ملاحظاتی
در باره
اعتصاب غذای
سه زندانی کرد
میخک
شب
نامه روزگار
تاریک
بعد از
انتشار مطلب
پیشین میخک،
«مقاومت را از
کردها
بیاموزیم»،
درباره
اعتصاب غذای
سه زندانی
سیاسی کرد در
زندان رجایی
شهر، اکنون
گفته میشود
که این
زندانیان در
ارتباط با
گروههای سلفی
کردستان
زندانی شدهاند.
این
اطلاع،
خصوصاْ اگر
درست باشد،
ملاحظاتی را
درباره مطلب
پیشین لازم میکند؛
۱- زندانی به
صرف اینکه
زندانی است
باید از حقوق مشخصی
برخوردار
باشد. برخلاف
آنچه در
جمهوری اسلامی
تبلیغ میشود
رعایت حقوق
انسانی افراد
و حقوقی که
بنا به موقعیتشان
باید داشته
باشند به
«حقانیت»شان
برنمیگردد؛
همه باید در
برابر دستگاه
حقوقی «برابر»
باشند. عدم
رعایت حقوق
زندانیان در
جمهوری اسلامی
تبدیل به امری
عمومی شده است
و دقیقاْ به
همین دلیل
باید در کلیترین
حالت و برای
همه مصادیق در
برابر این نقض
حقوق ایستادگی
کرد.
اقدام این
سه زندانی در
پافشاری بر
حقوقشان بهعنوان
زندانی سیاسی
هم مشمول همین
حکم است و به
همین جهت قابل
حمایت است: آنها
بر حقی
پافشاری کردهاند
که زندانیان
از سبز و
مجاهد و اصلاح
طلب و کمونیست
باید به یکسان
از آن
برخوردار
باشند.
۲- موضع ما
در برابر حرکتهای
سلفی روشن
است:
بنیادگرایی
مذهبی سیاستی ارتجاعی،
ضد انسانی و
خطرناک است.
مقابله بنیادگرایان
مذهبی با
جمهوری
اسلامی نه
مقابله و
مبارزهای
رهاییبخش که
تلاش برای
قدرت یابی
ارتجاعی
مشابه است.
بنیادگرایی
مذهبی عمیقاْ
ضد برابری و
آزادی است و
از همینرو
دشمن درجه یک
هر نیروی
مترقیای بهشمار
میآید؛
خصوصاً
نیرویی که
زیستگاهش
خاورمیانه باشد.
در منطقه ما
اسلامگرایان
نه تنها
ارتجاع و
سیاست
ضدبرابری مخصوص
به خود را پیش
بردند بلکه هر
جا قدرت یافتند
فرصتهایی
خارقالعاده
برای رشد لجامگسیختهترین
انواع سرمایهداری
فراهم کردند:
سرمایهداریای
که در گلخانه
اسلامگرایان
منطقه رشد
یافته به
حداقلهای
حقوق انسانی
که دو قرن پیش
در کشورهای
غربی مجبور به
پذیرشش شده
بود هم تن نمیدهد.
بنابراین ما
هیچ جای سازش
و خوشبینیای
نسبت به جنبشهای
اسلامگرایی
که داد حمایت
از «مظلومان»
سر میدهند و
خود بزرگترین
نابرابریها
و ظلمها را
پدید میآورند
نمیبینیم.
با همه اینها
اعتصاب غذای
زندانیان
سیاسی برای
حقوقشان به
ما هم مربوط
است: حقی که آنها
میخواهند،
چنانکه
گفتیم، حق ما
هم هست و حقی
است که دیروز
درباره ما نقض
شده و امروز
درباره آنها
نقض میشود
ولی فردا
نباید درباره
هیچکس دیگری
نقض شود.
۳- جنبش سلفی
در منطقه
کردستان
جنبشی جدید
است. رشد آن
اساساً به
شرایط پدید
آمده بعد از
حضور نیروهای
نظامی آمریکا
در عراق، و
همکاری جمهوری
اسلامی با
گروههای
وابسته به القاعده
در این منطقه
برای ضربه زدن
به آمریکا برمیگردد.
آزادی نسبیای
که گروههای
سلفی تا همین
دو سال پیش در
شهرهای بزرگ
کرد نشین از
آن برخوردار
بودند با هیچ
گروه دیگری در
این مناطق
قابل مقایسه
نبود. در سایه
همین شرایط که
زیر سرکوب
مستمر گروههای
مترقی در کردستان
برای سلفیها
فراهم شده بود
آنها
توانستند با
تکیه بر
اختلافات
عقیدتی شیعه
سنی با جمهوری
اسلامی به
عضوگیری
بپردازند. نیروهای
دیگر کردستان
به درستی
برآمدن این گروهها
و سپس دست به
اسلحه شدنشان
را با بدبینی
مینگرند:
مانند هر
سیاست
ارتجاعی
دیگری گروههای
سلفی نیز
زمانی که میخواهند
نمایش
«رادیکالیسم»
بدهند طبعاً
تنها ابزارشان
توسل به قهر
است، زیرا
سیاستشان
هیچ وعده
رهایی
بنیادی نمیدهد.
به همین دلیل
است که دیگر
گروه،های کرد
فعالیتهای
مسلحانه سلفیها
در کردستان را
مخرب میدانند.
اما با
وجود چنین
نظری، نمیتوان
و نباید وجود
این نیروها را
نادیده گرفت:
سلفیها
هستند، و
سیاستی
خطرناک را
دنبال میکنند،
هرچند که راه
پیشبرد این
سیاست برای آنها
در شرایط حاضر
از مقابله با
حمهوری
اسلامی میگذرد.
در برابر چنین
نیرویی باید
شفاف و روشنگر
بود، و نباید
گذاشت سیاستی
ارتجاعی به
صرف توسل به
قهر در برابر
سرکوب خود را
آلترناتیو
وضع موجود
نشان دهد.
۱۳ تیر ۱۳۹۰