ایران در
آئینه
آمار(۲۹۰)
چهارشنبه
۳۰ آذر ۱۴۰۱
برابر با ۲۱ دسامبر
۲۰۲۲
تهیه و
تنظیم از مریم
اسکوئی
موضوع
آمارهای نقل
شده در این
بخش:
بیش از ۲۴۰
پهنه در
ایـــران
دچار فرونشست
زمین شــــده
است
32 هزار فارغ
التحصیل
روانشناسی
بیکار و در انتظار
اخذ پروانه
«بحران»
پزشک در
«آینده نزدیک»
در ایران، «هر
کس که بتواند
میرود»
۱۰ میلیون
ایرانی زیر خط
فقر هستند
در سال
۲۰۲۲ دو
میلیون و ۸۰۰
هزار نفر از
مردم ایران
مهاجرت کردند
در تهران
طی یک ماه
قیمت هر
مترمربع خانه
«۳ میلیون
تومان» گرانتر
شد
بانک
مرکزی: رشد
بیش از ۳۴ درصدی
نقدینگی در
مهر ماه
آمار رسمی:
سوءتغذیه ۸۰۰
هزار کودک
ایرانی در سنین
رشد
۳۰ آذر :
بیش از ۲۴۰
پهنه در
ایـــران
دچار فرونشست
زمین شــــده
است
دو
استان تهران و
اصفهان
رکورددار
گستردگی فرونشست
زمین شدهاند.
از طرف دیگر
خبر میرسد که
استان فارس
رکورد نرخ یا
همان اندازه
فرونشستها
را در جهان
شکسته است.
زمینشناسان
میگویند،
فرونشستها
هر سال شرایط
بدتری پیدا میکنند
و خشکسالی و
کمآبی هم یکی
از مهمترین
دلایل آن است،
اما انگار
مسئولان این
مخاطره
وحشتناکی که
میتواند
ایران را
ببلعد جدی
نگرفتهاند.
فرونشست، نشست
سطح زمین است
که به علتهای
متفاوتی در
مقیاس بزرگ
روی میدهد.
علل اصلی این
رخداد میتواند
تغییرات تراز
آبهای
زیرزمینی،
حرکات
تکتونیکی،
خروج گدازه،
عملیات
انسانی
همانند معدنکاری
یا برداشت نفت
باشد.
براساس
مطالعات
انجامشده
توسط مرکز
تحقیقات راه و
شهرسازی، 120
شهر ایران و
جمعیتی نزدیک
به 26 میلیون نفر
درگیر پدیده
فرونشست زمین
خواهند شد.
این پدیده در
بسیاری از
مناطق و دشتهای
کشور به مرحله
بحرانی رسیده
است، بهصورتیکه
پدیده
فرونشست بهجز
استان گیلان
تمام مناطق
کشور را درگیر
کرده است. از
سوی دیگر
براساس پژوهشهای
صورتگرفته
عمق این پدیده
از دشتهای
کشور گذشته و
در استانهای
تهران،
اصفهان، فارس
و خوزستان به
مناطق مسکونی
نیز خسارات
جدی وارد کرده
است. ایندرحالیست
که عوامل
طبیعی و انسانساز
از جمله
استفاده بیرویه
از سفرههای
آب زیرزمینی،
تغییر اقلیم،
گرمایش
جهانی،
استخراج
غیراصولی از
معادن، حفر چاههای
غیرمجاز، حفر
تونلهای
مترو و قطار
شهری، حرکت
آرام زمین و
خروج گدازه به
بحرانیتر
شدن شرایط
فرونشست در
کشور دامن میزنند
و در این میان
استفاده بیرویه
از سفرههای
آب زیرزمینی
بیشترین نقش
را در افزایش
نرخ فرونشست
دارد. علی
جاویدانه،
رئیس سازمان
نقشهبرداری
کشور درباره
فرونشستها
میگوید:
«براساس نقشهبرداری
انجامشده طی
سال گذشته بیش
از ۲۴۰ پهنه
کشور دچار فرونشست
زمین شده است.»
فرونشستهای
409 دشت کشور
بحرانی است
رضا
شهبازی،
مدیرکل دفتر
مخاطرات
مهندسی سازمان
زمینشناسی و
اکتشافاتمعدنی
کشور در گفتوگو
با خبرنگار هممیهن
درباره
فرونشستهای
کشور میگوید،
پس از تحقیق
درباره 609 دشت
کشور مشخص شد
فرونشست 409 دشت
در وضعیت
بحرانی قرار
دارد: «دستکم
دوسوم دشتهای
کشور دچار
فرونشست
هستند. 133 دشت
وضعیت خطرناکتر
و 30 دشت در
شرایط بسیار
پرخطر و بهشدت
بحرانی هستند.
