Rahe Kargar
O.R.W.I
Organization of Revolutionary Workers of Iran (Rahe Kargar)
به سايت سازمان کارگران انقلابی ايران (راه کارگر) خوش آمديد.
چهارشنبه ۹ بهمن ۱۳۹۲ برابر با  ۲۹ ژانويه ۲۰۱۴
 
 برای انتشار مطالب در سايت با آدرس  orwi-info@rahekargar.net  و در موارد ديگر برای تماس با سازمان از;  public@rahekargar.net  استفاده کنید!
 
تاریخ انتشار :چهارشنبه ۹ بهمن ۱۳۹۲  برابر با ۲۹ ژانويه ۲۰۱۴
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

 

قربانیان آتش!

چه کسی پاسخ گوی مرگ هزاران قربانی حوادث کاراست؟

 

ارژنگ بامشاد

 

روز ۲۹ دی ماه  امسال ۲ کارگر زن در فرار از شعله های آتش از طبقه پنجم  ساختمان بلند ی در خیابان جمهوری به پائین افتادند و جان دادند. همان روز کارگر دیگری در کارگاه مبل سازی در اثر آتش سوزی جان باخت. چند روز بعد سه کارگر با سقوط در چاه فاضلاب خفه شدند. طبق آمار رسمی1765  نفر در سال ۱۳۹۱ در حوادث ناشی از کار در ایران کشته شدند. اما هیچکدام از این مرگ های دلخراش رسانه ای نشد. تنها مرگ جان خراش دو  زن کارگر رسانه ای شد و به گوش همه گان رسید.  زیرا این حادثه در وسط کلان شهری چون تهران، در جلو چشمان نگران صدها تن از مردم و دوربین های فیلمبرداری شهروند ـ خبرنگاران اتفاق افتاده بود. یکی از مقامات حکومتی مرگ این زن کارگر را مشییت الهی دانست. آن دیگری، قربانیان را مسئول سقوط و مرگ خودشان معرفی کرد. برخی آتش نشان زحمتکش را مسئول دانستند و قوه قضائیه برای آرام کردن فضا، حکم به بازداشت دو تن از آنها داد. آنهائی که خود به میان شعله های آتش می روند، و برای نجات جان مردم، گاه در میان شعله های آتش جان می بازند و به خیل قربانیان آتش می پیوندند.  روزنامه ها و رسانه های حکومتی بسته به این که وابسته به کدام باند و جناح بودند و چه هدف هائی را دنبال می کردند، هر یک به گونه ای وارد ماجرا شدند. صدا و سیما نیز طبق معمول آش خود را از این ماجرا می پخت. در این میان، سئوال اصلی این است که چه کسی مقصر است؟ تقصیر را در کجا باید جستجو کرد؟ چه وضعیتی حاکم است که مرگ هزاران کارگر در سوانح کار، حساسیتی بر نمی انگیزد و این فاجعه بطور روزمره تکرار می شود. توجه کنیم که آمارهائی که گاه به گاه از حوادث کار منتشر می شود، رقم واقعی را بیان نمی کند. هزاران مورد به شمارش نمی آید. اگر آمار کشته شده گان از میان کارگران مهاجر و بویژه کارگران افعان که اغلب حتی برگه هویت نیز ندارند و در کارهای سخت و طاقت فرسا و خطرناک مشغول کارند را نیز به حساب بیاوریم، ابعاد فاجعه از این هم دهشتناکتر می شود. اما تنها مرگ نیست که خانواده  های این قربانیان را ویران می سازد. چندین و چند برابر این آمار، زخمی ها و معلولین حوادث کار هستند. آنها که حتی پول درمان خود را نیز ندارند و کارفرمایان نیز در قبال آنها تعهدی احساس نمی کنند و دولت نیز که خود را تمامآ کنار کشیده است. مجروحان حوادث کار، گاه به دلیل ناتوانی در پرداخت هزنیه های درمان، از این بیمارستان به آن بیمارستان پاس داده می شوند. گاه آنها را سوار آمبولانس کرده و در گوشه ی خیابانی رها می سازند. وضعیت کارگران افغان زخمی هم از این اسف بارتر است.

 

در سرزمینی زندگی می کنیم که قانون استثمار بی مهار حکومت می کند. قانون کار موجود، با تمام کاستی هایش و مواد ارتجاعی اش،  تنها بخش کوچکی از واحدهای تولیدی را پوشش می دهد و به همت دولتیان، بخش اعظم کارگاه های زیر ده نفر و کارگران تحت پوشش شرکت های پیمان کاری از شمول قانون کار خارج شده اند . به دیگر سخن اکثریت قاطع کارگران کشور زیر پوشش  هیچ نوع قانونی قرار ندارند و به قانون جنگل حکومت "مردان خدا"  سپرده شده اند. تعداد وسیعی از کارگران، بصورت قراردادی و سفید امضاء به کار مشغولند و نمی توانند از مزایای همین قانون کار استفاده کنند. اما این تمام ماجرا نیست. بخش اعظم کارگران ایران تحت پوشش بیمه حوادث قرار ندارند. به واقع، کارفرمایان باید تمامی کارگران شان را در برابر حوادث حین کار بیمه کنند؛ و شرکت های بیمه کننده باید هزینه های درمان کارگران حادثه دیده در حین کار را بپردازند و اگر کارگری دچار معلولیت و از کارافتادگی شد، این بیمه ها موظفند هزینه های زندگی این کارگران معلول را تا پایان عمر متقبل شوند. این تجارب ساخته ذهن این و آن نیست. این ها دستاوردهای دهه ها مبارزه کارگران برای حقوق خود در تمامی کشورهای جهان است که اکنون در بسیاری از کشورهای مدرن زیر فشار اتحادیه های قدرتمند کارگری بصورت قانون درآمده و اجرا می شوند. اما در کشور ما که سرمایه داری هار لباس دینداری نیز بر تن کرده ، بی حقی کامل حکمفرماست. در اینجا، تقدس مالکیت و قدرقدرتی کارفرما، نه تنها توسط قانون که توسط شرع انور نیز حمایت می شود. در این جا بخش اعظم شرکت های خدماتی و واحدهای تولیدی و بنگاه های اقتصادی در اختیار نهادهای وابسته به رهبری؛ سپاه؛ بنیادها و نهادهای رنگارنگ حکومتی؛ آستانه های امامان و امام زاده های مثل قارچ روئیده در سراسر کشور؛ آیت الله ها و آخوندهای حکومتی و آقازاده های پورشه سوارشان ؛ سرمایه داران و شرکت های پیمان کاری است که به اشکال مختلف به حکومت گره خورده اند. به دیگر سخن دستگاه روحانیت حاکم  نه تنها بر "دین" مردم مسلط شده که "دنیا"ی آنها را نیز تمامآ در اختیار گرفته و غارت می کند و خون شان را می مکد.

 

ادغام دولت و دین  و حمایت همه جانبه از سرمایه در کشور ما، نوعی از استبداد مطلقه را ایجاد کرده است که راه را بر گونه تشکل مستقل کارگری بسته است. تجارب جهانی نشان می دهند که بدون وجود تشکل های مستقل کارگری و بدون اتحادیه های قدرتمند و مستقل کارگری  امکان دفاع از حقوق کارگران وجود ندارد. کارگران برای این که بتوانند از حقوق خود در برابر کارفرمایان و سرمایه داران دفاع کنند باید تشکل مستقل خود، مستقل از دولت و کارفرمایان را داشته باشند. اما در کشور استبداد زده ی ما، حق تشکل مستقل جرم است. تنها تشکل های وابسته به حکومت، وابسته به این جناح یا آن جناح تحمل می شوند و این تشکل ها نیز همواره در برابر کارگران قرار می گیرند و از کارفرمایان، سرمایه داران و دولت حامی شان دفاع می کنند. در ایران، تلاش برای ایجاد تشکل مستقل  نیز جرم است. بسیاری از فعالان کارگری که در این راستا تلاش کرده اند، یا در زندانند یا به تبعید فرستاده شده اند و یا از کار اخراج گشته اند. وقتی تشکل مستقل کارگری وجود  نداشته باشد؛ زمانی که اتحادیه های مستقل کارگری قدرتمند وجود نداشته باشند که از حقوق کارگران دفاع کنند، آنگاه کارگران بصورتی بی دفاع در برابر دولت، کارفرمایان و مجموعه ی نهادهای سرکوبگر حافظ نظم موجود قرار می گیرند. اگر اتحادیه های قدرتمند کارگری وجود داشته باشند، اگر نهادهای مستقل بازرسی از شرایط ایمنی کار وجود داشته باشند، می توان به کاهش حوادث کار امید داشت و در صورت وقوع حوادث از حق و حقوق مجروحان و آسیب دیده گان دفاع کرد. اما در کشور ما از هیچ یک از این نهادهای حامی کارگران خبری نیست. این جا، کارگران ، بصورتی بی حفاظ و بی دفاع در برابر غول استثمار لجام گسیخته و بی قانون سرمایه که به دولت، به خدا و به عرش اعلی متصل است، رها شده اند.

 

تنها بی قانونی مطلق و عدم وجود تشکل های مستقل کارگری، مشکل وضعیت کنونی نیست. برای فشار به دولت، کارفرمایان و سرمایه داران و برای روشن شدن ابعاد فجایعی که در جریان حوادث کار ایجاد می شود، به اطلاع رسانی شفاف نیاز هست. وجود رسانه های مستقل که بدون هراس از سرکوب دولتی بتوانند حقایق را بیان و اخبار صحیح به مردم برسانند، نمی توان بر تمامی زاویای هر حادثه، علت های آن، ریشه های مشکلات و نقش هر کس در حادثه اشراف یافت. در حادثه مرگ دلخراش دو زن کارگر در خیابان جمهوری تهران که تا حدودی رسانه ای شد، این مشکل بیش از پیش خود را نشان داد. یکی، قربانیان را مقصر اعلام کرد؛ دیگری آتش نشانان را مسئول دانست؛ یکی از خرابی نردبام آتش نشانی حرف زد؛ آن دیگری از بدهی شهرداری به شرکت کنترل کننده وسایل آتش نشانی سخن گفت؛ . اما واقعیت ماجرا هم چنان در پرده ابهام است. زیرا، در اینجا با رسانه های مستقل روبرو نیستیم. بسیاری از رسانه های حکومتی، وابسته به این باند یا آن باند و یا متعلق به این نهاد یا آن نهاد هستند. صدا و سیمای رژیم که قرار بود زیر نظر سه قوه باشد، پس از بازنگری قانون اساسی  در اختیار بیت رهبری است و خط رهبر را پیش می برد. هر چند اگر حتی این رسانه زیر نظر سه قوه می بود، باز هم بدون اذن رهبر رژیم نمی توانستند سیاستی مستقل اتخاذ کنند. با این حال همین جنگ باندها و نهادها، گاه باعث افشای پاره ای از حقایق می شوند، اما نمی توان از آزادی رسانه ای سخن گفت. حاکمیت اسلامی، بیش از هر چیزی از اطلاع رسانی شفاف و از آگاه شدن مردم هراسان است. حتی روزنامه ها و رسانه های حکومتی، اگر بخواهند قدری دست و دلبازتر عمل کنند، با حکم حکومتی رهبر روبرو می شوند. کشتار فله ای روزنامه ها در دوران اصلاح طلبان توسط شمشیر رهبر، سعید مرتضوی را فراموش نکرده ایم.  اکنون نیز حاکمیت اسلامی برای دور نگهداشتن مردم از اطلاعات، نه تنها تمامی روزنامه ها و رسانه های همگانی داخلی را تحت کنترل دارد، بلکه با پخش پارازیت بر ماهواره های برون مرزی و با فیلتر کردن شبکه های اجتماعی این هراس خود را به نمایش می گذارد.

 

حاکمیت قانون مدافع منافع مردان خدا، کارفرمایان و سرمایه داران و نبود قانون مدافع حقوق کارگران، عدم تحمل اتحادیه های مستقل کارگری و سرکوب مستمر فعالان کارگری، در کنار نبود رسانه های همگانی مستقل، سه محوری است که دست به دست هم می دهند و عواملی بوجود می آورند که حوادث کاری در کشوری که استثمار شدید و لجام گسیخته در دستور قرار گرفته است مدام پیش می آید و قربانی می گیرد. این روند، با در دستور قرارگرفتن نسخه های نئولیبرالی صندق بین المللی پول و بانک جهانی و ایجاد شرایط ویژه برای سرمایه گذاری های خارجی  به احتمال زیاد بدتر نیز خواهد شد. زیرا نئولیبرال هار در کشوری چون ایران، با قدرت خدائی "مردان خدا" نیز ادغام خواهد شد و شدت استثمار سرمایه وحشیانه تر خواهد شد. تلاش های چند سال اخیر برای وارد کردن اصلاحیه های جدید بر قانون کار موجود نیز در همین راستا معنا می یابند. برای مقابله با چنین وضعیتی در گام نخست باید برای ایجاد تشکل های مستقل کوشید. مشکل کارگران کشور، مشکلی نیست که تک تک قادر به حل آن باشند. حتی کارگران یک واحد تولیدی به تنهائی نمی توانند وضعیت را جز با اندکی تغییر، دگرگون سازند. کارگران کشور برای مقابله با این وضعیت باید که تشکل های مستقل را تشکیل دهند. این تشکل ها را باید به تشکل های هم رشته ای خود پیوند داد. با پیوند تشکل های مستقل رشته های گوناگون به سوی اتحادیه سراسری کارگران حرکت کرد. تنها از طریق ایجاد اتحادیه های سراسری و مستقل کارگری است که می توان به اهرم قدرتمندی برای احقاق حقوق تک تک کارگران دست یافت و بر روند تدوین و تصویب قوانین مربوط به کارگران تاثیر گذاشت و مانع تهاجم لجام گسیخته کارفرمایان و سرمایه داران و نهادهای رنگارنگ حامی شان شد. در کنار آن تلاش برای اطلاع رسانی گسترده در هر مورد نیز می تواند افکارعمومی را در باره وضعیت اسف بار زندگی کارگران آگاه سازد. باید هر مورد بی اعتنائی به جان و سلامت کارگران در محیط های کار را رسانه ای کرد. باید هر مورد زورگوئی کارفرمایان را رسانه ای کرد. باید فضائی ایجاد کرد که در هر واحد اقتصادی کوچک هم این احساس بوجود آید که آنجا جزیرۀ پرتی خارج از جهان امروزی نیست.  حال که رسانه های همگانی تمامآ در اختیار حاکمیت و باندهای قدرت هستند، باید به ایجاد کانال های مستقل خبررسانی در دنیای مدرن امروزی همت گماشت. با چنین اقداماتی می توان هم مانع بروز چنین حوادث دلخراشی شد تا شاهد چنین فجایع روزانه ای در محیط های کار نباشیم و هم نیروی  مؤثر مقابله در برابر دولت و سرمایه داران سازمان داد.

چهارشنبه ۹ بهمن ۱۳۹۲ برابر با ۲۹ ژانويه ۲۰۱۴

 

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

از میان سایت ها و شبکه های اجتماعی

گردآوری : ارژنگ بامشاد

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

چه کسی مسئول مرگ دو زن در آتش سوزی خیابان جمهوری است؟

 

آخرین تحولات :

از فیسبوک آتش نشانان

 

-گفته میشود آتش نشانان بازداشتی به قید وثیقه آزاد شده اند.

 

-مدیر شرکت نماینده خودروی نردبان آتش نشانی میگوید که از شهرداری طلبکار است و اجازه بازدید از دستگاه را نداشته است!

-نعمت احمدی، حقوقدان میگوید بازداشت راننده و مسئول ایستگاه آتش‌نشانی بیشتر از آنکه جنبه حقوقی داشته باشد برای آرام کردن روح جامعه صورت گرفته است. وی گفته در رابطه با بازداشت کردن راننده نردبان و مدیر ایستگاه آتش نشانی باید گفت که اگر قصور از ناحیه آنها باشد یک بحث است و اگر قصور از ناحیه آنها نباشد بلکه موضوع ناشی از کاستی ابزار باشد، بحث دیگر است.

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

بیرون آتش است و درون گلستان

ميثم گودرزي* (آتش نشان)

قانون هشتم بهمن

وقتی می خواستم فرم استخدام  آتش نشانی تهران را پر کنم فقط 21 سال داشتم و سرشار از شور و شوق جوانی بودم و لبریز از آرزوهای آرمانی.هدفم خدمت به مردم بود ونشاندن لبخند رضایت بر لبان شان . می دانستم کار پر خطری است و چالش های فراوانی دارد.اما دل کندن از آنچه آرمان وآرزویم بود آسان نبود. به قول آن شاعر شوریده، عطار نیشابوری:

    گر مرد رهی میان خون باید رفت

    از پای فتاده سرنگون باید رفت

    تو پای به راه در نه و هیچ مپرس

    خود راه بگویدت که چون باید رفت

و راه به من گفته بود که چگونه به مقصد و مقصود خواهیم رسید و به نوعی عاقبت به خیر خواهم شد. و مگر عاقبت به خیری جز این است که برای رضایت خدا و خلق خدا حتی اگر شده دست از جان شست. بیرون غوغا بود و درون پر از عواطف زیبا. بیرون  آتش بود و درون گلستان. به هر تقدیر از آن روزگار تا امروز 10 سالی می گذرد و این کار با تمام سختی ها و مشقت هایش هر روز بیش از پیش مرا مفتون خود می کند. در این سال ها صحنه های غم‌انگیز و دل خراش بسیاری دیده‌ام. آدم هایی که در زندانی از آتش گرفتار شده بودند و زندانبانشان جز شعله و دود چیزی برایشان نداشت. و ما که باید این شعله های سرکش را رام می کردیم‌. با جانمان و هر آنچه در توان داشتیم . باید زیر شانه زخم ها را می گرفتیم و از زمین بلند می کردیم. باید مرهمی می شدیم برای دردها و داغ ها . در کنار این‌ها غم از دست دادن و شهادت دوستان و همکاران نیز بود. دوستانی چون شهید امید عباسی که قهرمانانه در عملیات های مختلف جان خود را فدا می کردند تا جان ببخشند به دیگران.

اما در حادثه دلخراش خیابان جمهوری (که متأسفانه دو تن از هموطنانمان جانشان را از دست دادند) چند نکته را باید دریافت؛ اول اینکه نباید این نکته را فراموش کرد که در همان حادثه 25 تن از هموطنان با تلاش خستگی ناپذیر آتش نشانان نجات یافتند. دوم اینکه حادثه فوق زنگ خطری شد برای بیدار باش مسئولان و متصدیان امور که تهران و مشکلاتش را جدی‌تر بگیرند و به جای پرداختن به حواشی و متهم کردن عوامل اجرایی مانند سازمان آتش نشانی بیشتر به متن و بطن مشکلات این کلانشهر بپردازند.

نکته دیگری که بد نیست اینجا به آن اشاره کنم نوع برخورد برنامه های سیمای جمهوری اسلامی و برخی رسانه ها با جهت گیری‌‌های  خاص سیاسی به حادثه خیابان جمهوری بود. لحنی که بیش از حد با عتاب و خطاب همراه بود و بیشتر از همه گناه این حادثه را به گردن آتش نشانان انداخت. غافل از آنکه در همان حادثه همچنان که گفته شد 25 تن دیگر از هموطنان نجات یافتند. اگر نردبان بنا به دلایل فنی باز نمی شود این نقص را نباید متوجه کسانی دانست که در انجام وظایف یا بالاتر از آن فرایض شان از هیچ کوششی فروگذار نمی کنند و بیش از هر چیز جانشان را بر طبق اخلاص گذاشته اند و ابراهیم وار اسماعیل جانشان را هر روز به قربانگاه می آورند.

درد مضاعف اما آنجاست که بعضی فرصت طلبانه از این حادثه برای تسویه حساب های سیاسی اعم از شخصی و عمومی خود  استفاده کردند و عده ای نیز کاسه داغ تر از آش شدند و با قربانی کردن یا بهتر بگوییم متهم کردن نیروی خدمتگزار آتش نشانی دلی از عزا ی شکست های قبلی در آوردند.عده ای حتی فرصت ندادند تا مراجع ذی صلاح بررسی های کارشناسانه خود را انجام دهند و بی‌جهت در تنور دعاوی دمیدند و در نهایت یک طرفه به قاضی رفتند و طناب محکومیت را به گردن آتش نشانان انداختند. جا دارد همه این دوستان یک بار دیگر نگاهی جدی به خود بیندازند و به جای محکوم کردن دیگران دنبال راه حلی برای جلوگیری از تکرار چنین حوادث و فجایعی باشند.

