فوتبال،
سیاست و
اعتراض در
برزیل
نوشته:
جف گارمانی
ترجمه:
فرزانه راجی
اعتراضها
در خیابانهای
شهرهای برزیل
بههیچوجه
علیه برزیل
(یا حتی علیه
فوتبال) نیست.
بلكه بدون
تردید میهنپرستانه
است: مردم
معتقدند كه
آموزش عمومی،
بهداشت و
دموكراسی
برزیل باید
كاملاً و به
همان اندازهی
تیم ملی
فوتبالشان
قابلتحسین
باشد.
برزیلیها
هم مثل مردم
بسیاری از
دیگر كشورها،
اغلب این شوخی
را میكنند
كه نباید
سیاست و
فوتبال را
درهم آمیخت. احتمال
درگیری و/یا
جریحهدارشدن
احساسات بیش
از حد است. اما
در ژوئن 2013 در برزیل
رخدادی شگفتانگیز
آغاز شد: به
نظر میرسید
كه فوتبال و
سیاست تنها
مسایلی بودند
كه همه میخواستند
دربارهاش
بحث كنند، و
به شكلی
باورنكردنی،
به نظر میرسید
كه کموبیش
همه با هم
توافق دارند.
در
روزهای منتهی
به جام
كنفدراسیونها
ـ پیشغذای
اصلی برای جام
جهانی فوتبال
در سال آینده
ـ دانشجویان
دانشگاهها
در
سائوپائولو
سازماندهی
برسر افزایش
هزینههای
حمل ونقل
عمومی را آغاز
کردند. سؤالات
آنان بیشمار
بود اما یكی
از اساسیترین
آنها این
پرسش بود كه
چرا كرایهی
مترو و اتوبوس
باید بالا
برود، درحالی
كه كیفیت
خدمات اتوبوس
و مترو درحال
پایین آمدن
است؟ آنها در
آستانهی جام
كنفدراسیونها
اعتراضها را
بسیج کردند و
خیلی زود خود
را با خشونت افسران
پلیس نظامی
مواجه دیدند.
وقتی تصاویر دانشجویان
معترض صلحجو
كه با گلولههای
پلاستیكی و
اسپری فلفل
مورد حمله
قرار میگرفتند
دیده شد، صفوف
تظاهركنندگان
در
سائوپائولو
هرچه انبوهتر
شد. خیلی زود
پس از آن
معترضان در
سایر شهرهای
مهم برزیل
بسیج شدند.
نباید
تعجببرانگیز
باشد که مسائل
حملونقل
عمومی فتیلهی
چیزی را روشن
كرد كه از
ابتدای ژوئن
در حال سوختن
است: خدمات
اتوبوس و مترو
در شهرهای
بزرگ برزیل،
درسالهای
اخیر به طور
فزایندهای
شلوغ و
نامطمئن و
خطرناك و گران
شدهاند. این
چیزی است كه
بهطور
روزمره روی
میلیونها تن
از مردم تأثیر
میگذارد.
بنابراین
وقتی
دانشجویان،
در اعتراض به
این مسایل به
خیابان رفتند
ـ و به خاطر آن
حسابی از پلیس
كتك خوردند ـ
تقریباً همهی
مردم كشور
جانب معترضان
را گرفتند. آنها
گروهی با
منافع خاص
نبودند كه در
حال پیشبرد
دستور كار خود
باشند بلكه
افراد شجاعی
بودند كه از
طرف تودهی
مردم شهرنشین
و به نمایندگی
از منافع آنان
به صدا درآمده
بودند. بدون
تردید فقط حملونقل
عمومی نبود كه
مردم را گرد
هم آورد: از
ابتدای ژوئن،
مردم سراسر
برزیل به دلایل
مختلف در
خیابانها
بودند و
بسیاری از این
دلایل به
سوءاستفاده
از بودجهی
عمومی و فساد
سیاسی و
اولویتهای
غلط توسعهی
كشور مربوط میشود.
بنابراین
آنچه خروجیهای
رسانههای
خبری بینالمللی
قادر به تشخیص
نبودهاند،
طیف وسیع
مطالباتی است
كه این موج
معترضان
برزیلی را
متحد میكند.
برخلاف
تظاهرات ملی
گذشته (به
عنوان مثال
جنبش
اعتراضات
مدنی سال 1984
موسوم به دیریایتس
ژا Direitas Ja که
خواهان
برگزاری فوری
انتخابات
ریاستجمهوری
بود یا
استیضاح رییسجمهور،
فرناندو
كولار در 1992) در
اینجا این
معترضان هیچ
مسئلهی
مشخصی را كه
بهراحتی
بتوان به آن
استناد كرد
عنوان نکردهاند.