اگر بهرهبرداری
از منابع آب
زیرزمینی
کشور به همین
صورت پیش برود
و شرایط جوی
نیز تغییر
نکند، بقیه
دشتهای دیگر
که ذخیره آب
شیرین دارند
نیز با این مشکل
مواجه خواهند
شد.»
او
درباره
پایتخت نیز میافزاید،
طبق مطالعات
انجامشده
سطح درگیری
جنوب غرب
تهران با
پدیده فرونشست
طی یکدهه
گذشته تقرییا
2 تا 3 برابر و
نرخ فرونشست
کمتر شده
است: «فرونشست
یک پدیده
عمومی است و
همه در معرض
آن هستیم؛
گاهی مستقیم و
گاهی غیرمستقیم.»
مدیرکل
مخاطرات
سازمان زمینشناسی
و اکتشافاتمعدنی
کشور به شرایط
بد فرونشستها
در اصفهان
اشاره کرده و
میگوید،
وضعیت اصفهان
حتی از تهران
هم بدتر است:
«وقتی از
اصفهان و
تهران نام میبریم،
به معنای آن
نیست که سایر
دشتهای کشور
با خطر
فرونشست روبهرو
نیستند.
اصفهان
نخستین
کلانشهری است
که در آن
فرونشست به
شهر نفوذ پیدا
کرده است.
متاسفانه در
کشور دشتی
وجود ندارد که
از مخاطرات
فرونشست دور
مانده باشد،
حتی استانهای
شمالی هم
درگیر این
پدیده شدهاند.»
رئیس
کمیته عمران
شورای شهر
تهران میگوید،
طبق آمارهای
سازمانهای
نقشهبرداری
استان تهران و
اصفهان
بیشترین
گسترهی فرونشستها
را دارند:
«فرونشست در
شهر تهران
محسوس نیست و
متاسفانه به
دلیل ساختمانهای
بسیاری که
دارد قابل
اندازهگیری
نیست. در
حقیقت
فرونشستها
از دشت وارد
شهر تهران شده
و از جنوب
غربی مناطق 17، 18
و 19 را درگیر
کرده است. در
اصفهان هم فرونشست
از دشت و
مزارع، به شهر
نفوذ کرده
است.»
سرزمین
سوخته
محمد
درویش، کنشگر
محیطزیستی
اما روایت
متفاوتتری
نسبت به دیگر
افراد داشته و
میگوید، از
فرونشست
آخرین مرحله
از فرآیند خطرناک
بیابانزدایی
یاد میشود:
«معمولا وقتی
پدیده
فرونشست در
سرزمینی اتفاق
میافتد، از
آن بهعنوان
سرزمین سوخته
یاد میشود
چون 50 تا 70هزار
سال طول میکشد
تا این سرزمین
تابآور شود.
به همین دلیل
هم حکومتها،
دولتها و
سازمان ملل
نسبت به پدیده
فرونشست حساس
هستند و با
ابزارهایی که
در دست دارند
میکوشند که
سرزمینها به
مرحله
فرونشست
نرسند.»
او میگوید،
فرونشست حاصل
تداوم تراز
منفی آبخوانهاست:
«وقتی یک
سرزمینی سالها
و دستکم دو
دهه شاهد
بیلان منفی
دشت بوده و
میزان برداشت
از سفرههای
آب زیرزمینی
بیشتر از
تامین آب
باشد، با پدیده
فرونشست روبهرو
میشود. وقتی
فرونشست رخ میدهد
تاسیساتی که
در روی زمین
ساخته شده،
مانند دکلهای
فشار قوی برق،
پلها،
بزرگراهها،
واحدهای
مسکونی، جادهها،
سازههای
صنعتی و حتی
سازههای
حساس و آسیبپذیر
همچون
نیروگاههای
اتمی، در معرض
خطر قرار میگیرند
و احتمال ترک
برداشتن لولههای
آب، نفت و گاز
زیرزمینی
وجود دارد.
حتی فرونشستهای
کوچک و چند
سانتیمتری
هم میتواند
خسارتهای
غیرقابل
جبرانی را بهوجود
آورد.»
این
کنشگر محیطزیست
تاکید میکند،
به همین دلایل
سازمان ملل
میزان فرونشست
بحرانی را در
سال چهار میلیمتر
اعلام کرده
است: «سازمان
ملل پیشنهاد
داده که اگر
در سرزمینی
فرونشست از
چهار میلیمتر
بیشتر شد حتما
ستاد بحران
تشکیل شده و
عالیترین
مقام اجرایی
کشور ریاست آن
را بر عهده بگیرد
و تلاش کنند
تا به سرعت
این مشکل ریشهیابی
شود. تا قرن
بیستویکم
بالاترین
میزان و نرخ
فرونشست را
مکزیک بهویژه
نزدیک شهر
مکزیکوسیتی،
پایتخت آن به
خود اختصاص
داده بود.