*آتش نشان

دیدگاه‌ها(۰)

تعداد بازدید :  177

لینک خبر :  http://www.ghanoondaily.ir/?News_Id=32981

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

در پی آتش‌سوزی خیابان جمهور رخ داد: موج استعفا میان آتش‌نشانان

بیست و نه دی ماه آتش‌سوزی تولیدی لباس خیابان جمهوری در حالی با مرگ دلخراش دو زن کارگر پایان یافت که معاون خدمات شهری شهرداری تهران به عنوان مرتبط‌ترین مسوول این پروژه اعلام کرد: کمیته فنی برای رسیدگی به این موضوع تشکیل شده و همه‌چیز تحت کنترل است. این در حالی بود که اعضای شورای شهر تهران نیز با تشکیل کمیته‌یی خبر از پیگیری دقیق ابعاد این پرونده دادند و حتی در آخرین جلسه علنی شورا حرف از استعفای شهردار زدند و پرسیدند آیا برای التیام این احساسات شهروندان، شهردار نباید استعفای خود را تقدیم کند؟ آیا جای آن ندارد که با متخلفین برخورد قانونی شود؟

به گزارش روزنامه اعتماد، 9 روز از این حادثه می‌گذرد اما رییس کمیسیون نظارت و حقوقی شورای شهر تهران در خصوص آخرین وضعیت رسیدگی به این پرونده گفت: گزارش فنی و تخصصی از پلکان آتش‌نشانی هنوز به کمیسیون نظارت داده نشده است. پرویز سروری درباره علت این تاخیر اظهار کرد: این فرآیند به این دلیل طولانی شده است که شرکت آلمانی باید این گزارش را تایید کند و در حال هماهنگی هستیم. این عضو شورای شهر تهران تاکیدکرد: اتفاقی همانند آتش‌سوزی جمهوری نیازمند گزارش فنی و کارشناسی است و هر گونه اظهارنظر غیرفنی در این زمینه برای مردم و شورا پر هزینه است. وی افزود: هر گونه اظهارنظر در این زمینه در شرایط کنونی فاقد اعتبار است و تنها منجر به تحریک عواطف مردم، قضاوت غیرمنصفانه و شکل‌گیری توقعاتی می‌شود که شاید برآورده کردن آن امکان‌پذیر نباشد.

اظهارات رییس کمیسیون نظارت و حقوقی شورای شهر تهران در حالی عنوان شد که در روز‌های گذشته یک سایت خبری اسنادی را منتشر کرد که در آن مشخص شده بود خودروهایی که در عملیات خیابان جمهوری مورد استفاده قرار گرفته بودند ساخت شرکت «ایویکو ماگیروس» آلمان هستند. شرکتی که بر اساس برخی اسناد موجود حداقل از چندماه پیش بارها نسبت به نیاز این خودروها به تعمیر، هشدارهای جدی را به مدیرعامل آتش‌نشانی و همچنین معاون خدمات شهری شهرداری تهران داده بود.

موج استعفای آتش‌نشانان در راه است؟

هر روز که از این حادثه می‌گذرد ابعاد جدیدی آشکار می‌شود. رییس کمیسیون نظارت و حقوقی شورای تهران روز گذشته از استعفا و درخواست بازنشستگی تعدادی از پرسنل حرفه‌یی سازمان آتش‌نشانی تهران به دنبال راه افتادن موج منفی پرونده آتش‌سوزی جمهوری خبر داد. سروری در این باره گفت: متاسفانه موج منفی علیه خدوم‌ترین ماموران شهرداری یعنی آتش‌نشانان در جریان این پرونده رقم خورد اما کسی به این موضوع که ماموران در اکثر 30 هزار ماموریت سال گذشته مصدومیت‌های جدی پیدا کردند توجهی نمی‌کند.

وی تاکید کرد: در این شکی نیست که با عامل خطای انسانی باید برخورد کرد اما نباید اقدامی صورت گیرد که موجب دلسردی و بی‌انگیزگی آتش‌نشانان شود. سروری گفت: اتفاقی افتاده اما هنوز چیزی اثبات نشده که این هجمه علیه آتش‌نشانان صورت می‌گیرد. وی تاکید کرد: امیدواریم اظهارنظرات منجر به بروز چالش سیاسی نشود چرا که این‌گونه به نتیجه فنی و کارشناسی نخواهیم رسید.

اما جلال ملکی، سخنگوی سازمان آتش‌نشانی تهران از موضوع استعفای پرسنل این سازمان اظهار بی‌اطلاعی کرد و گفت: تاکنون حرفی در این باره نشنیده‌ام و اطلاعی ندارم. بدین‌ترتیب روز گذشته آخرین اطلاعات این پرونده در جلسه کمیسیون نظارت و حقوقی شورای شهر تهران بررسی شد تا امروز در چهل و یکمین جلسه شورای شهر تهران نتایج نهایی بررسی ابعاد پرونده آتش‌سوزی تولیدی پوشاک خیابان جمهوری اعلام شود.

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

بررسی حادثه آتش‌سوزی اخیر خیابان جمهوری در شورای شهر

سه شنبه ۸ بهمن ۱۳۹۲

 اطلاعات ـ سرویس سیاسی ـ اجتماعی: اعضای شورای شهر دیروز در جلسه علنی خود حادثه آتش‌سوزی اخیر در خیابان جمهوری را بررسی کردند.

به گزارش خبرنگار ما، در این جلسه که بدون حضور مسئولان آتش‌نشانی برگزار شد، احمد مسجدجامعی رئیس شورا اظهار داشت: انتظار من این بود که مسئولان آتش‌نشانی و شهرداری حضور چشمگیر در مراسم ختم دو قربانی حادثه داشته باشند که این چنین نبود؛ به هر حال ماجرای تلخی اتفاق افتاده است آن هم برای قشری که با آبروداری روزگار می‌گذراند و روز تعطیل هم مجبور به کار است.

او تأکید کرد: بحث پیدا کردن مقصر نیست و جان مردم را نباید وارد عرصه‌های جناحی کنیم که بر این اساس می‌کوشیم تا یک هفته دیگر دستگاه‌های ذی‌ربط را برای پاسخگویی به شورا فرا بخوانیم تا به پرسش‌های کمیته ایمنی جواب مناسب بدهند.

او در برابر اظهارات یکی از اعضا که گذشت سه هفته از حادثه برای پاسخگویی را طولانی می‌دانست هم گفت: این موضوع هیچ‌وقت فراموش نمی‌شود، چون جان دو نفر از دست رفته است و شورا پیگیر جدی بررسی حادثه خواهد بود.

در ادامه این جلسه، فاطمه دانشور عضو کمیسیون فرهنگی و اجتماعی شورا اظهار داشت: از شواهد برمی‌آید که سازمان آتش‌نشانی مقصر است و باید قصورش را به عهده بگیرد.

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

نگاهي ديگر به حادثه خيابان جمهوري

مرتضي طلايي نايب رئيس شوراي شهر

تهران امروز ـ هشتم بهمن ماه

حادثه تلخ خيابان جمهوري و جان باختن 2 نفر از بانوان تلاشگر تهراني در آن حادثه، فارغ از كليه حرف‌ها و اقداماتي كه تا به حال صورت گرفته موجبات تاسف و تالم خاطر هر شهروند مسئولي را فراهم مي‌كند؛ چه عضو شوراي شهر باشيم يا شهروندي عادي، تاثيري در اندوه نمي‌كند، فقط وقتي كه مسئوليت اجتماعي به شما واگذار مي‌شود آن هم از سوي مردمي كه به تو اعتماد مي‌كنند، عمق نگراني، تاسف و تالم بيشتر مي‌شود. بنده به عنوان عضو شوراي اسلامي شهر تهران، ابتدا مي‌بايست تاسف و تالم عميق خود را از وقوع این حادثه به محضر خانواده اين دو بزرگوار عرض كنم و البته ذكر اين موضوع كه به واسطه مسئوليت اجتماعي نهاده شده بردوش بنده، از لحظه وقوع حادثه تا به امروز، لحظه‌اي بدون پيگيري و توجه ويژه به اين حادثه سپري نكرده‌ام و اميدوارم به زودي و براساس اقدامات صورت گرفته، آگاهي موثري براي اقناع افكار عمومي و از طرفي مشخص نمودن علت‌ها و معرفي مسببين و مقصرين اصلي حادثه از طرف شوراي اسلامي شهر تهران و ديگر مراجع ذي‌صلاح، گزارشي تقديم شود. اما نكته ديگري كه در اين خصوص هدف تنظيم اين يادداشت است، پرداختن به حادثه جمهوري نيست بلكه، بازكردن پنجره‌اي است ديگر به سوي دروازه عشق به خدمت ميان اين قشر تلاشگر، ساعي، شجاع آتش‌نشان كه بارها و بارها در كنار شما يا در ميدان ديد شهروندان خدمات بزرگي را به انجام رسانيده است. آتش‌نشانان شهرمان طي يك‌سال اخير جان بيش از 1200نفر از شهروندان تهراني را در سوانح متعددي نجات داده‌اند و بيش از نجات‌يافتگان جان باختند و مصدوم شده‌اند تا مبادا غم بر چشمان من و شما زبانه كشد. زبانه‌هاي آتش و دود را با نفس‌ها و اشك‌هاي خود و خانواده‌هايشان شستند و كودكان‌شان را مدت هاست چشم به راه گذاشته‌اند. كودكي از فرزندان يكي از شهداي آتش‌نشان را مي‌شناسم كه وقتي صداي آژير مي‌شنود، مي‌دود كنار پنجره و مي‌گويد بابا آمد و اين تكرار سينوسي زندگي وي شده و كابوس مادري كه نمي‌داند چگونه بايد فرزندان خود را در اين كشاكش سخت اقتصادي بزرگ كند و امروز با نگاه سنگين عده‌اي روبه رو مي‌شود كه به او طعنه‌هاي تلخ مي‌زنند. بنده خواستم در اين مجال كوتاه يادآور شوم، گرچه برخي از مشاغل جنس‌شان خطاپذيري ندارد و مي‌تواند منجر به وقوع اتفاقات تلخ جبران‌ناپذيري شود، اما اخلاق حرفه‌اي به ما مي‌گويد كه «بد نگوييم به مهتاب اگر تب داريم»، قلب من به درد آمد وقتي از طريق برخي رسانه‌ها، مطالبي را مي‌خواندم كه گويا آتش‌نشانان قصور مي‌كنند و جان مردم برايشان محترم نيست؛ به درد آمد وقتي ديدم كه جان مردم بهانه‌اي مي‌شود براي تسويه حساب‌هاي سياسي و غرض ورزي؛ به درد آمد وقتي كه بدون هيچ اطلاعات تخصصي، تحليل‌هايي را خواندم كه زنجير از اخلاق بريده بود و به توهين و افترا و استعفا كشيده شده بود.

به د‌رد‌آمد‌ زماني كه تمامي زحمات مد‌يريت جهاد‌ي شهر تهران طي سال‌هاي اخير را د‌ر فضاي عوام‌فريبي برخي رسانه‌ها، بد‌ون هيچ پشتوانه از نخبگان زيرسوال مي‌برد‌...؛ اما نهايتا چند‌ سوال مهم د‌ارم، شهروند‌ان عزيز، مسئولان كشوري و محلي، رسانه‌هاي ارزشمند‌ و سازمان‌هاي مرد‌م نهاد‌؛ آيا وقت آن نرسيد‌ه است كه انصاف را د‌ر تمامي امور جاري كنيم؟ آيا وقت آن نرسيد‌ه است كه به جاي تشكيل كميته پشت كميته براي بررسي هر واقعه‌اي، به تحقق سيستم مد‌يريت شهري واحد‌ بپرد‌ازيم؟ آيا وقت آن نرسيد‌ه كه د‌ر كنار رسيد‌گي به امورات شهروند‌ان، به تشكيل كميته‌اي براي رسيد‌گي و تشويق و پاد‌اش آتش‌نشانان و د‌يگر خد‌متگزاران شهر بپرد‌ازيم، كه حين انجام وظيفه خود‌ براي مرد‌م و شهرش جان خود‌ را از د‌ست مي‌د‌هد‌، عنوان مقد‌س شهيد‌ را بنهيم و به خانواد‌ه‌هاي آنان رسيد‌گي شد‌ه و مورد‌ تجليل قرار گيرند‌؟ آيا وقت آن نرسيد‌ه كه د‌ر مياد‌ين و نامگذاري خيابان‌هاي شهرمان و نصب تند‌يس و مجسمه‌هاي شهر، از اين قهرمانان ملي بهره بگيريم و فرهنگ ايثار، گذشت و شجاعت را زند‌ه و ملموس به فرزند‌ان خود‌ بياموزيم و د‌ر كتاب‌هاي د‌رسي از آنان نام ببريم؟ آيا اينها كميته‌اي نمي‌خواهد‌؟ كميته‌اي كه د‌ر اين سال‌ها هيچ وقت تشكيل نشد‌ و كود‌كان آتش‌نشانان شهيد‌، هنوز آرامش را د‌ر صد‌اي آژيري كه به ما اضطراب مي‌د‌هد‌ جست‌وجو مي‌كنند‌.

 

د‌ر پايان كلام نيز خواهشي از اصحاب رسانه و متوليان امور د‌ارم، خواهشي كه حاصل سال‌ها تجربه د‌ر لباس مقد‌س پاسد‌اري و انتظام و سپس افتخار خد‌متگزاري به شهروند‌ان تهراني د‌ر شوراي شهر است و آن اين است، كه از امروز تا پايان، هر لحظه از زند‌گي مان فراموش نكنيم كه حاد‌ثه ممكن است براي هر كسي رخ د‌هد‌، شايد‌ بهتر است به جاي پرد‌اختن به حواشي، به بازنگري د‌ر نظام امد‌اد‌ و نجات، آموزش‌هاي سازماني، انتخاب مد‌يران توانمند‌تر د‌ر اين حوزه، د‌ر كنار ضرورت ارتقاي سطح توانمند‌ي امد‌اد‌ي د‌ر ميان شهروند‌ان، اجبار جد‌ي به رعايت قوانين اطفا و امد‌اد‌ د‌ر ساختمان‌هاي مسكوني، خد‌ماتي و توليد‌ي و... د‌ر كنار تحقق سيستم مد‌يريت واحد‌ شهري بپرد‌ازيم و اقد‌امات پيشگيرانه را مقد‌م بر هرگونه مقابله بد‌انيم.

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

نعمت احمدی:

آتش‌سوزی جمهوری از نگاه حقوقی

شهروند ـ 6 بهمن 1392

نعمت احمدی*| بازداشت راننده و مسئول ایستگاه آتش‌نشانی بیشتر از آن‌که جنبه حقوقی داشته باشد برای آرام‌کردن روح جامعه صورت گرفته است. اگر از باب قاعده تسبیب در نظر بگیریم باید چارت سازمانی را لحاظ کنیم و ببینیم نوک هرم و مسئول اصلی کیست. یک آتش‌سوزی بزرگ در یک روز تعطیل در مرکز کشور انجام می‌شود و یک خودرو آتش‌نشانی می‌آید اما باید پرسید برابر مقررات حاکم بر این‌گونه حوادث،‌ چند خودرو باید بیاید؟ بسیج‌کننده ایستگاه‌ها کیست؟ تعریف ابزاری که ماشین‌های آتش‌نشانی باید با خود داشته باشند چیست و شامل چه چیزهایی می‌شود؟

 مهم‌تر از همه و آن چیزی که انسان از آن ناراحت می‌شود این است که پسر زن ۶۰ ساله‌ای که در ‌این حادثه کشته شد، می‌گوید: «من در قصرالدشت بودم. مادرم زنگ زد و گفت به کارگاه آمده‌ام. این‌جا آتش گرفته است و نمی‌توانم نفس بکشم.»  پسر این زن از خانه‌اش خود را به‌محل حادثه رسانده و شاهد ماجرا بوده است، اما در این فاصله این افراد نجات نیافته‌اند. وی گفت: در رابطه با بازداشت‌کردن راننده خودرو آتش‌نشانی و مدیر ایستگاه آتش‌نشانی باید گفت که اگر قصور از ناحیه آنها باشد یک بحث است و اگر قصور از ناحیه آنها نباشد بلکه موضوع ناشی از کاستی ابزار باشد، بحث دیگر است؛ چنان‌که محسن سرخو نماینده شورای شهر گفته که ۲ ماه پیش نسبت به معیوب بودن ابزار آتش‌نشانی تذکر داده است. قبل از این‌که از شهرداری تحقیق شود هر نوع بازداشتی برای ساکت‌کردن روح جامعه است نه احقاق حق و این شیوه رسیدگی درست نیست. اگر نظر قاضی بر‌ قتل عمد است بازداشت موقت موضوعیت دارد و اگر علت بازداشت، عجز از تودیع وثیقه است،‌ مبلغ وثیقه را بگویند. مقصر اصلی در این حادثه طبق قاعده تسبیب شهرداری است. شهرداری که این توان را دارد اتوبان ۲طبقه بسازد چطور ایستگاه‌های آتش‌نشانی‌اش مجهز نیستند؟ یک ایستگاه آتش‌نشانی در چهارراه ولیعصر است و فاصله آن تا خیابان ابوریحان که محل حادثه بوده کمتر از ۲ ‌دقیقه است. آتش‌نشانی مرکز در حسن‌آباد است. یک ایستگاه دیگر هم در میدان انقلاب وجود دارد. از باب کلی،‌ از این جهت که در شهری مثل تهران سازمان آتش‌نشانی با ابزار ناقص فعال است، تجهیزات مدرن ندارد و متناسب با کلانشهر تهران نیست تقصیر به شهرداری بر‌می‌گردد زیرا همیشه گفته‌ایم تهران در مقابل زلزله و آتش‌سوزی‌ها آسیب‌پذیر است. البته این حادثه در خیابان‌ اصلی رخ داده است. فرض کنید خدای نکرده در بازار اتفاق می‌افتاد که امکان حرکت ماشین‌های آتش‌نشانی محدود بود. وی گفت: لذا در بخش اول تقصیر به شهرداری بر‌می‌گردد که «الاهم فی الاهم» نکرده و اعتبارات آتش‌نشانی متناسب با کلانشهر تهران اختصاص نداده کما این‌که محسن سرخو نماینده شورای‌ شهر این مطلب را بیان کرده است. بخش‌ دوم به شرح وظایف ایستگاه آتش‌نشانی برمی‌گردد. یعنی وقتی به این ایستگاه تلفن زده می‌شود، چگونه وظایف و منابع را تقسیم خواهند کرد؟ بعد از تلفن چند دستگاه ماشین به آن‌جا رفته است؟ نردبان خودرو اول نقص داشته است اما ایستگاه‌های دیگر کمتر از ۳ ‌دقیقه تا آن‌جا فاصله داشتند. لذا تقصیر در مرحله بعدی به مجموعه‌ای که ایستگاه‌ها را برای اطفای ‌حریق اعزام می‌کند‌، بر‌می‌گردد. در مرحله بعدی باید گفت ماموران ایستگاهی که نزدیک‌ترین ایستگاه به محل حادثه است و اعزام می‌شوند باید بدانند که به میهمانی نمی‌روند یعنی باید کلیه ابزارهای لازم همراهشان باشد. آیا خاموش‌کردن آتش در آن لحظات در اولویت بود یا پایین‌آوردن آن خانم‌ها؟ بعد از آن‌که آتش‌نشان‌ها اعزام شدند‌، شعله‌های آتش دارد زبانه می‌کشد و چند انسان مظلوم خود را در بدترین شرایط آویزان کرد‌ه‌اند. در آن‌ لحظه از نظر مصلحت، وظیفه و هر چیز دیگر، آیا خاموش کردن آتش اولویت دارد یا نجات جان آدم‌ها؟ درست است که اگر ۲ دقیقه بگذرد دامنه آتش وسیع‌تر می‌شود اما اگر چند ثانیه بگذرد انسانی از بین می‌رود. آیا نمی‌شد تقسیم‌ کار کرد؟ ما آتش‌نشانان فداکاری داریم. یک ‌ماه پیش یک آتش‌نشان کشته شد تا کودکی نجات پیدا کند ولی به نظر من در این حادثه مجموعه آتش‌نشانانی که در آن‌جا حضور داشتند آن انگیزه انجام وظیفه را که عبارت از فداکاری در این شغل است نداشتند و اول خواستند ساختمان را از آتش‌ نجات دهند. حال آن‌که باید پرسید آیا یک آتش‌نشان نبوده که از راه‌پله برود و طنابی بیندازد تا آدم‌ها پایین بیایند؟ آیا یک تشک وجود نداشته است؟ لذا این مراتب در تقصیر وجود دارد هرچند بازپرس آمده از پایین به بالا شروع کرده است حال آن‌که باید از بالا به پایین شروع می‌کرد. وقتی آمده‌ایم رسیدگی قضایی کنیم، مهره دست‌سوم را تحت تعقیب قرار می‌دهیم زیرا فردی که رانندگی را برعهده دارد زیر نظر یک ایستگاه است و آن ایستگاه است که باید وسایل و ابزار را در اختیار او قرار دهد. آقای شهردار به چه حقی در تلویزیون می‌گوید دستور داده‌ام ظرف ۱۵ روز فرد خاطی را شناسایی کنند؟ این کار وظیفه قوه قضائیه است. شهرداری خود در این قضیه متهم است اما نهاد متهم می‌گوید من می‌خواهم تعیین کنم چه کسی مقصر بوده است. این اصلا در اختیار شما نیست و خود این مساله نشان می‌دهد که دارد سیاسی‌کاری صورت می‌گیرد.