به جای بسیج
گرد یك خواست
معین، خواستی
بلافصل و
مشترك، مردم
با پیشكشیدن
دهها مسئلهی
مهم و
ساختاری،
گردهم جمع
شدند. احزاب
سیاسی و
اتحادیههای
كارگری به طور
علنی كنار
یكدیگر قرار
گرفتند و به
جای اینكه
اعتراضات خود
را متوجه یك
جناح یا رهبر
سیاسی مشخص
بكنند، همهی
معترضان در
نارضاییشان
از چگونگی
مدیریت
برزیل،
تقریباً در
تمامی سطوح
اجرایی،
یكپارچه و
متحد ظاهر
شدند.
بنابراین
این چه چیزی
است كه در
بهترین
روزهای ماه
ژوئن، میلیونها
تن از مردم را
در شهرهای
كوچك و بزرگ
برزیل هرشب به
خیابانها
كشاند؟ همانگونه
كه خود
معترضین روشن
كردند علت آن
خیلی فراتر از
صرفاً حملونقل
عمومی است.
مطالبات مکرر
در این مدت
شامل آموزش
عمومی بهتر و
فرصتهای
دانشگاهی، بهبود
خدمات بهداشت
و درمان،
امنیت عمومی،
پایان دادن به
فساد سیاسی
(یا حداقل
كاهش آن) و استفادهی
بهتر از بودجهی
عمومی بوده
است. بسیاری
از مردم برزیل
نسبت به این
امر خشمگیناند
كه چهقدر پول
مردم صرف
تدارك برای
جام جهانی شده
است درحالی كه
مشكلات اساسی
زیرساختارهای
شهری روزبهروز
حادتر میشوند.
آنها میپرسند
چه كسی میخواهد
دركشوری
زندگی كند كه
استادیومهایی
در حد كشورهای
پیشرفته دارد
و بیمارستانها
و مدارس و
تسهیلات
فاضلابش درحد
جهان سوم است؛
جاییكه فیفا
برای كارها
برنامهریزی
میكند و مردم
بومی اساساً
نادیده گرفته
میشوند؟
مالیاتها در
برزیل واقعاً
بالا هستند،
با وجود مالیاتهای
زیاد، آنچه
مردم در مقابل
دریافت میكنند
توهینآمیز
است. ریشهی
این مسئله،
چنانکه
همگان در
برزیل میداند،
در سابقهی
طولانی فساد،
ضعفهای
قانونی و
مصونیت
نخبگان
اقتصادی و
سیاسی از
مجازات نهفته
است. تورم و
هزینههای
بالای زندگی
نیز گریبان
بسیاری را
گرفته است، و
میزان
جانبداری و
تأیید مردم از
رییسجمهور،
دیلما روسف،
نیز در چند
هفتهی گذشته
تقریبا مثل هر
رهبر سیاسی
دیگر بهحق
كاهش یافته
است. مردم
گردهم آمدهاند:
در خیابانها،
به صورت آنلاین
و جلوی دستگاههای
تلویزیون و
دریافتند كه
در ناامیدیها
و دلواپسیهایشان
با هم
مشتركند.
حمایت از
اعتراضات در برزیل
تقریباً
عمومی بود ـ
البته به جز
گروههای
كوچك
خرابكاری كه
توجه بیتناسب
رسانهها را
جلب كردند ـ و
حال
سیاستمداران
درك میكنند
كه باید
خواستههای
شهروندان
درگیر {در
اعتراضات} را
مورد توجه
قرار دهند.
همانگونه
كه اخیراً
برخی روزنامهنگاران
و دانشگاهیان
اشاره كردهاند،
این موج
اعتراضات در
برزیل و تركیه
و كشورهای
دیگر از طبقهی
متوسط درحال
رشدی ناشی میشود
كه انتظار میزان
بالاتری از
پاسخگویی و
شفافیت
دموكراتیك را
دارد. این
پایگاه مردمیِ
درحال گسترش
اعتقاد دارد
كه مسئولیتهای
شهروندی خود
را عهدهدار
شدهاند ـ
پرداخت
مالیات، خرید
خانه، سرمایهگذاری
در آموزش،
تشكیل
خانواده، رأی
دادن، پیروی
از مقررات
قانونی،
گزارشدادن
اشیای مشکوک و
غیره ـ و در
مقابل، از
رهبران سیاسی
انتظار دارند
كه رفتار آنها
را نمونه و
الگوی خود
قرار دهند.
نیازی به گفتن
نیست كه آنها
نسبت به آنچه
كه از
سیاستمداران
دیدهاند
برآشفتهاند.
تا
حدودی این آن
چیزی است كه
در پس بسیج
تودهها در
برزیل وجود
دارد. اما
شاید دلایل
دقیقتری
برای این امر
وجود داشته
باشد كه چرا
جمعیت كثیری
از برزیلیها
باید در این
لحظهی خاص
بپاخیزند.