میزان
فرونشست
مکزیک نزدیک
به 32 سانتیمتر
بود و از این
میزان بهعنوان
رکورد
فرونشست در
جهان یاد میشد.»
محمد
درویش میگوید که
مطابق گزارشهایی
که سازمان
زمینشناسی
ایران منتشر
کرد، در سال 2005
فرونشست در جنوب
غربی تهران به
رقم 36 سانتیمتر
رسید که 90 برابر
شرایط بحرانی
اعلام شده
توسط سازمان
ملل است. در
سال 2010 نیز نرخ
فرونشست بخشهایی
از استان فارس
به 54 سانتیمتر
در سال اعلام
شد که 140 برابر
شرایط بحرانی
سازمان ملل
است. استان
فارس
بالاترین نرخ
فرونشست را نهتنها
در ایران بلکه
در جهان ثبت
کرده است.»
او میافزاید،
از نظر وسعت
دشتهایی که
دچار فرونشست
شدهاند،
استان اصفهان
وضعیت بدتری
دارد: «طولانی و
بزرگترین
دشت در
اصفهان، دولتآباد
است که متاثر
از فرونشست
است و شرایط
بسیار
ناگواری دارد.
استانهای
کرمان، یزد،
خراسان بهویژه
جنوب خراسان
رضوی، سمنان،
سیستان و
بلوچستان،
هرمزگان،
همدان، زنجان
و…
دچار
فرونشست
هستند. حتی
شاهد فرونشست
در دامنههای
سبلان هم
هستیم. طبق
گزارش سازمان
زمینشناسی
کشور تنها
استانی که
فرونشستی در
آن دیده نشده،
استان گیلان
است اما در 30
استان کشور شرایط
فرونشست
بسیار نگرانکننده
است. در استانهایی
که مراکز
جمعیتی
گستردهتری
دارد مانند
تهران،
البرز،
خراسان، اصفهان
و… پدیده
فرونشستها
نگرانکنندهتر
میشود.»
۲۹ آذر :
«انحصارطلبی»
روانشناسان
را هم مهاجر کرد/32
هزار فارغ
التحصیل
روانشناسی
بیکار و در
انتظار اخذ
پروانه
«موج
مهاجرت
روانشناسان به
کشورهای
ترکیه و
آلمان» اتفاق
تازه، اما قابل
پیش بینی که
چند روز پیش
از سوی
احمدرضا فتوت،
عضو سازمان
نظام
روانشناسی و
مشاوره بیان شد،
آن هم در
شرایطی که
هزاران فارغ
التحصیل و
دکتری این
رشته سال هاست
که پشت درهای
سازمان نظام
روانشناسی و
مشاوره ایران
ماندهاند.
به
گزارش سلامت
نیوز به نقل
از روزنامه
آرمان امروز،
زمانیکه در
کشور ما حدود 32
هزار فارغ
التحصیل مقطع
روانشناسی و
مشاوره در
انتظار اخذ
پروانه هستند
و فعلا باید
بیکار باشند،
فقط حدود هشت
هزار
روانشناس و
مشاوره
فعالیت میکنند.
موضوعی
که چندی پیش
ناصر صبحی
قراملکی، یکی
از بازرسان
سازمان نظام
روانشناسی و
مشاوره کشور
در دوره چهارم
نیز تایید کرد
و با اشاره به
صدور پروانه
اشتغال برای تنها
8 هزار نفر از
بین حدود 40
هزار عضو در
سازمان نظام
روانشناسی و
مشاوره، گفت:
«این در حالی است
که در حال
حاضر
روانشناسان
واقعی فاقد
مجوز هم داریم
که بعضا بیش
از یک دهه مدارک
خود را برای
گرفتن پروانه
اشتغال تحویل
سازمان دادهاند
و هنوز منتظر
اخذ پروانه
هستند.»
طبق
آمار رسمی
دیگر حدود 350
هزار فارغ
التحصیل و 250
هزار دانشجوی
روانشناسی در
کشور وجود دارد
و از این
تعداد 120 هزار
نفر کارشناسی
ارشد و دکتری
دارند و حدود 230
هزار نفر
کارشناسی
هستند که در
قانون سازمان
نظام روانشناسی
این 230 هزار نفر
نادیده گرفته
شدهاند و از
آن 120 هزار نفر
فارغ التحصیل
ارشد و دکتری
حدود 40 هزار
نفرعضو
سازمان نظام
روانشناسی
هستند.