*حقوقدان

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

چرا عذرخواهي وارد فرهنگ ما نمي‌شود؟

حامد داودآبادی

قانون هشتم بهمن ماه

رخداد اخیر و جان سپردن دو تن ازهمشهریان‌مان در آتش‌سوزی کارگاه تولیدی خیابان جمهوری و حوادثی از این دست یادآور این پرسش قدیمی است که مقصر یا مقصران این گونه حوادث دلخراش چه کس یا کسانی هستند. صرف نظر از این که قربانیان حوادثی از این دست حق مراجعه و تظلم خواهی بر اساس منشور حقوق اساسی را دارند، باید دوباره فرهنگ پاسخگویی و حمایت اجتماعی را در این خصوص به داوری نشست و بر مسئولیت متولیان امور بار دیگر تاکید کنیم وفریب دور باطل واکنش برخی مسئولان، آن هم به نیشتر خبرنگاران و اصحاب رسانه را نخوریم.

مروری بر حادثه مذکورنشان می دهد که حتی قوی‌ترین نهادهای حقوقی و دولتی که به جهت قدرتشان سهم سنگینی در پاسخگویی و مسئولیت پذیری دارند، پس از افزایش اعتراض ها میدان را به هم سپرده‌اند و آنچه در دود این آتش هنوز پیدا نشده است، جعبه سیاه  حقوق شهروندان است حال آن که همواره اسلام و آموزه های غنی آن بر حفظ و حمایت از نفوس و دماء افراد و پاسخگویی جدی مسئولان تاکید فراوان دارد و اندک نیستند دلایل و توجیهات حقوقی در نظام حقوقی کشورهای توسعه یافته که بر این موضوع صحه می نهند. نظام و قرارداد اجتماعی حکم می کند کسانی که سهم‌شان از قدرت بیش از دیگران است تعهد و مسئولیت‌شان نیز به همان نسبت بیشتر باشد. روند رو به افزایش شهرنشینی و الزامات ضروری این مهم وهمچنین لزوم مشارکت همه نهادها و تقویت مناسبات دولت و شهروندان حقوق شهروندی را به مثابه دو روی یک سکه از حق و تکلیف بدل می کند. مدنیت شهری روبه رشد  جوامع در حال توسعه و تبدیل افراد به شهروندان ملازمت وثیقی با حمایت و مشارکت گسترده اجتماعی دارد. تصور از حقوق صرف دولت و نهادهای مسئول بدون پاسخگویی آنان و عدم اهتمام به عملکرد و تکالیف‌شان در عرصه حیات شهری امید را در دل شهروندان به یاس مبدل مي‌سازد ومشروعیت و منزلت اجتماعی را كاهش مي‌دهد. با این توضیح كه الگوی روبه تکرار واکنش مسئولان و بررسی اخبار حادثه موصوف مبین آن است که شهروند گریزی و بی مسئولیتی در متن این گونه حوادث موج می‌زند.

 گویی هرچه بر پرسش ها افزوده می شود  پاسخ کمتری دریافت می‌شود و به شکلی گیج کننده قربانیان و متضرران به حاشیه رانده می شوند. این روایت زمانی دردناک‌تر و مایوس کننده تر می شود که ناوگان آتش نشانی، شورای شهر و سایر نهادهای مسئول، گوي مسئولیت را به جای عذرخواهی از شهروندان به سوی یکدیگر می‌غلتانند و هزاران دلیل عجیب وغریب را که بیشتر به داستان‌های علمی تخیلی شباهت دارد حواله پرسشگران می کنند. فرهنگ عذر خواهی مسئولان که نوعی مسئولیت‌پذیری و شناسایی حقوق شهروندان تلقی می‌شود در کشور ما تاریخ بلندی ندارد و همواره با تکرار حوادث و بحران های اجتماعی و اقتصادی کم رنگ تر شده است تا جایی که حتی در برخی موارد با یادآوری وظایف و الزامات شهروندی از سوی مسئولان نه تنها زخم قربانیان درمان نمی شود؛ بلکه باید جوابگوی مطالبات دولتی نیز باشند. روایاتی از این دست در گفتمان شهروندی آن قدر تلخ است که تکرارش هیچ گاه عادی نمی‌شود وهمواره توده ای به بازی گرفته شده  وعده ای در بستر رهایی مسرورند. بررسی رخدادهايی نظیر این، در کشورهایی با تراز مدنیت و شهروندی بالا و درک روبه رشد از مسئولیت و نحوه عملکرد قدرت نشان می‌دهد که حمایت از شهروندان و حقوقشان و امکان دسترسی آنان به خدمات شهری صرفا رقص زیبای الفاظ بر کاغذ نیست و حضوری فعال را چه در عرصه عملکرد شفاف نهادها وچه در به رسمیت شناختن حق شهروندی نشان می دهد و در کف این اقدامات عذر خواهی و ندامت وهمچنین استعفای مسئولان هم شنیدنی است. البته از دیدگاه برخی قیاس این کشورها با کشور ما قطعا ناموجه خواهد بود؛ چرا که عده ای پایه و مایه حقوق شهروندی وپاسخ گویی شفاف را همواره ازاصول بایسته دین رسمی ایران بر می شمرند و عطوفت و همدلی اجتماعی مردم را پیش از شکل گیری فرهنگ حق و تکلیف در کشورهای مذکورمی دانند؛ لیکن مشخص نیست که این میوه شیرین چرا امروز در ذایقه ایرانیان این قدر تلخ می زند. اشکال از حقوق شهروندان است یا از آستین کوتاه و پوسیده مسئولان.

دیدگاه‌ها(۰)

تعداد بازدید :  207

لینک خبر :  http://www.ghanoondaily.ir/?News_Id=32983

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

«فرورتیش رضوانیه»

از فیسبوک نویسنده

نماینده شرکتی که تجهیزات آتش‌نشانی تهران را تامین کرده، اعلام داشته شهرداری بیش از 430 میلیون تومان برای بازدیدهای فنی به این شرکت بدهکار است و برای همین اجازه بازدید فنی را به کارشناسان نمی‌دهد [http://goo.gl/Nr2tEt]. تجهیزاتی که از آلمان خریدند را برای تعمیر به گاراژی در جنوب تهران منتقل کرده‌اند که مکانیک‌های آنجا در سرویس کردن کامیون‌های معمولی و اسقاطی تبحر دارند. اما خودرو آتش‌نشانی می‌بایست مانند هواپیما توسط متخصص بازدید و تعمیر شود

پس میلیاردها تومان بودجه شهرداری صرف چه چیزی می‌شود؟

این واپسین چیزی است که درباره حادثه خیابان جمهوری می‌توان گفت:

 

جناب آقای سردار قالیباف

شهردار محترم تهران

شما در 8 سال گذشته همواره از شهروندان تهرانی طلبکار بوده‌اید، چون اعتقاد دارید که به خاطر آنها برای دو دوره در انتخابات طعم شکست را چشیده‌اید.

از آنجایی که دوست دارید همیشه با مثال حرف بزنید، باید بدانید شما دامادی هستید که برای رسیدن به یک ثروت عظیم مجبور بوده تا با دختر یک فرد پولدار ازدواج کند، اما دوبار تا حجله رفته و عروس به عاقد جواب «نه!» داده و سپس از پای سفره عقد بلند شده و داماد را قال گذاشته است.

جناب سردار قالیباف!

شما تا چه زمانی می‌خواهید در خیال خودتان رئیس‌جمهور باشید و مجموعه شهرداری پایتخت را با دولت ایران مقایسه کنید؟

اگر نردبان آتش‌نشانی در اثر اشتباه اپراتور آن رخ داده، چرا این تقصیر را به گردن نمی‌گیرید تا از التهاب جامعه کاسته شود؟

شما با هر دلیل و بهانه‌ای تلاش می‌کنید تا بگویید که باز نشدن نردبان در خیابان جمهوری در اثر اتفاق رخ داده و با لجبازی مدیریتی که در پیش گرفتید، باعث شدید تا بخش بزرگی از افکار عمومی خشم خود را روی آتش‌نشان‌ها تخلیه کند.

جناب سردار قالیباف!

اگر آتش‌نشانی تهران ضعیف عمل می‌کند، تجهیزات کافی ندارد با مدیران آن بی‌شعور هستند، این قضیه به آتش‌نشان‌ها ربطی ندارد که هر روز و شب جان خود را به خطر می‌اندازند تا شهروندان را نجات دهند.

جناب سردار قالیباف!

شما که همیشه با چشمان خیس از دلاوری‌های خود در زمان جنگ با عراق تعریف می‌کنید، اکنون مثل ترسوها پشت آتش‌نشان‌ها پنهان شدید و آنجا سنگر گرفتید و همه گلوله‌ها و راکت‌ها و خمپاره‌هایی که افکار عمومی و رسانه‌ها به سوی ابهامات حاثه خیابان جمهوری شلیک می‌کنند، با آتش‌نشان‌ها برخورد می‌کند و آنها قربانی این عقب‌نشینی شما شده‌اند.

جناب سردار قالیباف!

تکریم مقام آتش‌نشان این نیست که پیراهن مشکی بپوشید و جنازه کفن‌پیچ او را داخل قبر بگذارید و سر مزارش اشک بریزید و یک ایستگاه به نام او راه‌اندازی کنید. اکنون باید بدانید آتش‌نشان‌هایی که زنده هستند، از شما تنفر دارند.

جناب سردار قالیباف!

فاجعه قطار نیشابور را با ماجرای خیابان جمهوری مقایسه نکنید! اتفاقاتی که در دولت‌های گذشته رخ داده، به شهرداری تهران هیج ربطی ندارد. اگر ما روزنامه‌نگاران مرگ 43 مسافر اتوبوس اسکانیا را مثال می‌زنیم، با این هدف است که شهروندان همیشه به دنبال کشف حقیقت و برکناری عاملان وقوع فجایع باشند تا پس از آن باز هم جان و مال انسان‌ها در خطر نباشد. اما مثال‌های شما برای سرپوش گذاشتن روی وظیفه‌ای است که یک یا شاید چند نفر آن را انجام نداده‌اند.

جناب سردار قالیباف!

وقتی یک راننده بیل مکانیکی هنگام احداث تونل توحید زیر خاک مدفون شد و جان خود را از دست داد و به لیست قربانیان این پروژه پیوست، رسانه‌های شهرداری تهران با ترجمه و بازنشر چندین خبر تلاش کردند تا به جامعه بگویند: «حادثه در زمان احداث پروژه‌ها در همه کشورها رخ می‌دهد.» اما این اقدام سیستم روابط‌عمومی شما تلاشی برای سرپوش‌گذاری روی ماجرا بود تا مجبور نباشید خون آن کارگر را به گردن بگیرید.

جناب سردار قالیباف!

زمانی که شما در نیروی انتظامی بودید، در عوض موتورسیکلت‌های BMW که ایمنی و قابلیت‌های بسیار بالایی داشتند، با شرکت‌های ایرانی قرارداد بستید و موتورسیکلت‌هایی سفارش دادید که یک آشغال واقعی بودند و بعد از مدتی خراب می‌شدند یا در اثر تصادفات کوچک، غیرقابل استفاده بودند. شما در آن زمان وظیفه حفظ جان و مال شهروندان یک کشور را بر عهده داشتید، اما اصلا در فکر تامین امنیت جانی و سلامتی ماموران نیروی انتظامی هم نبودید. وقتی پرسیدیم: «چرا موتورسیکلت BMW که بسیار ایمن و مطمئن است، سفارش ندادید؟» شما پاسخ دادید: «برای ما در ناجا کمیت مهم است، نه کیفیت!... ما می‌خواهیم مردم بگویند موتور پلیس اینجا بود، نه این که موتور BMW پلیس اینجا بود.»

حال چطور می‌توانیم انتظار داشته باشیم که برایتان مهم باشد اکنون آتش‌نشان‌ها به دلیل غرور مستحکم شما در حال از دست دادن روحیه خود هستند، زیرا بیشتر اعتماد افکار عمومی به آنها اکنون از بین رفته، چون شما یک جمله نمی‌گویید: «اشتباه کردیم، با مقصر یا مقصران برخورد می‌کنیم و قول می‌دهیم که از این به بعد بیشتر مراقب باشیم!»

جناب سردار قالیباف!

من برای همیشه از تهران رفتم، چون شما در این 9 سال شهری ساخته‌اید که از هیچ لحاظ امنیت ندارد. شما کار یکردید که پایتخت دیگر جای زندگی کردن نیست. من از تهران کوچ کردم، چون وقتی در تاکسی می‌نشستم و راننده می‌گفت که می‌خواهد از داخل تونل توحید عبور کند، بلافاصله از او می‌خواستم که مسیر دیگری را انتخاب کند، چون فقط من و شما می‌دانیم که در این پروژه چه کرده‌اید و چه فاجعه‌ای در انتظار کسانی است که داخل آن هستند. اما تاکنون شانس با شما یار بوده و هنوز آن بمب منفجر نشده است.

جناب سردار قالیباف!

وقتی شما مسؤولیت امدادرسانی به حادثه‌دیدگان یک واحد آپارتمان را نمی‌پذیرید، چطور می‌خواهید پس از وقوع زلزله یا حادثه‌ای بزرگ، از زندگی شهروندان محافظت کنید؟

جناب سردار قالیباف!

شما که مثال زدن را دوست دارید، باید بدانید فقط در برخی کشورهای بدبخت و دارای جامعه عقب‌افتاده است که ماموران شهرداری دست‌فروش‌‌ها و متکدیان را با کتک‌کاری از خیابان‌ها جمع می‌کنند، اما شما با افتخار به این کار مشغول هستید.

جناب سردار قالیباف!

شما فقط دروغ می‌گویید، لاف می‌زنید و از پذیرش حقیقت خوددرای می‌کنید.

جناب سردار قالیباف!

شما با کودتای الهه راستگو دوباره به شهرداری بازگشتید، در حالی که هیچ‌وقت صلاحیت و دانش و شعور کافی برای شهردار بودن را هم نداشتید، چه برسد به این که رئیس‌جمهور باشید.

جناب سردار قالیباف!

آن آقای حاجی که در خیابان جمهوری کارگاه را به انبار پارچه تبدیل کرده بود و به این فکر نمی‌کرد که روزی ممکن است آن محموله آتش بگیرد، مقصر است. آن دو خانم کارگر، قربانی شهری شدند که شهرداری آن در عوض آموزش اصول ساده و ابتدایی ایمنی به شهروندانش، جشنواره انار و هزار برنامه مسخره دیگر برگزار می‌کند و میلیاردها تومان بودجه را هدر می‌دهد تا مدیرانش هر روز ثروتمندتر از پیش شوند.

جناب سردار قالیباف!

من به عنوان یک شهروند تهرانی، از دروغ و تکبر و غرور شما خسته شدم و فرار کردم، اما خیلی‌ها نمی‌توانند شهرشان را ترک کنند و اکنون به ناچار جان و مال و زندگی خود را به شما سپرده‌اند. شما برای 8 سال با احمدی‌نژاد لجبازی کردید و دود آن فقط و فقط در چشم شهروندان تهرانی رفت.

جناب سردار قالیباف!

این بازی را تمام کنید و به جان و مال مردم اهمیت دهید. کسانی که به شما گفتند می‌توانید رای کافی جمع کنید تا رئیس‌جمهور باشید، دروغ گفته‌اند. اکنون انتقامی که باید از آنها بگیرید را از ما نگیرید.

جناب سردار قالیباف!

شما در تبلیغات انتخاباتی سال 84 گفتید که خلبان هواپیما هستید و جان 300 مسافر در دست‌هایتان است و بسیاری از رای‌دهندگان را فریب دادید، اما امروز به همه اثبات شده که توانایی اداره صحنه حادثه آتش‌سوزی یک آپارتمان 100 متری را هم ندارید، اما خود را رئیس‌جمهور تهران می‌دانید.

جناب سردار قالیباف!

این جامعه به حسن روحانی رای داد، چون تا آن زمان از او دروغی نشنیده بود یا خیلی کم شنیده بود، اما شما تاکنون از رئیس‌جمهور قبلی هم بیشتر دروغ گفته‌اید. احمدی‌نژاد هر از گاهی آمار و ارقام و ادعاهای دروغینی را مطرح می‌کرد، اما در 9 سال گذشته 92 درصد از مطالب نشریاتی که شهرداری منتشر می‌کند و اظهاراتی که مسؤولان زیر دست شما به رسانه‌ها می‌گویند، دروغ است.

جناب سردار قالیباف!

من به دنبال این هستم که چرا آن دو خانم کارگر از دود وحشت کردند و خودشان را از پنجره طبقه چهارم آویزان کردند. باید این را بفهمم، چون میلیون‌ها شهروند دیگر مانند آنها در این کشور زندگی می‌کنند که در آینده جان خودشان و دیگران را با اقدامات مشابه خواهند گرفت. شغل و حرفه و تخصص من این است که بدانم در ذهن آنها چه می‌گذشته، چون می‌خواهم بقیه جامعه را آگاه کنم تا از این پس کمتر شاهد چنین حوادثی باشیم. من به وظیفه خودم عمل می‌کنم، اما شما چرا همیشه لیست وظایف خودتان را پاره می‌کنید؟

جناب سردار قالیباف!

شما در مراسم تشییع پیکر آتش‌نشان «امید عباسی»، گفتید: «امروز همه ما با هم متعهدیم، همچون همرزمان شهیدمان در سنگر ایستاده‌ایم تا راه و آرمان شهدا را پیش ببریم... خدا را شاهد می‌گیرم نوبتی در جمع دوستان آتش‌نشان بودم و به آنها گفتم وقتی به عنوان یک رزمنده وارد مجموعه شما می‌شوم، روحیه خدمت، شجاعت و مردانگی در این محیط موج می‌زند.»

شما در نماز جمعه تهران گفتید: «اگر وقتی می‌خواهیم درباره برنامه‌ها و کارنامه‌هایمان گزارش دهیم، دست و زبان‌مان نلرزد، حتما خدمت‌مان عبادت است. این صندلی‌ها و پست‌ها به کسی وفادار نبوده و من به خودم اول و آخر این را می‌گویم که باید به این موضوع توجه داشته باشیم.»

کدام را باور کنیم؟ سنگر گرفتن شما پشت آتش‌نشان‌ها، یا سخنانی که پشت میکروفون فریاد می‌کنید را؟

جناب سردار قالیباف!

جامعه ایران هنوز «امید عباسی» را از یاد نبرده، اما امروز از شما خشمین است.

به تازگی از وقتی عکسی که با لباس آتش‌نشانی داشتم را در ‌فیس‌بوک خودم قرار دادم، ده‌ها پیام و نظر حاوی الفاظ رکیک و دشنام و تهمت دریافت کرده‌ام، چون این جوی است که شما با بی‌مسؤولیتی خودتان ایجاد کردید.

جناب سردار قالیباف!

ما تنها کشوری هستیم که اکنون جامعه آن به آتش‌نشان‌ها فحش می‌دهد و در صورت آنها تف می‌اندازد. چرا؟! چون به جای آن که بپذیرید نردبان آتش‌نشانی نقص داشته، سینه سپر کردید و گفتید: «به جهنم که نردبان خراب بوده! توی خارجش هم این اتفاق می‌افته. مگر به خاطر حادثه قطار نیشابور با آن عظمت و آن همه کشته عذرخواهی کردند که حالا من بکنم؟!»

