اختلال
در نظر سنجی و
خیزشِ
غیرحرفهایها
در انتخابات
آمریکا
فرهاد
مرادی
از
جمله موضوعات
تأمل
برانگیزِ بعد
از برگزاری
اولین مناظره
از شش مناظره
حزب دموکرات
آمریکا، یکی
هم تعیین
کاندیدای
برنده مناظره
سیزدهم اکتبر
این حزب بود.
از یک
سو مقاله نویسها،
تحلیلگرها و
کارشناسهای
حرفهای کلان
رسانهها، بر
این باورند که
«هیلاری
کلینتون»
توانست توجه
افکار عمومی
را به خود جلب
کند و بر همین مبنا
نیز وی را
برنده مناظره
میدانند و از
سویی دیگر
نتایج به دست
آمده از نظرسنجیهای
آنلاین
داستانی
متفاوت برای
روایت کردن دارند:
«برنی ساندرز» -
با اختلافی
چشمگیر -
برنده قطعی
این مناظره
بوده است.
«ران
فورنر» -
روزنامه
نگارِ محافظه
کارِ پنجاه و
دو ساله – در
اولین سطرهای
مقالهاش در
«نشنال
ژورنال» به
پیروزی
هیلاری
کلینتون رأی
میدهد و مینویسد:
«هیلاری
کلینتون
برنده شد.
او بُرد،
چون در مناظره
قوی ظاهر شد.
او به این دلیل
که برنی
ساندرز برنده
این مناظره به
حساب نمیآید،
برنده شد. او
برنده شد چون
در اولین مناظره
دموکراتها
برای کسب
نمایندگی حزب
در انتخابات
ریاست جمهوری،
به جای آنکه
بر روی رسوایی
ایمیلها یا
شخصیتش تمرکز
کند بر روی
سیاستهای
لیبرال تمرکز
داشت».
«کتی
گولوک» - از
روزنامه
نگاران وال
استریت
ژورنال – نیز،
در مقالهای
شبیه به مقاله
ران فورنر،
پیروزی
هیلاری کلینتون
در اولین
مناظره را
«واضح و روشن»
تلقی کرد و
نوشت: «هفتاد و
نه درصد از
بررسیهای
داخلی حزب
دموکرات نشان
میدهد که
کلینتون هر
چهار رقیب
حاضر در
مناظره را تحت
کنترل خود
داشت؛ همچنین
پنجاه و چهار
درصد از
جمهوری
خواهان نیز
این نظر را
تأیید میکنند».
«ریان
لیزا» - از
تحلیلگران سی.
ان. ان و خبرنگار
مجله
نیویورکر – در
صفحه توئیترش
نوشت: «هیلاری
کلینتون
برنده شد، چون
تمامی
مخالفانش
بسیار بد ظاهر
شدهاند» و
«مایکل کوهن»
نمایشِ بد مهمترین
رقیب کلینتون
را چنین تشریح
کرد: «برنی ساندرز
هیجان زده
است: بسیار
خشمگین و پر
از کینه. او
بیشتر از آنکه
به یک
کاندیدای ملی
[و بیطرف]
شباهت داشته
باشد، مثل یک
کاندیدای
معترض [و جانبدار]
عمل میکند».
احکام
روزنامه
نگارهای «حرفهای»
در رابطه با
پیروزی
کلینتون – به
عنوان یک سیاستمدار
حرفهای - اما
مبانی آماری
نیز دارد. طبق
گزارش «هافینگتون
پست» پیش از
برگزاری
مناظره
سیزدهم اکتبر،
چهل و چهار
درصد از کسانی
که در
انتخابات داخلی
حزب دموکرات
حق رأی دارند،
تمایل
داشتند تا
کلینتون به
عنوان
نماینده حزب
دموکرات در
انتخابات
ریاست جمهوری
شرکت کند، ولی
«بعد از
برگزاری
مناظره، این
آمار به پنجاه
و دو درصد
افزایش یافت».
خبرگزاری سی.
ان. ان نیز روز
جمعه،
شانزدهم
اکتبر، آماری
شبیه به آمار
«هافینگتون
پست» منتشر
کرد و متذکر
شد که هیلاری
کلینتون با
پنجاه و چهار
درصد آرا
برنده مناظره
بوده است.
درخشش
آقایِ نود و
نه درصد!
تحلیلهای
سیاسی و آماری
«حرفهایها»،
اما در فضایی
منتشر میشود
که آمارهای
آنلاین
ارقامی با صد
و هشتاد درجه
اختلاف را
نشان میدهند.
طبق نظرسنجی
آنلاین «سی. ان.
