زیر
پوست خبر
بدون
تیتر
آساره
کیانی
از همان
داخل مراسم
تشییعجنازه
حساش کرده
بودی؛ توی
شلوغی جمعیت،
اما خب به نظرت
یک چیز عادی
بود و مثل
بقیه بارها از
کنارش گذشته
بودی؛ اصلا
موضوع اصلی،
تشییع پیکر
آیتالله بود
و مامنی که
ایجاد شده بود
و تلاش برای
نهایت
استفاده از فضای
ایجادشده
برای بیان
خواستهها.
به سنت
همه
برخوردهای
قبلی، اول
گمان میکنی
که تو مقصر
بودهای؛ به
همان قول
معروف، «کِرم
از خود درخت
بوده» اما
لابهلای
صحبت بقیه
خانمها کمی
به بیگناهی
خودت ایمان میآوری
و بعد هم که
خبرش در فضای
مجازی دست به
دست میشود، جرئت
بیشتری پیدا
میکنی تا
بگویی
«
در یک مراسم
تشییع، تو هم
مورد آزار
جنسی قرار
گرفتی!»
قصه
تجاوز
خیابانی به
زنان و دختران
در ایران،
داستانی
«تکراری» است و
«آشنا» برای
خانمها که
فارغ از نوع
برخورد و
مواجهه آنها
با این موضوع،
به نوعی عادت
تبدیلشده؛
به نحوی که
اگر(به عنوان
یک خانم) یکبار
در خیابانهای
شهر راه بروی
و چنین اتفاقهایی
از آزار جسمی
تا لفظی و...
برایت پیش
نیابد، کلی
تعجب میکنی و
حتی ممکن است
از مردانی که
تو را آزار ندادهاند،
تشکر هم کنی!
اما زمانی
ممکن است این
عادت همیشگی
کمی قلقلک
بخورد و این
آزارها در
جمعی رخ دهد
که هیچکسی
انتظارش را
ندارد.
البته
مرور خاطرات
همه تجمعهای
زنانه-مردانهای
که در ایران
شکلگرفته،
نشان میدهد
باز هم این
اتفاق رخ داده
اما نه به این
وسعت! شاید هم
این آزارها با
این وسعت،
رسانهای
نشده بودند تا
گمانهزنیها
در این رابطه
شکل بگیرد؛
عدهای
بگویند اینها
از دسته مقابل
بودهاند(همانها
که
شعارهایشان
با ما تفاوت
داشت)؛ آمده
بودند این
کارها را
بکنند تا زنان
و دختران این
دسته که
تریبون هم
ندارند، دیگر
از خانه بیرون
نیایند یا هوس
نکنند توی این
تجمعها حاضر
شوند! یک عده
هم که آزار
دیدهاند،
معتقد باشند
که اینها از
همین دسته
خودمان بودند
و مگر خشونت
علیه زنان این
دسته و آن
دسته حالیاش
میشود؟
و تو
نگاه کنی به
آدمهای
آزاردهنده و
با خودت فکر
کنی که اینها
اصلا نمیدانند
چه خبر است و
چون تجمعی
دیدهاند که
زنانه هم هست
آمدهاند این
وسط، تا همه
نیازهای
ارضاءنشدهشان
را تلافی کنند
و حالا هیچ
فرقی هم نمیکند
که پیش از
این، همسر
اختیار کرده
باشند یا خیر؛
که فرزند هم
داشته باشند
یا خیر و
نوجوان در سن
بلوغ باشند یا
پیرمرد لب
گور.
اما
شکلهای
مختلفی دارد
این «آزار
جنسی»؛ همین
آخری که مربوط
به دستگیری دو
خانم
موتورسوار در
دزفول میشود؛
خبرها میگویند
که دو دختر
هنجارشکنی
کرده و
ماموران انتظامی
در حالی که
پسرها آنها
را مشایعت میکردند،
دستگیرشان
کردند؛ فیلم
را که ببینی متوجه
میشوی که این
پسرها مشایعت
نمیکردند؛
آنها دو دختر
را دیده بودند
با شرایطی
متفاوت، آمده
بودند که آزار
بدهند؛
بخندند؛ با
دخترها عکس
بگیرند؛ به بدنشان
دست بزنند و
حتی به زور
بغلشان کنند؛
فیلم
موتورسواری
خانمها را که
ببینی، با اینکه
از سابقه
دخترها هیچ
چیز نمیدانی،
مطمئن میشوی
که اگر پسرها
مزاحمت ایجاد
نمیکردند،
اینقدر
موتورسواری
دخترها را
رسانههای
داخلی و خارجی
هم کار نمیکردند؛
هستند
دخترهایی که
در شهرهای
دیگر یا همین
تهران
موتورسواری
کردهاند؛
مردها جنجال
ایجاد نکردهاند،
کسی هم آنها
را دستگیر
نکرده!