اما شما ندانستید که آقای «احمد خرم»، وزیر راه دولت اصلاحات با آن که در دادگاه از اتهام اهمال در حادثه قطار نیشابور تبرئه شد، اما باز هم از جامعه عذرخواهی کرد در حالی که صداوسیما آن بخش از گفته‌های او را سانسور کرد، تا افکار عمومی انتظار نداشته باشد که از آن به بعد مسؤولان عذرخواهی کنند. صداوسمیا در حقیقت راه را برای شما و امثال شما باز کرد تا با انکار حقیقت پشت میز بنشینید و ثروت‌اندوزی کنید.

جناب سردار قالیباف!

حالا می‌فهمیم که چرا در 9 سال اصرار داشتید که دیگر کسی شما را «سردار» خطاب نکند. چون خودتان هم به این نتیجه رسیده‌اید که نمی‌توانید در کنار کسانی بایستید که واقعا در جنگ سردار بودند. شما امروز آتش‌نشان‌ها را قربانی کردید تا همچنان به ثروت میلیاردی شهرداری دسترسی داشته باشید.

جناب شهردار قالیباف!

ما شما را شهردار را هم نمی‌دانیم. یک شهردار باید اندکی شعور و انصاف داشته باشد و جان شهروندان برایش مهم باشد و آتش‌نشان‌ها را روی مین پرتاب نکند تا برای خودش راه باز کند.

جناب آقای قالیباف!

ما حتی شما را در حد «آقای قالیباف» هم شایسته احترام نمی‌دانیم، چون روی هر چیزی پا گذاشتید و می‌گذارید و خواهید گذاشت، تا به اهداف خود برسید.

بدون احترام و بدون تشکر

«فرورتیش رضوانیه»

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

مدیرعامل آتش نشانی تهران: اگر زن دوم 15 ثانیه طاقت می‌آورد، نمی‌مرد

استان وایر، ترمه ایرانی- مدیرعامل سازمان آتش نشانی تهران گفت:«نخستین قربانی قبل از آغاز عملیات سقوط کرد و نفر دوم نیز اگر 15 ثانیه دیگر طاقت می آورد، این حادثه رخ نمی داد.»

«رضا خوشزاد»، مدیر عامل سازمان آتش نشانی تهران به همراه «فتح الله تیموری»، معاون عملیات این سازمان شامگاه پنج شنبه با حضور در برنامه گفت‌وگوی ویژه خبری، جزییات حادثه روز یک‌شنبه در خیابان جمهوری و مرگ دو زن در جریان آتش سوزی کارگاه خیاطی را تشریح کردند.

به گزارش مهر، مدیرعامل سازمان آتش نشانی گفته است:«حادثه در یک مجتمع تجاری مسکونی و اداری رخ داده است که 35 سال از ساخت آن می گذرد. ساخنمان های ترکیبی از نظر ما پرخطر محسوب می شوند. این در حالی است که این ساختمان ها باید راه خروج اضطراری داشته باشند که متاسفانه این ساختمان فاقد راه خروج اضطراری بود.»

به گفته خوشزاد، کانون حریق پشت در کارگاه در طبقه چهارم ساختمان رخ داده و 7 نفر در کارگاه گرفتار بودند. در پاگرد طبقه چهارم تا پشت بام مملو از کالا بود که امکان خروج را سخت کرده بود. این در حالی است که در راهروی طبقه سوم نیز پشم شیشه قرار داشت.

وی افزود:« نخستین تماس با ایستگاه آتش نشانی، هم‌زمان با مشاهده مقداری دود از پشت بام برقرار و پس از آن تماس های متعددی با سازمان برقرار شد. براساس منشور اخلاقی، آتش نشانان سعی می کنند در کمتر از 45 ثانیه پس از اعلام حادثه، از ایستگاه خارج شوند. در این حادثه اولین ایستگاه 3 دقیقه و دو ثانیه بعد از تماس اول در محل حاضر شد که این زمان براساس نرم های موجود خوب است.»

او با انتقاد از برخی سایت‌ها که نوشته اند فیلم آویزان بودن زن دوم از پنجره بیش از پنج دقیقه است، گفت:« براساس فیلم موجود، تمام حادثه در 2 دقیقه و 28 ثانیه رخ داده است. باید بررسی شود یکی از افراد جان باخته چرا دست به چنین ریسکی زده است. در فضایی که این فرد حضور داشت، 5 نفر دیگر نجات پیدا کردند. ضمن این که در بررسی ها مشخص شد تمام وسایل موجود در ساختمان از جمله چرخ خیاطی و دوک های نخ سالم بودند.»

خوشزاد با اعلام این که به نظر می رسد نفر دوم قصد داشته با استفاده از کامپوزیت نما، خود را به خیابان برساند، تاکید کرد:« پس از این که نردبام اول دچار نقص فنی شد، این فرد هنوز در ساختمان حضور داشت. نردبام دوم نیز یک دقیقه بعد از ایستگاه 18 راهی محل حادثه شد. اگر نفر دوم 15 ثانیه دیگر طاقت می آورد و کامپوزیت زیر پایش نمی شکست، این فرد جانش را از دست نمی داد. آتش نشانان در 95 ثانیه با استفاده از نردبام توانستند پنج نفر را نجات دهند.»

وی گفت:«ما مستنداتی داریم که در کشورهایی هم‌چون آلمان، انگلیس و لهستان نیز در صحنه عملیات نردبام باز نشده است.»

30 هزار عملیات در سال

فتح الله تیموری ، معاون عملیات سازمان آتش نشانی تهران نیز با اشاره به این که در سال 30 هزار ماموریت اطفای حریق و حادثه در تهران از سوی آتش نشانان انجام می شود، گفت: «اولین تماس با مشاهده دود از پشت بام با سازمان آتش نشانی گرفته شد. پس از آن پنج تماس دیگر گرفته شد که در آخرین تماس گفتند افرادی در داخل کارگاه محبوس شده اند.حتی در برخی تماس ها اعلام شد آتش خاموش شده است. نخستین ایستگاه پس از سه دقیقه خود را به محل حادثه رساند و در ادامه آتش نشانان چهار ایستگاه همراه یک گروه نجات ، تشک نجات و نردبام در محل حاضر شدند. نخستین ایستگاه که به محل می رسد، مقداری دود و شعله در طبقه چهارم دیده می شد. نیروها از راه پله وارد ساختمان شدند که نخستین زن از طبقه چهارم بالای هم‌کف به پایین پرت شد.در ابتدا فردی لبه پنجره نبود. نردبام اول که به محل رسید، عملیاتی نشد. این در حالی است که این دستگاهها هر روز ساعت هفت صبح هنگام تحویل شیفت کنترل می شوند.»

وی افزود:« پس از این که نردبام اول عملیاتی نشد، درخواست نردبام دوم شد. تا این لحظه هنوز کسی در مقابل پنجره نبود. آتش نشانان با سه نازل شروع به آب پاشی کردند. ناگهان خانمی از پنجره خارج شده و لبه پنجره ایستاد. مرد جوانی نیز لبه پنجره نشسته و با او صحبت می کرد. همکاران ما از آن زن خواستند برود داخل. این زن حدود 2 دقیقه و 28 ثانیه لب پنجره بود که 15 ثانیه بعد از سقوط وی، نردبام به مقابل پنجره رسید.در این عملیات زن 70 ساله ای که بیماری قلبی داشت، نجات یافت.»

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

مسوول پی‌گیری آتش سوزی جمهوری: 99 درصد ساختمان‌های مناطق 11 و 12 تهران آبستن حوادث‌اند

استان تهران- مسوول پی‌گیری آتش سوزی مرگ‌بار خیابان جمهوری در شورای شهر تهران گفت:« خطای انسانی در این حادثه رخ نداده و گزارش نهایی در این خصوص روز سه شنبه به شورای شهر ارایه خواهد شد.»

به نوشته مهر، «معصومه آباد» در برنامه گفت‌وگوی ویژه خبرافزود:« 11 تیر ماه امسال ساختمان محل حادثه در شش مورد به دلیل ناایمنی از سوی آتش نشانی اخطار گرفته بود.اگرچه 99 درصد ساختمان های مناطق 11 و 12 تهران آبستن این حوادث هستند.»

وی افزود: «در این عملیات هیچ خطای انسانی صورت نگرفته و آخرین بار 18 آذر ماه امسال از این نردبام در عملیات استفاده شده بود. اپراتور نردبام نیز از آتش نشانان مجرب و متخصص است که پیش از این با این نردبام کار کرده بود.»

آباد تاکید کرد:« گزارش خود را تا سه شنبه به شورای شهر ارایه می دهم و درخواست دارم قضاوت درباره این حادثه در فضایی آرام صورت گیرد تا به اعتماد مردم آسیبی وارد نشود.»

وی در این برنامه گزارش کاری هم از سازمان آتش نشانی تهران ارایه داد و گفت:«آتش نشانان روزانه 160 عملیات انجام می دهند.طی سالهای اخیر، تعداد تلفات از 37 تن در سال 90 به 21 تن در سال 91 کاهش یافته است. در سال 92 نیز تاکنون 12 نفر در حوادث پایتخت جان خود را از دست داده اند. بر اساس این آمار، میزان تلفات سالانه 30 درصد کاهش داشته است. زمان حضور آتش نشانان به محل حادثه نیز از 4 دقیقه و 55 ثانیه به چهار دقیقه و 26 دقیقه رسیده که این حاصل توسعه ایستگاه‌ها و افزایش مهارت آتش نشانان است.»

گزارش مجلس یک‌شنبه بررسی می شود

بنابراین گزارش،«محمد جواد کولیوند»، نایب رییس کمیسیون شوراها و امور داخلی کشور نیز در این برنامه گفت:« با شهرداری و دیگر دستگاه‌هایی که در حال تحقیق در این باره هستند در ارتباط هستیم و گزارش کمیسیون تا روز یک‌شنبه بررسی و نهایی می شود.»

وی افزود:« متهم کردن مجموعه ای در حالی که تحقیقات تمام نشده کار منطقی نیست.»

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

آتش‌نشان‌های بازداشت شده آزاد شدند

شهروند| آتش‌سوزی ساختمان ۱۱۷ خیابان جمهوری، خاموش شده است، اما داغ خانواده‌های قربانیان هنوز دامنه دارد.  مقصر هنوز مشخص نشده است. یکی شهرداری را صاحب قصور می‌داند و دیگری سازمان آتش نشانی را؛ هرچند دردی از ۲زن میانسالی که لحظاتی از طبقه آخر این ساختمان آویزان بودند دوا نمی‌شود. حالا سخنگوی

 آتش نشانی می‌گوید همان نردبامی که  بازنشدنش ۲خیاط طبقه آخرساختمان ۱۱۷ را به کام مرگ فرستاد، هنگامی که پیش از عملیات چک شده بود، مشکلی نداشته و تنها زمان حادثه، به دلیلی که هنوز مشخص نشده و در دست بررسی است، بازنشده است. نردبامی که اگر لحظه‌ای زودتر باز شده بود، اکنون آذر

حق نظری و نسرین فروتنی زنده مانده بودند. 

حالا ۲آتش نشان بازداشتی؛ مدیر ایستگاه یک سازمان آتش نشانی تهران و اپراتور نردبام که در جریان تحقیق درمورد پرونده آتش‌سوزی خیابان جمهوری بازداشت شده بودند، با سپردن قرار تامین قانونی آزاد شدند. آنها که روز پنجشنبه از سوی بازپرس جنایی تهران بازداشت و برای تحقیقات در اختیار کارآگاهان پلیس آگاهی تهران قرار گرفته بودند، درحالی آزاد شدند که تحقیقات جنایی درباره این ماجرا همچنان ادامه دارد. این درحالی است که خانواده قربانیان این حادثه نیز با مراجعه به دادسرا به طرح شکایت پرداخته‌اند.

ملکی، سخنگوی آتش نشانی هم درباره این پرونده به «شهروند» گفت: « طبق اطلاعاتی که گرفتم، همه تجهیزاتمان، طبق آنچه که هر روز انجام می‌شود، چک شده است.  هر روز گروه جدید که سر کار می‌آید آنها را تست می‌کند که اگر خودرو یا قطعه‌ای نقص فنی داشته باشد، خارج می‌شود، اما طبق اطلاعات ما، آن روز همه دستگاه‌ها چک شده بود و نردبام هم نقص فنی نداشت. تنها همان لحظه در محل برای آن مشکلی پیش آمده است که دلیلش هم در دست بررسی است.»

هرچند نایب‌رئیس اول کمیسیون اجتماعی مجلس شورای اسلامی، درباره آتش‌سوزی خیابان جمهوری معتقد است، موضوعی که در آتش‌سوزی خیابان جمهوری کمتر مورد توجه قرار گرفت، مربوط به بازرسان وزارت کار بوده است که طبق قانون وظیفه داشتند به کارگاه‌های صنعتی برای بازرسی مراجعه و ایرادات آن را مرتفع کنند، اما در حادثه خیابان جمهوری شاهد آن بودیم که مسائل ایمنی رعایت نشده بود. این کارگاه از‌سال ۵۷ شروع به کار کرده، اما یک روز بعد از آتش‌سوزی پلمب شده است و این نشان‌دهنده آن است که بازرسی انجام نشده یا بازرسی کارآمدی نبوده است که بعد از یک روز از این حادثه متوجه شدند این کارگاه مسائل ایمنی را رعایت نکرده است.

حسین طلا، دبیر مجمع نمایندگان تهران هم خبراز تشکیل جلسه‌ای در روز چهارشنبه می‌دهد تا همه ابعاد ماجرای آتش‌سوزی خیابان جمهوری با حضورمسئولان شهرداری، سازمان خدمات شهری، آتش نشانی و ادارات مورد بررسی قرار گیرد.  

طلا در ادامه به «شهروند» گفت: « تا زمانی که تشکیل جلسه ندهیم و توضیحات همه را دراین‌باره نداشته باشیم، نمی‌توان اظهارنظر کرد و فرد خاصی را مقصر دانست. قرار است که چهارشنبه ۹بهمن جلسه‌ای تشکیل شود و توضیحات همه سازمان‌های مرتبط را دراین‌باره بشنویم و بعد آن نظر دهیم.  قرار بود جلسه تشکیل شود، اما سازمان آتش نشانی گفته هنوز گزارش آنها کامل نشده است و تا زمانی که جلسه را تشکیل ندهیم و توضیحات همه را نشنویم نمی‌توان اظهارنظر کرد. »

او درباره سیاسی شدن فضای پیرامون این مساله نیز به «شهروند» گفت: « متاسفانه وقتی فضا سیاسی می‌شود، ممکن است افرادی بیش از حد مجازاتشان مقصر شناخته شوند و  تجربه نشان داده همیشه مسائلی که سیاسی شده است، بعد از مدتی حتی پیگیری هم نشده و رها می‌شود. تا زمانی که جلسه تشکیل نشود و توضیحات سازمان‌های مربوط ارایه نشود، نمی‌توان اظهارنظر کرد.»  در همین راستا محمدحقانی، رئیس کمیته محیط‌زیست شورای شهر تهران، به «شهروند» گفت: « بیشتر بحث این بود که سعی کنیم تا ابعاد کارشناسی و جنبه فنی و مدیریتی قضیه را پیگیری کنیم.  این مطرح شد که کار مدیریت شهری، وظیفه قانونی است که باید انجام شود. چند کارگروه هم در شورای شهر تشکیل دادیم تا قضیه را پیگیری کنیم. احساس مسئولیت کردن همه مسئولان مهم‌ترین مساله است وگرنه اگر قرار باشد با هر مشکلی که پیش می‌آید از کسی بخواهیم که استعفا دهد، مشکلی حل نمی‌شود. برخی می‌خواهند قضایا را سیاسی کنند. درحالی‌که مسائل مدیریت شهری جدا از مسائل سیاسی است.  در این مورد هم تا نتایج مشخص نشود، نمی‌توان اظهارنظر کرد و به نظر من باید اجازه دهیم ۲کمیسیون شورا (کمیسیون سلامت محیط‌زیست و خدمات شهری و کمیسیون حقوقی و نظارت) بررسی‌های لازم را انجام دهند و بعد نتیجه اعلام شود.  قرار است که سه‌شنبه هم مدیرعامل سازمان آتش نشانی به شورای شهر بیاید تا اگر اطلاعات بیشتری یا فیلمی از جزییات حادثه دارند، ارایه دهند.»

 در عین حال محمد رضا حاجی بیگی، مدیرعامل اسبق آتش‌نشانی تهران اظهار کرده است، اگر حادثه خیابان جمهوری در زمان ریاستم رخ داده بود استعفا می‌کردم.

مدیرعامل اسبق آتش نشانی تهران با ابراز تاسف از حادثه هولناک آتش سوزی درخیابان جمهوری تهران که به مرگ دلخراش ۲کارگر زن انجامید تاکید کرد: اگر این حادثه در زمان ریاست من براین سازمان اتفاق می‌افتاد به‌طور قطع و بدون درنگ استعفا می‌کردم.

حاجی بیگی گفت: درباره این حادثه حرف‌ها و ناگفته‌های زیادی دارم که منتظرمی مانم تا دستگاه قضایی و کارشناسان مقصر یا عاملان اصلی این حادثه را معرفی کنند.

مدیرعامل سازمان پایانه‌ها و پارک سوارهای شهرداری تهران تصریح کرد: به جرأت می‌گویم اگر این حادثه دلخراش در زمان مسئولیت من رخ می‌داد و قصوری متوجه بنده و پرسنلم بود، بلافاصله

 استعفا می‌دادم.

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

  شهروندـ   شنبه۰۵ بهمن۱۳۹۲

پرهيز از سياسي كردن امور اجتماعي

اتفاق ناگواري كه هفته گذشت رخ داد و ۲نفر از بانوان زحمتكش بر اثر عمل نکردن نرد‌بان آتش‌نشانی، مجبور به پرتاب خود از بالاي ساختماني كه آتش گرفته بود شده و درنهایت هم جان باختند، موجب واكنش‌هاي گسترده‌اي در سطح جامعه شد. اظهارنظر شهردار، اعضاي شوراي شهر و دستور رئيس‌جمهوری، بخش مهمي از اين واكنش‌ها بودند. بالاخره نيز با بازداشت موقت برخي از دست‌اندركاران گروه نجات، موضوع ابعاد قضايي نيز پيدا كرد. در اين مورد چند نكته خاص وجود دارد كه نيازمند توجه است.

۱ـ برخي از رسانه‌ها از اين كه موضوعي درحد اين آتش‌سوزي و كشته شدن ۲نفر تا اين اندازه اهميت يافته، دچار تعجب شده‌اند و آن را ناشي از وجود اراده‌هاي سياسي دانسته‌اند. به ويژه آن‌كه در جامعه‌اي زندگي مي‌كنيم كه ده‌ها و صدها نمونه از اين نوع مرگ‌وميرهاي ناشي از حادثه در طول‌ سال رخ مي‌دهد و هيچ‌كدام چنين اهميتي پيدا نمي‌كنند. بدون نفي وجود چنين هدفي در ميان برخي از منتقدان، بايد گفت كه همه مساله را نمي‌توان به وجود انگيزه سیاسی فروكاست. اهميت يافتن رسانه‌هاي ديجيتالي و دسترسي عموم به ضبط و ثبت تصاوير و به ويژه پريدن از طبقات بالاي ساختماني كه درحال سوختن است، به‌طور طبيعي ابعاد ماجرا را گسترش مي‌دهد و اين فرق مي‌كند با حوادثي كه فاقد اين ويژگي هستند. در همه جا نیز همین قاعده برقرار است. مطالعه‌ای در آمریکا نشان داد که احتمال بروز کشته شدن کودکان بر اثر وجود استخر در منزل ۱۰۰برابر بیشتر از مرگ آنان بر اثر خطر وجود اسلحه است، ولی اخبار مرگ آنان بر اثر غرق شدن در استخر در مطبوعات منتشر نمی‌شود، درحالی‌که دومی ابعاد گسترده‌ای پیدا می‌کند؛ زیرا ماهیت خبری این ۲واقعه تفاوت دارند. بنابراين، نهادهاي امدادرسان و نجات‌دهنده بايد متوجه باشند كه از اين پس هر شهروند با يك عدد موبايلي كه در اختيار دارد به يك خبرنگار حاضر در صحنه تبديل مي‌شود و فعاليت‌هاي آنان را زير نظر دارد و به همين دليل بايد رفتار و تجهيزات خود را براي انجام ماموريت بهبود بخشد.

