نگاهی
به افزايش
شمار خودكشى
هاى اخير
آرش
امجدي
براى
ما انسانها از
دير باز، رو
در رو
شدن با مرگ و
قبول آن
بعنوان يك
حقيقت مسلم،
دشوارترين
واقعيتى است
كه در زندگى
مان با آن
روبرو مى
شويم. از همين
رو، همواره
تلاش جدى براى
غلبه بر مرگ و
تسلط
بر آن،
بخشى از آرزوى انسان
ها بوده كه
براى تحقق آن بسيار
كوشيده اند.
اكنون
مدتى است كه
اخبار مربوط
به مرگ خودخواسته هموطنانى
در مناطق
كردنشين به
بخشى از خبرهاى
سايت هاى خبرى
كردى تبديل
شده است. از
خودكشى كودك ١٠
ساله و دانش آموز ١٧ساله گرفته
تا خودكشى
مردى با وجود
داشتن همسر و
فرزند
خردسال، يا مادرى كه
بچه اش تازه يك ساله است، همه و همه
جزء خيل كسانى
هستند كه آگاهانه جان
خود را گرفته
اند و بر خلاف
تمايل طبيعى
انسان -
كه همواره ميل
به بقاء و
تلاش براى
زنده ماندن
دارد - به
راحتى دست از
جان شيرين خود
شسته و به زندگى
خود پايان
داده اند.
اقدام
به خودكشى مى
تواند با
انگيزه هاى
متفاوتى صورت بگيرد، اما بى شك
همه آنهايى
كه به آن
دست زده اند
تحت شرايطى
قرار گرفته
اند كه احساس
عدم حمايت
جامعه از خود،
بى پناهى،
تنهايى،
سرخوردگى،
درماندگى و استيصال چنان بر آنان مسلط
شده كه تنها
راه چاره را
در پايان دادن
به زندگى و خلاصى
از همه رنج ها
و دشوارهاى آن، ديده اند.
رابطه
جامعه و فرد
رابطه اى
بسيار تنگا
تنگ و در هم
تنيده است. از
همين رو كنكاش
و بررسى آن مى تواند
راهنماى
مناسبى براى
قضاوت در رابطه
با حد سلامت و
موفقيت هر
جامعه اى باشد.
فرصت هاى
مناسب ايجاد
شده در جامعه،
موجب شكوفايى
فرد شده و
شكوفايى فرد
باعث رشد
جامعه و
شادابى و سرزندگى آن خواهد شد.
اما،
در منطقه غرب
كشور و به
خصوص مناطق
كردنشين، حتى
بنا به آمار
خود رژيم، در
استان هايى
مانند
كرمانشاه،
ايلام،
كردستان و
لرستان، همگى
در قعر جدول
توسعه و رشد و آبادانى
قرار گرفته
اند. و اين
در حاليست كه اين
استان ها در رابطه با
فقر و بيكارى
در صدر اين
جدول مى باشند.
متوسط درآمد سرانه و
اميد به زندگى
در اين مناطق
بسيار پايين
تر از مناطق
مركزى بوده و
بسيارى از
جوانان تحصيل
كرده به دلايل
مختلف و از
جمله به خاطر كرد و سني مذهب
بودن
از امكان
يافتن شغل
مناسب باز مى
مانند. تا جائى كه حتى صداى
نمايندگان
اين منطقه در مجلس
حكومتى نيز از اين همه
تبعيض و ناديده
گرفتن ها درآمده است و از
دولت " اميد "
نااميد شده
اند.
از
طرف ديگر
فشارهاى
فرهنگى ، فقدان امكانات
شادى و طراوت،
سركوب هرگونه آزادى عمل
جوانان،
گسترش
اعتياد،
اختلافات خانوادگى
، شرايط سخت
ازدواج و
فرهنگ عقب
مانده
اجتماعى و
ساير مسائلى
از اين دست،
چشم انداز آينده را
براى نسل جوان
ما هرچه بيشتر
تيره و تار
كرده است و
خودكشى را
براى بخشى از آنان بعنوان
تنها راه حل
ممكن براى
رهايى از اين
بن بست در
مقابل آنان
قرار داده
است. بيهوده
نيست كه بر
طبق نظر سنجى
موسسه گالوپ،
ايرانيان
دومين مردم
ناشاد در دنيا
بوده و فقط
مردم فلك زده
عراق از مردم
ما وضعيتى
بدتر دارند.