برای شروع،
اقتصاد داخلی
طی یك دهه
درحال رشدی
محدود اما
مداوم بوده
است. به طور
خاص، برزیلیهای
شهرنشین دیگر
راغب نیستند
این حكایت را
قبول كنند كه
باید در كشور
فقیری زندگی كنند
كه مبتلا به
مشكلات «جهان
درحال توسعه»
است. به همراه
این،
اقتصادهای
امریكای
شمالی و اروپا
هم هستند كه
درحال دستوپا
زدناند، و
سیاستمداران
برزیلی به طور
روزافزونی
خود را با این
مشكل مواجه مییابند
كه دیگر نمیتوانند
اینهمه نابهسامانی
زیربنایی را
به گردن
سودجویان
ثروتمند
خارجی
بیاندازند.
بله بسیاری از
برزیلیها
تشخیص میدهند
كه منافع
نواستعماری
برای اهداف
درازمدت
توسعهی
برزیل زیانبخش
هستند اما یك
فرهنگ بومی
مبتنی بر فساد
و بیمبالاتی
سیاسی نیز میتواند
به همان
اندازه مخرب
باشد.
در
چند هفتهی
كوتاهی كه
مردم به
خیابانها
ریختند،
معترضان
دستاوردهای
بسیاری داشتند.
بسیاری از
شهرها كرایهی
اتوبوس و مترو
را ثابت نگه
داشته و یا
كاهش دادهاند،
و اصلاحات
پیشنهادی در
قانون اساسی،
موسوم به PEC-37 (Proposta de Emenda Constituciona که
اختیارات بیشتری
به پلیس و
مصونیت بیشتری
به مقامات
ارشد میداد)
در كنگرهی
برزیل با
شكستی بسیار
عمومی مواجه
شد. مردم به
طور
روزافزونی
احساس
توانمندی میكنند
و درحالی كه
احتمالاً این
دور از اعتراضها،
پس از اتمام
جام
كنفدراسیونها،
فروكش خواهد
كرد، کاملاً
انتظار میرود
كه سال دیگر
همین موقع،
زمانی كه جام
جهانی فوتبال
شروع میشود،
خیابانها
دوباره
پرشوند، شاید
حتی با مردمی
بیشتر. تودهی
مردم در برزیل
در حال رشدند،
مردم درحال
برقراری
ارتباط بهتر
با یكدیگر و
كسب آگاهی
بیشترند و تا
زمانی كه از
برخی تحولات عمیق
صحبت میشود
بعید است كه
تظاهركنندگان
پلاتفرم بینالمللی
ناشی از
رویدادهای
بزرگ در پیشرو
(جام جهانی 2014 و
المپیك
تابستانی 2016) را
رد كنند.
با
وجود اینكه
رقابتهای
بین باشگاههای
مختلف فوتبال
در برزیل میتواند
باعث
برانگیختن
مناقشههایی
تلخ شود، اما
چیزی كه
تقریباً همه
را با هم نگه
میدارد،
حمایت از تیم
ملی است. در طی
ماه ژوئن، وقتی
كه تیم فوتبال
برزیل درجام
كنفدراسیونها
موفق شد،
معترضین روشن
كردند كه پیام
آنها به هیچ
وجه علیه برزیل
(یا حتی علیه
فوتبال) نیست.
بلكه بدون تردید
میهنپرستانه
بود: عشقی
باورنكردنی
برای این كشور
وجود دارد و
آنانی كه در
خیابان هستند
اعتقاد دارند
كه آموزش عمومی،
بهداشت و
دموكراسی،
باید كاملاً و
به همان
اندازهی تیم
ملی ستودنی
باشد. در گفتوگو
در بارهی
سیاست و
فوتبال، این
پیامی است كه
میلیونها تن
از برزیلیها
را گردهم آورد
و حسی روبه
رشد از عشق و
شور و هیجان
برانگیخت. ماه
ژوئن 2013 ماهی
نخواهد بود كه
بهزودی در
برزیل فراموش
شود: تیم
فوتبال در
زمین برنده میشد،
مردم در
خیابانها، و
حالا در
آستانهی جام
جهانی، خوشبینیهای
محتاطانهای
در مورد آینده
وجود دارد.
این دورانی
شگفتانگیز
برای برزیل
است، و مردم
نسبت به لغزش
و انحراف این
نیروی
فزاینده
محتاط خواهند
بود.
5 ژوییه
2013
دکتر
جف گارمانی Jeff Garmany، مدرس
جغرافیای
سیاسی و توسعهی
شهری در کینگز
کالج لندن
است. وی در 13 سال
گذشته بارها
در برزیل
زندگی و کار و
به کارهای پژوهشی
مبادرت کرده
است.
مقالهی
بالا ترجمهای
است از:
Jeff Garmany, Football, Politics and Protest in Brazil, Democracy Now, 5
July 2013-07-23
برگرفته
از «نقد
اقتصاد سیاسی»
http://pecritique.com/