اگر
«زن» باشی و در
این «جامعه»
زندگی کرده
باشی، میدانی
که یکی از
عوامل
محدودیتهای
اعمالشده
علیه خانمها،
«مردانی»
هستند که با
دیدن یک خانم
موتورسوار،
دوچرخهسوار،
خانمی که
آرایش یا لباس
خاصی دارد یا
ندارد، هر
زمانی از
شبانهروز،
هر جای ایران،
در خیابان،
کوچه، پاساژ، پُل
عابر،
اتوبوس،
مترو، تجمع،
مراسم تشییع و
تدفین، به یاد
محدودیتهای
خودشان میافتند
و میگویند که
جایی برای
تفریح ندارند
و آن وقت است
که قصد میکنند
دستی به سر
همه آن خانمها
بکشند.
اینجا
همه شرایط،
ویژه است؛
ویژه بودن
نحوه بیان خواستهها
و تبدیلشدن
یک مراسم
تشییعجنازه
به
«محدودفرصتی»
برای این کار؛
چیزی شبیه یک
تریبون آزاد؛
البته با دست
دادن فرصتهایی
محدود مثل
همین مراسم؛
اینجا خانمها
هم جزو همان
«همه آمدند» ها
بودند؛ همان
تیترهای
پرطمطراق و
اگر در تصاویر
ثبتشده با
فتوشاپ پاک
شوند؛ جمعیت
«آمده»، به وضوح،
توخالی میشود.
شاید
به گفته مرحوم
مدرس، باید
همه چیزمان به
همه چیزمان
بیاید؛ وقتی
تریبون
آزادمان اینطور
است، آزادی
زنانه هم نه
تنها «نباید
حفظ شود» که در
شلوغی یک
مراسم هم
«باید مورد
تعرض وسیع،
قرار بگیرد»؛
بعد اینطور
میشود که اینجا
تشییع آیتالله
نباشد؛
مراسمی شود تا
همه زنان و
دختران این
سرزمین
بیایند و واژه
امنیت را
تشییع کنند؛
جایی برای دفن
زنانگی و خانهنشینی
مضاعف.
برگرفته
از «سایت
همدلی»
http://www.hamdelidaily.ir/?newsid=25238
------------------------------------------------------
شاهدان
عینی:
‹آزارجنسی در
مراسم تشییع
هاشمی رفسنجانی›
فرن تقیزاده
12ژانویه 2017
بیبیسی: ماجرای
آزارجنسی در
مراسم تشییع و
خاکسپاری اکبر
هاشمی
رفسنجانی
برای اولین
بار در توییتر
فارسی مطرح
شد.
برخی
از
خبرنگارانی
که در مراسم
حضور داشتند از
مشاهدات و
تجربهشان
نوشتند. آمنه
شیرافکن یکی
از آنهاست.
در توییتش از
غریب بودن
اتفاق و زیاد
بودن آن در
تجمع نوشت.
شاید
یک توییت کافی
بود تا
دیگرانی هم که
شاهد
آزارجنسی در
مراسم بودند
یا آن را
تجربه کرده
بودند جایی در
این مورد حرف
بزنند. جواد
حیدریان
خبرنگار
دیگری بود که
از این موضوع
در توییترش
نوشت. او از
مامورانی در
جمعیت گفته
بود که » وظیفه
شان تعرض جنسی
به خانمها»
بود. این
توییت بعدا
حذف شد اما
تصویر آن را بقیه
کاربران در
توییتر دست
بدست میکردند.
» آزار
سیستماتیک»، »
لباس شخصیها
با ظاهری
یکسان» و » به
عمد بودن» این
آزارها در
روایت بعضی از
شرکت کنندگان
در مراسم در
توییتر نوشته
شد.