ان» و «فاکس
نیوز»، برنی
ساندرز
توانسته با
هشتاد و یک
درصد آرا برنده
اولین مناظره
دموکراتها
باشد.
مجله
«تایم» نیز اگر
چه آرای ثبت
شده به نفع
ساندرز را شصت
درصد اعلام میکند،
ولی وزن
طرفدارهای
نظریه پیروزی
هیلاری
کلینتون در
اولین مناظره
را تنها یک
درصد کمتر از
نظرسنجی آنلاین
«سی. ان. ان» و
«فاکس نیوز» میداند:
«دوازده درصد».
از سویی دیگر
نیز «ایندپندنت
ژورنال» برنی
ساندرز را با
۴۳/۷ درصد آرا
برنده مناظره
اول دانست در
حالی که سهم
هیلاری کلینتون
تنها ۲۸/۷
درصد ثبت شده
است.
گرچه تمامی
نظرسنجیهای
آنلاین از
پیروزی
ساندرز خبر میدهند،
ولی
طرفدارهای
«آقای نود و نه
درصد» شیوههای
دیگری نیز
برای اثبات
ادعای خود در
دست دارند.
بر
اساس آمارهای
منتشر شده
کاربران توئیتر،
در حین مناظره
سیزدهم
اکتبر،
چهارصد و هفت
هزار مرتبه
نام «برنی
ساندرز» را
مِنشِن کردهاند؛
رکوردی بیش از
باقی نامزدها.
همچنین تحلیلهای
آماری توئیتر
نشان میدهد
که ۶۹ درصد
این رقم به
توئیتهای
موافق با
ساندرز مربوط
میشود در
حالی که این
رقم برای
هیلاری
کلینتون ۵۶
درصد ثبت شده
است.
برنی
ساندرز در
فیسبوک و گوگل
هم وضعیتی مشابه
داشته است:
کاربران
فیسبوک بیش از
هر کاندیدای
دیگری از برنی
ساندرز صحبت
کردهاند و
قبل، در حین و
بعد از مناظره
نام برنی ساندرز
– با اختلافی
چشمگیر – بیش
از هر
کاندیدای دیگری
در گوگل جستجو
شده است.
مبلغ
کمکهای مالی
مردمی نیز از
جمله مواردی
است که ستادِ
سناتور
سوسیالیست بر
روی آن مانور
میدهد.
بر
اساس آمار
منتشر شده از
طرف ستاد برنی
ساندرز، سه
روز پس از
اولین مناظره
میان
نامزدهای دموکرات
مبلغ ۳/۲
میلیون دلار
به ستاد برنی
ساندرز واریز
شده و ستاد
ساندرز در این
رابطه نوشته
است: «از روز سه
شنبه، یعنی زمانی
که اولین
مناظره
دموکراتها
برگزار شد، تا
اواسط روز پنج
شنبه، بیش از ۹۷۸۰۰
کمک مردمی – با
میانگین ۳۲/۲۸
دلار و با مجموع
۳/۲ میلیون
دلار - جمع
آوری شده است».
این در
حالی است که
کمپین هیلاری
کلینتون طی چهار
ماه گذشته
توانسته است
فقط پنج
میلیون دلار
از محل کمکهای
مردمی جمع
آوری کند که
میانگین مبلغهای
پرداختی را
نیز ۲۰۰ دلار
اعلام کردهاند؛
یعنی تنها
۲۵۰۰۰ سهم در
جمع آوری این
مبلغ نقش
داشتهاند.
با این
اوصاف ادعای
«جیسون ایزلی»
مبنی بر اینکه
برنی ساندرز
توانسته تا
اسکناسها را
به برگه هایِ
رأی تبدیل کند
منطقی به نظر
میرسد. وی در
تشریح و تحلیل
همین ادعا مینویسد:
«راهپیمایی
انقلاب
ساندرز [همین
حالا] در حال
برگزاری است».
واپسین
برهان: لکنتِ
«حرفهایها»
برنی
ساندرز – به
عنوان
کاندیدایی
سوسیالیست –
به جنگ وضعیت
موجود آمده
است. او –
همانطور که بارها
به زبان آورده
– کاندیدایی
بیطرف نیست،
بلکه جهت گیری
مشخص طبقاتی
دارد.
سناتور
سوسیالیست بر
روی صورت
مسائل مربوط به
طبقه کارگر و
طبقه متوسط
ایالات متحد
مانور میدهد.
گروههایی که
در چهل سال
گذشته هرگز در
کانون توجه ادبیاتِ
ولرم
سیاستمدارها
و ادبیاتِ «بیطرفانه»
کلان رسانهها
قرار نگرفتهاند.
