خیزش
هیجده تیر؛
روزهایی که
حکومت اسلامی
را به وحشت
انداخت
یوسف
لنگرودی
درست دوازده سال
پیش، در چنین
ماهی، وقایع
مربوط به کوی
دانشگاه،
معروف به
هیجده تیر،
حوادثی را رقم زد
که هرگز از
یادها نخواهد
رفت واز برخی
لحاظ به عنوان
یکی از
ماندگارترین
صفحات تاریخ جنبش
آزادی
خواهانه
دانشجویان
ومردم ایران بر
علیه استبداد
منفورولایت
فقیه، در یاد
ها خواهد ماند.
بسته شدن
روزنامه سلام
و تصویب قانون
جدید مطبوعات
که با
اعتراضات
گسترده
دانشجویی
همراه شده
بود، با تهاجم
ددمنشانه
مزدوران رژیم
ولایت فقیه به
دانشجویان بی
دفاع پاسخ
داده شد. در
بامداد
هیجدهم
تیرماه۱۳۷۸
،
صدها نفر
ازبسیجی ها
ولباس شخصی
های مسلح به زنجیر و
قمه وسلاح گرم
و با پشتیبانی
یگان های سپاه
پاسداران،
دانشگاه را به
محاصره
درآوردند و با
سبعیت هر چه
تمامتر به کوی
دانشگاه
تهران یورش
بردند. آن ها
دستور داشتند
تا دست به قتل
وغارت بزنند.
همینطور هم
شد. در نتیجه
این یورش، کوی
دانشگاه به
خرابه ای
تبدیل شد.
دانشجویان
مورد ضرب وشتم
بیرحمانه
قرار گرفته
وتعدادی از
آنان به قصد
کشت از بالکن
ها و پنجره
اتاق ها به
بیرون پرتاپ
شدند و چند صد
نفر نیز
دستگیر و
زندانی و
شکنجه شدند.
یک روز بعد،
حمله ای مشابه
به دانشگاه
تبریز صورت
گرفت. در
مجموع چند نفر
ازدانشجویان،
از جمله عزت
الله ابراهیم
نژاد، فرشته
علیزاده و
تامی حامی فر،
بر اثر این
حملات جان
باختند و
بسیاری نیز
بشدت زخمی
شدند.
پس ازاین
وقایع بود که
دانشجویان به
خیابان ها
ریختند و با
حمایت
شورانگیز
معنوی و عملی
مردم، پس از
دو دهه اختناق
و سرکوب،
مبارزه
جانانه ای را علیه
رژیم آغاز
کردند. این
مبارزات چنان
حکومت را به
وحشت انداخت
که خامنه ای
از ترس و برای آرام
کردن فضا، با
دانشجویان
اظهار همدردی
کرد و
حتی تا مرز
گریه کردن پیش
رفت. اما او که
هرگزعاملان
این کشتار
وحشیانه را محکوم
نکرده بود، در
خفا، سرکوب
گسترده
دانشجویان و
مردم را تدارک
می دید.
مبارزات
شجاعانه دانشجویان
که با حمایت
بی دریغ مردم
تا چندین روزادامه
داشت، با
سرکوب همه
جانبه
نیروهای رژیم
مواجه شد. شدت
سرکوب و ابعاد
وحشیانه آن
چنان بود که
جنبش
دانشجویی تا
مدتی نتوانست
کمر راست کند.
اما ضربه
بزرگ به جنبش
دانشجویی
تنها از سوی حکومت
نبود که وارد
آمد بلکه
خیانت بزرگ از
سوی اصلاح
طلبان آن زمان
و مخصوصا محمد
خاتمی هم بود
که برای حفظ
موقعیت خود و
دفاع از نظام
و رهبری،
همچنان که انتظار
می رفت قدمی
هم در راه کمک
به جنبش بر
نداشتند و راه
سکوت را در
پیش گرفتند و
بدین طریق عملا
از پشت به
دانشجویان
خنجر زدند.
جامعه
ایران در آن
دوره آبستن
حوادث بزرگی
بود و در صورت
تداوم
مبارزات
مردمی و
دانشجویی می
توانست به
فروپاشی
استبداد حاکم
بیانجامد.
