Rahe Kargar
O.R.W.I
Organization of Revolutionary Workers of Iran (Rahe Kargar)
به سايت سازمان کارگران انقلابی ايران (راه کارگر) خوش آمديد.
دوشنبه ۲۷ تير ۱۳۹۰ برابر با  ۱۸ جولای ۲۰۱۱
 
 برای انتشار مطالب در سايت با آدرس  orwi-info@rahekargar.net  و در موارد ديگر برای تماس با سازمان از;  public@rahekargar.net  استفاده کنید!
 
تاریخ انتشار :دوشنبه ۲۷ تير ۱۳۹۰  برابر با ۱۸ جولای ۲۰۱۱

موج دستگیری هنرمندان دگراندیش، بیان شکست فرهنگی جمهوری اسلامی

ارژنگ بامشاد

 

موج دستگیری هنرمندان دگراندیش و مردمی، ابعاد گسترده تری به خود گرفته است. در چند هفته ی اخیر، مریم مجد عکاس ورزشی، مهناز محمدی مستند ساز، پگاه آهنگرانی مستند ساز و بازیگر، و مرضیه وفامهر بازیگر سینما به اسارت وزارت اطلاعات رژیم درآمده اند. فشار بر هنرمندان مترقی به همین جا ختم نمی شود. پیش از این هم دیده بودیم که جعفر پناهی و محمد رسول اف دستگیر گشته به زندان افکنده شده و به محرومیت از کار هنری محکوم شده بودند. و یا در خبرها آمده است که بنرهای فیلم”اینجا بدون من” با تصاویر فاطمه معتمد آریا را به  آتش کشیده اند. جمهوری اسلامی و وزارت اطلاعاتش تلاش کرده و می کنند که برای هر یک از این هنرمندان دگراندیش پرونده هائی سرهم بندی کنند. یکی متهم می شود که در جشنواره ای بین المللی در خارج از کشور بدون حجاب ظاهر شده است. گویا رعایت حجاب نه امری کشوری، بلکه جهانشمول است.آن یکی متهم می شود که با هنرمندان فلان کشور ارتباطات فرهنگی دارد. دیگری متهم می شود که در فیلم بدون مجوز بازی کرده است؛ و آن دیگری متهم می شود که با ساختن مستندی از یک حزب الهی و انعکاس حرف هایش ، او را به گند کشیده است. و بالاخره وقتی رسانه های بین المللی از این هنرمندان دگراندیش دفاع می کنند، هریک از آن ها متهم به ارتباط با کشورهای خارجی می شوند. آیا این پرونده سازی های، بیان واقعی اتهامات این هنرمندان است؟ چرا جمهوری اسلامی از ابتدا تا کنون، نمی تواند از شر هنرمندان دگراندیش خلاصی یابد؟

 

جمهوری اسلامی، استبدادی دینی است. مروّج تاریک اندیشی و واپسگرائی است. مخالف مدرنیته و آگاهی و هنر نواندیش و آزاد اندیش است. حکومت دینی تلاش می کند که عرصه ی قانون و اخلاق را در هم ادغام کند. تلاش می کند با اهرم های قانونی روی وجدان عمومی اثر بگذارد. کاری که دین آن را وظیفه ی خود می داند. ادغام دین در دولت و  تسلط دین بر حکومت، دخالت در جزئیات زندگی مردم را در دستور کار خود قرار می دهد. به همین دلیل دین با هنر در عرصه ی وجدان عمومی جامعه رقیب همدیگرند. هنرمند مردمی،  به اقتضای کارش، انسانی است دگراندیش، آزاد اندیش و جستجوگر و تصویرگر واقعیات زندگی. کسی که دوربین در دست می گیرد، می خواهد واقعیات زندگی را همانگونه که هست به تصویر بکشد. تلاش می کند از دریچه ی دوربین، با رنگ نقاشی ها، با نیش قلم ها، زوایای پنهان زندگی و یا زوایای عادی شده و بی اهمیت دانسته شده ی زندگی را برجسته کرده و  عیان سازد. این امری نیست که خوش آیند حکومتی ایدئولوژیک باشد. استبداد دینی می خواهد جامعه را آنگونه که در تصور ذهنی خود دارد تجدید سازمان دهد. از این روست که هر نوع مقاومت مدنی را در هم می شکند. دین سالاران می خواهند دوربین های فیلم برداری و عکس های عکاسان، تصویر و تصوّر تاریک اندیشانه ی آن ها را بازآفرینی کنند و وجدان عمومی مردم را تسخیر نمایند. و آنوقت نام این کار را می  گذارند هنر متعهد، هنر اسلامی، هنر ارزشی. اما چنین کاری از هنرمندان آزاداندیش بر نمی آید. این حرفه ی هنرمندان مزدور، مدیحه سراهای درباری و قلم به مزدان حکومتی است. از این روست که جمهوری اسلامی در ساکت کردن هنرمندان مردمی و مترقی شکست خورده است. هر بار که عده ای را دستگیر می کند و یا به تبعید اجباری می فرستد، نسل تازه ای از هنرمندان دگراندیش سر بر می آورند. و این نسل نیز گاه جسورانه تر از پیشینیان نگاه دوربین هایشان، نوک قلم هایشان و رنگ نقاشی هایشان را علیه تاریک اندیشی بکار می گیرند. این است زمر پویائی هنر و علت شکست تاریک اندیشی.