اما
کاربرانی که
از همفکران
گروههای
ارزشی هستند،
ساکت نماندند
و واکنش نشان دادند.
بعضیها
مستقیما یا
حتی به طنز
این روایتها
را دروغ
خواندند و
برای اثبات
ادعای آزارجنسی
در خیابان
تقاضای عکس و
ویدیو کردند.
برای این گروه
از کاربران
تنها راه
اثبات حرفهایی
که در کانالهای
تلگرامی مثل
مملکته به
صورت عمومی
منتشر شده بود
ارائه مدرک
تصویری بود.
بیان
روایتهای
مختلف از
آزارجنسی
زنان در مراسم
تشیع اکبر
هاشمی
رفسنجانی بحثها
و سئوالهایی
را بین
کاربران شبکههای
اجتماعی با
جریانهای
فکری مختلف
ایجاد کرد.
چطور میتوان
آزار جنسی در
مکانهای
عمومی و مراسم
شلوغ را ثابت
کرد؟ آیا در هر
مراسمی یا
تجمعی زنان
آزارجنسی میبینند؟
فقط مختص
ایران است یا
در هر کشوری
ممکن است در
تجمعهای
مردمی این
آزارها دیده
میشود؟ آیا
میشود در
مکانهای
شلوغی که مردم
ازدحام میکنند
مانع اینگونه
آزارهای جنسی
شد؟
با
بالا گرفتن
این بحثها
برخی از
مخاطبان بیبیسی
فارسی هم در
این مورد
تجربه و
مشاهداتشان را
از این مراسم
برای ما
فرستادند.
بیشتر تجربهها
را خانمهایی
برای ما ارسال
کردهاند که
در محدوده
دانشگاه
تهران حضور
داشتند. بیشتر
آنها از
ازدحام میگویند
و افرادی که
میخواستند
این جو را نا
آرام کنند.
بسیاری از آنها
به ما گفتند
که فکر میکردند
که این اتفاق
فقط برای آنها
افتاده اما با
دیدن روایت
زنان دیگر در
شبکههای
اجتماعی
متوجه شده اند
که فقط آنها
نبودهاند.
زهرا
برای ما
نوشته، روز
تشییع جنازه
نزدیک تاتر
شهر بوده که: »
یک مرد میان
سال به زور در
فشار جمعیت
قصد داشت دست
من را از دست
همراهم جدا کند
و هم زمان هم
یک مرد دیگه
از پشت در
فشار جمعیت
سعی داشت من
را بغل کند.» به
گفته زهرا »
فشار دادن
جمعیت، ایجاد
تشنج و آزار
زنها به نظر
میرسید
برنامه ریزی
شده باشد،
کاری به شعار
دادن نداشتند
اما میخواستند
صفها را از
هم جدا کنند و
این وسط زنها
رو هم آزار
بدهند.»
سارا
به همراه مادر
و مادربزرگش
برای خواندن نماز
میت جلوی
دانشگاه
تهران رفته
بود. سارا در
تلگرام برای
ما نوشته: » بعد
از خوانده شدن
نماز، از
بلندگو اعلام
شد که تابوت
در حال خروج
است، ما بیست
متری با در
اصلی دانشگاه
تهران فاصله
داشتیم و بعد
از این خبر ازدحام
خیلی خیلی
شدیدی ایجاد
شد، در حدی که
من رو اذیت
کرد، و بعد تو
اون شلوغی
دستی من رو از
پشت آزار جنسی
داد، انقدر
شلوغ بود و
مرتب همه هم
رو هول میدادند
که حتی
نتوانستم
واکنش نشان
بدهم، فقط برگشتم
عقب و مردی
چهل چهل و پنج
ساله را دیدم که
با خونسردی
داشت لبخند میزد،
از لبخندش شک
کردم که نکنه
این آدم اون
نباشه و تهمت
اشتباه بهش نزنم،.چیزی
نگفتم و بعد
هم دوباره موج
جدیدی ایجاد
شد و اون آدم
را ندیدم.