از این رو
محتوای
برنامهها و
همچنین
ادبیات و فرم
سازماندهی
ستاد برنی
ساندرز سیاست
رسمی و حرفهای
را با چالشی
عمیق روبرو
کرده است.
کلان
رسانهها تا
همین چند ماه
پیش از به
رسمیت شناختن
نامزدی
سوسیالیست
ابا داشتند.
یکی از
تحلیلگرهای
«فاکس نیوز»،
حتی نام برنی
ساندرز را به
زبان نمیآورد
و وی را
«سوسیالیست
ژولی پولی»
خطاب میکرد.
بنابراین،
و با توجه به
چنین وضعیتی،
نمیتوان به
سادگی از کنار
این اختلاف
فاحش آماری گذشت
و میبایست
پای پرسشی را
وسط کشید: این
اختلاف فاحش
آماری به چه
چیزی دلالت
دارد؟
«آدام
جانسون» -
روزنامه نگار
چپگرا – به
بهانه انتشار
آمارهای
متضاد بعد از
مناظره
سیزدهم اکتبر
مینویسد:
«این اختلاف
آماری، حاکی
از شکافی عمیق
است که ما از
آغاز به کار
کارزار
انتخاباتی برنی
ساندرز شاهد
آن بودهایم»؛
یعنی اختلاف
بین منافع
اقلیتی
ثروتمند که
مجموعهای از
کارگزارهای
سیاسی و
فرهنگی «حرفهای»
را به استخدام
در آوردهاند
با اکثریتی
فقیر که با
استفاده از
ظرفیتهای
جدید گردش
آزاد
اطلاعات،
منظومهای
بزرگ از رسانههای
کوچک و «غیر
حرفهای» را
ساختهاند و
اطلاعات را به
شیوههایی نوین
طبقه بندی میکنند:
«هر آنچه سخت و
استوار است،
دود میشود و
به هوا میرود».
از سوی
دیگر سایه
سنگین ادبیات
برنی ساندرز بر
ادبیات هر
چهار نامزد
دیگر مسئلهای
است که میبایست
با دقت نظر
بیشتری به آن
توجه کرد.
گویا در جریان
مناظره
سیزدهم
اکتبر،
ادبیاتِ برنی
ساندرز
توانسته بود
تا زبان
سیاستمدارهایِ
حرفه ایِ
ایالات متحد
را به لکنت
بیاندازد. هر
چهار رقیبِ
«آقای نود و نه
درصد» ضروری میدانستند
تا در همان
آغازِ
سخنانشان،
حرفهایی
بزنند با رنگ
و بویی
سوسیالیستی:
ضد جنگ، عدالت
طلب و کمی تا
قسمتی منتقد.
«لینکلن
چَفی» به
مخالفتش با
لایحه دستِ
راستی «کاهش
مالیات» باندِ
«بوش – چنی» و
همچنین مخالفتش
با «تراژدی
جنگ عراق»
اشاره کرد.
«جیم وِب» بر
روی سابقه فقر
اقتصادی
خانوادهاش و
همچنین
سخنرانیهایش
درباره «عدالت
اقتصادی» و
«عدالت
اجتماعی» در
سنا مانور
داد.
«مارتین
اومارلی» لازم
دید تا صحبتهایش
را با اشاره
به تلاشهایش
برای بالا
بردن حداقل دستمزد
آغاز کند و در نهایت
«هیلاری
کلینتون»
ضروری دانست
تا هویتش را
به هویتِ مادر
کارگرش گره
بزند و حتی در
اواسط مناظره
بگوید: «میبایست
سرمایه داری
را از دست
سرمایه داری
نجات داد».
صاحب
نظرانی بر این
باورند که
پیروزی اصلی
در میدان
سیاست زمانی
به وقوع میپیوندد
که رقبا،
مخالفین و یا
دشمنان یک
ایده، به
منظور تداوم
بقای خویش، از
ادبیاتِ
همان ایده
استفاده کنند.
«اسلاوی
ژیژک» در
مقاله جنجال
برانگیزی که
دو سال و نیم
قبل، و به
بهانه مرگ
«مارگارت
تاچر»، منتشر
کرد بر همین
نکته تأکید
داشت: «وقتی از
او [مارگارت
تاچر] در باب
بزرگترین
دستاوردش
سئوال شد، بیدرنگ
پاسخ داد: «حزب
کارگری جدید».