خودكشى،
با داشتن
امنيت
اجتماعى و رفاه و آسايش در
جامعه رابطه
اى معكوس دارد
و نبود دومى
باعث افزايش
اولى مى گردد.
خودكشى اما يك
پديده جهانى
هم است. از
همين رو ١٠
سپتامبر
بعنوان روز
جهانى مقابله
با خودكشى نام
گرفته است و
سازمان
بهداشت
جهانى طى
گزارشات
سالانه خود با
دادن آمارهاى
متعدد، به علل
و راهكارهاى
مقابله با اين
پديده
پرداخته و با ارائه رهنمود هاى
لازم تلاشى
جدى براى
مقابله با اين
پديده شوم مى
نمايد.
در
ايران اما،
اين مسئله نه
تنها از طرف
رژيم اسلامى
جدى گرفته نمى
شود بلكه خود
وجود اين حكومت،
يك عامل موثر
در گسترش و
بالا رفتن آمار خود كشى
ها شده است.
زمانى كه فردى
به آن حد
از نااميدى در
زندگى رسيده
كه آگاهانه
به آغوش
مرگ مى شتابد،
بيش از هر
زمان ديگرى
احتياج به
حمايت، همدلى
و كمك ديگران
دارد. لازم است
كه علل وقوع
اين چنين
مسايلى توسط
جامعه شناسان
متخصص مورد بررسى عميق قرار
گيرد و يا
موسساتى براى
مشاوره و كمك
به اين
دردمندان
ايجاد شود.
اما در عوض ما
نه تنها از
هيچ مكانيزمى
در جامعه براى
برخورد اصولى
با اين معضل اجتماعى
برخوردار
نيستيم، بلكه
در حوادثى از
اين دست،
در ٢٨ آبان
امسال كه يك دانش آموز در
روستايى
نزديك
كرمانشاه،
اقدام به خودكشى
كرده بود
عوامل سپاه از
طريق يكى از
نشريات وابسته
بخود در منطقه، بنام
"مرصاد"، علت اين
خودكشى را به
"گروهاى
تلگرامى مروج
خودكشى" نسبت
داده اند. از
رژيمى كه همه
چيز را در اين
منطقه از
زاويه امنيتى
نگاه مى كند و
مشكلات
اجتماعى از
طريق سرداران
سپاه پاسخ داده
مى شوند، بايد
هم شاهد چنين
برخورد '' نبوغ '' آسايى با اين
پديده رو به
گسترش
اجتماعى
باشيم.
تا زمانى كه
فقر و بيكارى
در جامعه
بيداد مى كند؛ تا زمانى كه
فرصت هاى
شغلى،
اجتماعى و
فرهنگى برابر
در جامعه وجود
نداشته باشد؛ تا زمانى كه
خشونت دولتى
ارزش انسان و
انسانيت را
بزير برده
است، و
افسردگى و
بيماريهاى روانى
ناشى از شرايط
وخيم اجتماعى در
جامعه گسترش
مى يابد؛ تا زمانى كه
حاكميت خود را
در برابر اين
مشكلات
اجتماعى
مسئول
ندانسته و با
كار كارشناسانه
جامعه شناسان
در صدد يافتن
راه حلى براى آن نباشد، بى
شك ما با رشد
چشمگير پديده
شوم خودكشى در
جامعه مان
روبرو خواهيم
بود. گسترش
اميد به
زندگى، فقط از
طريق قطع اميد
و پس زدن اين
ناقلان مرگ و
نيستى، امكان پذير
خواهد بود.