جریان برام به
شدت ناراحت
کننده بود، من
مانتو نسبتا
بلند و کاپشن
تنم بود. خیلی
هم عجیب بود
که تو اون
ازدحام که من
به فکر نفس
کشیدن بودم
کسی میتونست
به غریضه
[غریزه] جنسی
فکر کند.»
شیرین
به همراه
همسرش در
مراسم تشییع
شرکت داشته.
آنها در
خیابان
شانزده آذر
بودند که با هجوم
جمعیت روبرو
شدهاند. او
میگوید: »
روبروی درب
اصلی دانشگاه
تهران وقتی که
مراسم تشییع
شروع شد.
جمعیت به سمت
خیابان ۱۶ اذر
هجوم آوردند.
همسرم مرا از
هجوم جمعیت نجات
داد اما در آن
وضعیت آقایی
سعی داشت
پالتوی من را
بده بالا که
با فریاد من
دستش راعقب
کشید.»
شیما
به همراه
مادرش در
مراسم تشییع
بوده، او میگوید
در این مسیر
سه مرتبه مورد
مزاحمت قرار گرفته.
اما مادرش
نگذاشته با
این افراد
برخورد کند
چون میترسیده
این افراد
«بسیجی » باشند.
در
کنار زنانی که
از تجربههای
آزارجنسی در
این مراسم
برای ما
نوشتند، مخاطبان
مردی هم بودند
که
مشاهداتشان
را گفتند. به
گفته این
مخاطبان آنها
با افرادی که
به زنان تعرض
میکردند
درگیر شدند.
یکی از
آنها آقای میم
است که قبل از
آمدن ماشین
حامل پیکر هاشمی
رفسنجانی
مقابل
دانشگاه
تهران چند
مورد آزارجنسی
دیده. او برای
ما نوشته: » به
عنوان یک مرد
خودم ناراحت
شدم و چند
مرتبه تذکر
دادم وحتی یک
مورد نزدیک به
درگیری داشتم.
خجالت آور است
که یک مرد و در
یک همچین
مراسمی از پشت
مرتب خودشون
رو به خانمهایی
که تنها بودن
و مردی
همراهشون
نبود، نزدیک
میکردند و
سعی به
برقراری
ارتباط لمسی
داشتند و حتی
با تذکر خانمها
حاضر به
جداشدن
نبودند.»
در
کنار این
تجربهها و
مشاهدات از
طرف مخاطبان
زن و مرد،
مخاطبانی هم
هستند که
عقیده دارند
در هر مکان
شلوغی در
ایران و بخصوص
تهران این تعرضات
صورت میگیرد.
مرتضی
از منطقه خوش
تهران در
تلگرام برای
ما نوشته: »
آزار جنسی در
هر جای شلوغ
درهر شهری از
ایران وجود
دارد. اصولا
جاهای شلوغ
مکانی برای تخلیه
احساسات و
تمایلات جنسی
سرکوب شده جوانان
و حتی میانسالان
و بعضا پیران
است. از
نمایشگاه
کتاب تو سالهای
پیش مخصوصا تو
مکان قبلیش
بگیر،
بازارهای شب
عید، تا مترو
مخصوصا زمانی
که تفکیک نشده
بود و بالاخره
راهپیماییها
و مراسمهای
شلوغ. معمولا
هم به صورت
چسبیدن از پشت
و لمس کردن
اندامهای
جنسی و بدن
دختران و
زنان.»
اما
با زیاد شدن
روایتهای
متعدد
کاربران از
آزارجنسی در
روز تشییع »
عمدی بودن»
این تعرضات
همچنان نظر
عدهای از
کاربران در
شبکههای
اجتماعی است.
آنها مثالهایی
از تجمعات سالهای
قبل میزنند.
تجمعهای
اعتراضی
مربوط به
انتخابات سال
۸۸ که از دید
آنها
آزارجنسی این
چنینی در کار
نبوده اما این
گروه از کاربران
میگویند در
سالهای
ابتدایی
انقلاب ایران
تعرض به زنان
از روشهای
خانه نشین
کردن زنان
بوده است.
آمنه
شیرافکن
خبرنگار در
ایران که با
بیان تجربهاش
این بحث را
بین کاربران
براه انداخته
با واکنشهای
تندی هم مواجه
شده. توییتهای
مخالفان این
موضوع به او
حاوی
آزارکلامی و
آزار جنسی
کلامی است.