۲ـ بالا‌رفتن حساسيت به اين حوادث، يك وجه ديگر جامعه مدرن نيز هست. در جامعه سنتي احساس ترحم به وضعيت ديگران، يك كنش اخلاقي و دگرخواهانه بود. درحالي‌كه در جامعه مدرن ما نمي‌توانيم از احساس ترحم نسبت به ديگران سخن بگوييم، چراكه ديگران، يعني ما و ترحم به خود چندان معنا ندارد. بلكه احساس مسئوليت اجتماعي است كه رابط و احساس انسان جديد را به ديگران شكل مي‌دهد و هرچه اين احساس بيشتر شود، به نفع همه و نيز اصلاح كلي امور جامعه است. اين اتفاقي است كه به وضوح در جامعه خود شاهد آن هستيم. نگاه شهروندان نسبت به ديگران درحال تغيير است. اگر يك خانم درحال سقوط از طبقات بالاي ساختمان است، شاهد ماجرا بيش از آن كه نسبت به او ابراز ترحم كند، به نوعي خود را درگير ماجرا مي‌داند و اين كه هزينه‌هاي امدادرساني از جيب او و سايرين پرداخته مي‌شود، تا چنین روزی به‌کار آید. پس چرا نبايد اقدام موثري كرد؟ براي او دلسوزي برای ديگران فرع بر مسئوليت اجتماعي اوست.

۳ـ خطري كه اين نوع حساسيت‌ها را تهديد مي‌كند، سياسي شدن آن است. گويي كه اگر كسي از قوم و قبيله خودمان در مصدر امور بود نبايد به مساله توجه كنيم، ولي اگر از گروه سياسي ديگر و رقيب بود، بايد تا آن‌جا كه مي‌توانيم بر كوره مسئولیت حادثه بدميم. سياسي شدن فقط از سوي منتقدان نيست، بلكه متهمان ماجرا هم ممكن است از طریق کم اهمیت دادن به حادثه، سياسي شدن ماجرا را دامن بزنند. اين بزرگترين خطري است كه اين‌گونه پيگيري‌ها را تهديد مي‌كند و رسانه‌ها نقش بسيار مهمي در اين ماجرا دارند تا اجازه ندهند رسيدگي‌ها سياسي شود. به همين دليل بايد از يكسو نگري پرهيز كرد، خود را به جاي ديگران گذاشت، ماجرا را در ارتباط با ساير عوامل ديد، انصاف را در قضاوت و تحليل فراموش نكرد و از سياست يك بام و دو هوا در ارزيابي‌هاي مشابه پرهيز كرد.

از همه مهم‌تر اين كه موضوع تعيين مسئوليت و انداختن تقصير و قصور بر سر يك يا چند نفر فرع بر تحليل فراگير ماجراست، مساله این است که به وضعيتي برسيم تا اين اتفاقات ناگوار كمتر تكرار شود. بنابراين، تمركز كردن بر اشخاص و اتهامات آنها نبايد جايگزين عوامل تأثيرگذار ديگر شود. به همين دليل اگر خواهان اجراي عدالت هستيم، بايد از زياده‌روي نسبت به هر فردي كه در ماجرايي مشابه متهم است، اجتناب كنيم. به ویژه در این اتفاق که طرف قضیه آتش‌نشانی است. مطالعه‌ای که‌ سال گذشته از شهروندان درگیر ماموریت با این نهاد انجام شده، نشان داد که یکی از بالاترین رضایت‌های مردم نسبت به آنان ابراز شده است.

هدف از پيگيري اين اتفاقات بايد اطلاع‌رساني، جلب حساسيت افكار عمومي و اصلاح فرآيندها باشد. انتقام‌گيري بدترين هدفي است كه مي‌تواند اهداف پيش‌گفته را به محاق و فراموشي ببرد.                  

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

آنچه در باره آتش نشانی نمی دانیم!

آتش نشانان (فیسبوک)

ژانویه 24

موضوعی که در دیدگاههای برخی در پست قبلی درباره بازداشت دو آتش نشان نظر بنده را به خودش جلب کرد "نا آشنا بودن" بسیاری از هموطنانمان از جزییات کاری آتش نشانان است. بنابراین برای آگاهی این دست از دوستان این مطلب را آماده کردم ، شاید برای بسیاری از پرسشها پاسخی درخور باشد :

 

1- ایستگاههای آتش نشانی ( در تهران و بیشتر شهرها) از سه شیفت کاری تشکیل شده و همه تجهیزات راس ساعت 7 بامداد که زمان جایگزینی شیفت جدید است به طور کامل چک و بررسی میشود. بنابراین امکان ندارد نقصی در تجهیزات باشد و آتش نشانان از وجود آن باخبر نشوند. برای اطمینان میتوانید بین ساعتهای 6:45 تا 7:15 صبح به یکی از ایستگاهها بروید به عنوان یک شهروند مسئول این مسئله را راستی آزمایی کنید. بنابراین چک نشده بودن خودروی نردبان پنداری نادرست بیش نیست!

 

2-برخی میگویند که آتش نشانان در ایستگاه فقط "والیبال" بازی میکنند! بله ! بازی میکنند و به سالن بدنسازی هم میروند. چرا که این شغل ایجاب میکند که فرد از آمادگی کامل بدنی برخوردار باشد.انجام ورزشهای هوازی و بی هوازی برای آتش نشانان به صورت یک آیتم اجباری در طرح روزانه کاری است.

 

3-برخی میگویند چشمتان کور میخواستید آتش نشان نشوید! هر که خربزه میخورد پای لرزش مینشیند! بله پای لرزش نشسته ایم. ولی می دانید لرز ما کدام است؟ "قضاوت های کارشناسی نشده و احساسی" لرز ماست! این لرز به راستی که مایوس کننده است.

 

4-برخی دیگر میگویند شما حقوق میگیرید که آتش نشان باشید! عزیزان من ! حقوق آتش نشانان کشور هم اکنون به 20 درصد استاندارد حقوق آتش نشانان اروپایی و آمریکایی و آسیایی نمیرسد. نه اینکه ما از کسی طلبکار باشیم ولی اصلا بحث حقوق مطرح نیست. شما قضاوت کنید که ارزش جان یک انسان چقدر است؟ 1 میلیون ؟ 5 میلیون ؟ 100 میلیون ؟ چقدر؟ آیا اصولا سنجیدن نجات جان یک انسان با پول کاری اخلاقی است؟ با چه پولی میتوان ارزش نجات جان یک انسان را سنجید؟ حقوق آتش نشانان تنها برای ساعتهایی است که در ایستگاه کارهای آموزشی و پیشگیری و ... انجام میدهند. زنگ حریق و حادثه که به صدا درآید تنها وجدان انسانی است که عامل محرک آتش نشانان برای عملیات امداد و نجات است.

 

5-آتش نشانی کاری است تخصصی و بسیار بیشتر از آنچه که بعضیها یک شینگ و چند لیتر آب میپندارند دانش و تخصص نیاز دارد. تقاضا میکنم اگر تخصص ندارید قضاوت های بر پایه احساس نیز انجام ندهید.

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

دو آتش نشان تهرانی عصر پنجشنبه بازداشت شدند!!!

فیسبوک آتش نشانان

خبر تاسف بار : یک مقام قضایی از بازداشت مسئول ایستگاه‌ آتش‌نشانی مرتبط با حادثه خیابان جمهوری و راننده خودروی نردبان اول خبر داد. این در حالی است که تعداد بسیاری از آتش نشانان ایستگاههای درگیر در آتش سوزی جمهوری ساعتها تحت بازجویی بوده اند!

پی نوشت : از حقوق شهروندی گفتید ! گفتیم حق با شماست . از دلیل خراب شدن نردبان پرسیدید! گفتیم حق با شماست. از توقع هایتان گفتید ! گفتیم حق با شماست . دیگر توهم زده اید که آتش نشان ها موجوداتی مافوق بشری هستند! این را دیگر نمیتوان پذیرفت! خانمها ، آقایان ! آتش نشان یک انسان است . بر مبنای وظیقه ذاتی اش کارش نجات جان انسانهاست. ولی انسان است، انسان نمیتواند به نردبان بگوید خراب نشو! نمیتواند پرواز کند و فردی را که خود به استقبال مرگ رفته نجات دهد. آری ! حادثه دهشتناک بود، ولی چرا یاد گرفته اید همه چیز را بر سر بی گناهان خراب کنید! شما که این همه انتظار از آتش نشانان دارید بگویید برای آتش نشانان چه کرده اید! جز اینکه پست های برگه های زرد فیسبوک را که برای بالا بردن آمار لایک هایشان عکس "امید عباسی" را هنوزم که هنوزه به اشتراک میگذارند لایک کردید! چرا نپرسیدید حال همسر و فرزند آن آتش نشانی که در حادثه معلول شد چطور است؟ چرا نمیپرسید که چرا آتش نشانان با این همه فشار کاری حتی از کوچکترین مزایای مشاغل سخت برخوردار نیستند؟ چرا نیامدید بپرسید که مشکل آتش نشانان چیست؟ چرا نپرسیدید که بر سر خانواده و نامزد "علی خورشیدفر" چه آمد؟ چرا پیگیر نحوه شهادت "جواد محمدی" نشدید؟ چرا آن روز که امید عباسی رفت همه فقط با تغییر عکس پروفایلتان خود را انسانهایی "نوع دوست" نشان دادید؟ چرا کلا همه آدمهایی "جوگیر" هستیم؟ از صدا و سیمایمان جو گیر شده تا روزنامه هایمان! نمیبینیم که عده از این آب گل آلود دارند برای مقاصد سیاسی خود ماهی های آنچنانی میگیرند؟! چرا بنیاد شهید جمهوری اسلامی شهیدان آتش نشان را به رسمیت نمیشناسد؟ چرا مجلس جمهوری اسلامی هرگز شغل آتش نشانی را به رسمیت نمیشناسد؟ چرا نمیگویید که آقای آتش نشان ! دردت چیست؟ حالا از حقوق شهروندی میگویید؟ مگر آتش نشان خود شهروند این مملکت نیست؟ مگر همین الان که این مطلب را میخوانید اگر حادثه ای یا حریقی رخ دهد به آتش نشانان متوسل نمیشوید؟ راستی یک پرسش دیگر ! اگر امروز من و همکارانم نباشند چه کسی میخواهد به شما سرویس بدهد؟ جمع کنید این بساطتان را که بوی مشمئز کننده اش دیگر مجالی برای تنفس باقی نگذاشته! کجا هستید آن زمان که آتش نشانان هر روز و هر شب جان انسانها را در همین نزدیکیها نجات میدهند، بدون آنکه شما از آن باخبر شوید. کجا هستید ببینید که پدری که جان فرزند خردسالش به دست آتش نشانان نجات یافته حاضر است دست آتش نشانان را ببوسد. ما عشقمان، کارمان است. حالا محکوم کنید، به ایستگاهمان حمله کنید و ما را بزنید، دستگیر و زندانی کنید، اصلا اعدام کنید! ولی ما باز هم شما را نجات خواهیم داد.

راستی ! تکلیف مقصران سالی 25000 کشته تصادفات جاده ای چه شد؟ اتوبوس های اسکانیا را که یادتان هست! آلودگی هوا را چطور؟ و ...

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

غربت آتش نشانان

فرشید اسحاقی

این روزها همه جا صحبت از آتش و دود است. آتشی که هفت روز قبل در ساختمان خیابان جمهوری، دو زن را به کام مرگ کشاند. این بار اما نه شعله‌های آتش و مرگ‌های ناشی از سوختگی، که سقوط از ساختمان، زندگی دو شهروند را در حادثه آتش سوزی پایان داد و آغازی بر حرف و حدیث و البته تسویه حساب‌های سیاسی و غیر سیاسی شد. در چند روز گذشته، بسیار درباره علل حادثه و نقش آتش نشانان در مرگ دو شهروند گفته شده است و در این مقال سعی بر تکرار آن نداریم.  روی سخنمان با تحلیل گرانی است که خواسته یا ناخواسته، جامعه ای را هدف قرار داده اند که تمام زندگی شان، زندگی مردم است و چیزی جز نجات آن  را دنبال نمی کنند.

جامعه آتش نشانان که اگر غلو نکرده باشیم، شریف ترین شغل در جهان هستی را دارند، این روزها بی مهری هایی را از سوی افرادی می‌بینند که حتی یک لحظه حاضر نیستند به جای آتش نشانان در آتش باشند. از سیاسیون و بهره برداران سیاسی گرفته تا اعضای شورای شهر و همین همکاران رسانه‌ای‌مان ، جملگی نوک پیکان به سمت جامعه‌ای نشانه گرفته‌اند که اگر لحظه‌ای خدمتشان در شهر نباشد، زندگی‌های بسیاری دود خواهد شد. اما اتفاق سهوی باز نشدن نردبان در حادثه‌ای که در آن 25 نفر جان سالم بدر بردند، مرگ شهروندانی را رقم می‌زند که موجب غربت آتش نشانان می‌شود.

 اگر مراجعه‌ای به آمارعملیات‌های روزانه سازمان آتش نشانی از اطفاي حریق گرفته تا نجات جان شهروندان در آسانسورها و چاه‌ها داشته باشیم، پرشمار خدمت بی منت را می‌بینیم که نه کسی می‌بیند و نه تشکری از آن می‌کند. اما وقوع یک حادثه، به یکباره همه زحمات آتش نشانان را به کنجی از عزلت می‌برد و در آن نه "امید عباسی"‌ها دیده می‌شوند و نه آنها که اسمشان لیست شهدای آتش نشان را زرین کرده است.

آقایان سیاسیون – چه در مجلس و دولت و چه در شورای شهر و رسانه‌ها– تنها رسیدن به مقاصدی پوچ را در هجمه به آتش نشانان دنبال می‌کنند که برای آینده جامعه ، بسیار پر خطر خواهد بود. چنانچه زیر سوال بردن ایثارها و تلاش‌های آتش نشانان و گرفتن روحیه و انگیزه آنان در ده‌ها حادثه‌ای که روزانه در شهر رخ می‌دهد، می‌تواند فجایعی را در حوادث رقم زند که ضرر‌هایش بسیارخواهد بود. مواضع و تحلیل‌های یک جانبه و بعضا کورکورانه برخی افراد، این روزها تلاش هایی را زیر سوال می‌برد که اگر نباشد، خواب بر تک تک‌مان حرام خواهد شد.

نگاهی به آنچه  یکشنبه گذشته در حادثه خیابان جمهوری رخ داد، گویای آن نکته است که هر چه در چنته آتش نشانان برای تلاش جان شهروندان وجود داشت، به کار گرفته شده است و اگر نبود پرت شدن دو شهروند عزیز برای فرار از مهلکه آتش، امروز آنها زنده بودند و خبری هم از هجمه به آتش‌نشانان نبود. چرا که در همان اتاقی که شهروند دوم فوت شده در حادثه كه خود را به بیرون پرتاب کرد، پنج شهروند دیگر بودند که با تلاش آتش نشانان، نجات یافتند...

 

افرادی که کوچک‌ترین دانش درباره استفاده از ابزار‌های نجات و آتش نشانی ندارند، صحبت از بالگرد امداد و تشک نجات و ... می‌کنند و با دستاویز قرار دادن بهانه‌های سیاسی، نفس ایثار آتش‌نشانان را زیر سوال می‌برند. آتش‌نشانان این روزها در سایه غربتی ناخواسته فرو رفته‌اند که هیچ کس آن را لمس نمی‌کند. در جامعه هفتاد میلیونی ایران هر روز صدها حادثه با فوت صدها شهروند در حوادث جاده ای، آتش‌سوزی ها، کارگاه‌های پرخطر و البته بیمارستان‌ها و مراکز درمانی رخ می‌دهد و چون کسی نیست از لحظه حادثه ، تصویر و فیلم بگیرد، نه از تسویه حساب سیاسی در آنها خبری هست و نه از موج‌های سنگین رسانه ای. یادمان نمی رود که همین چند ماه قبل، در حادثه نقص فنی اتوبوس اسکانیا در جاده تهران – قم، 45 شهروند – دقت کنید 45 شهروند – زنده زنده در آتش سوختند اما چون فیلمی از لحظه سوختن آدم‌ها گرفته نشد، بسیاری از موارد حادثه پوشیده باقی ماند و اسکانیاها ، پرسرعت تر از قبل در جاده‌ها حرکت کردند. یا در همین مراکز درمانی و بیمارستان ها، با برخی قصورها در ارائه خدمات و امکانات بیمارستانی، شهروندان جان می‌دهند اما باز هم فیلمی گرفته نشده و هجمه ای وارد نمی شود. اما همچنان فیلم سقوط یک شهروند از ساختمان در حال آتش سوزی، در سایت‌ها و شبکه‌های خبری نمایش داده می‌شود تا شاید تسویه حسابی باشد بر شکست‌هایی که جریان‌های سیاسی و خبری در انتخابات ریاست جمهوری و یا انتخابات شهردار تهران خوردند. بی شک بسیاری از جریان‌های روزهای اخیر در زیر سوال بردن خدمات آتش نشانان، از حب شهروندان و دغدغه برای زندگی آنان نیست و تنها تلاشی است برای جبران برخی شکست ها. چراکه اگر تلاش برای ارتقاي امنیت و برقراری زندگی مردم بود، جان دادن مردم در جاده‌های کشور و بیمارستان‌ها و... دنبال می‌شد تا اینچنین صفحات حوادث روزنامه‌ها از اخبار مرگ شهروندان پر نشود. و بالاخره اين كه شهردار تهران قالیباف باشد یا نباشد، رئيس جمهور روحانی باشد یا نباشد و هر جریانی در راس حکومت جامعه باشد یا نباشد، این "آتش نشانان ایثارگر"هستند که همیشه هستند و در هر تماس مردم با 125، باید خالصانه با تمام توان و تلاش خويش، به حفظ و نجات جان مردم در حوادث بیندیشند و همواره باید ستایشگر تلاش‌های آنان بود.

تعداد بازدید :  466

لینک خبر :  http://www.ghanoondaily.ir/?News_Id=32744

دیدگاه ها

موافقم ۱ - ۱  مخالفم    یک شهروند | ۱۳۹۲ شنبه ۵ بهمن - ۰۱:۳۱

واقعا برای نویسنده این یادداشت متاسفم که اینگونه جانبدارانه از شهردار تهران دفاع می کند، اصلا در هیج یک از رسانه ها، به آتش نشانان حمله ای نشد، بلکه انتقاد اصلی متوجه مدیران کلان است که به جای تجهیز و نوسازی امکانات حداقلی آتشنشانی، میلیاردها تومان پول را خرج پلها و زیرگذرهای پر زرق و برق می کنند چرا که به روز شدن امکانات آتش نشانی زیاد دیده نمی شود و برد تبلیغاتی و انتخاباتی ندارد اما پل صدر و زیرگذر و تونل و پارک به چشم می آید و آقای قالیباف می تواند از آنها برای انتخابات استفاده کند و در نهایت هم مرگ دو انسان را به مشیت الهی نسبت دهد. واقعا اگر این واقعه در کشور دیگری بود شاید مسئولان اینقدر گستاخانه بر صندلی های خود باقی نمی ماندند و فردی هم به عنوان روزنامه نگار به جای صدای مردم، صدای شهردار نمی شد، شهرداری که حالا برای خودش مافیای رسانه ای دارد. از روزنامه قانون انتظار نمی رفت که اجازه دهد اینگونه صدای قالیباف جایگزین صدای مردم شود

موافقم ۱ - ۰  مخالفم    سعید رضا | ۱۳۹۲ شنبه ۵ بهمن - ۰۹:۴۰

درود بر شرف قانون...

موافقم ۱ - ۰  مخالفم    مخالف | ۱۳۹۲ شنبه ۵ بهمن - ۱۵:۲۴

کاملا با نظر شهروند عزیز که بع مطلب قانون اتهام می زند، مخالفم. در روزهای گذشته از سوی برخی رسانه ها و سیاسیون حمله شدید به آتش نشانان با عناوینی چون "کوتاهی آتش نشانان" وارد شد و با آنکه این اتفاق هیچ ربط مستقیمی به آتش نشان ها نداشت و باز نشدن نردبانی که پیش از این در 148 ماموریت باز شده بود، تنها یک اتفاق نادر بود که در همه جای دنیا رخ می دهد. از سویی فاصله باز نشدن نردبان تا آمدن نردبان دوم که سالم بود، تنها 15 ثانیه طول کشید و در کل حادثه نیز 25 نفر نجات یافتند و باید به ایثار آتش نشانان درود فرستاد.قانون مچکریم

موافقم ۱ - ۰  مخالفم    هانیه | ۱۳۹۲ شنبه ۵ بهمن - ۱۵:۴۳

هرگز قبول ندارم که یادداشت نویسنده حمایت از شهردار و قالیباف است. تماما دفاع از ارزش کار اتش نشانان است که باید ستود. ضمنا مگر قالیباف جنایت کرده که نیاید صدای شهردار باشد؟!