 

سنگنیی این شکست برای حاکمیت اسلامی به حدی است که برای مهار آن به اقدامات امنیتی روی می آورد. زیرا حکومت اسلامی عرصه ی نبرد مدنی با مردم را آنچنان گسترده کرده است که در هر گوشه ای از زندگی باید بجنگند. علت خشونت سازمان یافته علیه هنرمندان و پرونده سازی علیه ی آن ها، آن است که نبرد فرهنگی یکی از عرصه های اصلی جنگ حکومت اسلامی با مردم است. در واقع انقلاب اسلامی، یک انقلاب فرهنگی هم هست. انقلابی است که می خواهد تاریک اندیشی و واپسگرائی را بر جامعه تحمیل کند. برای متحقق کردن این انقلاب فرهنگی، چه هزینه ها که نکرده اند. برای مثال، اجرای طرح "حجاب و عفاف" که ۲۶ وزارت خانه ، نهاد، بنیاد و سازمان مسئول پیگری  و اجرای آن هستند، میلیاردها تومان هزینه روی دست حکومت گذاشته اما ره به جائی نبرده است. حکومت اسلامی با صغیر دانستن نیمی از جامعه یعنی زنان می خواهد فرهنگ خود را بر آن ها تحمیل کند. این حکومت می خواهد اکثریت جمعیت این کشور یعنی جوانان را به راه و رسم خود بکشاند. امری که مقاومت گسترده ای را بر انگیخته است. تمامی تلاش های این نهادها و تمامی هزینه های هنگفت این عرصه ها، گاه با اکران یک فیلم خوب از فیلم سازان آزاداندیش نقش بر آب می شود. و این برای استبداد دینی و انقلاب فرهنگی واپسگرایش گران تمام  می شود.این است جوهر دشمنی حکومت اسلامی با هنرمندان مردمی  و آزاداندیشان عرصه فرهنگ و هنر.

 

در این نبرد گسترده، حکومت اسلامی حتی اگر بتواند بخشی از هنرمندان دگراندیش را برای مدتی از کار هنری بازدارد، اما همواره طرف شکست خورده ی ماجراست. مردم هنرمندان آزاداندیش خود را ارج می نهند. امروز، هنرمندان مترقی ایرانی نه تنها از محبوبیت بالائی در میان مردم کشور برخوردارند، بلکه آوازه هنر آزاداندیش ایرانی را به اقصی نقاط جهان نیز کشانده اند. هیچ روزی نیست که نام هنرمندان ایرانی و تولیدات هنری شان، در رسانه های جهان انعکاس نیابد. استقبال بی نظیر مردم کشورهای اروپائی از فیلم «جدائی نادر از سیمین» بیان آشکار این وضعیت است. مطرح شدن نام جعفر پناهی در بسیاری از جشنواره های جهانی نیز از همین سیاق است. در واقع جمهوری اسلامی در عرصه ی هنر شکست خورده است. و شکست خورده گان عرصه ی فرهنگی از هنرمندان این مرز و بوم انتقام می گیرند. اما هنرمندان آزاد اندیش و دگراندیش، قلب های مردم ایران و جهان را به تسخیر درآورده اند. این سرمایه بزرگی برای نبردهای آتی است. از این سرمایه ی بزرگ برای سازمان دهی نافرمانی مدنی در تمامی عرصه های زندگی باید استفاده کرد. عرصه ی هنر، عرصه ی جنگی هر روزه با مذهب و حکومت مذهبی است. هر فیلم، هر نقاشی خوب، هر کاریکاتور، هر متن کوتاه و جذاب، و هر قطعه ی موسیقی می تواند عرصه ای این نبرد باشد. باید جبهه گسترده ی فرهنگی در مبارزه با تاریک اندیشی را سازمان داد. از این طریق است که می توان شکست تاکنونی حکومت دینی در عرصه فرهنگ و هنر را به دیگر عرصه ها نیز کشاند و از این طریق می توان مبارزه برای در هم شکستن استبداد دینی و پایه های اجتماعی آن را هر چه بیشتر گسترش داد.

 

۲۷ تیرماه ۱۳۹۰ـ ۱۸ ژوئیه ۲۰۱۱

مطلب فوق را میتوانید مستقیم به یکی از شبکه های جتماعی زیر که عضوآنها هستید ارسال کنید:  

تمامی حقوق برای سازمان کارگران انقلابی ايران (راه کارگر) محفوظ است. 2024 ©