یکی از
کاربران به او
نوشته: » به
هرحال دخترانی
که میخوان
درصحنه ابراز
وجود تمایلات
سیاسی
واعتراضی
شرکت کنن باید
پوستشون رو
کلفت کنن
وبدونن که
مجبورن هزینه
بدن»
جواد
حیدریان
خبرنگاری که
در تایید
مشاهدات همکارانش
توییت کرده بود
با حذف توییتش
بعدا در
اینستاگرامش
بابت ایجاد
حاشیه از
مراسم تشییع
اکبر هاشمی
رفسنجانی
عذرخواهی کرد
و نوشت این
معضل فرهنگی
است و نیازمند
مطالعه و آسیب
شناسی است.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
همدلی
| 25 دی 1395 | جامعه |
کد خبر: 252340
ناهنجاری
مردانهای که
دیده نشد
پشت
پرده خبر
موتوسواری دو
دختر
آساره
کیانی
همدلی
| اگر
نگاهی به فیلم
دو خانم
موتورسوار در
دزفول
بیاندازید،
شاید نظرتان
نسبت به مقصر
اصلی در قضیه
«هنجارشکنی»
کمی تغییر
کند؛ در این
فیلم دو خانم
را میبیند که
موتورسواری
میکنند و به
مرور تعداد
مردان
موتوسوار که
یک، دو یا
چندترکه پشت
موتور نشستهاند،
در اطراف آنها
بیشتر میشود.
تصویر قطع میشود
و اینبار
خانمها را میبینید
که از موتور
پیاده شدهاند
و سعی میکنند
به زحمت، خود
را از لابلای
موتورهای پارکشده
همه مردهایی
که آنها را
دنبال میکردند،
بیرون بکشند؛
در این میان،
این دو نفر،
مورد آزار و
اذیت جنسی هم
قرار میگیرند؛
صرفنظر از بد
یا خوب بودن
موتورسواری
خانمها و نیز
عدم آگاهی به
پیشنه رفتاری
و اجتماعی این
دو نفر، آنچه
دستگیر
بیننده میشود،
عمل مردانی
است که با
همراهی کردن
زنان، سر و
صدا و بلوای
زیاد همراه با
فیلمگرفتن
با دوربینهای
موبایلشان و
در نهایت،
آزار جنسی
خانمهای
موتورسوار،
هنجارشکنیای
به مراتب
بیشتر از
سوارشدن دو
نفر خانم را مرتکب
شدهاند؛ حال
اینکه
نیروهای
انتظامی چرا
با
هنجارشکنان
واقعی
برخوردی
درخور نمیکنند،
هنوزر مشخص
نشده است!
داستان
آزادی خانمها
در
جامعه(البته
با رعایت همه
شئونات مذهبی و
عرفی) داستانی
پر پیچ و خم و
پر از دستانداز
است که به نظر
نمیرسد چرخ
موتور زنان،
بتواند به
سلامت از آن
بگذرد!
دو
نفر «خانم»
موتورسوار در
شهر دزفول به
دلیل هنجارشکنی(آنطور
که سایتها
گفتند)
بازداشت شدند
و بعد هم به
مراجع قضایی
تحویل داده
شدند. این
عنوان و
محتوای خبری بود
که توسط
خبرگزاری
ایرنا و از
قول فرمانده انتظامی
دزفول، منتشر
شد. خبرگزاری
مذکور، این
گونه ادامه
داستان را
روایت میکند
که «این 2 دختر
در حالیکه
تعدادی جوان
موتور سوار آنها
را همراهی میکردند،
در بوستان
جنگلی لاله در
ابتدای جاده بخش
سردشت دزفول
موتورسواری
میکردند.»
گزارش
ایرنا به اینجا
میرسد که
«سرهنگ علیالهامی
چهارشنبه شب
با بیان اینکه
نیروهای
انتظامی
شهرستان در
راستای اجرای
طرح ارتقای امنیت
اخلاقی و
مقابله با بی
نظمی و
ناهنجاری ها
در جاده دزفول
به سردشت حضور
داشتند،
افزود: در این
بین 2 دختر
هنجارشکن از
نبود نیروی
انتظامی در
بوستان جنگلی
دزفول سوء
استفاده کرده
و در اقدامی
ناپسند و
مخالف با ارزشها
و هنجارهای
جامعه و
انقلاب اقدام
به موتورسواری
کردند.»
