با شهر
من،
با
کشورم چه رفته
است!
یادداشتی
پیرامون قطع
انگشتان دست
یک سارق در
شهر مقدس کلاندزدان!
داریوش
ارجمندی
دیروز
روزنامهی
خراسان در
گزارش
اختصاصی خود
خبر از اجرای
حکم «قطعید»
فردی به جرم
ربودن تعدادی
گوسفند در
روستاهای
خراسان رضوی
داد. براساس این
گزارش، اجرای
حکم شش سال پس
از ارتکاب آن
صورت گرفته
است. بهعبارت
دیگر مجرم این
پرونده که
«علی-خ» و ۳۴
ساله نامیده
شده، هنگام
ارتکاب جرم ۲۸
ساله بوده
است.
البته
فهم اینکه چرا
درست چند روز
پس از آغاز اعتراضات
وسیع و سراسری
کشور ، خبر
اعمال چنین
مجازاتی را
رسانهای میکنند،
چندان سخت
نیست. درست
همانطور که
انتخاب شهر
مشهد به عنوان
محل اجرای
حکم، کاملاً
واضح و پیام
آن روشن است.
مشهد
شهر کلاندزدان
اسلامی، شهر پدیدهی
شاندیز و مقر
فرماندهی
کلاهبرداران
مقدس، همان
شهریست که
جرقهی
رستاخیز
عدالتخواهیی
تودههای
سراسر کشور در
آن درخشید.
مشهد، پایتخت
تولید
میلیونی
«مالباختگان»
و همان شهریست
که بهقول "رهبر"،
زخمی بزرگ را
بر پیکر
تهیدستان
جامعه وارد کرده
بود. بدیهیست
که اکنون برای
پراندن "مگسان"،
برای وحشتانداختن
در دل "آشغال
ها" که بیپروا
لب به حقخواهی
گشوده و نظم
پدرخواندهها
را به چالش
کشیدهاند،
باید شمشیر را
از رو بست،
باید در
نمایشی
نمادین تیغ
گیوتین را به
حرکت درآورد!
خیر بههیچوجه
عجیب نیست که
از همه جا شهر
مشهد را برای
این نمایش
قدرت و وحشتآفرینی
رذیلانه انتخاب
کردهاند و
روزنامهی
خراسان را
مفتخر به
انتشار گزارش
اختصاصی آن.
سابقهی
قطعید با
گیوتینهای
ساخت وطن به
سالها پیش
بازمیگردد.
اگر اشتباه
نکنم نخستینبار
در اوایل دههی
شصت (شاید
تابستان ۶۱)
بود که دستگاه
گیوتین دست را
معرفی کردند.
آن زمان نیز
این روزنامهی
خراسان بود که
افتخار تهیهی
گزارش
اختصاصی از
ماجرای
نخستین قطع
انگشتان یک
سارق را دریافت
کرده بود.
بیاد دارم که
خراسان خوشخبری
داده بود که
“در راستای
دستیابی به
خودکفایی امت
اسلامی،
تمامیی
مراحل دیزاین
و ساخت این
دستگاه توسط
برادران
مسلمان و
متعهد
دانشگاه
صنعتی شریف
انجام گرفتهاست.”
یادم هست که
در گزارش
افتخارآفرین
خراسان از این
نماد
خودکفاییی
وطنی، آمده
بود که دستگاه
گیوتین با
سرعتی بینظیر
و تنها در عرض
چند صدمثانیه
دست سارقین را
قطع میکند!