یعنی کم
تر از 40 درصد
روانشناسان
ارشد و دکتری
عضو این
سازمان هستند.
این در حالی
است که طبق
پرداختی های
صورت گرفته
بسیاری از این
افراد طی این 20
سال از پرداخت
حق عضویت
منصرف شدهاند
چراکه موانعی
زیادی مقابل
آنها وجود داشته
است و عملا
کمتر از 30 درصد
عضو فعال
هستند. طبق
آمار تنها 6.5
درصد از جامعه
روانشناسی
ایران
توانسته است پروانه
دریافت کند.
اما در
این شرایط
احمدرضا فتوت
معتقد است که «سالها
هزینه شده تا
افراد تحصیل
کنند و در کشور
اثر گذار
باشند اما
متاسفانه این
روزها به دلیل
شرایطی که
حاکم بوده است
شاهد مهاجرت
تعداد زیادی
از همکاران
روانشناس خود
به ترکیه،
آلمان و سایر
کشورها هستیم.
این افراد
باید هزار و
یک سختی در
ایران را تحمل
کنند تا شاید
پروانه برای
آنها ثبت شود
اما معمولا
پروانه ها به
صورت های خاصی
و به افراد
خاصی تعلق میگیرد،
اما سرمایههای
این مملکت بههمین
راحتی از
ایران خارج می
شوند و بهراحتی
در کشورهای
پیشرفته شروع
بهکار میکنند.»
انحصار
طلبی برای مطبهای
شلوغ
به ازای
هر 12 هزار نفر،
یک روانشناس و
مشاوره وجود
دارد که اصلا
امکان
پاسخگویی
برای آنها با
این شرایط
جامعه وجود
ندارد! و
همچنین میلیونها
نفر توان
پرداخت تعرفه
درمانی و
دارویی آنها
را ندارند که
بسیاری از
روانشناسان،
از پذیرش
بیماران با
بیمه خودداری
میکنند. اما
سوال اینجاست
که دلیل عدم
اعطای پروانه
به بیش از 32
هزار عضو
سازمان نظام
روانشناسی و
مشاوره چیست؟
پاسخ از نگاه
کارشناسان
ساده است و
شاید پاسخ را
در مطبهای همیشه
شلوغ مراکز
روانشناسی و
مشاوره و
هزینهها و
تعرفه
روانشناسی
توسط این 8
هزار پزشک دارای
پروانه
روانشناسی
جستوجو کرد.
طبق تعرفه سال
1401 مراجعان
برای انجام یک
جلسه مشاوره
روانشناسی به
مدت 45 دقیقه در
مراکز خصوصی
برای مدرک
دکتری 207هزار
تومان و برای
مدرک کارشناسی
ارشد 176 هزار
تومان می
بایست پرداخت نمایند.
البته
این در حالی
است که بیمه
شامل
روانشناسی و
مشاوره نمیشود
و یک فرد برای
حل مشکل خود
باید حداقل سه
جلسه به این
مراکز مراجعه
کند و حداقل
هزینه آن 500
هزار تومان
برای یک بیمار
آب میخورد.
آمار رسمی از
شیوع
اختلالات
روانی در کشور
و پس از کرونا
منتشر نشده،
اما طبق آماری
که جسته و
گریخته منتشر
میشود، بین 29
تا 29,7 درصد مردم
دارای
اختلالات
روانی هستند.
موضوعی
که بازرس
سازمان نظام
روانشناسی و
مشاوره کشور
در دوره چهارم
نیز تایید میکند
و با اشاره به
گلایه فارغ
التحصیلان
رشته
روانشناسی که
بعضا در 35 سالگی
با مدرک دکتری
باید 10 سال
منتظر دریافت
پروانه
فعالیت حرفهای
باشند، توضیح
داد: «اگر
سازمان نظام
روانشناسی
برای افراد
خاصی «سه سوته»
پروانه
فعالیت حرفهای
صادر میکند
پس برای صدور
پروانه مشکلی
ندارد اما شرط
و شروطی برای
صدور پروانه
افراد عادی
قرار میدهد
که ظلم و ستم
است. از همین
رو است که
برخی از اعضای
سازمان بدون
داشتن پروانه
فعالیت حرفهای
مشغول فعالیت
هستند و تخلف
میکنند
چراکه
ناچارند.»
۲۹ آذر :
«بحران» پزشک
در «آینده
نزدیک» در
ایران، «هر کس
که بتواند میرود»
مسئولان
در نهادهای
پزشکی و
درمانی ایران
درباره مشکل
کمبود پزشک
متخصص در سالهای
آینده هشدار
میدهند.