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

سكوت 108 ساعته آقای مديرعامل شكست

دفاع از آتش نشانی به جای عذر خواهي!

رضا خوشزاد كه طي چهار روز پس از حادثه سكوت كرده بود سرانجام در مقابل دوربين هاي صدا و سيما زحمت تسليت به خانواده قربانيان را به خود داد و طي صحبت‌هايش بدون قبول قصور آتش نشانان گفت: نمي دانم اين خانم‌ها چرا ريسك كردند و از پنجره بيرون آمدند؟ وي در تشريح حادثه گفت: حادثه در یک مجتمع تجاری مسکونی و اداری رخ داده است که 35 سال از ساخت آن می‌گذرد. ساختمان‌های ترکیبی از نظر ما پرخطر محسوب می‌شوند. این در حالی است که این ساختمان‌ها باید راه خروج اضطراری داشته باشند که متاسفانه این ساختمان فاقد راه خروج اضطراری بود.کانون حریق پشت در کارگاه در طبقه چهارم ساختمان رخ داده و 7 نفر در کارگاه گرفتار بودند. در پاگرد طبقه چهارم تا پشت بام مملو از کالا بوده که امکان خروج را سخت کرده بود. این در حالی است که در راهروی طبقه سوم نیز پشم شیشه قرار داشت. وی با اشاره به اولین تماس مردم درخصوص اعلام اين حريق افزود: نخستین تماس همزمان با مشاهده مقداری دود از پشت‌بام برقرار شد و پس از آن تماس های متعددی با سازمان برقرار شد. در این حادثه اولین ایستگاه 3 دقیقه و دو ثانیه بعد از تماس اول در محل حاضر شد که این زمان براساس نرم های موجود خوب است. مدیر عامل سازمان آتش نشانی تهران با انتقاد از برخی سایت ها گفت:برخی رسانه ها اعلام کردند که فیلم آویزان بودن زن دوم از پنجره بیش از پنج دقیقه است در حالی که براساس فیلم موجود تمام حادثه در 2 دقیقه و 28 ثانیه رخ داده است. باید بررسی شود یکی از افراد جانباخته چرا دست به چنین ریسکی زده است. در فضایی که این فرد حضور داشت 5 نفر دیگر نجات پیدا کردند. ضمن اینکه در بررسی ها مشخص شد تمام وسایل موجود در ساختمان از جمله چرخ خیاطی و دوک‌های نخ سالم بودند.

خوشزاد با اعلام اینکه به نظر می رسد نفر دوم قصد داشته با استفاده از کامپوزیت نما خود را به خیابان برساند، تاکید کرد: پس از اینکه نردبام اول دچار نقص فنی شد این فرد هنوز در ساختمان حضور داشت. نردبام دوم نیز یک دقیقه بعد از ایستگاه 18 راهی محل حادثه شد. اگر نفر دوم 15 ثانیه دیگر طاقت می آورد و کامپوزیت زیر پایش نمی شکست این فرد جانش را از دست نمی داد. آتش نشانان در 95 ثانیه با استفاده از نردبام توانستند پنج نفر را نجات دهند. وي در حالي در اين برنامه گفت: ما مستنداتی داریم که در کشورهایی همچون آلمان، انگلیس و لهستان نیز در صحنه عملیات نردبام باز نشده است كه نگاهي به اخبار نشان مي دهد اگر حادثه اي همچون خيابان جمهوري در اين كشورها رخ مي داد نه تنها رئيس سازمان آتش نشاني بلكه مديران شهري استعفا مي دادند.

   نفر اول در لحظات اول سقوط كرد

فتح ا... تیموری ، معاون عملیات سازمان آتش‌نشانی تهران مهمان ديگر اين برنامه بود كه او هم به دفاع از همكارانش پرداخت و گفت: اولین تماس درباره مشاهده دود از پشت بام با سازمان آتش نشانی گرفته شد. پس از آن پنج تماس دیگر گرفته شد که در آخرین تماس اعلام شد، افرادی در داخل کارگاه محبوس شده اند.حتی در برخی تماس‌ها اعلام شد آتش خاموش شده است. نخستین ایستگاه پس از سه دقیقه خود را به محل حادثه رساند و در ادامه آتش نشانان چهار ایستگاه همراه یک گروه نجات ، تشک نجات و نردبام در محل حاضر شدند. معاون عملیات آتش‌نشانی تهران ادامه داد: نخستین ایستگاه که به محل می‌رسد مقداری دود و شعله در طبقه چهارم دیده می شد. نیروها از راه پله وارد ساختمان شدند که نخستین زن از طبقه چهارم بالای همکف به پایین پرت شد.در ابتدا فردی لبه پنجره نبود. نردبام اول که به محل رسید به دلیل اینکه سیستم آن خارجی و حساس است وبه دلایل فنی عملیاتی نشد. این دستگاه‌ها هر روز ساعت هفت صبح هنگام تحویل شیفت کنترل می شوند. پس از اینکه نردبام اول عملیاتی نشد، درخواست نردبام دوم شد. تا این لحظه هنوز کسی در مقابل پنجره نبود. آتش‌نشانان با سه نازل شروع به آب پاشی کردند. ناگهان خانمی از پنجره خارج شده و لبه پنجره ایستاد. مرد جوانی نیز لبه پنجره نشسته و با او صحبت می کرد. همکاران ما از آن زن خواستند برود داخل. این زن حدود 2 دقیقه و 28 ثانیه لب پنجره بود که 15 ثانیه بعد از سقوط وی نردبام به مقابل پنجره رسید.در این عملیات زن 70 ساله ای که بیماری قلبی داشت نجات یافت.

   گزارش شوراي شهر و مجلس درباره حادثه

معصومه آباد ، مسئول كميته تحقيق شوراي شهر تهران نيز مهمان تلفني اين برنامه بود كه با دفاع از عملكرد آتش نشانان گفت: گزارش اين حادثه سه شنبه تقديم مجلس مي شود.

محمد جواد کولیوند، نایب رئیس کمیسیون شوراها و امور داخلی کشور مجلس شورای اسلامی نیز در این برنامه گفت: با شهرداری و دیگر دستگاه‌هایی که در حال تحقیق در این باره هستند در ارتباط هستیم و گزارش کمیسیون تا روز یکشنبه بررسی و نهایی می شود.

   سوال هايي كه بي جواب ماند

اين برنامه پس از 45 دقيقه در حالي به پايان رسيد كه پرسش هايي بي جواب ماند. اينكه چرا در اين حادثه تشك بادي استفاده نشد؟ چرا آتش‌نشانان به سمت زن دوم آب پاشيدند كه باعث شد مقاومت او كم شود؟ چرا تاكنون آتش نشاني عذر خواهي نكرده است؟ و علت حادثه ؟ از جمله پرسش‌هايي بود كه در اين برنامه بي جواب ماند.

 

بازداشت 2 پرسنل آتش نشانی

دو تن از پرسنل سازمان آتش‌نشانی تهران در رابطه با پرونده آتش سوزی خیابان جمهوری بازداشت شدند.رئیس ایستگاه یک سازمان آتش نشانی تهران- ایستگاه حسن آباد- پنجشنبه پس از تحقیق در دادسرای جنایی تهران از سوی بازپرس پرونده بازداشت شد.بازپرس جنایی همچنین اپراتور نردبامی که در این عملیات به علت نقص در سیستم کامپیوتر کار نکرده بود را بازداشت کرد.تحقیقات جنایی در خصوص این ماجرا همچنان ادامه دارد . این در حالی است که خانواده قربانیان این حادثه نیز با مراجعه به دادسرا به طرح شکایت پرداخته اند.محل حادثه نیز با دستور بازپرس پرونده پلمب شده است. صبح دیروز یک تیم از کارشناسان پلیس آگاهی با حضور در کارگاه خیاطی به بررسی محل پرداختند تا احتمال عمدی بودن آتش سوزی   یا قصور در این ماجرا را بررسی کنند.دادستان عمومی و انقلاب تهران نیز عصر چهارشنبه از محل وقوع آتش‌سوزی بازدید کرد و از شاهدان این حادثه خواست اطلاعات خود را در اختیار دادستانی تهران قرار دهند.

تعداد بازدید :  269

لینک خبر :  http://www.ghanoondaily.ir/?News_Id=32740

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

مباشرت سازمان آتش نشانی و مدیران مافوق در قتل غیر عمد

مجید کریمی *

حادثه آتش سوزی در کارگاه خیاطی خیابان جمهوری را اگر یک آتش‌سوزی صرف با تلفاتی جانی و مالی قلمداد کنیم ، بي‌شک فرجامی جز فراموشی و بایگانی در هزارتوی نظریه های کارشناسی و مراحل اداری نخواهد داشت، چراکه اين ماجراي تلخ  ابعاد حقوقی و قانونی دیگری دارد كه بايد مورد بررسي قرار گيرد.

اين حادثه به‌دلیل قصور محرز ماموران آتش‌نشانی در عدول از انجام تکالیف قانونی به وقوع پیوسته است. اين حادثه به اقتضای شرایطی چون حجم سنگین آتش در کارگاه خیاطی از يك سو و از ديگر سو به‌دلیل اهمال ماموران آتش نشانی و فوت وقت در نجات افراد گرفتار حاکم شده است. شرایطی که مرتکب آن به دلیل سهل انگاری مقصر و به قطع و یقین مجرم خواهد بود . مجرمی که با ترک فعل ، مسامحه و بی‌مبالاتی، شرایط را برای تحقق حادثه‌ای تلخ مهيا می سازد، مجرم است. بر اساس نص صریح قانون: «تحقق جرائم غیرعمدی منوط به احراز تقصیر مرتکب است» ؛ فلذا « تقصیری که ناشی از مسامحه ، غفلت، عدم مهارت و عدم رعایت نظامات دولتی و امثالهم باشد ، حسب مورد از مصادیق بی‌احتیاطی یا  بی مبالاتی محسوب می‌شود».

با کمال تاسف باید پذیرفت که آنچه رخ داده، مبین و اماره‌ای ست بر ترک فعل ، عدول از انجام مسئولیت و بی مبالاتی ماموران اعزام شده به محل حادثه، پس لذا آنچه حادث شده، محصول تقصیر مرتکب است. از آنجایی‌که تقصیر حادث شده به سبب عدم رعایت نظامات مصرح دولتی است، پس تقصیر ماموران آتش نشانی در ارتکاب ما نحن فیه محرز به نظر می رسد و حداقل بايد اين قصور بحث و بررسي شود تا ميزان و تبعات اين نوع رفتار ها مشخص و متخلفان مجازات شوند.

ماموران آتش نشانی روزها ، ماه ها و سال‌ها حقوق وپاداش ، عیدی و حق ماموریت و سنوات خدمت از محل بیت‌المال و عوارض اخذ شده از شهروندان را دریافت نمی‌کنند که به وقت حادثه مسئولیت مغفول شوند و تجهیزات معیوب و مستعمل مقصر جلوه داده شوند. نکته تلخ اینکه در این فقره اخیر، از سوی مدیران آتش‌نشانی جان باختگان حادثه به‌دلیل عدم طاقت و توان جسمی مقصر معرفی شده اند. اما واقعیت این است که نه از « نردبان هیدرولیکی» خبری بوده و نه از «تشک‌های بادی»  و نه «بالگرد» برای نجات حادثه دیدگان. این در حالی است که قانونگذار بر لزوم وجود لوازم مذکور در محل حادثه ای با این مشخصات تاکید و تصریح كرده است.

مسئولیت کیفری آنچه رخ داده، صرف نظر از مسئولیت مدنی دستگاه مربوطه و مشمولیت اصل فقهی لاضرر در این حادثه، بدون تردید بر عهده سازمان آتش نشانی تهران و مقام‌هاي مافوق آن‌ها  بوده و هست، فلذا ماموران آتش نشانی مستقر در محل حادثه و آمران آن‌ها، به عنوان مباشرین در قتل غیرعمد در حادثه آتش سوزی خیابان جمهوری قلمداد می‌شوند. از همین رو از دادستان محترم تهران انتظار می رود به عنوان مدعی العموم به پرونده حادثه آتش سوزی خیابان جمهوری ورود کرده و نامبردگان را به جرم مباشرت در قتل غیرعمد تحت تعقیب قرار دهد و از سویی دیگر نیز از اعضاي محترم کمیسیون اصل 90 مجلس شورای اسلامی انتظار می‌رود  براساس مسئولیت ذاتی خود نسبت به بررسی و واکاوی ابعاد این حادثه تلخ اقدام كرده و گزارش کامل و شفاف آن‌را به‌دور از هرگونه شائبه و ملاحظه فردی و سیاسی به محضر مردم شریف تهران اعلام كنند.

* کارشناس ارشد حقوق

دیدگاه‌ها(۰)

تعداد بازدید :  378

لینک خبر :  http://www.ghanoondaily.ir/?News_Id=32652

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

تاریخ انتشار: ۰۲ بهمن ۱۳۹۲

چه کسی مسئول مرگ دو زن در آتش سوزی خیابان جمهوری است؟

گفتگو با عبدالحسین مختاباد

شهرداری اجازه آزمایش تجهیزات آتش نشانی را نداد

منبع: پیام نو

گروه اجتماعی- قربانیان آتش سوزی خیابان جمهوری در آتش نسوختند اما از بالای ساختمان پرت شدند. تجهیزات آتش نشانی تهران درست سر بزنگاه کار نکردند تا دو زن قربانی آتش سوزی شوند که راحت تر از اینها می‏ شد مهارش کرد. حالا نیش همه انتقادات سمت شهرداری و شهردار تهران را نشانه رفته است، مجموعه ‏ای که مدعی است تهران را به صورت «جهادی» اداره می‏ کند. برخی نمایندگان شورای چهارم تهران اما نظر دیگری دارند. از جمله عبدالحسین مختاباد که در گفتگو با پیام نو تاکید می‏ کند مدیریت کلان شهرداری تهران مقصر این حادثه است.

 

* آیا تا کنون علت اصلی کشته شدن دو شهروند در آتش سوزی خبرساز خیابان جمهوری مشخص شده است؟ آیا این موضوع که گفته می‏ شود قصور آتش نشانی در این حادثه تاثیرگذار بوده را تائید می‏ کنید؟

 

- بله همینطور است. گزارش‏ های اولیه همگی نشان می‏ دهد که کار نکردن تجهیزات آتش نشانی باعث بروز این حادثه شده است. در جلسه امروز (سه شنبه، ۱ بهمن) شورای شهر هم این موضوع مطرح شد. حدود دو ماه پیش در همان ایامی که مصادف با هفته آتش نشانی بود، مسئولان آتش نشانی تهران به شورای شهر دعوت شدند و ما مصوباتی را تصویب کردیم برای مجهز شدن بیشتر آتش نشانی که نکته جالب این بود که مدیر آتش نشانی تهران با این مصوبه مخالفت می‏ کرد. ما به ایشان گفتیم که شما به جای خشنودی از این تصمیم چرا ناراحت هستید؟ به هر حال این اتفاق ناگوار هم در اثر کار نکردن تجهیزات افتاده و شورا هم فقط وظیفه نظارت دارد و کار دیگری نمی‏ توانیم بکنیم. اما به هر حال ما از مسئولان شهرداری توضیح خواهیم خواست و اگر توضیحات قانع کننده نباشد قطعا شهردار تهران باید در صحن علنی شورا پاسخگو باشد.

 

* اگر مدیران شهرداری مقاومت کردند چه خواهید کرد؟ آیا موضوعی مثل استیضاح شهردار مطرح خواهد شد؟

 

- نمایندگان شورا در جلسه امروز به این مساله واکنش جدی نشان دادند و مراتب ناراحتی و عصبانیت خود از این وضعیت را به شهرداری منتقل کردند. ما قطعا به دنبال پیگیری مطالبات مردم در چارچوب وظایف خود هستیم و از تمام ابزارها نیز استفاده می‏ کنیم. قطعا یکی از این ابزارها هم استیضاح شهردار است. شهردار تهران و مسئولانی که وظیفه مدیریت این حوزه را دارند باید پاسخگوی رفتار خود باشند. ما به مجموعه آتش نشان‏ ها احترام می‏ گذاریم و می دانیم این حادثه ناگوار ربطی به آنها نداشته است و از جانب آنها قصوری صورت نگرفته است. این بحث، بحث مدیریت بالا دستی شهرداری تهران است که باید تکلیف آن مشخص شود.

 

* از چه منظری می گویید بحث مدیریت شهرداری تهران است؟ آیا خطای فردی در این حادثه موثر نبوده است؟

 

- بر اساس اطلاعاتی که ما داریم و در شورا هم اعلام شده، شرکت‏ هایی که این تجهیزات را به آتش نشانی تهران فروخته بودند بارها اعلام کردند که این تجهیزات باید هر چند وقت یکبار در یک مانور مورد استفاده قرار بگیرند و بررسی شوند تا از کارایی آنها اطمینان حاصل شود و اینطور نشود که این دستگاه‏ ها در مواقع ضروری و عملیات و در محل حادثه کار نکنند. دقیقا همین اتفاق در جریان آتش سوزی خیابان جمهوری افتاده است که فیلم‏ های آن هم خوشبختانه هستند.

 

* چه کسانی اجازه نداده بودند که این تجهیزات در مانورهای آتش نشانی آزمایش نشوند؟

 

- برابر اطلاعاتی که ما داریم مدیریت و معاونت مجموعه شهرداری تهران این کار را پشت گوش انداخته و به هشدارهای شرکت‏ های فروشنده تجهیزات آتش نشانی بی توجهی نشان داده‏ اند. به هر حال آتش نشانان سر خود نمی‏ توانستند مانور برگزار کنند، این کار باید با هماهنگی و موافقت مدیریت کلان شهرداری انجام می‏ شده است. الان معلوم شده که مدیریت کلان شهرداری اجازه آزمایش تجهیزات را در مانور نداده است. به هر حال ما منتظر هستیم که هفته آینده گزارش این حادثه تکمیل شود و در اختیار شورا قرار بگیرد تا نمایندگان مردم بتوانند بر اساس آن تصمیم بگیرند.

 

* فکر می ‏کنید که اگر قصور مدیریت شهرداری در این موضوع مشخص شود و کار به استیضاح شهردار بکشد، با توجه به ترکیب شورای چهارم این استیضاح نتیجه خواهد داد؟

 

- این دیگر جایی است که همکاران ما باید نشان دهند که واقعا برای سیاسی کاری به شورا نیامده‏ اند. در جریان انتخاب شهردار، آنها ما را به سیاسی کاری متهم می‏ کردند و حالا وقت آن است که خودشان امتحان پس بدهند. واقعیت این است که در ظاهر امر شهرداری تهران طی سال‏ های گذشته کارهایی را انجام داده است اما وقتی به باطن مسایل می‏ رویم می‏ بینیم که متاسفانه در بسیاری موارد مثل همین مدیریت آتش نشانی، قصور فراوانی وجود دارد. آن هم در جایی که مستقیم با جان و امنیت مردم ارتباط دارد. نمونه‏ اش هم الان جلوی چشم همه است. متاسفیم که شهرداری و آتش نشانی حتی تا الان بابت این موضوع یک معذرت‏ خواهی هم نکرده‏ اند. خیلی چیزها در این جریان باید مشخص شود. باید معلوم شود چرا این تجهیزات تست نمی‏ شدند؟ چرا در جلسه دو ماه پیش ما مدیریت آتش نشانی از تصویب مصوبه برای تجهیز این سازمان ناراحت شد؟ آیا سازمان آتش نشانی و تجهیزات آن برای عده‏ ای سود دارند یا نه؟ اینها را مدیریت کلان شهرداری تهران باید پاسخ بدهد.

 

منبع: پیام نو

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

پنجشنبه ۳ بهمن ۱۳۹۲ برابر با ۲۳ ژانويه ۲۰۱۴                                                                    

گفت‌وگوی «شرق» با نجات‌یافته

٣ شب است نخوابیده‌ام

صدرا محقق

 

 در عکس‌ها و فیلم‌های منتشرشده از ماجرای آتش‌سوزی روز یکشنبه در خیابان جمهوری تهران، تصویر دوزن و یک‌مرد دیده می‌شود. آن دو زن یکی نسرین فروتنی بود و دیگری آذر حق‌نظری که هر دو از بالای ساختمان در حال آتش، سقوط کرده و از دنیا رفتند. مرد جوانی که در آن عکس‌ها دیده می‌شد با تی‌شرتی راه‌راه به رنگ‌های قرمز و سیاه، در حال فریاد و درخواست کمک بود. نامش حسین جعفری است و از حادثه جان سالم به در برد. او خوش‌شانس بود. نرد‌بان آتش‌نشانی کمی بعد از سقوط آن دوزن به پنجره محل ایستادنش رسید و جعفری توانست از زبانه‌های بی‌رحم آتش و احتمال سقوط از ساختمان، فرار کند. خودش اما می‌گوید اگر یک دقیقه دیگر نرد‌بان نمی‌رسید قصد داشت خودش را از ساختمان پرت کند. حسین جعفری حالا سه روز است با کابوس سقوط دو همکارش شب و روز را می‌گذراند. در این گفت‌وگو از او درباره شرح ماجرای آتش‌سوزی آن یکشنبه تلخ پرسیده‌ام.