در آن
روز تاریخی،
زندانیان بند
همسایهی ما
را برای
تماشای صحنهی
دلخراش و درس
عبرت گرفتن،
به داخل حیاط
بردند. در
میان فریاد اللهاکبر
پاسداران و
تنی چند از
توابین بند ما
که افتخار
حضور در این
مراسم را
داشتند، سارق
وحشتزده را
کشانکشان به
طرف دستگاه
برده و دست
راستاش را
زیر تیغهی
گیوتین
گذاشته و با
کاربورهبند
محکم کردند. درست
در میان
هیاهوی
ماجرا،
خبرنگار
خراسان میکروفون
خود را جلوی
دهان محکوم
گرفته و پرسید
که چه احساسی
دارد و چرا با وجود
آنکه میداند
مجازات سرقت
در مملکت اسلامی
چیست، مرتکب
چنین گناهی
شدهاست؟!
صدای هقهق
مرد گناهکار
را بزحمت میشد
شنید که میگفت
غلط کردم...چارهی
دیگهای...نیاز...زن
و بچه...گرسنگی...!
و لحظاتی بعد
صدایش زیر
فریاد اللهاکبر
برادران محو شد!
فردای
آن روز
پاسبانی که
هنگام انتقال
سارق بینوا
به بیمارستان
شهر، تیم
پاسداران را
همراهی کرده
بود، ماجرایی
را که در
بیمارستان
اتفاق افتاده
بود برای ما تعریف
کرد:
مسئول
پاسداران به
پزشک جراحی که
خود را برای پانسمان
دست قربانی
حاضر میکرد
میگوید
“برادر!
ظاهراً دست
ایشون رو بهاندازهی
کافی محکم
نبسته بودیم،
دستشو کشیده
عقب و بهجای
سهبند، فقط
دوبند از
انگشتاش قطع
شده. میشه قبل
از پانسمان،
اون بند باقیمونده
رو قطع کنین؟!”
پزشک
جراح که لحظهای
از وقاحت
برادر پاسدار
شوکه شده بود،
با نگاهی
تحقیرآمیز و
با شهامتی
شگفتآور
جواب میدهد:
“ما برای وصل
کردن آمدیم،
نِی برای فصل
کردن آمدیم.
کار من این
نیست که دست
مردم رو قطع کنم،
سالها درس
خوندم که
بتونم دست
آدما رو پیوند
بزنم. خجالت
بکشین.” و بعد
هم برادران را
محترمانه از
اتاق عمل
بیرون کرده
بود.
از به
زنجیر بستن کارگران حقطلب،
تا به قفسانداختن
شهروندان بیحقوق،
تا قطع دست و
سنگسار،
تجاوز، شکنجه
و اعدام، و
"خودکشاندن"
در زندان، در
یک کلام،
جنایات و
وحشیگریهای
قرونوسطایی،
جزئی جداناپذیر
از این حاکمیت
سیاه جمهوری
اسلامی،
این اسلاف
داعش، بوده و
هست و خواهد
بود.
در
کشوری که مقدسترین
شهرش مرکز
بزرگترین
سرقتهای
تاریخ کشور
بوده، جاییکه
میلیونها
«مالباخته» را
به کشور تحویل
داده و ماهها
شاهد
بزرگترین
اجتماعات
روزانهی
مردم عاصی
است، در کشوری
که اندوختههای
«مستضعفین» و
«کوخنشینها»
را صرف ساختن
گنبدها و قرآنهای
مطلا با وزن
هفتاد
کیلوگرم طلا میکنند،
تا از حرم
معصومه قم به
عراق منتقل
کنند، در کشوری
که کارگران
حقوق دریافته
نکرده را
به شلاق میکشند
و قاریان قرآن
متجاوز جنسی را
به جان کودکان
بیدفاع میاندازند،
نه تیغ
گیوتین، و نه
تهدیدها و
عربدههای
دهاندریدهگان
زاهدنما،
قادر به
خواباندن آتش
رستاخیز تودهها
نخواهد بود.
در آستانهی
چهلمین
سالگرد
حاکمیت جهل و
تاریکاندیشی،
همصدا با
مردم کشورمان،
پایان آنرا
فریاد میزنیم!
جمعه
۲۹ دی ۱۳۹۶
برابر با ۱۹
ژانويه ۲۰۱۸