«معیشت» و
«منزلت
اجتماعی» در
یک نظام فاسد،
سرکوبگر و
ناکارآمد، از
دلایل اصلی بیعلاقگی
به کار درمان
یا برخی تخصصهای
پزشکی و
مهاجرت
گسترده
پزشکان عنوان
شده است.
به گفته
رئیس سازمان
نظام پزشکی
ایران، «اینکه
موج مهاجرتها
به سمت
پزشکان
متخصص و فوق
تخصص رفته زنگ
خطر جدی است.»
محمد
رئیس زاده به
ایسنا گفت
«بحث مهاجرت
از قدیم بوده
اما حالا شتاب
آن بیشتر شده»
و امسال «حدود
پنج هزار»
پزشک برای
مهاجرت
درخواست
گواهی «عدم سوءپیشینه
پزشکی» از
نظام پرشکی
کردهاند که
«البته به این
معنا نیست که
تمام این افراد
از کشور خارج
شدند، فقط
درخواست دادهاند.
بالغ بر یکسوم
این افراد،
پزشک عمومی
هستند.»
سحر
مطلبی پزشک و
پژوهشگر
سلامت جامعه
در سوئد به بیبیسی
فارسی گفت
مهاجرت
پزشکان و کادر
درمان پس از
اعتراضهای
کنونی شدت
گرفته چرا که
این افراد در
خط اول تماس
مستقیم با
کشته شدگان،
مجروحان و قربانیان
«شکنجه و
تجاوز» در
اعتراضهای
اخیر هستند و
علاوه بر فشار
روانی که به
آنها وارد میشود،
بر حسب تعهد
حرفهای خود
باید این
موارد را
اعلام و آشکار
کنند که سرکوب
حکومت این
اجازه را نمیدهد.
ایرج
فاضل رئیس
جامعه جراحان
ایران هم به
روزنامه هم
میهن گفت: «موج
مهاجرتها را
نمیشود
ندیده گرفت.
هر پزشک و
جراحی که میرود،
یک صدمه بزرگ
است. امروز
کار به جایی
رسیده که هر
کسی که
بتواند، میرود
و اکثراً فقط
کسانی میمانند
که نمیتوانند
بروند.»
مسئولان
نهادهای
پزشکی درباره
عدم تمایل پزشکان
به چند رشته
تخصصی هشدار
دادهاند، از
جمله بیهوشی،
جراحی اطفال و
جراحی قلب
بخصوص جراحی
قلب اطفال که
امسال فقط «دو
فارغالتحصیل»
داشته است.
به گفته
دبیر شورای
هماهنگی نظام
پزشکیهای
استان اصفهان
«برای پنج تا
ده سال آینده
باید نگران
باشیم که پزشک
متخصصی نیست
که بیماران را
مداوا کند.»
به
گزارش خبر
آنلاین، یاسر
صالحی نجفآبادی
گفت: «ظرفیت
پذیرش دستیار
جراحی عمومی
در دانشگاه
علوم پزشکی
اصفهان، در
مهر ۱۴۰۰، ده
نفر بود که
فقط هفت نفر
برای این رشته
ثبتنام
کردند، کمتر
از یک سال
بعد، چهار
نفر از آنها
انصراف دادند
و حالا فقط سه دانشجوی
دستیاری
جراحی عمومی
در این دانشگاه
مشغول هستند.»
آقای
صالحی همچنین
گفت در تخصص
بیهوشی هم با
«بحران شدید
کمبود نیرو مواجه
هستیم» و در
سال ۱۴۰۰
«چهار نفر»
پذیرش شدند که
«هر چهار نفر
استخدامی
وزارت بهداشت
هستند و
درواقع پزشک
عمومی آزاد
نیستند.»
او هم به
مسئله معاش
اشاره کرد و
گفت: «طبابت در ایران
از انتفاع
شغلی خالی شده
است یعنی
اینکه تفاوتی
بین درآمد یک
پزشک عمومی و
پزشک متخصص
نیست.»
«پزشکان
ما رغبتی برای
تحصیل در دورههای
تخصص و فوق
تخصص ندارند.
نتیجه این است
که در سالهای
آینده پزشک
نخواهیم
داشت.»
دکتر
رئیسزاده
همچنین گفت:
«جامعه پزشکی
به خودکفایی
رسیده ولی
زیرساختها
وجود ندارد.