شبکه
خبری «دز» هم با
اشاره به اینکه
در چند روز
گذشته تصاویر
و فیلمهای
موتورسواری
دو زن در جاده
پارک جنگلی
دزفول نزد
مردم دست به
دست میشد،
گفته: «دو بانو
با وضعیت
نامناسب سوار
بر یک
موتورسیکلت
در مقابل
دیدگان مردم و
به ویژه خانوادههایی
که برای تفریح
به طبیعت رفته
بودند، صحنههای
دور از عرفی
از خود نشان
دادند.
ناهنجاریها
به حدی زیاد
است که از
انتشار آنها
معذوریم.»
گزارش
ایرنا در حالی
از « انتشار
تصاویر و فیلم
این حرکت زشت
و قبیح در
فضای مجازی
موجب نگرانی و
تاسف بسیار
زیاد مردم دیندار
و ولایتمدار
شهرستان و به
طبع مسئولان و
متولیان فرهنگی
شهرستان شد.»،
صحبت میکند
که با تصویری
کهنه خبر خود
را نشر میهد،
اما بعد
ویدئویی در
فضای مجازی
دست به دست میشود
که نشان میدهد،
تصویر قبلی
ربطی به
ماجرای شهر
دزفول ندارد!
روسفیدی
برای کیست؟
سرهنگ
الهامی، همان
فرمانده
انتظامی
دزفول، به
ایرنا، گفته
«پس از انتشار
این تصاویر و
فیلم در فضای
مجازی که
بیانگر اوج
پشت پا زدن به
هنجارهای دینی
توسط آن 2 دختر
و انجام حرکات
زشت در پارک
جنگلی بود،
نیروی
انتظامی
اقدامات
گسترده ای را برای
دستگیری این
دو دختر انجام
داد؛ این 2
دختر امروز با
همکاری بسیج،
منابع مختلف
خبری و مردم
شناسایی،
دستگیر و
تحویل مراجع قضایی
شدند.» او
ابراز خشنودی
کرده که
«نیروی انتظامی
توانسته با
دستگیری
متخلفان، در
مقابل مردم
دیندار و
بافرهنگ
دزفول روسفید
شود.»
با
توجه به گفتههای
مسئولان
نیروی انتظامی
دزفول و حتی
اگر فیلم
منتشرشده در
فضای مجازی از
موتورسواری
دو دختر را هم
در نظر نگیریم،
به نظر میرسد
نه تنها عزمی
برای حضور
بیشتر خانمها
در اجتماعی
وجود ندارد و
تمهیدی هم
برای آن
اندیشیده
نشده؛ بلکه
مقصرانی که
همان آزاردهندههای
زنان و دختران
هستند(آزاری
که بنا به هر
علتی صورت میگیرد)،
نه تنها از
آزادی عمل در
سطح وسیعی برخوردار
هستند که مورد
شماتت یا
تنبیه هم از
سوی مقامات
انتظامی قرار
نمیگیرند و
در نهایت
مسئولان از
دستگیری خانمها
اظهار
روسفیدی
میکنند.
با خودت فکر
میکنی باز
خوب است؛ توی
شهرهای دیگر
در بعضی
کشورهای دنیا
اگر این اتفاق
میافتاد
ممکن بود
فاجعه «سوختن
فرخنده» تکرار
شود؛ دختری که
در افغانستان
توسط عده
زیادی از
مردها
سوزانده شد.
اما باز خیالت
راحت میشود
که قضیه با
همان آزار و
اذیت جنسی،
ختم به خیر
شده و در
نهایت دخترها
بازداشت میشوند.
http://www.hamdelidaily.ir/?newsid=25234
-------------------------------------------------
آزار
جنسی زنان در
تشییع جنازه
هاشمی سرکوب سازمانیافته
بود!
شیرین
شمس
• با شدت
گرفتن روحیه
اعتراضی
اقشار مختلف
جامعه، زنان
بیش از پیش
خطری بالقوه و
بالفعل برای
حاکمیت
سرکوبگر
جمهوری
اسلامی محسوب می
شوند. با
اینحساب هدف
از آزار جنسی
زنان در این
مراسم در
راستای
جلوگیری از
حضور فعال این
قشر معترض
جامعه در
تجمعات بعدی
هم، بوده است ...
