گام اول
طوماری با ۲۰ هزار
امضاء
گام
بعدی چه بايد
باشد؟
فرهاد
شعبانی
تحويل
مرحله دوم
طوماری با
امضای 10 هزار
کارگر به وزير
کار و تعاون و
"رفاه
اجتماعی"
جمهوری
اسلامي، با
خواست افزايش
دستمزد در
نيمه دوم سال 91
يکی از عناوين
خبری مهم هفته
گذشته حوزه
مسائل کارگری
در ايران بود.
در بخشی از
متن نامه
کارگران آمده
است: "در صورت
عدم توجه
وزارت تعاون،
کار و رفاه
اجتماعی به
خواستها و به
زندگی و معيشت
ميليونها
کارگر که در
زير چرخ های
تورم و گرانيهای
سرسام آور
موجود در حال
نابودی است،
کارگران
نظاره گر به
تباهی کشيده شدن
هستی و بقا
خود نخواهند
شد، و
اعتراضات خود
را نسبت به
ادامه وضعيت
حاضر تشديد
خواهند کرد"
سالهاست
که فعالين
جنبش کارگری
ايران در تلاشی
پرهزينه اند
تا مبارزات و
اعتراضات
کارگران
سراسری و متحد
شود. اين
اقدام گرچه
هنوز محدويتهای
جغرافيائی و
کارگاهی و
کارخانه ائی
چشمگيری
برخود دارد،
اما در نوع
خود يکی از
حرکتهای متحد
طبقه کارگر
ايران است.
سالهاست که
گفته می شود
مشکلات و
مصائبی که
طبقه کارگر
ايران با آن
دست به گريبان
است، سراسری
است و غلبه بر
آن نيازمند يک
مبارزه متشکل
و سراسری است،
و از همه
اينها مهمتر
مبارزه برای
دستمزد
متناسب با
ميزان تورم
يکی از آن خواستهائی
است که می
تواند طبقه
کارگر ايران را
متحد و
يکپارچه به
ميدان مبارزه
سراسری بکشاند.
اين حرکت
نه تنها سران
تشکلهای ضد
کارگری خانه
کارگر جمهوری
اسلامی را به
موضع گيری
واداشت و برخی
از آنها را
فرصت طلبانه
وسوسه موج
سواری کرد، و
برخی ديگر را
به موضعگيری
خصمانه عليه
اين اقدام
وادار کرد،
بلکه چرت کارگزاران
رژيم در مجلس
اسلامی را
پاره کرد. چرا
که چنين حرکتی
بر متن اوضاع
نابسامان
اقتصاديِ
صورت می گيرد
که شماری از
آيت الله های
مفت خور را به
نگرانی از
بابت شورش های
اجتماعی عليه
بنياديهای
نظام به هشدار
دادن واداشته
است.
در اين
ميان چند نکته
مهم و قابل
توجه است. ياوگوئيهای
عناصری چون
علی اکبر
عيوضی عضو
کميته مزد
شورای عالی
کار و کانون
شوراهای
اسلامی کار
تهران را که
در گفتگوئی با
خبرگزاری
ايلنا گفته
بود : "به لحاظ
قانونی امکان
افزايش حقوق
در ميانه سال
وجود ندارد" را
بايد ناديده
گرفت و
همانطوريکه
در متن خود نامه
کارگران آمده
است و به آن
اشاره شد، در
اشکالی ديگر و
قاطعانه برای
افزايش
دستمزد متناسب
با ميزان تورم
که گفته می
شود 40 درصد
است، طبقه
کارگر را به
ميدان آورد.