باید توجه کرد
که در اوایل
انقلاب، در کشور
۱۸ هزار پزشک
داشتیم اما در
حال حاضر بیش
از ۱۶۰ هزار
پزشک داریم و
به نسبت جمعیت،
سرانه پزشک
پنج تا شش
برابر رشد
کرده است و
تعداد
پزشکانمان
بیش از ۱۲
برابر شده
است. همچنین
اوایل انقلاب
بین ۹ تا ۱۳
دانشکده پزشکی
داشتیم اما در
حال حاضر ۶۷
دانشکده
پزشکی داریم.»
او
هشدار داد که
«نه در آیندههای
دور» بلکه در
همین «پنج
سال آینده»
نظام درمان
ایران با
«بحرانهای
جبرانناپذیر
» مواجه میشود
و «اگر به همین
روال پیش
برود، مجبور
به عقبگرد
خواهیم شد» و
باید بیماران
را برای مداوا
به «خارج از
کشور بفرستیم
و پزشکان
خارجی به
کشور
بیاوریم.»
۱۵ آذر :
۱۰ میلیون
ایرانی زیر خط
فقر هستند
غلامحسین
شافعی، رئیس
اتاق
بازرگانی
ایران، گفت:
طبق محاسبات
گوناگون در ۱۰
سال اخیر درآمد
سرانه حقیقی
هر ایرانی بیش
از ۳۰ درصد
کاهش یافته
است و حدود ۱۰
میلیون
ایرانی زیر خط
فقر رفتهاند.
۱۵ آدر :
در سال ۲۰۲۲
دو میلیون و
۸۰۰ هزار نفر
از مردم ایران
مهاجرت کردند
عصرایران
روزنامه
جوان: در سال
۲۰۲۲ نزدیک به
۳/۳ درصد مردم
ایران مهاجرت
کردند/ ۳۰
هزار کادر
درمان درخواست
«نداشتن
سوءپیشینه»
داشتهاند که
مقصدشان عمان
بوده است
روزنامه
جوان نوشت:
آمار مهاجرت
نخبگان رو به افزایش
است؛ نخبگانی
که سالها از
خدمات کشور
استفاده کردهاند
و میلیونها
تومان بودجه
عمومی
برایشان
هزینه شدهاست،
اما همین که
این نهالها
به ثمر دادن
میرسند،
برخی کشورها
برایشان تور
پهن میکنند
تا وقت به ثمر
رسیدن این
نیروی انسانی
نخبه، بیهیچ
هزینهای
دستاوردهای
آنان را از آن
خود کنند.
مهاجرت
نخبگان آسیبی
است که باید
مورد واکاوی
قرار گیرد و
با آسیبشناسی
درست جلوی آن
گرفتهشود؛
نخبگانی که به
دنبال موقعیت
تحصیلی، شغل و
شرایط زندگی
بهتر هستند و
میشود با
فراهم کردن
این خواستهها
آنها را در
کشور نگه
داشت، اما در
کنار این نگاه
آسیبشناسانه
به نظر میرسد
باید برای
اصلاح قوانین
موجود هم فکری
کرد.
براساس
آمار، ظرف یکسال
گذشته ۱۶۰
متخصص قلب
مهاجرت کردهاند؛
در همین مدت
۳۰ هزار کادر
درمان از دانشکدههای
علوم پزشکی
درخواست good standing یا
«نداشتن
سوءپیشینه»
داشتهاند که
مقصدشان عمان
بودهاست؛
همچنین ظرف
چهار سال
گذشته ۱۶هزار
پزشک عمومی از
کشور مهاجرت
کردهاند.
بر اساس
گزارش سازمان
بینالمللی
مهاجرت،
میزان
مهاجران
ایرانی در سال
۲۰۲۲ حدود ۲
میلیون و ۸۰۰
هزار نفر بوده
که نزدیک به ۳/
۳ درصد از کل جمعیت
کشور را شامل
میشود.
گزارش
شورای عالی
ایرانیان در
سال ۱۳۹۹ میزان
ایرانیان
خارج از کشور
را بیشتر از ۴
میلیون نفر
ذکر میکند،
اما وقتی پای
نخبگان به
میان میآید
ماجرای
مهاجرت حساستر
میشود؛
نخبگانی که پرورش
آنها برای
کشور هزینه
داشته و از
دست دادنشان
هم هزینهای
گزافتر به
جامعه تحمیل
میکند.
به گفته
قائممقام
بنیاد ملی
نخبگان ۳۷
درصد از رتبههای
برتر کنکور و
المپیادها
از کشور
مهاجرت میکنند.
چنین آمار و
ارقامی به این
میماند که
بخشی از وزارت
علوم و نظام
آموزشی کشور
به دستگاهی
برای پرورش و
ارزشیابی
افراد برای
کشورهای
دیگر و شرکتها
و سازمانهای
آنها تبدیل
شدهاند!