اخبار
روز: www.akhbar-rooz.com
آدينه ۲۴ دی ۱٣۹۵
- ۱٣
ژانويه ۲۰۱۷
اخبار،
توئیت ها و
افشای آزار
جنسی زنان در
مراسم تشییع
جنازه
رفسنجانی
حکایت از یک
خشونت و سرکوب
سازمانیافته
و هدفمند
حکومتی علیه
حضور زنان در
تجمعات
اعتراضی دارد.
از آنجائیکه
بخش عظیمی از
شرکت کنندگان
در این مراسم
دولتی که در
تاریخ ۲۱
دیماه ۹۵
برگزار شد، آن
را به عنوان
یک فرصت برای
انعکاس
اعتراض خود
علیه وضعیت
موجود تلقی
کرده و در آن
حضور بهم
رساندند، از
پیش نگرانی
های زیادی را
برای حاکمیت بوجود
آورده بود. امنیتی
و پلیسی کردن
فضا با حضور
قابل توجهی از
ماموران
نیروی
انتظامی،
گارد ضد شورش
و ماموران
امنیتی، گواه
این بود که
تمهیدات
گسترده ای
علیه حضور و
تجمع مردم
اندیشیده و
اجرایی شده
بود. و مضاف بر
آن شواهدی از
طرف شرکت
کنندگان و حتی
خبرنگاران
دال بر اینکه
لباس شخصی های
زیادی و بصورت
سازمانیافته
و گسترده به
آزار جنسی زنان
می پرداختند،
نشان میدهد
حضور فعال، گسترده
و پررنگ زنان
چقدر میزان
ضربه پذیری
این رژیم را بالا
میبرد تا
جائیکه برای
کاهش این ضربه
پذیری دست به
سرکوب
اینچنینی
میزند.
آزار
جنسی و تعرض و
تجاوز به زنان
از مختصات حکومتهای
سرکوبگر و
جریانات
اسلامی است؛
تاریخ
گواه اینست که
حکومتهای
دیکتاتور، تمامیت
خواه و سرکوبگر
همواره از
آزار جنسی و
تجاوز به زنان
برای سرکوب
مخالفین خود و
مرعوب کردن
جامعه استفاده
کرده اند و
مروری بر همین
ده سال گذشته نشان
میدهد این
ابراز چگونه
مورد استفاده
حاکمیت های
دیکتاتوری
خاورمیانه بوده
که بعضا
سرنگون هم شده
اند.
"ایمان
العبیدی" زن
جوان از لیبی
که در مارس ۲۰۱۱
در جریان
انقلاب و
مبارزه مردم
لیبی علیه قذافی
با شجاعت خود
را به
خبرنگاران
خارجی مستقر در
یک هتل در
تریپولی
رساند و علیه
تجاوز دسته
جمعی لباس
شخصی های
قذافی به خود
اعتراض کرد،
جهان را متوجه
جنایاتی کرد
که در خلال
اعتراضات از
جانب نیروی
سرکوبگر علیه
زنان میشود. همچنین
کمی پس از
سرنگونی حسنی
مبارک در مصر،
افشای تجاوز
گروهی
جریانات
اسلامی به
زنان و خبرنگان
در میدان
التحریر
قاهره دنیا را
در بهت فرو
برد، تجاوزی
که به قصد
خالی شدن
میدان مبارزه
از نیروی های
رادیکال، سکولار
و آزادیخواه و
افتادن قدرت
بدست نیروهای
اسلامی صورت
گرفته بود.
