قطعنامۀ
کنگره بیست و
یکم
سازمان
کارگران
انقلابی
ایران (راه
کارگر)
در باره
ضرورت
مبارزه برای
تأمین
اجتماعی همگانی
در
ایران گرفتار
آمده در مصیبت
جمهوری اسلامی
، نفس گیرترین
و فلج کننده
ترین مصیبت ها،
فقر ،
نابرابری
طبقاتی و
بیکاری و بی
پناهی است. به
همین دلیل
جنبش مبارزه
برای تأمین
اجتماعی تنها
حرکتی است که
می تواند
بیشترین بخش
جمعیت کشور را
گردِ هم
بیاورد و آنها
را به هم
سرنوشتی طبقاتی
و منافع مشترک
شان آگاه
سازد. حقیقت
این است که در
شرایط کنونی
کشور ما ، بدون
خواستِ تأمین
اجتماعی
همگانی ، بخش
های مختلف کارگران
و زحمتکشان
ایران نمی
توانند
باهمدیگر گره
بخورند و به
تشکلی مستقل و
سراسری دست
یابند. مبارزه
برای سراسری
شدن تشکل
مستقل
کارگران و
زحمتکشان به
خواستِ مشترک
، بی واسطه و
قابل لمس برای
همه زحمتکشان
ایران نیاز
دارد. این
خواست مشترک و
این پرچم متحد
کننده ، بی
هیچ تردید ،
خواست تأمین
اجتماعی
همگانی است. برافراشتن
این پرچم متحد
کننده ، البته
به شناخت
روشنی از
موانع و
همچنین شرایط
مساعدی نیاز
دارد که هم
اکنون در
برابر
کارگران و
زحمتکشان
ایران قرار
دارند:
۱ - از
برکت جمهوری
اسلامی ، بخش
اعظم کارگران
و زحمتکشان
ایران با
قراردادهای
موقتی و حتی
غیر رسمی کار
می کنند ؛
غالباً در
کارگاه های
کوچک و پراکنده
، در مشاغل
خانگی ، در
کارهای فصلی و
روزمزد ؛ در
دستفروشی و
دوره گردی و
در کارهای
مزدی روستایی
؛ و عموماً در
شرایطی طاقت
فرسا و غیر
انسانی ، بدون
برخورداری از
هر نوع حمایت
قانونی و
اجتماعی. همچنین
بیکاری
گسترده پیدا و
پنهان بخش
بزرگی از
نیروی کار
کشور ما را به بی
پناهی ذلت
باری محکوم می
کند. آحادِ
این نیروی
عظیم انسانی
بدون آگاهی از
سرنوشت و
منافع مشترک
شان و بدون
عضله سازمانی و
اراده توده ای
نمی توانند
شرایط کار و زندگی
خود را بهبود
بخشند ؛ و
بدون آنها ،
مبارزات حتی
پیشرفته ترین
کارگران و زحمتکشان
ما نیز نمی
تواند به
پیشرفت قابل
توجهی دست
یابد. مبارزه
برای تأمین
اجتماعی
همگانی می
تواند همه این
بخش های
پراکنده را با
هم پیوند
بدهد.
۲ -
بخش اعظم
مشکلات
اقتصادی و
معیشتی
کارگران و
زحمتکشان ما ناشی
از عوامل کلان
اقتصادی است
که تا جمهوری اسلامی
پابرجاست ،
همچنان با ما
خواهند بود. بعلاوه
هر بهبودی هم
که در شرایط
اقتصادی کشور
به وجود بیاید
، تغییر مهمی
در شرایط
فلاکت بار
زندگی
کارگران و
زحمتکشان
ایجاد نخواهد شد
، زیرا همه
جناح های
جمهوری
اسلامی ،
علیرغم همه
اختلافات شان
، رونق کار
خود را در
تشدید بهره
کشی از نیروی
کار کشور می
بینند. بنابراین
کارگران و
زحمتکشان
ایران نباید در
انتظار "وعده
های سرخرمن"
مانند "اقتصاد
مقاومتی" یا برداشته
شدن تحریم های
بین المللی و
ایجاد رونق
اقتصادی ،
فرصت های
مبارزه برای خواست
های شان از
دست بدهند.