نخبه
دزدی! طبق اصل
۳۰ قانون
اساسی دولت
موظف است
وسایل آموزش و
پرورش رایگان
را برای همه ملت
تا پایان دوره
متوسطه فراهم
سازد و وسایل
تحصیلات عالی
را تا سر حد
خودکفایی
کشور به طور
رایگان گسترش
دهد، اما این
تحصیلات
رایگان برای رفع
نیازهای
کشور است نه
برای رفع نیازهای
کشورهای
دیگر!
افزایش
مبلغ وثیقه
دانشجویان
گروه پزشکی حالا
بر اساس اعلام
معاونت
آموزشی وزارت
بهداشت
دانشجویان از
پس دکتری حرفهای
پزشکی
دندانپزشکی و
داروسازی
باید به ازای
هر سال تحصیلی
۱۵۰ میلیون
تومان و
دانشجویان
کارشناسی
علوم پزشکی هم
به ازای هر
سال ۶۰ میلیون
وثیقه برای
خروج از کشور
تهیه کنند.
طبق
آمارها هر
دانشجوی
دانشگاههای
دولتی در سال
چیزی حدود ۲۰
میلیون تومان
یارانه غذا در
سلف سرویسها
میگیرد. این
در حالی است
که در کشورهایی
همچون سوئد و
آلمان تحصیل
در مقطع کارشناسی
سالانه بیش از
۱۲ هزار یورو
هزینه دارد و این
هزینه در
دانشگاههای
امریکا و
کانادا حداقل
سالی ۲۰ هزار
دلار است.
در چنین
شرایطی بدیهیترین
انتظار این
است دانشجویانی
که این همه
برای رشد و
ارتقای آنها
هزینه شده،
دانش و
تخصصشان را
برای آبادانی
همین مملکت به
کار بگیرند.
۱۳ آدر :
روند صعودی
قیمت مسکن؛ در
تهران طی یک ماه
قیمت هر
مترمربع خانه
«۳ میلیون
تومان» گرانتر
شد
بانک
مرکزی ایران
در تازهترین
گزارش خود
درباره
تحولات بازار
مسکن در
پایتخت در
آبان ماه، اعلام
کرده قیمت
متوسط هر
مترمربع خانه
معامله شده در
ماه گذشته به
۴۶ میلیون و
۷۰۰ هزار تومان
رسیده که طی
یک ماه حدود
سه میلیون
تومان افزایش
قیمت را شاهد
بوده است.
به
تعبیری
خریداران
برای یک
آپارتمان ۵۰
متری در تهران
از مهر ماه تا
آبان ماه باید
بطور «متوسط»
حدود ۱۵۰
میلیون تومان
بیشتر هزینه
میکردند.
بر اساس
اعلام بانک
مرکزی، در
آبان ماه
امسال متوسط
قیمت یک متر
مربع مسکن در
شهر تهران نسبت
به ماه قبل
(مهر ۱۴۰۱)
حدود ۶/۸ درصد
افزایش داشته
است.
بر اساس
همین دادهها
قیمت مسکن در
پایتخت از
آبان ماه
پارسال (۱۴۰۰)
تا آبان امسال
نزدیک به ۴۶
درصد افزایش
قیمت داشته که
رقم
چشمگیریست.
بانک
مرکزی ایران
میگوید
گرانترین
خانههای
تهران-در
منطقه یک- در
هر متر مربع
بطور متوسط
بیش از ۹۵
میلیون تومان
قیمت خوردهاند؛
منطقه ۱۸
تهران هم با
بیش از ۲۳
میلیون تومان
در هر متر
مربع ارزانترین
خانههای
تهران را در
خود جای دادهاند.
به
مانند ماههای
گذشته منطقه
پنج تهران هم
بیشترین
معاملات
پایتخت را در
آبان ماه به
خود اختصاص
داد.
اجاره در
تهران
بر اساس
اعلام بانک
مرکزی نرخ
اجاره بها طی
یک سال در کل
مناطق شهری
ایران ۴۵ درصد
بالاتر رفته
است
افزایش
اجاره بها و
تورم
نگاهی
به وضعیت
کرایه مسکن هم
در آبان تصویر
بهتری ارائه
نداده است؛ از
آبان ماه
پارسال (۱۴۰۰)
تا آبان امسال
نرخ اجاره بها
در شهر تهران و
در کل مناطق
شهری ایران به
ترتیب ۳۹/۸ و
۴۵ درصد بالاتر
رفته است.
بر اساس
اعلام بانک
مرکزی ایران
از مهر ماه تا
آبان
امسال-ظرف یک
ماه- بطور
متوسط در شهر
تهران و کل
مناطق شهری بهترتیب
معادل ۴/۱ و ۵
درصد بیشتر
شده است.