 

‌آقای جعفری شما آتش‌سوزی روز یکشنبه و مرگ همکارانتان، خانم‌ها حق‌نظری و فروتنی را از نزدیک دیدید، ماجرای آن روز چه بود؟

 

من 15دقیقه آنجا داد میزدم که نردبان بفرستید، اما نرد‌بان را بالا ندادند، تشک پایین نینداختند تا کسی زنده بماند. من آخرین لحظه، یک‌دقیقه مانده بود که خود را به پایین پرت کنم، یعنی اگر یک‌دقیقه دیرتر نردبان دوم که از سرپیچ، پیچید را نمی‌دیدم من هم داشتم خودم را پرت می‌کردم پایین. لحظه آخرم بود، نمی‌خواستم بسوزم. آنها هم واقعیتش به‌خاطر اینکه زنده نسوزند از پنجره بیرون آمدند و بعد افتادند و مردند. شما هم باشید همین کار را می‌کنید، زنده سوختن بهتر است یا در یک دقیقه مردن؟

 

‌شما که از نزدیک ماجرا را شاهد بودید، اول خانم فروتنی سقوط کرد یا خانم حق‌نظری؟

 

اول خانم فروتنی، بعد خانم حق‌نظری، خانم حق‌نظری بنده‌خدا هم، اول پنج‌دقیقه آنجا آویزان شد، که توی فیلم‌ها هم هست، فشار آب گرفته‌شده بود روی من و او، یک‌لحظه حتی سرم را کردم داخل اما از دود داشتم خفه می‌شدم آمدم بیرون دوباره. نمی‌شد تو ماند، آنقدر دود بود که نمی‌شد نفس بکشیم. بعد دوباره سرم را آوردم بیرون.

 

‌آن دقایقی که این دو مرحوم از پنجره آویزان بودند، چه می‌گفتند، به شما چیزی گفتند؟

 

فقط «کمک»، فقط «کمک»، داد می‌زدند تو را خدا کمک کنید تو را خدا کمک کنید، آنقدر داد زدند که دیگه خسته شدند و هیچ کمکی نرسید.

 

‌اینکه آتش‌نشانی آب می‌پاشید سمت شما...

 

بله فقط آب می‌پاشید، شما بیایید آنجا را نگاه کنید، آتش به اندازه‌ای بود که آلومینیوم را ذوب می‌کرد، انسان آنجا زنده می‌ماند؟

 

‌بله حرارت آتش خیلی زیاد بود.

 

شما بیایید نگاه کنید آن بالا را، پایین پنجره بغلی آلومینیوم ذوب‌شده و ریخته پایین، در چنین حرارتی آیا من نمی‌سوختم؟

 

‌آیا شما خودتان در آن حادثه دچار سوختگی شدید؟

 

من دچار سوختگی نشدم، فقط لحظه آخری که داشتم خودم را پرت می‌کردم و نردبان رسید، فرصت نکردم از روی نردبان بیایم، زیر نردبان را گرفتم و آمدم پایین.

 

‌غیر از شما و این دو مرحوم چندنفر دیگر در آن روز در کارگاه بودند؟

 

هفت‌نفر بودیم.

 

‌چند زن و چند مرد؟

 

این دو مرحوم، به علاوه سه خانم دیگر هم بودند، یکی از همکارانمان هم آن روز نیامده بود سر کار.

 

‌غیر از شما چندمرد دیگر در کارگاه بودند؟

 

من بودم و پسر صاحب کارگاه و خود صاحب کارگاه، یک همکار دیگر هم داشتیم که او هم آن روز نیامده بود.

 

‌آنها کجا بودند، چون توی فیلم‌ها و عکس‌ها ما فقط شما را می‌دیدیم، آنها کجا ایستاده بودند که دیده نمی‌شدند؟

 

سمت دیگر یکی، دو تا پنجره است، آنها از پنجره‌های دیگر آویزان شده بودند، رفته بودند روی پنجره نصف پاهایشان بیرون بود نصفشان داخل بود. آنجا آویزان شده بودند داشتند نفس می‌کشیدند. من و خانم اسدی اینجا بودیم چهارنفرمان اینجا بودیم، ما اصلا همدیگر را نمی‌دیدیم.

 

‌آتش‌سوزی چطور شروع شد و شما چطوری متوجه آتش شدید؟

 

ما نفهمیدیم اصلا، نشسته بودیم داشتیم کارمان را می‌کردیم، یک لحظه متوجه شدیم بوی سوختگی می‌آید برگشتم گفتم بوی سوختگی می‌آید. خدابیامرز خانم فروتنی هم برگشت گفت آره از یه جا داره بوی سوختگی می‌آید. پسر صاحب‌کارمان تا رفت آن اتاق فهمید و گفت آره آتش است. وقتی برگشت موها و ابروهایش سوخته بود، من گفتم تا در بریم می‌سوزیم. آن یکی اتاق کلا آتش گرفته بود. برش‌ها و پارچه‌ها همه‌شان آتش گرفته بودند. از پنجره آتش می‌زد بیرون. آتش از انبار شروع شد بغل در ورودی، پشت دستشویی، من نرفتم آن سمت. جای نفس‌کشیدن نبود و بلافاصله زنگ زدیم آتش‌نشانی و بعد آمدیم سمت پنجره که نفس بکشیم. بیشتر از دودقیقه طول نکشید، اگر می‌ماندیم آنجا، جزغاله می‌شدیم.

 

‌آیا آتش از داخل کارگاه شما شروع شد یا از بیرون نفوذ کرد؛ بعضی‌ها می‌گفتند آتش از کارگاه بغلی شما شروع شده؟

 

من نمی‌دانم، من ندیدم و نمی‌توانم بگویم، چون آنجایی که من بودم نمی‌توانستم ببینم. از آن دری که من بودم چیزی ندیدم. پسر صاحب‌کار که رفت و برگشت، گفت آتش است. ما فقط «در» را قفل کردیم و زنگ زدیم آتش‌نشانی، آتش‌نشانی هم آمد و فقط آب می‌پاشید.

 

‌چه وسایلی آنجا بود که باعث شد آتش اینقدر زبانه بکشد و گسترده شود؟

 

تولیدی پارچه بود. ما بالای دو، سه‌هزارتا کار آنجا داشتیم، پارچه داشتیم، برش‌خورده داشتیم، حاجی دفترش را کاملا از تخته درست کرده بود همه‌شون سوختن.

 

کارگاه، کپسول اطفای حریق داشت؟

 

بله دو تا داشتیم.

 

‌تلاش نکردید آتش را خاموش کنید؟

 

اصلا نمی‌شد برویم سمتش، پسر صاحب‌کارمان یکی‌اش را برداشت، رفت سمت آتش که  آتش داشت می‌سوزاندش، الان یک‌پایش هم سوخته است.

 

‌یعنی آتش آنقدر زیاد بود که نمی‌توانستید کاری کنید؟

 

فرصت نکردیم که کپسول آتش‌نشانی را برداریم.

 

گفتید وقتی آتش شروع شد بلافاصله به آتش‌نشانی زنگ زدید، چقدر طول کشید تا آتش‌نشانی رسید؟

 

آتش‌نشانی زود رسید، ولی نردبان‌هایشان دیر رسید. اگر نردبان‌ها زود می‌رسید آن بنده‌خدا‌ها نمی‌مردند. جفتشان زنده می‌ماندند. چون نردبان‌ها دیر آمد به‌خاطر آن ما خیلی داد زدیم، من خودم آنقدر داد زدم که تو را به خدا نرد‌بان بفرستید، هیچ راهی نداریم، راه خروجی که نداشتیم آتش همه‌جا را گرفته بود و می‌آمد سمت ما.

 

‌غیر از این دوتا خانم که از دنیا رفتند و شما که خوشبختانه اتفاقی برایتان نیفتاد بقیه چه آسیب‌هایی دیدند؟

 

یکی از خانم‌ها پاهایش سوخته، یکی از خانم‌ها بنده‌خدا الان پاهایش تکان نمی‌خورد که از ترس و استرس زیاد است. من خودم هم سه‌شب است نمی‌توانم بخوابم. تا می‌آیم بخوابم صحنه که می‌آید جلوی چشمم خوابم نمی‌برد.

 

‌صحنه‌ای که می‌بینید صحنه سقوط آن دوتا خانم است؟

 

بله صحنه جفتشان است.

 

‌شما لحظه افتادن هر دونفرشان را از نزدیک دیدید درسته؟

 

بله.

 

‌خانم فروتنی سمت راستتان بود یا چپ؟

 

سمت راستم خانم فروتنی بود و سمت چپ هم خانم نظری.

 

‌خانم فروتنی خیلی سریع سقوط کرد؟

 

بله سریع بود.

 

خانم حق‌نظری خودش را خیلی نگه داشت؟

 

بله خیلی آویزان بود، از پنجره آویزان شده بود، آتش‌نشانی هم آب را گرفته بود روی او و من، که من هم خیس شده بودم.

 

‌شما به آنها نگفتید که بیایید داخل و بیرون نروید؟

 

شرایط طوری بود که نمی‌شد، فقط از جلو می‌توانستیم همدیگر را ببینیم، از بیرون باید نگاه می‌کردیم، از تو نمی‌توانستیم چیزی ببینیم، آن لحظه هم هرکس به این فکر می‌کند که خودش را نجات دهد، هیچ‌کس به ذهنش نمی‌رسد که چه‌کار کند و چه حرکتی انجام دهد. هیچ راهی نداشتیم، به این فکر می‌کردیم که باید جان خودمان را نجات دهیم.

 

لینک خبر :  http://sharghdaily.ir/?News_Id=30882

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

چهارشنبه ۲ بهمن ۱۳۹۲ برابر با ۲۲ ژانويه ۲۰۱۴    

          

خانواده مقتولان آتش‌سوزی خیابان جمهوری در گفت‌وگو با «شرق»:

جای عذرخواهی، قربانیان را مقصر معرفی می‌کنند

صدرا محقق

نسرین فروتنی 44‌ساله و آذر حق‌نظری 60‌ساله دو جان‌باخته حادثه آتش‌سوزی کارگاه خیاطی در خیابان جمهوری تهران در روز یکشنبه بودند. صحنه دلخراش سقوط این دونفر از ارتفاع بلند ساختمانی که در شعله‌های آتش می‌سوخت را از آن روز تاکنون، میلیون‌هانفر در عکس‌ها و فیلم‌های ضبط‌شده از حادثه دیده‌اند.

 

این حادثه اگرچه فقط دو جان‌باخته بر جای گذاشت، اما چندین خانواده را به عزا نشاند و احساسات میلیون‌ها نفر را جریحه‌دار کرد. اما پرده از بخش مهمی از مشکلات شهر تهران و ضعف‌های مدیریتی آن هم برداشت. ضعف‌هایی که اگر در این حادثه خود را نشان نمی‌داد حالا این دو زن زنده و در کنار خانواده‌های خود بودند.

 

به همین دلیل است که حالا خانواده‌های داغدار این دو نفر در گفت‌وگو با «شرق» تاکید می‌کنند که از نظر آنها عامل اصلی مرگ عزیزانشان کوتاهی آتش‌نشانی تهران است و به‌همین دلیل از این سازمان شکایت خواهند کرد.

 

آذر حق‌نظری 10سال پیش از شوهرش جدا شده بود، دوفرزند داشت یک‌پسر و یک‌دختر، دخترش خارج از ایران است و او در منطقه 10 تهران در خیابان قصرالدشت با پسر و عروسش زندگی می‌کرد. او تا سه‌ماه پیش در کارگاه خیاطی محل حادثه به کار مشغول بود اما پس از آن اینجا را ترک کرده بود. در روز حادثه برای پیگیری حقوق ‌معوقه خود به محل حادثه می‌رود که آتش‌سوزی به وقوع می‌پیوندد. محسن اکبرزاده فرزند 32‌ساله او در رابطه با آنچه در روز حادثه به وقوع پیوست اینگونه توضیح می‌دهد: «در اولین لحظات شروع آتش‌سوزی مادرم با من تماس گرفت و با ترس و لرز گفت محسن کارگاه آتش گرفته و همه‌جا را دود گرفته است، هرجا هستی خودت را به من برسان، کمکم کن. تلفن قطع شد و من با سرعت خودم را به آنجا رساندم، دیدم که دود سیاه و زبانه‌های بزرگ آتش از پنجره‌های ساختمان بیرون می‌زند، یک عده از پنجره بیرون را نگاه می‌کردند و درخواست کمک داشتند، دو خانم هم از نرده‌های پنجره بیرون آمده بودند. مردم هم جمع شده بودند و ماشین‌های آتش‌نشانی در پای ساختمان در حال آماده‌شدن بودند. از مردم شنیدم که ماشین آتش‌نشانی اولی که رسیده بود نردبانش باز نشد. کمی بعد من متوجه شدم یکی از زن‌هایی که از پنجره بیرون آمده مادر خودم است. با گریه و بغض فریاد می‌زدم که کمکش کنید، اما صدایم به جایی نمی‌رسید. کمی بعد خانم فروتنی سقوط کرد، مادر من اما بیشتر از پنج‌دقیقه خودش را نگه داشته بود و تحمل کرد. اما در همین فاصله یکی از آتش‌نشان‌ها شروع کرد به آب‌پاشی، به‌جای آنکه شیلنگ آب را به سمت شعله‌های آتش بگیرد آن را به طرف مادرم گرفته بود و او را خیس می‌کرد، در صورتی‌که آتش در سمت دیگر ساختمان بود. در نهایت مادرم نتوانست بیشتر از این خودش را نگه دارد و او هم سقوط کرد.» (بغض میان حرف‌هایش می‌پرد و بعد گریه می‌کند)

 

اکبرزاده کمی بعد بغضش را کنترل می‌کند و ادامه می‌دهد: «مگر مادر پیر من چقدر توان داشت که خودش را در آن ارتفاع نگه دارد، آتش‌نشان‌ها هم به‌جای آنکه به او کمک کنند به او آب پاشیدند، اگرچه من خودم شاهد این ماجرا بودم اما این فقط حرف من نیست، در فیلم‌هایی که از روز حادثه گرفته شده به‌وضوح این مساله مشخص است. آب ماشین‌های آتش‌نشانی پر از کف بود و همه‌جا را لیز کرد، بدون شک لیزشدن قسمت‌هایی که مادرم خودش را با آنها گرفته بود نقش اصلی را در سقوط او داشت. علاوه بر این باید پرسید چرا آنها نردبان درست و تشک نجات نداشتند، چرا نحوه درست‌آب‌پاشیدن در موقعیت حساسی مثل این حادثه را بلد نبودند.»

 

فرزند مرحوم آذر حق‌نظری در ادامه به «شرق» می‌گوید: «همان روزی که حادثه رخ داد به کلانتری محل رفتم و شکایتی از آتش‌نشانی و صاحب کارگاهی که حادثه در آن به وقوع پیوست تهیه و تنظیم کردم، قطعا برای آنکه خون مادرم پایمال نشود تا هر جایی که امکان داشته باشد این شکایت را پیگیری خواهم کرد. امیدوارم رسانه‌ها هم نه برای مادر من که به خاطر پیشگیری از وقوع چنین حوادثی و برای حفاظت از جان بقیه شهروندان که جان خود را در چنین حوادثی از دست ندهند ما را در این قضیه همراهی کنند.»

 

دیگر مقتول این حادثه نسرین فروتنی نیز چندسال پیش از همسرش جدا شده بود و در طبقه بالای خانه پدری‌اش تنها زندگی می‌کرد. او تنها یک دختر داشت، دختری متولد سال 1371 که به دلیل ابتلا به اختلال ذهنی از مدت‌ها پیش در یکی از مراکز بهزیستی نگهداری می‌شود. او هنوز از مرگ مادر خود در حادثه دلخراش روز یکشنبه اطلاع ندارد. خانم فروتنی دیپلم خیاطی داشت و به همین دلیل از هشت سال پیش تاکنون در این کارگاه خیاطی به کار مشغول بود.

 

خانه محل زندگی خانواده فروتنی در شهرک مطهری کیانشهر تهران است، دیروز نیز مراسم سومین روز درگذشت او با حضور اعضای خانواده و همسایگان در مسجد «باب‌الحوائج» این شهرک برگزار شد. حاج امید فروتنی پدر نسرین فروتنی و بازنشسته نیروی انتظامی هفت فرزند داشت، سه‌پسر و چهاردختر، حادثه روز یکشنبه اما یکی از دخترانش را از او گرفته است. بقیه اعضای خانواده و دیگر اعضای فامیل در سومین روز مرگ عزیزشان در خانه کوچک او جمع شده‌اند. بنرها و دسته گل‌های ابراز همدردی سرتاسر کوچه محل زندگی آنها را پر کرده است، از پنجره‌های ساختمان صدای گریه و زاری می‌آید.

 

همه اعضای خانواده سیاه پوشیده‌اند، از چشم‌های قرمز و پف‌کرده‌شان می‌توان شب و روزهای پر بغض و گریه‌ای که داشته‌اند را حدس زد. مجید فروتنی برادر بزرگ‌تر نسرین شروع به صحبت می‌کند و اول از همه می‌گوید: «من و خواهر و برادرانم اولین خواهشی که از شما داریم این است که در این قضیه ما را تنها نگذارید.» بعد درباره روز حادثه اینطور توضیح می‌دهد: «روز حادثه و در هنگام آتش‌سوزی یکی از همکاران نسرین با ما تماس گرفت و ماجرا را توضیح داد، اما نگفت که به صورت دقیق چه اتفاقی افتاده است، ما هم بلافاصله برای پیگیری ماجرا دست به کار شدیم، اما هیچکس نبود که به ما خبر بدهد او را کجا برده‌اند، کدام بیمارستان، کدام درمانگاه ما خودمان پرسان پرسان این‌سو و آن‌سو سراغ گرفتیم و در نهایت هشت، 9 ساعت بعد از ماجرا از اصل داستان و اتفاقی که برای خواهرمان افتاد مطلع شدیم. بعد هم که شرح ماجرا را از همکارانش شنیدیم.»

 

او در ادامه می‌گوید: «شنیدم که مسوولان آتش‌نشانی و شهرداری گفته‌اند که در این حادثه خود مقتولان مقصر بوده‌اند و عجله کردند و... باعث تعجب است، به جای آنکه به‌دلیل کوتاهی‌هایی که در این حادثه کرده‌اند عذرخواهی کرده و از خانواده‌های داغدار دلجویی کنند تقصیر را به گردن خود آنها می‌اندازند، اما واقعا آیا نیاز به گفتن دارد که در هنگام وقوع آتش‌سوزی هر فرد عاقلی تلاش می‌کند خود را از شعله‌های آتش دور کند، خواهر من و مرحوم حق‌نظری هم همین کار را کردند، شعله‌های آتش از سمت در ورودی کارگاه شروع شده بود و هر لحظه بیشتر می‌شد، آنها هم برای در امان‌ماندن از آتش این کار را کردند، آتش‌نشانی به جای این چیزها باید پاسخگو باشد که چرا نرده‌بان آنها در مهم‌ترین لحظه‌ای که به آن نیاز است باز نشد، باید جواب بدهند که چرا تشک نجات نداشتند تا در لحظه سقوط آنها را نجات بدهند.»

 

حمیدرضا فروتنی برادر دیگر نیز به بحث ورود می‌کند و با تاکید می‌گوید: «اینکه گفته شود آتش‌نشانی مجهز است و بهترین امکانات را دارد و در مانورهای خود از هزار جور وسیله استفاده می‌کند به چه دردی می‌خورد وقتی در هنگام وقوع حادثه‌هایی مثل این آتش‌سوزی نتواند کاری بکند، چرا جان شهروندان و مردم برای مسوولان ارزش چندانی ندارد.» او همچنین در پاسخ به سوال «شرق» مبنی بر اینکه آیا تصمیمی به پیگیری حقوقی این ماجرا دارید یا خیر اینگونه پاسخ می‌دهد: «صددرصد موضوع را پیگیری می‌کنیم، این سه روز که به مراسم تشییع جنازه و کفن‌ودفن و ختم مشغول بودیم، اما حتما در روزهای آینده از آتش‌نشانی به دلیل کوتاهی در اتفاقی که افتاده است شکایت خواهیم کرد، به اعتقاد من اگر جلوی این حادثه‌ها گرفته نشود در آینده باز هم برای دیگر شهروندان از این دست اتفاق‌ها خواهد افتاد. با شکایت جان از دست‌رفته خواهر ما بر نخواهد گشت، اما می‌خواهیم برای هیچ خانواده دیگری چنین حادثه‌ای رخ ندهد.»