خواست افزايش
دستمزد
متناسب با
هزينه های
زندگی خواست
کل طبقه کارگر
ايران است و
در اين روزها
که گرانی و
حذف کالاهای
مورد نياز از
سفره ی کارگران
بيشتر از هر
زمان ديگری
است، اين
خواست اهميت و
جايگاه ويژه
تری در زندگی
روزمره خانواده
های کارگری
بخود گرفته
است. لذا
مبارزه برای
افزايش
دستمزد نه
تنها از مقبوليت
عمومی
برخوردار
است، بلکه در
اين شرايط
بستر مناسبی
برای به ميدان
آوردن طبقه
کارگر می باشد.
اما پرسش
اينجاست آيا
خواستهای
طبقه کارگر با
توجه به ماهيت
و موضعگيری ضد
کارگری
جمهوری اسلامي،
با طولانی تر
شدن ليست امضاء
کنندگان
طومار پاسخ می
گيرد؟ هشدار
خود کارگران
در متن نامه
نشان می دهد
که پاسخ منفی
است. پس اگر
پاسخ منفی
است، (که به
باور من علی رغم
جنبه های مثبت
اين حرکت منفی
است) بايد اين ظرفيت
بالقوه طبقه
کارگر برای
سراسری کردن مبارزاتش
را در اشکال
ديگری تجربه
کرد. برای
مثال آيا دست
زدن به
اعتصابات
سراسری و تجمع
در مکانهای
معينی که می
تواند مورد
حمايت اقشار
تهيدست جامعه
ايران نيز
قرار گيرد آن
تاکتيکی
نخواهد بود که
گلوی جمهوری
اسلامی و
مجيزگويانی
چون علی اکبر
عيوضی را
بفشارد؟ تجربه
موفق
اعتصابات
کارگران در
صنعت پيروشيمی
ايران شاهدی
بر موثربودن
چنين حرکتهائی
در شرايط
کنونی ايران
است. جمع آوری
امضای 20 هزار
کارگر در دو
مرحله در
شماری از
استانهای کشور
نشانه ائی از
عزم طبقه
کارگر برای
تبديل مبارزات
محلی به
سراسری است و
بيانگر وضعيت
وخيم اقتصادی
اين طبقه
است.به همين
اعتبار و بر
متن اوضاعی که
راهی جزء
مبارزه برای طبقه
کارگر باقی
نگذاشته است،
دست بردن به
تاکتيک
اعتصابات
سراسری می
تواند
مبارزات کارگران
برای افزايش
دستمزدها را
در مسير
راديکال و
موثرتری
هدايت کند.
مبارزه
برای افزايش
دستمزد می
تواند با مبارزه
عليه لايحه
تغيير قانون
ضد کارگری
جمهوری
اسلامی به
زيان هرچه بيشتر
کارگران، که
در حال حاضر
به خواست سپاه
پاسداران در
کريدورهای
دولت و مجلس
در رفت و آمد
است، و
درصددند آن را
به تصويب
برسانند می تواند
درهم آميخته
شود. هرچند
ماهيت و بنياد
اين قانون ضد
کارگری است،
اما نبايد
اجازه داد اين
لايحه به
تصويب برسد،
چراکه شرايط کار
و معيشت
کارگران را صد
چندان دشوار
تر می کند.
طبقه
کارگر ايران
هر تاکتيکی که
برای مبارزه مستقل
خود عليه
جمهوری
اسلامی در پيش
گيرد، بدون
ترديد بايد
مورد حمايت ما
فعالين جنبش
کارگری و
مدافعان اين
جنبش قرار
گيرد، و تحت
پوشش وسيع
رسانه های
سوسياليستی
باشد. مدافعين
جنبش کارگری
در خارج از
کشور در اين
شرايط نه تنها
بايد در آماده
باشی کامل
برای انعکاس
مبارزات
کارگران
باشند، بلکه
خود متحد و يکپارچه
به پژواک
فرياد رسای
اين طبقه در
ايران و
فراسوی مرزها
تبديل شوند.
ما آمادگی اين
را داريم که
با برپائی
کمپين های
اعتراضی در
جبهه حمايت از
کارگران و
جنبش کارگری
ايران قرار
گيريم.