راست میگفت:
پیروزیاش در
این بود که
حتی دشمنان
سیاسیاش نیز
اصول پایهای
سیاستهای
اقتصادیاش
را پذیرفتند –
پیروزی حقیقی
نه با غلبه بر
دشمن، بلکه
هنگامی رخ میدهد
که حتی خود دشمن
زبان تو را به
کار گیرد، به
گونهای که
افکار تو
بنیان کل
کارزار را شکل
دهد».
تشکیل
«ارتشِ مردم»
«برنی» به
گذشتهای
سرکوب شده
رجوع میکند.
بر کلید واژههایی
مترقی، اما به
بند کشیده
شده، انگشت میگذارد
و به این
واسطه قصد
دارد تا انرژی
سیاسی جامعه
آمریکا را به
نفع تغییراتی
مترقی آزاد
کند. او به جای
مصلحت از
«حقیقت»، به
جای شهروند از
«مردم»، به جای
چانه زنی از
«رادیکالیزم»،
به جای اصلاح
از «انقلاب»،
به جای رونق
کسب و کار از
«سوسیالیزم» و
به جای کارزار
انتخاباتی از
«جنبش مردمی»
سخن میگوید.
کلید
واژههایی که
در دوران چهل
ساله سلطنت
مطلق بازار آزاد،
تحت عنوان
کلید واژههایی
ایدئولوژیک،
ضبط و سانسور
شدهاند و
حالا برنی – به
عنوان شاهدی
راستگو – از تمامی
آنها اعاده
حیثیت میکند؛
«کیوالچِک» -
جوانی ۲۹ ساله
– دلایل
حمایتش از
برنی ساندرز
را چنین تشریح
میکند: «برنی
ساندرز به
صورتی قابل
فهم از مفهوم
سوسیالیزم
استفاده میکند
و این خوب است:
اخلاقی و همه
فهم. این مردِ
راستگو قابل
تقدیر است، او
پای باورهایش
میایستد».
برنی
ساندرز، تا
اینجای کار،
در سازماندهی
«مردم» موفق
عمل کرده است.
آمارها نشان
میدهند که
صدای وی شنیده
میشود و متن
زنده جامعه
نسبت به ایدههایش
واکنش مثبت
نشان میدهد.
دو روز
پیش از نگارشِ
این سطور،
صفحه «مردم برای
برنی» - یکی از
دهها صفحه
حامی برنی
ساندرز در
ایناستاگرام
که بیست و یک
هزار فالوور
دارد - تصویری
کم کیفیت منتشر
کرد که وی را
پشت به
دوربین، با
ساکی در دست،
در خیابانی
مشجر در حال
قدم زدن نشان
میداد.
بالا و
پایین کادر
تصویر، به
سیاق کمپینهای
غیر حرفه ایِ
آنلاین، جملههایی
با فونت درشت
به چشم میخورد:
«تو تنها
نیستی برنی!...
تو رهبری، ما
هم پشت سر تو
خواهیم آمد»؛
ده درصد از
فالوورهای
این صفحه
تصویر مورد
نظر را در
کمتر از بیست
و چهار ساعت
لایک کردند.
سه ماه
پیش از این، و
به بهانه
سازماندهی صد
و پنجاه هزار
داوطلب از طرف
ستاد ساندرز
در سرتاسر
ایالات متحد،
روزنامه «دیلی
بیست» گزارشی منتشر
کرد با تیتری
جذاب که به
شکلی منقبض
شده عملکرد ساندرز
را توصیف میکرد:
«برنی ساندرز
ارتشِ مردم را
میسازد».
«ارتشِ
مردم»، طی پنج
ماه گذشته،
بارها در
واقعیت اعلام
موجودیت کرده
است؛ بدنهایی
سیاسی شده که
با پیروی از
نظمی مترقی
اماکن عمومی
را، برای ساعتها،
به اشغال خود
در آوردهاند.
در سه ماه
گذشته، و تنها
در پنج
گردهمایی، صد
و هفت هزار
نفر برای
حمایت از برنی
از خانههایشان
بیرون آمدهاند:
۲۸۰۰۰ نفر در
پورتلند،
۲۷۰۰۰ نفر در
لُس آنجلس،
۲۶۰۰۰ نفر در
بوستون،
۱۵۰۰۰ نفر در
سیاتل و ۱۱۰۰۰
نفر در شهر
محافظه کارِ
فونیکس.