جمهوری
اسلامی هم از
این قائده
تاریخی مستثنی
نیست. یک
حاکمیت
تمامیت خواه
مبتنی بر
قوانین ارتجاعی
اسلامی که از
تجاوز به زنان
باکره اعدامی و
دیگر آزارها و
خشونت های
جنسی
سیستماتیک در زندانها،
تا تجاوز با
شیشه نوشابه
در کهریزک به
معترضین سال ٨٨
در کارنامه
سرکوبگری و
جنایاتش ثبت
شده است. و
اثبات می کند
این نظام از
این مکانیزم
ارتجاعی،
وحشیانه و ضد
انسانی، چطور
در سرکوب مخالفین
و مرعوب کرده
جامعه در
راستای تداوم
حیات خود
استفاده کرده
است. لذا آزار
جنسی
سازمانیافته زنان
توسط لباس
شخصی ها در
تشییع جنازه
رفسنجانی هم یک
نوع ابزار
حکومتی در
راستای
ترساندن و سرکوب
زنان و برای
جلوگیری از
اعتراضی شدن
فضا بوده است.
روحیه
اعتراضی
جامعه، خطر
تجمعات بعدی
برای حاکمیت و
نقش زنان؛
اعتراضات
سال ٨٨ علیه
نظام جمهوری
اسلامی و حضور
فعال زنان بیش
از پیش این
مُهر را بر
پیشانی جامعه
ایران زد که
زنان نیروی
محرک، پیشگام
و فعال اعتراض
علیه وضعیت
موجود هستند. همچنین
اعتراضات چند
ساله اخیر
نشان داده که زنان
نه تنها در
پیشبرد جنبش
نوین رهایی
زنان بلکه در
پیشبرد جنبش
کارگری و
تاکید بر
مطالبات آن،
در اعتراضات
معلمان و
پرستان، در
پیشبرد و اعتراضات
جنبش های زیست
محیطی، و به
رادیکالترین
شکل ممکن در
تقویت جنبش
اعتراضی علیه
دین و به لرزه
درآوردن
ارکان حاکمیت
اسلامی نقش فعال،
موثر و گسترده
ای داشته اند. لذا
با شدت گرفتن
روحیه
اعتراضی
اقشار مختلف جامعه،
زنان بیش از
پیش خطری
بالقوه و
بالفعل برای
حاکمیت
سرکوبگر
جمهوری
اسلامی محسوب
می شوند. با
اینحساب هدف
از آزار جنسی
زنان در این
مراسم در
راستای
جلوگیری از
حضور فعال این
قشر معترض
جامعه در
تجمعات بعدی
هم، بوده است.
در
مقابل خشونت و
آزار جنسی
سازمانیافته
علیه زنان چه
باید کرد؛
یک همسبتگی
بین زنان و
مردان و بین
همه اقشار تحت
ستم جامعه و
طرح یک برنامه
استراتژیک
آماده سازی و
مقابله با
آزار جنسی در
صورت رخداد در
تجمعات و
اعتراضات
الزامی است. با
پیشروی جنبش
اعتراضی علیه
وضعیت موجود و
صورت گرفتن
تجمعات
گسترده،
آزارهای جنسی
سازمانیافته حکومتی
علیه زنان و
حضور آنان هم
پیش بینی میشود.
لذا راه حل
اینست که در
وهله اول زنان
بصورت گروهی و
چند نفره
متشکل از زنان
و مردان با هم
در تجمعات و
اعتراضات
حضور بهم
برسانند. در
صورتی که مورد
آزار جنسی
قرار گرفتند
از افشای آن
در محل به هیچ
عنوان
نهراسند و آن
را به
اطرافیان خود
اعلام کنند و
اطرافیان هم
با همبستگی و
همدلی آنها را
در مقابله با
این حرکتهای
ارتجاعی یاری
دهند و همراهی
کنند.
و
مهمتر و پیشتر
از همه لازم
است برای
مقابله با
تاکتیک های
طراحی شده
اینچنینی از
طرف حکومت،
فعالین و مردم
معترض
سازماندهی
لازم و
استراتژیک
انجام دهند و
از هم اکنون
به فکر راه
اندازی
گروههایی باشند
تا در طول
اعتراضات،
علیه آزارهای
جنسی زنان به
مقابله
سیستماتیک و
گسترده
بپردازند. در
حال حاضر
تشکیل و راه
اندازی
گروههایی در سطح
محله ها و
مناطق شهری،
طبق الگویی که
در انقلاب مصر
به اسم "گروه
مقابله با
تجاوز" بوجود
آمد تا از
اِعمال آزار و
خشونت و تجاوز
جنسی علیه
زنان جلوگیری
و در صورت
رخداد با آن
مقابله کنند
بشدت ضروری
است.
-------------------------------------------------