خاتمی که به
گونه ای نقش
سوپاپ
اطمینان را بر
عهده گرفته
بود و خودش هم
هرگز پنهان
نکرده بود که ماموریت
اصلی اش حفظ
نظام است،
الحق که ماموریت
خود را در
مهار و منحرف
کردن مبارزات
مردمی به خوبی
انجام داد و
این درس بزرگی
برای مردم و
مخصوصا
دانشجویان
بود که در یک
رویارویی جدی
و گسترده
نباید و نمی
توان به عناصر
و جریان های
مرتجع تکیه
کرد و به آن ها
باورداشت. درس
بزرگ دیگر
دانشجویان
این بود که
اهمیت تشکلات
صنفی و سیاسی
و مستقل
دانشجویی در
پیکارهای
واقعی را به
خوبی نشان داد
و روشن ساخت که
تشکلاتی که به
جریان های
سیاسی ارتجاعی
وابسته اند و
مخصوصا
جریاناتی که
شریک و همراه
قدرت سیاسی
اند، مانند
دفتر تحکیم وحدت،
همه چیز ممکن
است به شکست
کشیده شود و
از دست برود.
عامل مهم
دیگر در شکست
خیزش هیجده
تیر ناتوانی
از پیوند
مبارزه
دانشجویان با
توده کارگران
و زحمتکشان
کشور و شکل
گیری یک نهاد
اصلی هدایتگر
کل نارضایتی
توده ای علیه
دستگاه ولایی
و ملحقات آن
بود. شورای
متحصنین کوی
دانشگاه اگر
چه تا حدودی
با خواست های
توده دانشجو
همسویی نشان
داد؛ اما از
سطح دانشگاه
فراتر نرفت و
نتوانست
پیوند میان
کارخانه،
خیابان،
دانشگاه و
محلات زحمتکش
نشین را
برقرار سازد.
این ضعف ها در
شرایطی که
نفوذ مخرب
اصلاح طلبی
نیز به دست و
پای جنبش بسته
بود، شرایط
شکست خیزش
هیجده تیر را
فراهم ساخت
گذشت زمان
البته نشان
داد که رژیم
ولایت فقیه هرگز
نتوانست جنبش
دانشجویی را
مهار وخانه نشین
نماید و
دانشگاه
همچنان
بعنوان نماد
وسمبل آزادی
خواهی مردم
علیه رژیم
ولایت فقیه
باقی ماند.
مبارزات دو
سال اخیر جنبش
ضد استبدادی
به خوبی نقش و
اهمیت این
جنبش را یک بار
دیگر نشان داد
و دانشگاه نقش
بزرگ خود را
به مثابه یکی
از سنگرهای بزرگ آزادی و
دمکراسی به
نمایش گذاشت.
حالا که
اختلافات میان
باند های اصلی
حکومتی دارد
خود را در همه
عرصه ها نشان
می دهد،
دانشگاه نیز
بار دیگر به عرصه
منازعات آنان
تبدیل شده
است. طرح
تفکیک جنسیتی
میان
دانشجویان به
محل دعوا و
اختلاف جانیان
حاکم تبدیل
شده است. در
حالی که هم
پیروان خامنه
ای و هم باند
احمدی نژاد،
با هر چه
مدرنیت، علم و
دانشگاه، سر
دشمنی دارند، اما
به خوبی از
عواقب
نامعلوم بروز
مبارزات دانشجویی
ترس و واهمه
دارند. از این
رو طرح جدا سازی
جنسیتی
دانشجویان را
به گردن حریف
می اندازند تا
خودشان زیر
ضرب نروند.
اما تردیدی نیست
که دانشجویان
کشورمان قبل
از هر چیز کل
نظام را مسئول
چنین اقدامات
عقب مانده و قرون
وسطایی می
دانند و در
برابر آن سکوت
نخواهند کرد.
جنبش
دانشجویی که
مبارزات پر
افتخار هیجده
تیر را تجربه
کرده، بی
تردید میداند
که چگونه باید
خود را در
برابر
ارتجاع، از هر
نوع آن، سازمان
دهد.
پنجشنبه ۱۶تیر۱۳۹۰- ۷ژوییه
۲۰۱۱