۳ - بی
حقی عمومی
مردم شرط
حیاتی ادامه
موجودیت جمهوری
اسلامی است ؛
بنابراین
مبارزه برای
تأمین
اجتماعی نیز
مانند هر
مبارزه کلیدی
دیگر برخاسته
از پائین ،
مسلماً با
بگیر و ببندها
و سرکوب رژیم روبرو
خواهد شد. در
نتیجه ،
انتظار
پیشروی آسان
در این مبارزه
نیز مانند هر
مبارزه کلیدی
طبقاتی ، می
تواند به
سرخوردگی و نا
امیدی
بیانجامد. حقیقت
این است که
خواست تأمین
اجتماعی
همگانی ، نه
تنها در ایران
گرفتار در
چنگال
استبداد مذهبی
، بلکه در هر
جای دیگر نیز
، مهم تر از آن
است که به
آسانی دست
یافتنی باشد. اما
در عین حال ،
این خواست مهم
تر و حیاتی تر
از آن است که
به "فردا"
حواله شود.
۴ -
مبارزه برای
تأمین
اجتماعی
همگانی علاوه
بر سرکوب
جمهوری
اسلامی ،
ناگزیر به
رویارویی با
بدیهیات و به
اصطلاح "عقل
سلیم" بورژوایی
نیز کشیده
خواهد شد.
مخصوصاً گفته
خواهد شد که
برآورده شدن
چنین خواستی ،
اقتصاد
ورشکسته و نحیف
ایران را
ورشکسته تر و
نحیف تر خواهد
ساخت. اما
حقیقت این است
که خواست
تأمین
اجتماعی همگانی
، خواستی است
برای بیرون
کشیدن اکثریت
جمعیت کشور از
جهنم در
ماندگی و بی
پناهی و نیز
برای رهایی از
اقتصاد انگلی
و مافیایی
جمهوری
اسلامی. برای
برآورده شدن
چنین خواستی
کافی است بخشی
از ریخت و پاش
ها و دزدی های
نهادی شده در
جمهوری
اسلامی
برچیده شوند و
نهادهای تحت
امر مستقیم و
غیر مستقیم
ولی فقیه مالیات
بپردازند.
البته تردیدی
نباید داشت که
برآورده شدن
چنین خواستی ،
به لحاظ سیاسی
، در کائنات
جمهوری
اسلامی از محالات
است ، اما
مبارزه بر
چنین خواستی ،
وقتی توده گیر
شود ، مسلماً سلاح
بسیار
کارآمدی برای
عقب راندن و
به زیر کشیدن جمهوری
اسلامی خواهد
بود.
۵ - جنبش
مبارزه برای
تأمین اجتماعی
همگانی می
تواند با بهره
گیری از تنش
های درونی
جمهوری
اسلامی ،
شرایط مساعدی
برای توده ای
کردن این
خواست حیاتی
به وجود
بیاورد ، به
دو دلیل: یک -
در شرایط
کنونی که جنگ
جناحی در درون
جمهوری اسلامی
شدت یافته و
دستگاه ولایت
و دار و دسته
های تحت امر
رهبر می کوشند
خود را مدافع
"مستضعفان" و
"کوخ نشینان"
جا بزنند ، چنین
مبارزه ای می
تواند هم
پژواک گسترده
تری داشته
باشد ، هم مچ
عوام فریبان و
مفتخواران ولایی
را باز کند و
هم با طرح های
نئولیبرال های
اسلامی به
مقابله
برخیزد. دو -
مقابله با این
خواست برای
"حکومت امام
زمان" آسان
نخواهد بود و
حتی تناقضات
درونی آن را
تشدید خواهد
کرد ، زیرا
تأمین
اجتماعی به
عنوان یک "حق
همگانی" در
قانون اساسی
خودِ این رژیم
(در اصل بیست
ونهم) به
رسمیت شناخته
شده و جنبه های
مختلف آن در
اصل های بیست
و نهم ، سی ام و
سی و یکم بیان
شده است.