آرای
خاموشِ
جمعیتِ جوان
آمریکا
«برنی
ساندرز» در
قسمتی از
مناظره
سیزدهم
اکتبر، نکتهای
مهم را درباره
وزن آرای
خاموش ایالات
متحد متذکر
شد. وی با
اشاره به
«انتخابات
سراسری» نوامبر
سال گذشته،
خطاب به
«آندرسون
کوپر» چنین گفت:
«شصت و سه درصد
از کل مردم
آمریکا و
هشتاد درصد از
جوانان در این
انتخابات رأی
ندادهاند»؛
یعنی جمعیتی
بزرگ از «غیر
حرفهایها»
که به قول
سناتور
سوسیالیست از
وضعیت موجود
«خسته و دلزدهاند».
در
حقیقت چنین
آماری به
معنای آن است
که ساختمان
آرای خاموش
این کشور توسط
اکثریت قاطع
آمریکاییها
ساخته شده
است؛ مجموعهای
بزرگ که میبایست
سکوت آنها را
جدی گرفت.
این
مجموعه بزرگ
آرای خاموش،
اگرچه
نشاندهنده
خستگی و دلزده
گی اکثریت
آمریکاییها
از روندهای
فعلیِ سیاسی
است، اما به
این معنا نیز
هست که اگر
فرد یا جریانی
سیاسی توانایی
به چالش کشیدن
سیاست رسمیِ
مورد علاقه
«حرفهایها»
و خارج کردن
آن از ریل را
داشته باشد،
میتواند
حمایت اکثریت
را نیز به دست
آورد: «انقلاب
سیاسی» یا کُد
دقیقی که برنی
ساندرز به طور
مدام به جامعه
مخابره میکند.
«جوونا
راگر» به
خبرنگار
«نیشنال ژورنال»
توضیح میدهد
که نخستین بار
زمانی صدای
برنی ساندرز
را شنیده بود
که مادربزرگش
یکی از
سخنرانیهای
وی را تماشا
میکرد. جوونا
میگوید: «از
مادربزرگم
پرسیدم او کی
بود؟ چون برنی
ساندرز به آدمهای
دیگری که
سخنرانی میکردند
شباهت نداشت. او کسل
کننده و دروغگو
نبود».
«بِث
بَسکِتویل» ۲۵
ساله نیز به
خبرنگار «گاردین»
میگوید:
«برنی ساندرز
تنها کسی است
که میخواهم
او را در کاخ
سفید ببینم؛
چون او کاندیدایی
است که از
زنان و در
حاشیه
ماندگان
حمایت میکند؛
تنهایی کسی که
واقعاً به این
گروهها
اهمیت میدهد».
طبق
آمارهای
منتشر شده
توسط «حرفهایها»،
جوانان زیر سی
سال، ۵۴ درصد
از جمعیتی را
تشکیل میدهند
که از ساندرز
و انقلاب
سیاسی مد نظر
وی حمایت میکنند.
در صورتی که
«هیلاری
کلینتون» تنها
۲۴ درصد از
آرای این گروه
سنی را به دست
آورده است.
جدای
از آنکه
پیروزی در
میدان سیاست –
خاصه زمانی که
با ظهور سیاست
مردمی مواجه
هستیم – وابسته
به خلاقیت و
نیروی ناشی از
جوانی ست
آمارهای
مربوط به دو
انتخابات
گذشته ایالات
متحد از نقش
تأثیرگذار
این گروه سنی
در تعیین
نتیجه
انتخابات خبر میدهد:
«باراک
اوباما» - به
عنوان نامزدی
سیاه پوست که
انتخاب وی
بدعتی
رادیکال در
میدان سیاست ایالات
متحد به حساب
میآمد – در سال
۲۰۰۸، پنجاه و
یک درصد و در
سال ۲۰۱۲، چهل
و پنج درصد از
آرای جوانان
زیر سی سال
آمریکایی را
به خود اختصاص
داد. آیا آرای
جوانان
آمریکایی به
انتخاب اولین
رئیس جمهور
سوسیالیست ایالات
متحد نیز منجر
خواهد شد؟
پی
نوشت:
[۱] چند
روز پیش از
مناظره
سیزدهم اکتبر،
مخالفان
چپگرای
«هیلاری
کلینتون»، ۳۳
نقل قول مهم
از وی منتشر
کردند که بیان
کننده موضوع نبود
جز لابیگری
کلینتون به
نفع «تی. پی. پی».
[۲] «آنچه
چپ باید از
تاچر بیاموزد:
شجاعت ساده
تصمیم» /
اسلاوی ژیژک/
ترجمه امیر
گلابی
[۳]
انتخاباتی که
فرماندارهای
هر ایالت
انتخاب میشوند.
------------------
برگرفته
از:«تامین ۲۴»
http://tamin24.ir/fa/news/7142