
سيستان و
بلوچستان
اعمال ميشود
نيست. شايد
حضور اين زنان
بتواند،
عوامل ترك
تحصيل
اجباري، عدم
اجازه
اشتغال،
ازدواج در
سنين پايين و
سنت چندهمسري
را از بين
ببرد و راه را
براي حضور
اجتماعي ساير
زنان هموارتر
كند.
http://www.etemaad.ir/Default.aspx?NPN_Id=718