 

علاوه بر این وقتی هم از پسر مرحوم آذر حق‌نظری و هم از برادران و خواهران مرحوم نسرین فروتنی درباره اینکه آیا کسی از مسوولان شهرداری یا آتش‌نشانی یا جاهای دیگر در این چند روز برای دلجویی یا ابراز همدردی پیرامون حادثه با شما تماس گرفته‌اند پرسیدم، پاسخ هر دو خانواده منفی است.

لینک خبر :  http://sharghdaily.ir/?News_Id=30757

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

عبرت‌های یک فاجعه شهری

کامبیز نوروزی . حقوقدان

یکم: فاجعه مرگ ساده دو زن بی‌گناه در یک آتش‌سوزی در ساعات عادی روز در مرکز شهر تهران، نخستین فاجعه شهری نیست که در تهران رخ می‌دهد. در چند سال اخیر فجایع شهری زیادی در تهران اتفاق افتاده است اما چرا اخبار همین فاجعه توسعه می‌یابد؟ پاسخ این پرسش در چیزی به نام عنصر «خبر» نهفته است:

الف) آتش‌سوزی در ساعات کاری روز و مرکز شهر رخ داد.

ب) محل حادثه در مرکز تهران در یکی از شلوغ‌ترین مراکز تجاری-اداری و مسکونی تهران واقع است. با این مشخصات، شاهدان عینی فراوانی با چشم‌های حیرت‌زده، و بعضی هم اشکبار، همه‌چیز را کاملا دیدند. از شعله‌های حریق تا آدم‌های در حال مرگ، خرابی تجهیزات آتش‌نشانی و بالاخره، سقوط دو زن و مرگ آنها. حضور خبرنگار عکاس خبرگزاری فارس و عکس‌های درخشان او از جزییات فاجعه و انتشار آنها که به سرعت در همه سایت‌ها و شبکه‌های اجتماعی به گردش می‌افتد، در مدتی کوتاه، عمق فاجعه را در چشم همگان فرو می‌کند. در فجایع شهری دیگر، شرایط وقوع فاجعه به شکلی بوده که شهرداری توانسته بود از گردش آزاد اطلاعات جلوگیری کند و به این ترتیب مانع از آن شود که مردم و سایر مسوولان کشور از آنچه اتفاق افتاده است آگاه شوند. این فاجعه شهری نشان می‌دهد که بدون گردش آزاد اطلاعات، خرابی‌های مدیریتی، از جمله مدیریت شهری تهران پوشیده می‌شود و مکتوم می‌مانند. در واقع این‌بار رسانه‌ها باعث شدند این فاجعه شهری از چشم‌ها دور نماند. اگرچه واحد سازمانی عمل‌کننده در فاجعه، سازمان آتش‌نشانی بود با کارکنانی فداکار و شجاع، اما باید توجه داشت که این سازمان تحت مدیریت شهردار و شهرداری تهران است و به همین دلیل است که مسوولیت اصلی با شهرداری است. در تهران فجایع شهری فراوانی رخ می‌دهند اما هیچ‌گاه در مورد آنها اطلاع‌رسانی نمی‌شود و اخبارش فقط زمانی مطرح می‌شوند که تصادفا خبرنگاری از آن گزارش دهد و موضوع به شبکه خبری جامعه وارد شود.  بنا بر گزارش‌های پایگاه خبری سازمان آتش‌نشانی، در 9ماه نخست سال 92، در اثر گودبرداری‌های غیراصولی و نادرست ساختمانی، بناهای مجاور فرو ریخته و در این 19حادثه، 18نفر جان خود را از دست داده و ده‌ها نفر هم مجروح شده‌اند. روشن است که این حوادث، خانمان چندده خانواده را ویران ساخته‌اند. مسوولیت نهایی نظارت بر رعایت اصول ساختمانی بر عهده شهرداری است و اگرچه هر ساختمان مهندس ناظر هم دارد ولی این شهرداری است که باید بر ساخت‌وسازها نظارت کند و مانع از گودبرداری‌های غیر اصولی شود. این آمار بالا نشانی از کیفیت عملکرد شهرداری و نهاد بالادستی آن یعنی شورای شهر تهران است. آیا تا به حال کسی از شهرداری تهران یا شورای شهر پرسشی در این موارد کرده است؟ آیا شهرداری تهران کم‌ترین مسوولیتی در این فجایع شهری برای خود قایل است؟ آیا شورای شهر این مرگ‌ها را پیگیری کرده است؟  مرگ 18نفر بر اثر ریزش آوار حتی بیش از مرگ این دوزن فاجعه‌بار است، اما نه شهرداری خبری می‌دهد، نه شورای شهر اقدامی پیشه می‌کند.  

آنچه که در حادثه مرگ دلخراش این دو بانو روی داد، نمی‌توان مستقل از کیفیت مدیریت شهری تهران مورد بررسی قرار داد. شهری که می‌رود تا به این مسایل عادت کند. مرگ 18نفر و فروپاشی زندگی چندین خانواده مصداق بارز فاجعه است. مرگ‌هایی ارزان‌قیمت که مثل تیرغیب نازل شده‌اند. حادثه ریزش گودبرداری عظیم پروژه ایران‌زمین نیز نمونه دیگری است که اگر به حسب تصادف و اتفاق یکی از کارگرها چند دقیقه جلوتر متوجه نمی‌شد، می‌توانست به مرگ ده‌ها نفر و وقوع فاجعه‌ای دیگر منتهی شود. گذشته از اینکه اساسا این پروژه، مطابق تصمیم شورایعالی معماری و شهرسازی، خلاف بود، این حادثه نشان دیگری از عملکرد نادرست در نظارت بر اجراست. در جریان احداث پل صدر، که گویا هنوز هم گزارش مالی کامل آن را شهرداری به شورای شهر نداده است، حوادث متعددی اتفاق افتاد که منجر به صدمات جانی متعدد شد، ولی باز هم اخبارش منتشر نشد. آیا فاجعه مرگ دو زن در آتش‌سوزی ساختمان خیابان جمهوری می‌تواند مدخلی به رازگشایی از اوضاع و احوال مدیریت شهری باشد؟ دوم: دستور آقای رییس‌جمهور به وزیر کشور در خصوص تحقیق و پیگیری حادثه، بیش از اینکه نشان‌دهنده احساس مسوولیت رییس‌جمهور باشد حاکی از آن است که: اولا؛ فشار افکارعمومی ابزاری مهم و موثر برای کشاندن دستگاه‌های دولتی و سازمان‌های عمومی (مانند شهرداری) به حیطه مسوولیت‌پذیری و جوابگویی است. این، کاری است که رسانه‌ها مقدماتش را فراهم می‌کنند. اگر همین مساله در زمان یا مکانی رخ می‌داد که چشم جامعه آن را نمی‌دید، می‌توان گمان برد این واکنش‌ها از سوی مقامات رسمی، از جمله رییس‌جمهور هم شکل نمی‌گرفت و مرگ این دو زن نیز مثل مرگ آن 18نفر مکتوم و پنهان می‌ماند و آب از آب تکان نمی‌خورد. ثانیا؛ مداخله آقای رییس‌جمهور، به وضوح نشان‌دهنده ناتوانی محض شورای اسلامی شهر تهران در انجام وظایف قانونی است. شورای تهران، از دوره گذشته، هیچ‌گونه اقتداری نسبت به شهرداری نداشته است. در این دوره هم، که چندماه از عمر آن می‌گذرد، دست کم بر اساس آنچه آشکار است، از شورای شهر تهران هیچ عملکرد روشن و مثبتی که نشان‌دهنده اقتدار شورا (به‌عنوان نهاد بالادستی شهرداری) باشد دیده نمی‌شود. شورای شهر هم در ناتوانی تمام فقط به تشکیل جلسات و تماشا بسنده کرده است و حتی نه رییس و نه سخنگوی شورا به فکر اطلاع‌رسانی کامل و گزارش‌دادن به مردم نیستند. تردیدی نیست، اگر شورای شهر تهران در طول دوره خدمت خود مختصر قابلیتی از خود نشان داده بود نیازی نبود که رییس‌جمهور و وزارت کشور مداخله کنند. از شورای این دوره با اعضا و هیات‌رییسه‌ای که دارد، انتظار بسیار‌بسیار بیش از اینهاست.

لینک خبر :  http://sharghdaily.ir/?News_Id=30854

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

علت مرگ دلخراش دو کارگر زن در تهران

تابناک ـ تاریخ انتشار: ۳۰ دی ۱۳۹۲ - ۲۱:۴۸ - 20 January 2014

جلال ملکی، سخنگوی سازمان آتش نشان تهران جزئیات سقوط مرگبار دو زن در جریان آتش سوزی خیابان جمهوری و مشکل پیش آمده برای نردبام هیدرولیکی تشریح کرد و به مهر گفت: ساعت 11:30 دیروز یکشنبه حریق گسترده یا در خیابان جمهوری به سازمان آتش نشانی اطلاع داده شد. نخستین گروه آتش نشانان 3 دقیقه بعد خود را به محل حادثه رسانده و بعد از مشاهده گستردگی حریق چند ایستگاه آتش نشانی همراه تشک نجات و دو نردبام هیدرولیکی در محل حاضر شدند.

زمانی که آتش نشانان خود را به محل آتش سوزی رساندند دو زن خود را از پنجره آویزان کرده و بدون توجه به هشدار ها و تذکر آتش نشانان قصد پرتاب خود به پایین را داشتند.

در همان لحظه یکی از نردبام های هیدرولیکی در پایین ساختمان مستقر و جک نردبام زده شد اما به دلیل اشکالات فنی در قطعات کامپیوتری متاسفانه پله های نردبام باز نشد. جایگزین کردن نردبام دیگر حدود 2 دقیقه زمان نیاز داشت که در همین حین یکی از زنها خود را به پایین پرتاب کرد. آتش نشانان بلافاصله نردبام را باز کرده اما نفر دوم نیز خود را به پایین انداخت.

ملکی افزود: اگر این دو زن 2 دقیقه صبر می کردند نردبام دوم باز شده و آنها به پایین منتقل می شدند. 2 دقیقه پس از سقوط این افراد آتش نشانان با باز کردن نردبام دوم 5 نفر از محبوس شدگان در ساختمان را به پایین انتقال دادند.

وی در خصوص علت نصب نکردن تشک نجات در زیر ساختمان نیز گفت: تشک نجات مکان وسیعی را برای نصب کردن نیاز دارد و همچنین با وجود دو دستگاه دمنده برای باد کردن تشک حدود یک الی دو دقیقه زمان نیاز است که این زمان در استانداردها جهانی لحاظ شده است.

سخنگوی سازمان آتش نشان تهران در پایان خاطرنشان کرد: ترس و عجله این دو زن و عدم توجه آنها به توصیه های آتش نشانان مرگ دلخراش آنها را رقم زد. در این آتش سوزی 25 نفر در میانه شعله های آتش محبوس بودند که آتش نشانان 8 تن آنها را از طریق نردبام و 15 تن دیگر را از طریق راه پله ها خارج کردند. سه نفر از آتش نشانان نیز در این حادثه دچار مصدومیت شدند.

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

مسوولیت شهردار تهران

محمدحقانی . عضو شورای شهر تهران

مرگ اسف‌بار دونفر از همشهریان عزیز در حادثه آتش‌سوزی خیابان جمهوری‌اسلامی موج گسترده‌ای از اظهارنظرها و بیان احساسات را به‌همراه داشت. در این میان شورای شهر تهران به‌عنوان نهادناظر بر شهرداری علاوه بر وظایف اخلاقی، اجتماعی، شرعی و... دارای وظیفه مهم قانونی و نظارتی نیز است. به موجب ماده 71 قانون شوراها شورای شهر نهاد ناظر بر شهرداری است و بر اساس اصل صدم قانون اساسی نیز مهم‌ترین وظیفه شورا نظارت دانسته شده است.

بر همین اساس واکنش قانونی به موضوع مرگ دلخراش دونفر از شهروندان عزیز تهرانی نخستین وظیفه شورای شهر و نمایندگان مردمی آن است.

آنچه واضح است در جریان عملیات نجات با وجود حضور به‌موقع ماموران آتش‌نشانی به‌منظور اطفای حریق و کمک به افراد گرفتارشده در آتش و نقص فنی بالابر آتش‌نشانی سبب تاخیر در عملیات نجات عنوان شده است و همین مساله نیز سبب خستگی و ترس حادثه‌دیدگان شده و ناامید، ناتوان و خسته به پایین سقوط می‌کنند. یادمان باشد که همه سازمان‌های خدمتگزار وظیفه دارند که به‌موقع وظایف خود را انجام دهند شاید بسیاری از هزینه‌ها برای لحظات حساس و بحرانی انجام ‌شود در حالی‌که در مواقع غیربحرانی نیازی به آنها احساس نمی‌شود. سازمان آتش‌نشانی و خدمات ایمنی از جمله این سازمان‌هاست که باوجود داشتن نیروهای ایثارگر و فداکار باید از تجهیزات و ماشین‌آلات کارا و آماده برای عملیات به‌موقع برخوردار باشد. از همین‌رو است که مسوولان سازمان آتش‌نشانی و شهرداری تهران از طرف شورای شهر مورد بررسی، توجه، پیگیری و نظارت قرار می‌گیرند.

بر همین اساس اعضای شورای شهر تهران با طرح تذکر و در صورت لزوم سوال و حتی پیشنهاد استعفای شهردار تهران پیگیر حقوق شهروندی می‌شوند. در همین‌جا نباید خدمات آتش‌نشانان و کارکنان خدوم سازمان آتش‌نشانی را نادیده گرفت و قهرمانانی چون امید عباسی و البته بسیاری از مجاهدت‌های سایر آتش‌نشانان که غالبا حتی بیان هم نمی‌شود و چون شمع در پای مردم می‌سوزند و برای انجام وظیفه متهورانه، بی‌پروا و صرفا به قصد انجام وظیفه و رضای خدا دل به دریای آتش می‌زنند بلکه جان یک‌نفر را نجات دهند. ولی احساس مسوولیت مدیران شهری در اینگونه موارد بسیار ضروری است. اعضای شورای شهر تهران حمایت از شهرداری را در اجرای وظایف قانونی وظیفه خود می‌دانند و امیدواریم این تعامل همیشه وجود داشته باشد اما در مواردی که حفظ حقوق شهروندی اقتضا می‌کند که با استفاده از حق خود به‌عنوان نماینده مردم، نظارت بر شهرداری را ضروری دانسته و تا معلوم‌شدن علت واقعی ازدست‌دادن دونفر از شهروندان عزیز که در روز تعطیلی و به‌منظور کسب درآمد بیشتر و تامین زندگی ناچار به رفتن سر کار در روز عید بودند پیگیری‌های خود را ادامه دهند.

لینک خبر :  http://sharghdaily.ir/?News_Id=30732

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

تشریح علت مرگ دو زن در آتش‌سوزی خیابان جمهوری

مهر: سخنگوی سازمان آتش‌نشانی تهران جزییات سقوط مرگبار دو زن در جریان آتش‌سوزی خیابان جمهوری و مشکل پیش‌آمده برای نردبان هیدرولیکی را تشریح کرد. جلال ملکی اظهار کرد: ساعت 11:30 یکشنبه حریق گسترده‌ای در خیابان جمهوری به سازمان آتش‌نشانی اطلاع داده شد. نخستین گروه آتش‌نشانان سه دقیقه بعد خود را به محل حادثه رساندند و بعد از مشاهده گستردگی حریق چند ایستگاه آتش‌نشانی همراه تشک نجات و دو دستگاه نردبان هیدرولیکی در محل حاضر شدند. وی افزود: زمانی که آتش‌نشانان خود را به محل آتش‌سوزی رساندند دو زن خود را از پنجره آویزان کرده بودند و بدون توجه به هشدار‌ها و تذکر آتش‌نشانان قصد پرتاب خود را به پایین داشتند.

 سخنگوی سازمان آتش‌نشان تهران خاطرنشان کرد: در همان لحظه یکی از نردبان‌های هیدرولیکی در پایین ساختمان مستقر و جک نردبان زده شد اما به‌دلیل اشکالات فنی در قطعات کامپیوتری متاسفانه پله‌های نردبان باز نشد. وی ادامه داد: جایگزین کردن نردبان دیگر حدود دو دقیقه زمان نیاز داشت که در همین حین یکی از زن‌ها خود را به پایین پرتاب کرد. آتش‌نشانان بلافاصله نردبان را باز کردند اما نفر دوم نیز خود را به پایین انداخت. ملکی افزود: اگر این دو زن دو دقیقه صبر می‌کردند نردبان دوم باز و آنها به پایین منتقل می‌شدند. دودقیقه پس از سقوط این افراد، آتش‌نشانان با بازکردن نردبان دوم پنج‌نفر از محبوس‌شدگان در ساختمان را به پایین انتقال دادند. وی درخصوص علت نصب‌نکردن تشک نجات در زیر ساختمان نیز گفت: تشک نجات مکان وسیعی را برای نصب‌کردن نیاز دارد و همچنین با وجود دو دستگاه دمنده برای پهن‌کردن تشک حدود یک الی دودقیقه زمان نیاز است که این زمان در استانداردهای جهانی لحاظ شده است.

 سخنگوی سازمان آتش‌نشانی تهران در پایان خاطرنشان کرد: ترس و عجله این دو زن و عدم توجه آنها به توصیه‌های آتش‌نشانان مرگ دلخراش آنها را رقم زد. در این آتش‌سوزی 25نفر در میانه شعله‌های آتش محبوس بودند که آتش‌نشانان هشت‌نفر آنها را از طریق نردبان و 15نفر دیگر را از طریق راه پله‌ها خارج کردند. سه‌نفر از آتش‌نشانان نیز در این حادثه دچار مصدومیت شدند.

  در همین حال یکی از شاهدان عینی آتش‌سوزی در خیابان جمهوری با بیان اینکه نیروهای آتش‌نشانی در این حادثه عملکرد خوبی نداشتند، گفت: ‌نیروهای اعزامی به محل، بدون تشک و نردبان در محل حاضر شده بودند.  این شهروند تهرانی ادامه داد: هنگام ورود نیروهای آتش‌نشانی به محل حادثه متوجه شدیم نیروهای اعزامی تشک همراه خود نیاورده بودند، ضمن اینکه نردبانی که به‌همراه داشتند، نردبان کوتاهی بود.

غلامرضا انصاری، عضو شورای اسلامی شهر تهران نیز با اشاره به اینکه مدیرعامل سازمان آتش‌نشانی شهر تهران باید پاسخگوی مرگ دو شهروند تهرانی به دلیل کوتاهی نیروهای زیرمجموعه خود باشد، گفت: جان مردم ارزش دارد و شورای شهر پیگیر کوتاهی نیروهای سازمان آتش‌نشانی خواهد بود.  وی با بیان اینکه اطلاع کاملی از این حادثه ندارد، اظهار کرد: طبق صحبت‌های عنوان‌‌شده اعلام می‌شود که در این حادثه نیروهای آتش‌نشانی عملکرد خوبی نداشتند. با توجه به اهمیت جان شهروندان در شرایط سخت و بحرانی از جمله آتش، اعضای شورای شهر بنا دارند با دعوت از مدیرعامل سازمان آتش‌نشانی علت و دلیل فوت این دو شهروند تهرانی را در حادثه اخیر جویا شوند و مدیریت این سازمان باید پاسخگوی کوتاهی نیروهای زیرمجموعه خود باشد. البته باید به موضوع اشاره شود که مدیریت فعلی سازمان آتش‌نشانی از نیروهای کارآمد و پرتلاش است اما به هر دلیل باید مسوولان آتش‌نشانی پاسخگوی سوالات مطرح‌شده از سوی شهروندان و اعضای شورای شهر باشند.

لینک خبر :  http://sharghdaily.ir/?News_Id=30588

        

        

مطلب فوق را میتوانید مستقیم به یکی از شبکه های جتماعی زیر که عضوآنها هستید ارسال کنید:  

تمامی حقوق برای سازمان کارگران انقلابی ايران (راه کارگر) محفوظ است. 2024 ©