۳ آبان :
بانک مرکزی:
رشد بیش از ۳۴
درصدی نقدینگی
در مهر ماه
بانک
مرکزی ایران
در تازهترین
گزارش آماری
خود از رشد
۳۴.۲ درصدی
نقدینگی در مهر
ماه امسال
نسبت به ماه
مشابه پارسال
خبر داده است.
بر اساس
این گزارش،
نقدینگی در
مهر ماه امسال
تا ۵۶۷۶ هزار
میلیارد
تومان اوج
گرفته است.
نقدینگی
مهمترین عامل
تورم است.
دولت ایران طی
سالهای
گذشته به خاطر
کسری هنگفت
بودجه،
همواره سیاست
استقراض از
بانک مرکزی و
وادار کردن
این نهاد مالی
به چاپ اسکناس
را دنبال
کرده؛ موضوعی
که باعث اوجگیری
تورم به بالای
۴۰ درصد شده
است.
صندوق
بینالمللی
پول اوایل مهر
ماه گزارش داد
که در سال
گذشته
نقدینگی در
ایران رشدی ۳۹
درصدی داشته و
انتظار میرود
در سال جاری
رشدی ۴۷.۵
درصدی را
تجربه کند.
زمان
آغاز به کار
دولت ابراهیم
رئیسی نقدینگی
در کشور ۳۹۲۱
هزار میلیارد
تومان بود؛ به
عبارتی از
مرداد پارسال
تاکنون ۱۷۷۵
هزار میلیارد
تومان به حجم
نقدینگی کشور
افزوده است.
این رقم ۱.۵
برابر بودجه
دولت در سال
جاری خورشیدی
است.
صندوق
بینالمللی
پول میگوید
تورم پارسال
در ایران
بالای ۴۰ درصد
بود و امسال
باز هم بیش از
۴۰ درصد میشود.
۳۰ آبان :
آمار رسمی:
سوءتغذیه ۸۰۰
هزار کودک ایرانی
در سنین رشد
رسانههای
ایران به نقل
از آمارهای
وزارت بهداشت
از سوءتغذیه ۸۰۰
هزار کودک
ایرانی در
سنین رشد
معادل ۱۵ درصد
از کودکان
کشور خبر دادهاند.
خبرگزاری
دولتی ایرنا
نوشت که این
دسته از کودکان
ایرانی «در
مجموع با
کمبود انرژی و
مواد پروتئینی
و همچنین
کمبود
ریزمغذیها
مواجهاند»
ایرنا
به نقل از
آمارهای رسمی
اضافه کرد که
حدود ۱۱ درصد
از کودکان
ایرانی با کم
وزنی و نزدیک ده
درصد با مشکل
لاغری مواجه
هستند.
این آمار
در مناطق
روستایی کشور
به حدود دو برابر
افزایش پیدا
میکند.
محمدتقی
حسینی
طباطبایی
دبیر علمی
هجدهمین همایش
اورژانسها و
بیماریهای
شایع طب
کودکان نیز
اعلام کرده که
براساس
مطالعات، در
چهار استان
سیستان و
بلوچستان،
هرمزگان،
ایلام و
کهگیلویه و
بویراحمد کوتاهی
قد، کموزنی و
لاغری شیوع
بالایی دارد
که ناشی از
سوءتغذیه است.
استان
سیستان و
بلوچستان جزو
استانهایی
است که پیشتر
نیز نسبت به
وضعیت
سوءتغذیه
کودکان در آن
هشدار داده شده
بود.
سال
گذشته، زهرا
عبداللهی
مدیرکل دفتر
بهبود تغذیه
وزارت بهداشت
ایران با
هشدار درباره افزایش
ناامنی غذایی
در برخی مناطق
ایران، از
استانهای
سیستان و
بلوچستان،
هرمزگان،
کرمان و خراسان
جنوبی به
عنوان استانهایی
نام برد که
وضعیت نگرانکنندهای
در حوزه امنیت
غذایی دارند.
او گفت
شاخص
سوءتغذیه در
کودکان در
سیستان و بلوچستان
که پیش از سال
۹۹، شش درصد
بوده، در سال
گذشته به ۱۲
درصد رسید.
علاوه
بر سوءتغذیه
کودکان، در
سالهای
گذشته گزارشهای
مختلفی از
افزایش
چشمگیر قیمت
مواد پروتئینی
مثل گوشت قرمز
در ایران
منتشر شده که
باعث شده
بسیاری از
خانوارهای بیبضاعت
و حتی طبقه
متوسط، مصرف
مواد
پروتئینی را
کاهش دهند.